تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:


==استدلال فاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند. ==
==استدلال فاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند. ==
از جمله استدلالات عجيب و شگفت آورى كه به امثال اين آيه و آيه «''' قال الملا الذين استكبروا من قومه لنخرجنك يا شعيب و الذين آمنوا معك من قريتنا او لتعودون فى ملتنا قال او لو كنا كارهين قد افترينا على الله كذبا ان عدنا فى ملتكم بعد اذ نجينا الله منها و ما يكون لنا ان نعود فيها الا ان يشاء الله ربنا '''» شده ، اين است كه گفته اند:
از جمله استدلالات عجيب و شگفت آورى كه به امثال اين آيه و آيه «قال الملا الذين استكبروا من قومه لنخرجنك يا شعيب و الذين آمنوا معك من قريتنا او لتعودون فى ملتنا قال او لو كنا كارهين قد افترينا على الله كذبا ان عدنا فى ملتكم بعد اذ نجينا الله منها و ما يكون لنا ان نعود فيها الا ان يشاء الله ربنا» شده، اين است كه گفته اند:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۰۵ </center>
انبيا (عليهم السلام ) قبل از آنكه مبعوث به نبوت شوند كافر بودند، به شهادت اينكه در آيه مورد بحث به پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله و سلم ) چنين تلقين مى كند كه از زبان خود و همه مسلمين به كفار بگويد: آيا بعد از اينكه خداوند هدايتمان كرد دست از دين خدا كشيده به كفر سابقمان برگرديم ؟. و همچنين از قول شعيب نقل كرده كه به كفار معاصر خود گفت : آيا اگر بعد از آنكه خداوند از ملت و كيش باطل شما نجاتمان داد باز هم به آن كيش برگرديم به خداوند دروغ نبستهايم ؟.
انبيا (عليهم السلام ) قبل از آنكه مبعوث به نبوت شوند كافر بودند، به شهادت اينكه در آيه مورد بحث به پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله و سلم ) چنين تلقين مى كند كه از زبان خود و همه مسلمين به كفار بگويد: آيا بعد از اينكه خداوند هدايتمان كرد دست از دين خدا كشيده به كفر سابقمان برگرديم؟
از اين دو آيه برمى آيد كه انبيا، قبل از بعثتشان كافر بوده اند و خداوند آنان را به دين خود هدايت نموده و از كيش و ملت باطل ، نجاتشان داده است .
 
و همچنين از قول شعيب نقل كرده كه به كفار معاصر خود گفت : آيا اگر بعد از آنكه خداوند از ملت و كيش باطل شما نجاتمان داد باز هم به آن كيش برگرديم به خداوند دروغ نبسته ايم؟
 
از اين دو آيه برمى آيد كه انبيا، قبل از بعثتشان كافر بوده اند و خداوند آنان را به دين خود هدايت نموده و از كيش و ملت باطل ، نجاتشان داده است.
 
