گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:


==استشهاد از اهل كتاب براى اثبات حقانيت معارف قرآن مجيد ==
==استشهاد از اهل كتاب براى اثبات حقانيت معارف قرآن مجيد ==
در نتيجه برگشت معناى كلام به اينست : اين معارفى است كه خداى تعالى آن را با حجتهاى قاطعى برايت بيان كرده ، كه عقول بشر را از قبول آن مضطر و ناگزير مى سازد و داستانهائى است كه همه از سنت جارى خدا در خلقش خبر مى دهد و آثار باستانى موجود هم شاهد بر آن است . خداى سبحان آن معارف و اين داستانها را در كتابى بيان كرده كه شكى در آن نيست ، پس بر طبق آنچه خداى تعالى بيان كرده حجت و دليل وجود دارد، و علاوه بر آن ، حجت ديگرى نيز هست ، و آن اينست كه پيروان كتب آسمانى - البته آنهائى كه به قرائت صحيح و درست آن آشنايند و آن را تحريف نمى كنند - اين معارف و داستانها را در كتاب خود مى يابند.
در نتيجه برگشت معناى كلام به اينست : اين معارفى است كه خداى تعالى آن را با حجتهاى قاطعى برايت بيان كرده ، كه عقول بشر را از قبول آن مضطر و ناگزير مى سازد و داستانهائى است كه همه از سنت جارى خدا در خلقش خبر مى دهد و آثار باستانى موجود هم شاهد بر آن است.  
 
خداى سبحان آن معارف و اين داستانها را در كتابى بيان كرده كه شكى در آن نيست ، پس بر طبق آنچه خداى تعالى بيان كرده حجت و دليل وجود دارد، و علاوه بر آن ، حجت ديگرى نيز هست ، و آن اينست كه پيروان كتب آسمانى - البته آنهائى كه به قرائت صحيح و درست آن آشنايند و آن را تحريف نمى كنند - اين معارف و داستانها را در كتاب خود مى يابند.
 
پس معلوم شد كه در اين ميان مبدأ و معادى هست و دينى الهى وجود دارد كه فرستادگان خدا، مبعوث به دعوت بشر به سوى آنند، و انبياى هيچ امتى از امتها را دعوت نكردند مگر آنكه آن امت در پذيرش دعوت پيغمبر خود دو طايفه شدند، يكى مؤ من و ديگرى منكر و تكذيبگر. و خداى تعالى به دنبال اين اختلاف آيتى فرستاده تا بين حق و باطل جدايى افكنده و بين اهل حق و باطل حكم كند.
پس معلوم شد كه در اين ميان مبدأ و معادى هست و دينى الهى وجود دارد كه فرستادگان خدا، مبعوث به دعوت بشر به سوى آنند، و انبياى هيچ امتى از امتها را دعوت نكردند مگر آنكه آن امت در پذيرش دعوت پيغمبر خود دو طايفه شدند، يكى مؤ من و ديگرى منكر و تكذيبگر. و خداى تعالى به دنبال اين اختلاف آيتى فرستاده تا بين حق و باطل جدايى افكنده و بين اهل حق و باطل حكم كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۳ </center>
و اين خود امرى است كه اهل كتاب نمى توانند انكارش كنند، تنها چيزى را كه انكار كردند آياتى از كتاب خود بود كه به آمدن و بعثت خاتم الانبياء - (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) - بشارت مى داد و نيز جزئياتى بود كه آنها را تغيير داده و تحريف كردند.
و اين خود امرى است كه اهل كتاب نمى توانند انكارش كنند، تنها چيزى را كه انكار كردند آياتى از كتاب خود بود كه به آمدن و بعثت خاتم الانبياء - (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) - بشارت مى داد و نيز جزئياتى بود كه آنها را تغيير داده و تحريف كردند.
و يكى از اشارات لطيف قرآن اينست كه خداى سبحان در داستانهائى كه در اين سوره آورده داستان هود و صالح را ذكر نكرده ، و اين بدان جهت است كه تورات موجود در دست يهوديان آن زمان اين دو داستان را نداشته ، و همچنين قصه شعيب و سرگذشت مسيح را نياورده چون همه اهل كتاب درباره اين دو داستان ، توافق نداشتند و منظور آيه مورد بحث اين بوده كه به داستانهائى استشهاد كند كه همه اهل كتاب آنها را قبول دارند و نمى توانند انكارش كنند.
و يكى از اشارات لطيف قرآن اينست كه خداى سبحان در داستانهائى كه در اين سوره آورده داستان هود و صالح را ذكر نكرده ، و اين بدان جهت است كه تورات موجود در دست يهوديان آن زمان اين دو داستان را نداشته ، و همچنين قصه شعيب و سرگذشت مسيح را نياورده چون همه اهل كتاب درباره اين دو داستان ، توافق نداشتند و منظور آيه مورد بحث اين بوده كه به داستانهائى استشهاد كند كه همه اهل كتاب آنها را قبول دارند و نمى توانند انكارش كنند.
پس ، اين آيه حجتى را كه بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) القاء مى كند كه در استدلال براى مردم هم وزن آيه زير است كه مى فرمايد: «'''اولم يكن لهم آية ان يعلمه علماء بنى اسرائيل '''».
 
