گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۹: خط ۸۹:
اما تذكرى كه بعد از وقوع قيامت برايشان دست مى دهد، هيچ سودى به حالشان ندارد. چون قيامت بدون اطلاع قبلى مى آيد. وقتى علامت هاى آن پيدا مى شود، ديگر مهلتشان نمى دهد كه به دنبال آن تذكر و خضوع و ايمان، دست به عملى صالح زنند، تا تذكرشان مايه سعادتشان شود. و وقتى قيامت برپا شود، ديگر وقت عمل باقى نمانده، چون آن روز، روز جزاء است، نه روز عمل، همچنان كه قرآن فرموده: «يَومَئِذٍ يَتَذَكّرُ الإنسَانُ وَ أنّى لَهُ الذّكرَى * يَقُولُ يَا لَيتَنِى قَدّمتُ لِحَيَاتِى».
اما تذكرى كه بعد از وقوع قيامت برايشان دست مى دهد، هيچ سودى به حالشان ندارد. چون قيامت بدون اطلاع قبلى مى آيد. وقتى علامت هاى آن پيدا مى شود، ديگر مهلتشان نمى دهد كه به دنبال آن تذكر و خضوع و ايمان، دست به عملى صالح زنند، تا تذكرشان مايه سعادتشان شود. و وقتى قيامت برپا شود، ديگر وقت عمل باقى نمانده، چون آن روز، روز جزاء است، نه روز عمل، همچنان كه قرآن فرموده: «يَومَئِذٍ يَتَذَكّرُ الإنسَانُ وَ أنّى لَهُ الذّكرَى * يَقُولُ يَا لَيتَنِى قَدّمتُ لِحَيَاتِى».


علاوه بر اين ، اشراط و علامتهاى قيامت آمده و محقق شده . و شايد مراد از علامتهاى آن ، خلقت انسان و دو نوع بودن آن - نوعى صلحاء و نوعى مفسدين ، نوعى متقيان و نوعى فجار باشد كه خود همين ، قيامتى مى خواهد تا بين اين دو نوع جدايى بيندازد. يكى هم مرگ است كه آن نيز از اشراط وقوع قيامت است . بعضى از مفسرين گفته اند: منظور از اينكه فرموده علامتهاى قيامت آمده ظهور رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است كه آخرين انبياء است و در عهد او، شق القمر كه يكى از علامتها است صورت گرفت ، و يكى نزول قرآن است كه آخرين كتب آسمانى است .
علاوه بر اين، اشراط و علامت هاى قيامت آمده و محقق شده. و شايد مراد از علامت هاى آن، خلقت انسان و دو نوع بودن آن - نوعى صلحاء و نوعى مفسدين، نوعى متقيان و نوعى فجار باشد كه خود همين، قيامتى مى خواهد تا بين اين دو نوع جدايى بيندازد. يكى هم مرگ است، كه آن نيز از اشراط وقوع قيامت است.  
اين آن معنايى است كه تدبر در آيه به دست مى دهد و به طورى كه ملاحظه مى كنيد در عين اينكه جنبه اتمام حجت دارد حجتى برهانى نيز هست .
 
بعضى از مفسران گفته اند: منظور از اين كه فرموده: «علامت هاى قيامت آمده»، ظهور رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است كه آخرين انبياء است و در عهد او، شق القمر - كه يكى از علامت ها است - صورت گرفت. و يكى نزول قرآن است كه آخرين كتب آسمانى است.
 