و ليكن اين استدلال بسيار پوچ و فاسد است ، براى اينكه وقتى پيغمبرى بخواهد با كفار معاصرش احتجاج كند البته به زبان جامعه دينى خود حرف مى زند (همان جامعه كه افرادش قبلا مشرك بودند، و خداوند به وسيله همين پيغمبر آنان را به دين حق هدايت نمود) البته نمى خواهيم بگوييم صرف اينكه سابقا افراد جامعه كافر بوده اند، مصحح اين است كه كفر را از باب غلبه به همگى امت و پيغمبرش نسبت داده باشد، زيرا كه چنين چيزى لايق كلام خداوند نيست ، بلكه مقصود ما اين است كه بر يك جامعه دينى مركب از امت و پيغمبر صادق است گفته شود اين جامعه از شرك نجات يافته و مشمول هدايت پروردگار سبحان شده است ، زيرا اين خداى سبحان است كه امت را به وسيله پيغمبرش و آن پيغمبر را بدون وسيله بلكه به هدايت خود، راهنمائى نموده ، و اگر عنايت و دستگيرى او نبود، جز به گمراهى راه نمى بردند.
و ليكن اين استدلال بسيار پوچ و فاسد است ، براى اينكه وقتى پيغمبرى بخواهد با كفار معاصرش احتجاج كند البته به زبان جامعه دينى خود حرف مى زند (همان جامعه كه افرادش قبلا مشرك بودند، و خداوند به وسيله همين پيغمبر آنان را به دين حق هدايت نمود) البته نمى خواهيم بگوييم صرف اينكه سابقا افراد جامعه كافر بوده اند، مصحح اين است كه كفر را از باب غلبه به همگى امت و پيغمبرش نسبت داده باشد، زيرا كه چنين چيزى لايق كلام خداوند نيست ، بلكه مقصود ما اين است كه بر يك جامعه دينى مركب از امت و پيغمبر صادق است گفته شود اين جامعه از شرك نجات يافته و مشمول هدايت پروردگار سبحان شده است ، زيرا اين خداى سبحان است كه امت را به وسيله پيغمبرش و آن پيغمبر را بدون وسيله بلكه به هدايت خود، راهنمائى نموده ، و اگر عنايت و دستگيرى او نبود، جز به گمراهى راه نمى بردند.
آرى ، بغير از خداى تعالى هيچ موجودى مالك نفع و ضرر خود نيست ، حتى انبيا (عليهم السلام ). بنابراين ، اگر پيغمبرى از زبان خود و جامعهاش بگويد: «''' سزاوار نيست بعد از اينكه خداوند هدايتمان نمود، باز به عقب برگشته و بعد از دستگيرى او، شرك سابق را از سر گيريم '''» چه دلالتى دارد بر اينكه پيغمبر نامبرده هم قبلا كافر بوده ؟ علاوه بر اين ، اگر خواننده محترم به خاطر داشته باشد، ما در بحثهاى متنوعى كه سابقا در باره عصمت انبيا (عليهم السلام ) كرديم گفتيم كه آيات قرآن شريف صريح در عصمت انبيا است ، و اينكه ساحت آنان حتى از كوچك ترين معاصى صغيره (تا چه رسد به گناه كبيره ) پاك است ، چه رسد به اينكه به خداى تعالى شرك ورزيده باشند.
 
آرى، بغير از خداى تعالى هيچ موجودى مالك نفع و ضرر خود نيست ، حتى انبيا (عليهم السلام). بنابراين، اگر پيغمبرى از زبان خود و جامعه اش بگويد: «سزاوار نيست بعد از اينكه خداوند هدايتمان نمود، باز به عقب برگشته و بعد از دستگيرى او، شرك سابق را از سر گيريم» چه دلالتى دارد بر اينكه پيغمبر نامبرده هم قبلا كافر بوده؟
 
علاوه بر اين ، اگر خواننده محترم به خاطر داشته باشد، ما در بحثهاى متنوعى كه سابقا در باره عصمت انبيا (عليهم السلام ) كرديم گفتيم كه آيات قرآن شريف صريح در عصمت انبيا است ، و اينكه ساحت آنان حتى از كوچك ترين معاصى صغيره (تا چه رسد به گناه كبيره ) پاك است ، چه رسد به اينكه به خداى تعالى شرك ورزيده باشند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۲۰۶ </center>
اينكه فرمود: «''' كالذى استهوته الشياطين فى الارض حيران ... '''» مثال زده است به انسان متحيرى كه در كار خود سرگردان است ، و درباره سعادت خود عزم راسخى ندارد، و لذا بهترين راه سعادت و مستقيمترين راه رسيدن به هدف را كه قبل از او هم كسانى آن راه را پيموده و به هدف رسيدهاند ترك مى گويد، آنگاه سرگشته و حيران مانده شيطانها محاصرهاش نموده و به سوى هلاكش مى خوانند، هر چه هم كه ياران هدايت يافتهاش بر او بانگ مى زنند و به سوى هدايتش ‍ دعوت مى كنند قبول نمى كند و در عين اينكه بر سر دو راهى سقوط و نجات قرار گرفته ، نمى فهمند تكليفش چيست .
اينكه فرمود: «كالذى استهوته الشياطين فى الارض حيران...» مثال زده است به انسان متحيرى كه در كار خود سرگردان است ، و درباره سعادت خود عزم راسخى ندارد، و لذا بهترين راه سعادت و مستقيمترين راه رسيدن به هدف را كه قبل از او هم كسانى آن راه را پيموده و به هدف رسيده اند ترك مى گويد، آنگاه سرگشته و حيران مانده شيطانها محاصره اش نموده و به سوى هلاكش مى خوانند، هر چه هم كه ياران هدايت يافته اش بر او بانگ مى زنند و به سوى هدايتش ‍ دعوت مى كنند قبول نمى كند و در عين اينكه بر سر دو راهى سقوط و نجات قرار گرفته ، نمى فهمند تكليفش چيست .
<span id='link101'><span>
<span id='link101'><span>
==معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ). ==
==معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ). ==
قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى ...
قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى ...