گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۴۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۷۱: خط ۷۱:


==پاسخ به منكرين معاد با بيان عموميت علم خدا و وسعت آن ==
==پاسخ به منكرين معاد با بيان عموميت علم خدا و وسعت آن ==
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَأْتِينَا الساعَةُ قُلْ بَلى وَ رَبى لَتَأْتِيَنَّكمْ عَلِمِ الْغَيْبِ ... فى كتَبٍ مُّبِينٍ
«'''وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَأْتِينَا الساعَةُ قُلْ بَلى وَ رَبى لَتَأْتِيَنَّكمْ عَلِمِ الْغَيْبِ ... فى كتَبٍ مُّبِينٍ'''»:
 
در اين آيه انكار منكرين معاد را به رخ ايشان مى كشد، چون با عموميت ملك خدا و علمش به همه موجودات جايى براى شك و ترديد در آمدن آن نيست ، تا چه رسد به اينكه به ضرس قاطع آن را انكار كنند، و به همين جهت به رسول گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم ) خود دستور داده كه به سخن ايشان جواب گويد، كه : ((بلى و ربى لتاتينكم - آرى به پروردگارم سوگند، قيامت شما به طور قطع و مسلم خواهد آمد((
در اين آيه انكار منكرين معاد را به رخ ايشان مى كشد، چون با عموميت ملك خدا و علمش به همه موجودات جايى براى شك و ترديد در آمدن آن نيست ، تا چه رسد به اينكه به ضرس قاطع آن را انكار كنند، و به همين جهت به رسول گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم ) خود دستور داده كه به سخن ايشان جواب گويد، كه : ((بلى و ربى لتاتينكم - آرى به پروردگارم سوگند، قيامت شما به طور قطع و مسلم خواهد آمد((
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۳۸ </center>
و چون علت عمده انكار ايشان اين بوده كه فكر كرده اند بدنهاى مردگان همه با هم مخلوط گشته ، و صورتها تغيير و تبدل يافته ، خاكى كه ديروز يك انسان بود، امروز خاك و فردا، خشت ، و چند صباح ديگر چيز ديگر مى شود، با اين حال چگونه ممكن است بار ديگر همان انسان به همان خصوصيات موجود شود؟ لذا براى دفع اين توهم ، در جمله ((عالم الغيب لا يعزب عن علمه مثقال ذره فى السموات و لا فى الارض (( فرموده كه : هيچ محلى براى استبعاد نيست ، براى اينكه خداى تعالى عالم به غيب است ، و كوچكترين موجود از علم او دور نيست ، حتى چيزى به سنگينى يك ذره (معلق در فضا) در همه آسمانها و زمين از علم او پنهان نيست ، و با اين حال براى او چه اشكالى دارد كه ذرات وجودى زيد را با ذرات وجودى عمرو اشتباه نكند؟
و چون علت عمده انكار ايشان اين بوده كه فكر كرده اند بدنهاى مردگان همه با هم مخلوط گشته ، و صورتها تغيير و تبدل يافته ، خاكى كه ديروز يك انسان بود، امروز خاك و فردا، خشت ، و چند صباح ديگر چيز ديگر مى شود، با اين حال چگونه ممكن است بار ديگر همان انسان به همان خصوصيات موجود شود؟ لذا براى دفع اين توهم ، در جمله ((عالم الغيب لا يعزب عن علمه مثقال ذره فى السموات و لا فى الارض (( فرموده كه : هيچ محلى براى استبعاد نيست ، براى اينكه خداى تعالى عالم به غيب است ، و كوچكترين موجود از علم او دور نيست ، حتى چيزى به سنگينى يك ذره (معلق در فضا) در همه آسمانها و زمين از علم او پنهان نيست ، و با اين حال براى او چه اشكالى دارد كه ذرات وجودى زيد را با ذرات وجودى عمرو اشتباه نكند؟
((و لا اصغر من ذلك و لا اكبر الا فى كتاب مبين (( - اين جمله علم خدا را به تمامى موجودات تعميم مى دهد تا كسى نپندارد تنها موجودات نظير ذره را مى داند، كوچكتر از آن و بزرگتر را هم مى داند. نكته اى كه در اين آيه بدان اشاره كرده ، اين است كه اشياء هر چه باشند در كتاب مبين خدا ثبوتى دارند، كه دستخوش تغيير و تبديل نمى شوند و انسان و هر موجود ديگر هر چند اجزاى دنيوى اش از هم متلاشى گردد، و به كلى آثارش از صفحه روزگار محو و نابود شود، باز هم اعاده اش براى خدا كارى ندارد، چون همين نابودى در كتاب مبين بودى و ثبوتى دارد. و ما در سوره انعام و در مواردى ديگر پيرامون كتاب مبين بحثهايى كرده ايم
 
