۱۴٬۱۰۷
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
حَتى إِذَا استَيْئَس الرُّسلُ وَ ظنُّوا أَنهُمْ قَدْ كذِبُوا جَاءَهُمْ نَصرُنَا فَنُجِّىَ مَن نَّشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ(۱۱۰) | حَتى إِذَا استَيْئَس الرُّسلُ وَ ظنُّوا أَنهُمْ قَدْ كذِبُوا جَاءَهُمْ نَصرُنَا فَنُجِّىَ مَن نَّشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ(۱۱۰) | ||
لَقَدْ كانَ فى قَصصِهِمْ عِبرَةٌ لاُولى الاَلْبَبِ مَا كانَ حَدِيثاً يُفْترَى وَ لَكن تَصدِيقَ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كلِّ شىْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(۱۱۱) | لَقَدْ كانَ فى قَصصِهِمْ عِبرَةٌ لاُولى الاَلْبَبِ مَا كانَ حَدِيثاً يُفْترَى وَ لَكن تَصدِيقَ الَّذِى بَينَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كلِّ شىْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(۱۱۱) | ||
ترجمه آيات | |||
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center> | |||
وبيشتر مردم هر چند تو حرص بورزى ايمان نخواهند آورد(۱۰۳) | وبيشتر مردم هر چند تو حرص بورزى ايمان نخواهند آورد(۱۰۳) | ||
تو براى پيغمبرى از آنان مزدى نمى خواهى ، كه آن جز يادآورى براى جهانيان نيست (۱۰۴) | تو براى پيغمبرى از آنان مزدى نمى خواهى ، كه آن جز يادآورى براى جهانيان نيست (۱۰۴) | ||
خط ۸۹: | خط ۹۱: | ||
(پيامبران به دعوت خود و دشمنان به مخالفت خود همچنان ادامه دادند) تا رسولان ماءيوس شدند و گمان كردند كه (حتى گروه اندك مومنان ) به آنها دروغ گفته اند، در اين هنگام يارى ما فرا رسيد، پس هر كس را كه خواستيم نجات داديم ، و عذاب ما از قوم زيانكار بازگردانده نمى شود(۱۱۰) | (پيامبران به دعوت خود و دشمنان به مخالفت خود همچنان ادامه دادند) تا رسولان ماءيوس شدند و گمان كردند كه (حتى گروه اندك مومنان ) به آنها دروغ گفته اند، در اين هنگام يارى ما فرا رسيد، پس هر كس را كه خواستيم نجات داديم ، و عذاب ما از قوم زيانكار بازگردانده نمى شود(۱۱۰) | ||
در سرگذشت آنان براى صاحبان خرد عبرتى هست ، اين سخنى نيست كه ساخته باشند بلكه تصديق كتابيست كه پيش از آن بوده و توضيح همه چيز است ، با هدايت و رحمتى براى گروهى كه ايمان دارند(۱۱۱) | در سرگذشت آنان براى صاحبان خرد عبرتى هست ، اين سخنى نيست كه ساخته باشند بلكه تصديق كتابيست كه پيش از آن بوده و توضيح همه چيز است ، با هدايت و رحمتى براى گروهى كه ايمان دارند(۱۱۱) | ||
<center> «'''بیان آيات'''» </center> | |||
اين آيات ، خاتمه سوره يوسف است ، و در آن اين معنا را خاطرنشان مى سازد كه ايمان كامل كه همان توحيد خالص باشد مقام عزيز، و فضيلت كميابى است كه جز تعداد اندكى از مردم به آن نمى رسند، و اما اكثر مردم ايمان آور نيستند، هر چند كه تو (رسول خدا) به ايمان ايشان حريص باشى و همه طاقت و توان خود را صرف كنى . | اين آيات ، خاتمه سوره يوسف است ، و در آن اين معنا را خاطرنشان مى سازد كه ايمان كامل كه همان توحيد خالص باشد مقام عزيز، و فضيلت كميابى است كه جز تعداد اندكى از مردم به آن نمى رسند، و اما اكثر مردم ايمان آور نيستند، هر چند كه تو (رسول خدا) به ايمان ايشان حريص باشى و همه طاقت و توان خود را صرف كنى . | ||
