۱۴٬۱۱۵
ویرایش
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
اما تذكرى كه بعد از وقوع قيامت برايشان دست مى دهد، هيچ سودى به حالشان ندارد. چون قيامت بدون اطلاع قبلى مى آيد. وقتى علامت هاى آن پيدا مى شود، ديگر مهلتشان نمى دهد كه به دنبال آن تذكر و خضوع و ايمان، دست به عملى صالح زنند، تا تذكرشان مايه سعادتشان شود. و وقتى قيامت برپا شود، ديگر وقت عمل باقى نمانده، چون آن روز، روز جزاء است، نه روز عمل، همچنان كه قرآن فرموده: «يَومَئِذٍ يَتَذَكّرُ الإنسَانُ وَ أنّى لَهُ الذّكرَى * يَقُولُ يَا لَيتَنِى قَدّمتُ لِحَيَاتِى». | اما تذكرى كه بعد از وقوع قيامت برايشان دست مى دهد، هيچ سودى به حالشان ندارد. چون قيامت بدون اطلاع قبلى مى آيد. وقتى علامت هاى آن پيدا مى شود، ديگر مهلتشان نمى دهد كه به دنبال آن تذكر و خضوع و ايمان، دست به عملى صالح زنند، تا تذكرشان مايه سعادتشان شود. و وقتى قيامت برپا شود، ديگر وقت عمل باقى نمانده، چون آن روز، روز جزاء است، نه روز عمل، همچنان كه قرآن فرموده: «يَومَئِذٍ يَتَذَكّرُ الإنسَانُ وَ أنّى لَهُ الذّكرَى * يَقُولُ يَا لَيتَنِى قَدّمتُ لِحَيَاتِى». | ||
علاوه | علاوه براين، اشراط و علامت هاى قيامت آمده و محقق شده. و شايد مراد از علامت هاى آن، خلقت انسان و دو نوع بودن آن - نوعى صلحاء و نوعى مفسدين، نوعى متقيان و نوعى فجار باشد كه خود همين، قيامتى مى خواهد تا بين اين دو نوع جدايى بيندازد. يكى هم مرگ است، كه آن نيز از اشراط وقوع قيامت است. | ||
بعضى از مفسران گفته اند: منظور از اين كه فرموده: «علامت هاى قيامت آمده»، ظهور رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است كه آخرين انبياء است و در عهد او، شق القمر - كه يكى از علامت ها است - صورت گرفت. و يكى نزول قرآن است كه آخرين كتب آسمانى است. | بعضى از مفسران گفته اند: منظور از اين كه فرموده: «علامت هاى قيامت آمده»، ظهور رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است كه آخرين انبياء است و در عهد او، شق القمر - كه يكى از علامت ها است - صورت گرفت. و يكى نزول قرآن است كه آخرين كتب آسمانى است. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
و بنابر اين، كلمه «بغتة»، حال از آمدن قيامت است كه آن را به منظور بيان واقع آورد، تا جمله «فَأنّى لَهُم إذَا جَاءَتهُم ذِكرَيهُم» را بر آن متفرع كند و از آن نتيجه بگيرد. نه اين كه قيد انتظار باشد تا معنا چنين شود: «كفار منتظر آنند كه قيامت ناگهان بيايد». و به خاطر دفع همين توهم بود كه فرمود: «إلّا السّاعَة أن تَأتِيَهُم بَغتَةً»، و گرنه مى فرمود: «هَل يَنظُرُونَ إلّا أن تَأتِيَهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً». | و بنابر اين، كلمه «بغتة»، حال از آمدن قيامت است كه آن را به منظور بيان واقع آورد، تا جمله «فَأنّى لَهُم إذَا جَاءَتهُم ذِكرَيهُم» را بر آن متفرع كند و از آن نتيجه بگيرد. نه اين كه قيد انتظار باشد تا معنا چنين شود: «كفار منتظر آنند كه قيامت ناگهان بيايد». و به خاطر دفع همين توهم بود كه فرمود: «إلّا السّاعَة أن تَأتِيَهُم بَغتَةً»، و گرنه مى فرمود: «هَل يَنظُرُونَ إلّا أن تَأتِيَهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً». | ||