لِّيَجْزِى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ أُولَئك لهَُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كرِيمٌ
«'''و لا اصغر من ذلك و لا اكبر الا فى كتاب مبين'''» - اين جمله علم خدا را به تمامى موجودات تعميم مى دهد تا كسى نپندارد تنها موجودات نظير ذره را مى داند، كوچكتر از آن و بزرگتر را هم مى داند. نكته اى كه در اين آيه بدان اشاره كرده ، اين است كه اشياء هر چه باشند در كتاب مبين خدا ثبوتى دارند، كه دستخوش تغيير و تبديل نمى شوند و انسان و هر موجود ديگر هر چند اجزاى دنيوى اش از هم متلاشى گردد، و به كلى آثارش از صفحه روزگار محو و نابود شود، باز هم اعاده اش براى خدا كارى ندارد، چون همين نابودى در كتاب مبين بودى و ثبوتى دارد. و ما در سوره انعام و در مواردى ديگر پيرامون كتاب مبين بحثهايى كرده ايم
 
«'''لِّيَجْزِى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ أُولَئك لهَُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كرِيمٌ'''»:
 
لام در جمله ((ليجزى (( لام تعليل است ، و متعلق است به جمله ((لتاتينكم ((. و در جمله ((لهم مغفره و رزق كريم (( يك نوع محاذات با جمله قبلى ((و هو الرحيم الغفور(( هست
لام در جمله ((ليجزى (( لام تعليل است ، و متعلق است به جمله ((لتاتينكم ((. و در جمله ((لهم مغفره و رزق كريم (( يك نوع محاذات با جمله قبلى ((و هو الرحيم الغفور(( هست
و اين آيه يكى از دو سبب قيام قيامت را شرح مى دهد و مى گويد براى اين است كه خداى سبحان افراد با ايمان و داراى عمل صالح را به مغفرت و رزق كريم كه عبارت است از بهشت و آنچه در آن است جزاء دهد. و سبب دومى قيام قيامت را جمله ((و الذين سعوا فى آياتنا معاجزين ...(( بدان اشاره مى كند
و اين آيه يكى از دو سبب قيام قيامت را شرح مى دهد و مى گويد براى اين است كه خداى سبحان افراد با ايمان و داراى عمل صالح را به مغفرت و رزق كريم كه عبارت است از بهشت و آنچه در آن است جزاء دهد. و سبب دومى قيام قيامت را جمله ((و الذين سعوا فى آياتنا معاجزين ...(( بدان اشاره مى كند
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۳۹ </center>
وَ الَّذِينَ سعَوْ فى ءَايَتِنَا مُعَجِزِينَ أُولَئك لهَُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ
«'''وَ الَّذِينَ سعَوْ فى ءَايَتِنَا مُعَجِزِينَ أُولَئك لهَُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ'''»:
 
كلمه ((سعى (( به معناى دويدن ، يا دوندگى است ، و كلمه ((معاجز(( مبالغه در اعجاز است ، و بعضى گفته اند به معناى مسابقه است ، و اساس اين كلام بر استعاره به كنايه است گويا آيات خدا را مسافتى فرض كرده ، كه افراد نامبرده در آن مسافت ، سعى و دوندگى مى كنند، تا بلكه بتوانند خدا را به ستوه بياورند، و بر او غلبه كنند، و كلمه ((رجز(( مانند ((رجس (( به معناى پليدى است ، و شايد مراد از آن اعمال زشت باشد، كه در اين صورت آيه شريفه اشاره اى مى شود به تبدل عمل به عذاب اليم ، و يا به اينكه عمل آنان سبب عذاب اليم آنان شده . بعضى ديگر در معناى ((رجز(( گفته اند: به معناى عذاب زشت است . و در اين آيه تعريض و طعنه به كفار است كه اصرار دارند در انكار معاد
كلمه ((سعى (( به معناى دويدن ، يا دوندگى است ، و كلمه ((معاجز(( مبالغه در اعجاز است ، و بعضى گفته اند به معناى مسابقه است ، و اساس اين كلام بر استعاره به كنايه است گويا آيات خدا را مسافتى فرض كرده ، كه افراد نامبرده در آن مسافت ، سعى و دوندگى مى كنند، تا بلكه بتوانند خدا را به ستوه بياورند، و بر او غلبه كنند، و كلمه ((رجز(( مانند ((رجس (( به معناى پليدى است ، و شايد مراد از آن اعمال زشت باشد، كه در اين صورت آيه شريفه اشاره اى مى شود به تبدل عمل به عذاب اليم ، و يا به اينكه عمل آنان سبب عذاب اليم آنان شده . بعضى ديگر در معناى ((رجز(( گفته اند: به معناى عذاب زشت است . و در اين آيه تعريض و طعنه به كفار است كه اصرار دارند در انكار معاد
وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك هُوَ الْحَقَّ
 
«'''وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْك مِن رَّبِّك هُوَ الْحَقَّ'''»:
 
موصول اول (الذين ) فاعل ((يرى (( است ، و موصول دوم (الذى ) مفعول اول آن است ، و كلمه ((حق (( مفعول دوم آن است . و مراد از ((الذين اوتوا العلم (( كسانى است كه عالم بالله و عالم به آيات اويند، و مراد از ((الذين انزل اليك (( قرآن است ، كه به وى نازل شد
موصول اول (الذين ) فاعل ((يرى (( است ، و موصول دوم (الذى ) مفعول اول آن است ، و كلمه ((حق (( مفعول دوم آن است . و مراد از ((الذين اوتوا العلم (( كسانى است كه عالم بالله و عالم به آيات اويند، و مراد از ((الذين انزل اليك (( قرآن است ، كه به وى نازل شد
و جمله ((و يرى ...(( جمله اى است از نو، كه متعرض جمله قبلى ((قال الذين كفروا(( شده ، آن را بيان مى كند. ممكن هم هست حال از فاعل ((كفروا(( باشد، و معنا چنين باشد: اينها مى گويند: ((لا تاتينا الساعه - قيامتى به سر وقت ما نمى آيد(( و آن را از روى جهل انكار مى كنند، در حالى كه علماى بالله و به آيات او، مى بينند و مى دانند كه اين قرآن نازل بر تو قرآنى كه از قيامت خبر مى دهد حق است
و جمله ((و يرى ...(( جمله اى است از نو، كه متعرض جمله قبلى ((قال الذين كفروا(( شده ، آن را بيان مى كند. ممكن هم هست حال از فاعل ((كفروا(( باشد، و معنا چنين باشد: اينها مى گويند: ((لا تاتينا الساعه - قيامتى به سر وقت ما نمى آيد(( و آن را از روى جهل انكار مى كنند، در حالى كه علماى بالله و به آيات او، مى بينند و مى دانند كه اين قرآن نازل بر تو قرآنى كه از قيامت خبر مى دهد حق است
((و يهدى الى صراط العزيز الحميد(( - اين جمله عطف است بر كلمه ((حق ((، و معنايش اين است كه علماى بالله مى بينند كه قرآن و قيامتى كه از آمدن آن خبر مى دهد، حق است ، و نيز مى بينند كه اين قرآن به سوى صراط كسى هدايت مى كند كه اجل از آن است كه كسى بر خواسته او غلبه كند، صراط كسى كه محمود است ، و بر تمامى افعالش ‍ سزاوار حمد و ثناست ، چون او در عين عزتش جز جميل كارى نمى كند، و او خداى سبحان است ، و اگر خدا را به وصف عزيز و حميد توصيف كرده ، براى اين است كه در مقابل ((الذين سعوا فى آياتنا معاجزين (( قرار گيرد، آرى در مقابل كسانى كه مى خواهند از پيشرفت آيات خدا جلوگيرى كنند بايد عزت و ستودگى خدا به رخشان كشيده شود
 
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكمْ عَلى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِى خَلْقٍ جَدِيدٍ
«'''و يهدى الى صراط العزيز الحميد'''» - اين جمله عطف است بر كلمه ((حق ((، و معنايش اين است كه علماى بالله مى بينند كه قرآن و قيامتى كه از آمدن آن خبر مى دهد، حق است ، و نيز مى بينند كه اين قرآن به سوى صراط كسى هدايت مى كند كه اجل از آن است كه كسى بر خواسته او غلبه كند، صراط كسى كه محمود است ، و بر تمامى افعالش ‍ سزاوار حمد و ثناست ، چون او در عين عزتش جز جميل كارى نمى كند، و او خداى سبحان است ، و اگر خدا را به وصف عزيز و حميد توصيف كرده ، براى اين است كه در مقابل ((الذين سعوا فى آياتنا معاجزين (( قرار گيرد، آرى در مقابل كسانى كه مى خواهند از پيشرفت آيات خدا جلوگيرى كنند بايد عزت و ستودگى خدا به رخشان كشيده شود
 
«'''وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكمْ عَلى رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ كلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفِى خَلْقٍ جَدِيدٍ'''»:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۴۰ </center>
<span id='link348'><span>
<span id='link348'><span>
==استهزاى كفار پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را در اختيارش از معاد، و جواببه آنان و تهديدشان به عذاب و هلاكت ==
==استهزاى كفار پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را در اختيارش از معاد، و جواببه آنان و تهديدشان به عذاب و هلاكت ==
اين آيه كه حكايت كلام كفار است ، سخنى است كه در مقام استهزاء گفته اند، و در آن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به يكديگر معرفى مى كنند، كه اين مرد قائل به معاد است !
اين آيه كه حكايت كلام كفار است ، سخنى است كه در مقام استهزاء گفته اند، و در آن رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به يكديگر معرفى مى كنند، كه اين مرد قائل به معاد است !
۱۴٬۲۸۳

ویرایش