علاوه بر اين ، سوره مورد بحث از اولين سوره هائى است كه در مكه نازل شده و در آن ايام ، خصومت بين مسلمانان و اهل كتاب شدت نگرفته بود، و شدت اين خصومت مخصوصا در مورد يهود در مدينه بالا گرفت ، زمانى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به آن شهر هجرت فرمود و جنگهائى بين مسلمين و يهود واقع شد، آن روزها بود كه كار دشمنى را بدانجا رساندند كه به كلى نبوت را انكار نموده - و بنا بر حكايت قرآن كريم - گفتند: «'''ما انزل اللّه على بشر من شى ء'''».
پس ، اين آيه حجتى را كه بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) القاء مى كند كه در استدلال براى مردم هم وزن آيه زير است كه مى فرمايد: «او لم يكن لهم آية ان يعلمه علماء بنى اسرائيل».
 
علاوه بر اين ، سوره مورد بحث از اولين سوره هائى است كه در مكه نازل شده و در آن ايام ، خصومت بين مسلمانان و اهل كتاب شدت نگرفته بود، و شدت اين خصومت مخصوصا در مورد يهود در مدينه بالا گرفت، زمانى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به آن شهر هجرت فرمود و جنگهائى بين مسلمين و يهود واقع شد، آن روزها بود كه كار دشمنى را بدانجا رساندند كه به كلى نبوت را انكار نموده - و بنابر حكايت قرآن كريم - گفتند: «ما انزل اللّه على بشر من شئ».
 
پس ، اين بود آن معنائى كه سياق و زمينه گفتار، به آيه مورد بحث مى دهد. و من خيال مى كنم اگر خواننده عزيز اين آيه و ساير آياتى را كه مناسب آنست - يعنى آياتى كه خداى تعالى در آن ، رسول گرامى خود را مخاطب قرار داده و حقانيت دينى كه بر او نازل شده است را بيان مى كند، و آياتى كه بشر را تحدى كرده و به مقابله مى خواند كه شما نمى توانيد مثل اين قرآن را بياوريد و آياتى كه رسول خدا را توصيف مى كند به اينكه وى در كار خود بصيرت دارد و از ناحيه پروردگارش ‍ دليل و برهان دارد - مورد دقت قرار دهد،
پس ، اين بود آن معنائى كه سياق و زمينه گفتار، به آيه مورد بحث مى دهد. و من خيال مى كنم اگر خواننده عزيز اين آيه و ساير آياتى را كه مناسب آنست - يعنى آياتى كه خداى تعالى در آن ، رسول گرامى خود را مخاطب قرار داده و حقانيت دينى كه بر او نازل شده است را بيان مى كند، و آياتى كه بشر را تحدى كرده و به مقابله مى خواند كه شما نمى توانيد مثل اين قرآن را بياوريد و آياتى كه رسول خدا را توصيف مى كند به اينكه وى در كار خود بصيرت دارد و از ناحيه پروردگارش ‍ دليل و برهان دارد - مورد دقت قرار دهد،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۴ </center>
همين دقت او را در معنائى كه ما كرديم قانع مى سازد، و بطور مسلم از احتمالاتى كه مفسرين در تفسير آيه داده اند - احتمالاتى كه به خاطر بى فايده بودنش از نقلش خوددارى نموديم - بى نياز مى سازد.
همين دقت او را در معنائى كه ما كرديم قانع مى سازد، و بطور مسلم از احتمالاتى كه مفسرين در تفسير آيه داده اند - احتمالاتى كه به خاطر بى فايده بودنش از نقلش خوددارى نموديم - بى نياز مى سازد.
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِئَايَتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَسِرِينَ
 