«''' | «'''فَأنّى لَهُم إذَا جَاءَتهُم ذِكرَيهُم'''» - كلمه «أنّى»، خبرى است كه قبل از مبتداء آمده. و كلمه «ذِكرَيهُم»، مبتدایى است كه مؤخر آمده. و جمله «إذَا جَاءَتهُم»، جمله اى است معترضه كه بين مبتداء و خبر فاصله شده. و معناى جمله اين است كه: چگونه مى توانند متذكر شوند بعد از آمدن قيامت؟ يعنى چگونه از تذكر خود در آن روز انتفاع مى برند، روزى كه عمل سودى ندارد و فقط روز جزاء است. | ||
مفسران در معناى جمله هاى آيه و معناى مجموع آن جملات، اقوالى مختلف دارند كه از نقل آن صرف نظر كرديم. اگر كسى بخواهد، مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه كند. | |||
«'''فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ استَغْفِرْ لِذَنبِك وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ...'''»: | «'''فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ استَغْفِرْ لِذَنبِك وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ...'''»: | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: اين آيه، نتيجه اى است كه از همه آيات قبلى گرفته مى شود. يعنى از سعادت مؤمنان و شقاوت كفار. گويا فرموده: حال كه معلوم شد سعادت آن طایفه و شقاوت اين دسته چه دليلى دارد، پس نسبت به علمى كه به وحدانيت خداى سبحان دارى، ثابت قدم باش. در نتيجه معناى «فَاعلَم»، «ثابت در علم باش» است. | ||
ممكن هم هست آيه شريفه تفريع بر دو آيه قبل | ممكن هم هست آيه شريفه تفريع بر دو آيه قبل باشد. يعنى آيه «وَ مِنهُم مَن يَستَمِعُ إلَيكَ ... وَ آتَاهُم تَقوَاهُم»، كه مى فرمايد: خداى تعالى، مُهر مى زند بر دل هاى مشركان و به حال خود رهايشان مى كند، تا هر گناهى خواستند بكنند، و نسبت به كسانى كه به راه توحيد و ايمان به او هدايت يافته اند، عكس اين عمل را رفتار مى كند. | ||
پس معناى جمله | پس گويا گفته شده: حال كه جريان بدين قرار است، پس تو به علمى كه به وحدانيت إله دارى، تمسك بجوى و از گناهت و گناه زنان و مردان مؤمن امتت، طلب مغفرت كن، تا از آن هايى نباشى كه خدا بر دل هايشان مُهر زده و آن ها را به سبب اين كه رهايشان كرده، از نعمت تقوا محرومشان ساخته. مؤيّد اين وجه، ذيل آيه است كه مى فرمايد: «وَ اللهُ يَعلَمُ مُتَقَلّبَكُم وَ مَثوَيكُم». | ||
پس معناى جمله: «فَاعلَم أنّهُ لا إلهَ إلّا اللّه» - به طورى كه سياق هم تأييدش مى كند - اين است كه: تو به علمى كه نسبت به «لا إله إلّا اللّه» دارى، تمسك بجوى و آن را رها نكن و براى گناهت طلب مغفرت كن. | |||
در سابق، در معناى نسبت گناه به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» توضيحى گذشت، و نيز به زودى در تفسير اول سوره «فتح»، توضيحى در اين زمينه خواهد آمد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۵۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۵۹ </center> | ||
«''' | «'''وَ لِلمُؤمِنِينَ وَ المُؤمِنَات'''» - اين جمله، دستور مى دهد به رسول خدا كه براى مؤمنين و مؤمنات از امتش طلب مغفرت كند. و حاشا بر خداى تعالى كه دستور استغفار بدهد و آن استغفار را با مغفرت مواجه نسازد. دستور دعا بدهد و اجابت نكند. | ||
<span id='link241'><span> | <span id='link241'><span> | ||
ویرایش