و آن اقليتى هم كه ايمان مى آورند، ايمانشان آميخته به شرك است ، پس براى ايمان محض و توحيد خالص باقى نمى ماند مگر تعداد اندكى از مردم . | و آن اقليتى هم كه ايمان مى آورند، ايمانشان آميخته به شرك است ، پس براى ايمان محض و توحيد خالص باقى نمى ماند مگر تعداد اندكى از مردم . | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۳: | ||
ضمير در «'''اكثرهم '''» به «'''ناس '''» برمى گردد، به اعتبار ايمانشان ، به اين معنا كه اكثر مردم ايمان آور نيستند هر چند تو از ايشان مزدى نخواهى ، و هر چند بر آيات آسمانى و زمينى با همه زياديش مرور كنند، و آنهايى كه از ايشان ايمان آوردند (كه همان اقليت باشند) اكثر ايشان ايمانشان آميخته به شرك است . | ضمير در «'''اكثرهم '''» به «'''ناس '''» برمى گردد، به اعتبار ايمانشان ، به اين معنا كه اكثر مردم ايمان آور نيستند هر چند تو از ايشان مزدى نخواهى ، و هر چند بر آيات آسمانى و زمينى با همه زياديش مرور كنند، و آنهايى كه از ايشان ايمان آوردند (كه همان اقليت باشند) اكثر ايشان ايمانشان آميخته به شرك است . | ||
<span id='link260'><span> | <span id='link260'><span> | ||
==توضيحى در مورد نسبى و اضافى بودن ايمان و شرك و امكان اجتماع بعض مراتب آن دوباهم == | ==توضيحى در مورد نسبى و اضافى بودن ايمان و شرك و امكان اجتماع بعض مراتب آن دوباهم == | ||
و اگر بپرسى چگونه ممكن است آدمى در آن واحد، هم متلبس به ايمان باشد و هم به شرك ، با اينكه ايمان و شرك دو معناى مقابل همند كه در محل واحد جمع نمى شوند؟ جواب مى گوييم : اين اجتماع ، نظير اجتماع اعتقادات متناقض و اخلاقيات متضاد است ، و از اين نظر ممكن است كه اينگونه امور از معانى اى باشند كه فى نفسه قابل شدت و ضعفند، و مانند دورى و نزديكى ، به اضافه و نسبت مختلف مى شوند، مثلا «'''قرب '''» و «'''بعد'''» اگر مطلق و بدون اضافه لحاظ شود هرگز در محل واحد جمع نمى شوند، ولى اگر نسبى و اضافى لحاظ شوند، ممكن است در محل واحد جمع شوند، و با هم مطابقت داشته باشند، مثلا درباره مكه ، هم دورى صادق است و هم نزديكى ، دورى از شام ، و نزديكى به مدينه ، همچنين اگر مكه با مدينه مقايسه شود از شام دور هست ، ولى اگر با بغداد مقايسه شود به شام نزديك خواهد بود. | و اگر بپرسى چگونه ممكن است آدمى در آن واحد، هم متلبس به ايمان باشد و هم به شرك ، با اينكه ايمان و شرك دو معناى مقابل همند كه در محل واحد جمع نمى شوند؟ جواب مى گوييم : اين اجتماع ، نظير اجتماع اعتقادات متناقض و اخلاقيات متضاد است ، و از اين نظر ممكن است كه اينگونه امور از معانى اى باشند كه فى نفسه قابل شدت و ضعفند، و مانند دورى و نزديكى ، به اضافه و نسبت مختلف مى شوند، مثلا «'''قرب '''» و «'''بعد'''» اگر مطلق و بدون اضافه لحاظ شود هرگز در محل واحد جمع نمى شوند، ولى اگر نسبى و اضافى لحاظ شوند، ممكن است در محل واحد جمع شوند، و با هم مطابقت داشته باشند، مثلا درباره مكه ، هم دورى صادق است و هم نزديكى ، دورى از شام ، و نزديكى به مدينه ، همچنين اگر مكه با مدينه مقايسه شود از شام دور هست ، ولى اگر با بغداد مقايسه شود به شام نزديك خواهد بود. |
ویرایش