اين آن معنايى است كه تدبّر در آيه به دست مى دهد و به طورى كه ملاحظه مى كنيد، در عين اين كه جنبه اتمام حجت دارد، حجتى برهانى نيز هست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۵۸ </center>
و بنابر اين ، كلمه ((بغته (( حال از آمدن قيامت است كه آن را به منظور بيان واقع آورد، تا جمله ((فانى لهم اذا جاءتهم ذكريهم (( را بر آن متفرع كند و از آن نتيجه بگيرد، نه اينكه قيد انتظار باشد تا معنا چنين شود: ((كفار منتظر آنند كه قيامت ناگهان بيايد((. و به خاطر دفع همين توهم بود كه فرمود: ((الا الساعه ان تاتيهم بغته (( و گر نه مى فرمود: ((هل ينظرون الا ان تاتيهم الساعه بغته ((.
و بنابر اين، كلمه «بغتة»، حال از آمدن قيامت است كه آن را به منظور بيان واقع آورد، تا جمله «فَأنّى لَهُم إذَا جَاءَتهُم ذِكرَيهُم» را بر آن متفرع كند و از آن نتيجه بگيرد. نه اين كه قيد انتظار باشد تا معنا چنين شود: «كفار منتظر آنند كه قيامت ناگهان بيايد». و به خاطر دفع همين توهم بود كه فرمود: «إلّا السّاعَة أن تَأتِيَهُم بَغتَةً»، و گرنه مى فرمود: «هَل يَنظُرُونَ إلّا أن تَأتِيَهُمُ السّاعَةُ بَغتَةً».
((فانى لهم اذا جاءتهم ذكريهم (( - كلمه ((انى (( خبرى است كه قبل از مبتداء آمده و كلمه ((ذكريهم (( مبتدائى است كه مؤ خر آمده . و جمله ((اذا جاءتهم (( جمله اى است معترضه كه بين مبتداء و خبر فاصله شده . و معناى جمله اين است كه : چگونه مى توانند متذكر شوند بعد از آمدن قيامت ؟ يعنى چگونه از تذكر خود در آن روز انتفاع مى برند، روزى كه عمل سودى ندارد و فقط روز جزاء است .
 
«'''فانى لهم اذا جاءتهم ذكريهم'''» - كلمه ((انى (( خبرى است كه قبل از مبتداء آمده و كلمه ((ذكريهم (( مبتدائى است كه مؤ خر آمده . و جمله ((اذا جاءتهم (( جمله اى است معترضه كه بين مبتداء و خبر فاصله شده . و معناى جمله اين است كه : چگونه مى توانند متذكر شوند بعد از آمدن قيامت ؟ يعنى چگونه از تذكر خود در آن روز انتفاع مى برند، روزى كه عمل سودى ندارد و فقط روز جزاء است .
 
مفسرين در معناى جمله هاى آيه و معناى مجموع آن جملات اقوالى مختلف دارند كه از نقل آن صرف نظر كرديم ، اگر كسى بخواهد مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه كند.
مفسرين در معناى جمله هاى آيه و معناى مجموع آن جملات اقوالى مختلف دارند كه از نقل آن صرف نظر كرديم ، اگر كسى بخواهد مى تواند به تفاسير مفصل مراجعه كند.
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ استَغْفِرْ لِذَنبِك وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ ...
 
«'''فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ استَغْفِرْ لِذَنبِك وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ...'''»:
 
بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه نتيجه اى است كه از همه آيات قبلى گرفته مى شود، يعنى از سعادت مؤ منين و شقاوت كفار. گويا فرموده : حال كه معلوم شد سعادت آن طائفه و شقاوت اين دسته چه دليلى دارد، پس نسبت به علمى كه به وحدانيت خداى سبحان دارى ثابت قدم باش . در نتيجه معناى ((فاعلم ((، ((ثابت در علم باش (( است .
بعضى از مفسرين گفته اند: اين آيه نتيجه اى است كه از همه آيات قبلى گرفته مى شود، يعنى از سعادت مؤ منين و شقاوت كفار. گويا فرموده : حال كه معلوم شد سعادت آن طائفه و شقاوت اين دسته چه دليلى دارد، پس نسبت به علمى كه به وحدانيت خداى سبحان دارى ثابت قدم باش . در نتيجه معناى ((فاعلم ((، ((ثابت در علم باش (( است .
ممكن هم هست آيه شريفه تفريع بر دو آيه قبل باشد، يعنى آيه ((و منهم من يستمع اليك ... و اتاهم تقواهم (( كه مى فرمايد خداى تعالى مهر مى زند بر دلهاى مشركين و به حال خود رهايشان مى كند تا هر گناهى خواستند بكنند، و نسبت به كسانى كه به راه توحيد و ايمان به او هدايت يافته اند، عكس اين عمل را رفتار مى كند، پس گويا گفته شده : حال كه جريان بدين قرار است ، پس توبه علمى كه به وحدانيت اله دارى تمسك بجوى و از گناهت و گناه زنان و مردان مؤ من امتت طلب مغفرت كن ، تا از آنهايى نباشى كه خدا بر دلهايشان مهر زده و آنها را به سبب اين كه رهايشان كرده از نعمت تقوى محرومشان ساخته . مؤ يد اين وجه ذيل آيه است كه مى فرمايد: ((و الله يعلم متقلبكم و مثويكم ((.
 
ممكن هم هست آيه شريفه تفريع بر دو آيه قبل باشد، يعنى آيه ((و منهم من يستمع اليك ... و اتاهم تقواهم (( كه مى فرمايد خداى تعالى مهر مى زند بر دلهاى مشركين و به حال خود رهايشان مى كند تا هر گناهى خواستند بكنند، و نسبت به كسانى كه به راه توحيد و ايمان به او هدايت يافته اند، عكس اين عمل را رفتار مى كند، پس گويا گفته شده : حال كه جريان بدين قرار است ، پس توبه علمى كه به وحدانيت اله دارى تمسك بجوى و از گناهت و گناه زنان و مردان مؤ من امتت طلب مغفرت كن ، تا از آنهايى نباشى كه خدا بر دلهايشان مهر زده و آنها را به سبب اين كه رهايشان كرده از نعمت تقوى محرومشان ساخته . مؤيد اين وجه ذيل آيه است كه مى فرمايد: ((و الله يعلم متقلبكم و مثويكم ((.
 
پس معناى جمله ((فاعلم انه لا اله الا اللّه (( به طورى كه سياق هم تاءييدش مى كند، اين است كه : تو به علمى كه نسبت به ((لا اله الا اللّه (( دارى تمسك بجوى و آن را رها نكن و براى گناهت طلب مغفرت كن . در سابق در معناى نسبت گناه به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) توضيحى گذشت ، و نيز به زودى در تفسير اول سوره فتح توضيحى در اين زمينه خواهد آمد.
پس معناى جمله ((فاعلم انه لا اله الا اللّه (( به طورى كه سياق هم تاءييدش مى كند، اين است كه : تو به علمى كه نسبت به ((لا اله الا اللّه (( دارى تمسك بجوى و آن را رها نكن و براى گناهت طلب مغفرت كن . در سابق در معناى نسبت گناه به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) توضيحى گذشت ، و نيز به زودى در تفسير اول سوره فتح توضيحى در اين زمينه خواهد آمد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۵۹ </center>
((و للمؤ منين و المومنات (( - اين جمله دستور مى دهد به رسول خدا كه براى مؤ منين و مؤ منات از امتش طلب مغفرت كند. و حاشا بر خداى تعالى كه دستور استغفار بدهد و آن استغفار را با مغفرت مواجه نسازد، دستور دعا بدهد و اجابت نكند.
«'''و للمؤمنين و المؤمنات'''» - اين جمله دستور مى دهد به رسول خدا كه براى مؤمنين و مؤمنات از امتش طلب مغفرت كند. و حاشا بر خداى تعالى كه دستور استغفار بدهد و آن استغفار را با مغفرت مواجه نسازد، دستور دعا بدهد و اجابت نكند.
<span id='link241'><span>
<span id='link241'><span>


۱۴٬۰۶۶

ویرایش