«'''وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِئَايَتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ'''»:
 
در اين آيه نخست رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را از ترديد نهى مى كند و سپس آن را ترقى داده و تا تكذيب به آيات خدا كه خود عناد با حق و استكبار بر خداست كشانيده . آرى هيچ آيتى ، آيت نمى شود مگر وقتى كه دلالتش واضح و بيانش روشن باشد، و چيزى كه چنين است تكذيبش جز عناد و لجاجت علت و انگيزه ديگرى نمى تواند داشته باشد.
در اين آيه نخست رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را از ترديد نهى مى كند و سپس آن را ترقى داده و تا تكذيب به آيات خدا كه خود عناد با حق و استكبار بر خداست كشانيده . آرى هيچ آيتى ، آيت نمى شود مگر وقتى كه دلالتش واضح و بيانش روشن باشد، و چيزى كه چنين است تكذيبش جز عناد و لجاجت علت و انگيزه ديگرى نمى تواند داشته باشد.
جمله «'''فتكون من الخاسرين '''» به دليل اينكه حرف «'''فاء'''» بر سرش آمده نتيجه گيرى و تفريع بر تكذيب به آيات خدا است ، مى خواهد بفرمايد: عاقبت تكذيب به آيات خدا اينست كه آدمى از زيانكاران مى گردد. پس در حقيقت همين عاقبت و خيم مورد نهى واقع گشته است . و معناى آن اينست كه : مبادا از زيانكاران باشى . و زيانكارى به معناى زايل شدن سرمايه به سبب كم شدن و يا از بين رفتن آن مى باشد، و سرمايه آدمى در سعادت زندگى دنيا و آخرتش ايمان به خدا و آيات او است ، چون در آيه بعدى خسران را تعليل مى كند به اينكه خاسران ايمان نمى آورند.
 
جمله «فتكون من الخاسرين» به دليل اينكه حرف «فاء» بر سرش آمده نتيجه گيرى و تفريع بر تكذيب به آيات خدا است ، مى خواهد بفرمايد: عاقبت تكذيب به آيات خدا اينست كه آدمى از زيانكاران مى گردد. پس در حقيقت همين عاقبت و خيم مورد نهى واقع گشته است. و معناى آن اين است كه:  
 
مبادا از زيانكاران باشى. و زيانكارى به معناى زايل شدن سرمايه به سبب كم شدن و يا از بين رفتن آن مى باشد، و سرمايه آدمى در سعادت زندگى دنيا و آخرتش ايمان به خدا و آيات او است ، چون در آيه بعدى خسران را تعليل مى كند به اينكه خاسران ايمان نمى آورند.
<span id='link118'><span>
<span id='link118'><span>
==مراد از حتمى شدن كلمه پروردگار، كه در بيان علت زيانكارى مكذبين آمده است ، حتمىشدن عذاب آتش است بر آنها ==
==مراد از حتمى شدن كلمه پروردگار، كه در بيان علت زيانكارى مكذبين آمده است ، حتمىشدن عذاب آتش است بر آنها ==
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّت عَلَيهِمْ كلِمَت رَبِّك لا يُؤْمِنُونَ وَ لَوْ جَاءَتهُمْ كلُّ ءَايَةٍ...
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّت عَلَيهِمْ كلِمَت رَبِّك لا يُؤْمِنُونَ وَ لَوْ جَاءَتهُمْ كلُّ ءَايَةٍ...
۱۴٬۱۱۵

ویرایش