۱۴٬۱۹۷
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==استدلال بر بعث و جزا با استناد به عموميت ملك ، وكمال علم خداى تعالى == | ==استدلال بر بعث و جزا با استناد به عموميت ملك ، وكمال علم خداى تعالى == | ||
مطلوب در اين آيه بيان بعث و جزاء است ، بيانى كه ديگر جاى شكى باقى نگذارد، يعنى به حجت و برهانى اشاره كند كه خصم را ساكت نموده ديگر نتواند سخنى بگويد، و اساسى كه اين حجت بر آن بنا شده دو چيز است ، اول مساله عموميت ملك خداى تعالى است نسبت به تمامى موجودات ، و به تمامى جهات آنها، به طورى كه مى تواند هر رقم تصرفى در هر يك از آنها بكند، (بخلاف مالكيت ما، كه از هر جهت نيست ، و نمى توانيم مثلا چشم خود را در آوريم ) | مطلوب در اين آيه بيان بعث و جزاء است ، بيانى كه ديگر جاى شكى باقى نگذارد، يعنى به حجت و برهانى اشاره كند كه خصم را ساكت نموده ديگر نتواند سخنى بگويد، و اساسى كه اين حجت بر آن بنا شده دو چيز است ، اول مساله عموميت ملك خداى تعالى است نسبت به تمامى موجودات ، و به تمامى جهات آنها، به طورى كه مى تواند هر رقم تصرفى در هر يك از آنها بكند، (بخلاف مالكيت ما، كه از هر جهت نيست ، و نمى توانيم مثلا چشم خود را در آوريم ) | ||
ولى خدا مى تواند هر قسم تصرفى بكند، خلق كند، رزق دهد، بميراند، دو باره زنده كند، پاداش و كيفر دهد | ولى خدا مى تواند هر قسم تصرفى بكند، خلق كند، رزق دهد، بميراند، دو باره زنده كند، پاداش و كيفر دهد | ||
اساس دوم برهان ، كمال علم خدا است به اشياء كه علم او به اشياء از جميع جهات است ، و علمش آميخته با جهل نيست ، و دستخوش زوال نمى شود، چون اگر جز اين بود نمى توانست هر كه را بخواهد اعاده خلقت دهد، و بر تمامى اعمال خير و شرش پاداش و كيفر دهد | اساس دوم برهان ، كمال علم خدا است به اشياء كه علم او به اشياء از جميع جهات است ، و علمش آميخته با جهل نيست ، و دستخوش زوال نمى شود، چون اگر جز اين بود نمى توانست هر كه را بخواهد اعاده خلقت دهد، و بر تمامى اعمال خير و شرش پاداش و كيفر دهد | ||
امر اول از دو امر مزبور مورد اشاره آيه اولى سوره است ، يعنى همان آيه مورد بحث ، و امر دوم را آيه دوم اشاره مى كند، و از همين جا روشن مى شود، كه دو آيه اول سوره مقدمه است براى آيه سوم و چهارم | امر اول از دو امر مزبور مورد اشاره آيه اولى سوره است ، يعنى همان آيه مورد بحث ، و امر دوم را آيه دوم اشاره مى كند، و از همين جا روشن مى شود، كه دو آيه اول سوره مقدمه است براى آيه سوم و چهارم | ||
پس آيه ((الحمد لله الذى له ما فى السموات و ما فى الارض (( خدا را بر ملك عام و منبسط بر همه عالمش ثنا مى گويد، و اشاره مى كند به اينكه او مى تواند در هر چيز و به هر نحو كه بخواهد تصرف كند | پس آيه ((الحمد لله الذى له ما فى السموات و ما فى الارض (( خدا را بر ملك عام و منبسط بر همه عالمش ثنا مى گويد، و اشاره مى كند به اينكه او مى تواند در هر چيز و به هر نحو كه بخواهد تصرف كند | ||
«'''و له الحمد فى الاخره'''» - اگر حمد را اختصاص داد به ظرف آخرت ، براى اين است كه جمله اولى متضمن حمد خدا در دنيا بود، چون نظام محسوس در آسمانها و زمين نظام دنيوى است ، به دليل اين كه در آيه ((يوم تبدل الارض غير الارض و السموات (( نظام آخرتى آسمانها و زمين را غير از نظام دنيوى آنها دانسته است | |||
«'''و هو الحكيم الخبير'''» - اين جمله آيه را با دو نام از نامهاى كريم خدا خاتمه مى دهد، يكى حكيم ، و ديگرى خبير، تا دلالت كند بر اينكه تصرف خدا در نظام دنيا، و در دنبال آن پديد آوردن نظام آخرت ، همه بر اساس حكمت و خبرويت است ، پس با حكمتش آخرت را بعد از دنيا قرار داد، چون اگر قرار نمى داد، خلقت دنيا لغو و عبث مى شد، و نيكو كار از بد كار متمايز نمى گشت ، همچنان كه خودش فرموده : ((و ما خلقنا السماء و الارض و ما بينهما باطلا(( تا آنجا كه باز مى فرمايد: ((ام نجعل الذين آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين فى الارض ام نجعل المتقين كالفجار(( | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۳۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۳۷ </center> | ||
و با خبرويتش ايشان را بعد از مردن محشور مى كند، در حالى كه احدى را از قلم نينداخته باشد، و هر نفسى را به آنچه كسب كرده جزاء مى دهد | و با خبرويتش ايشان را بعد از مردن محشور مى كند، در حالى كه احدى را از قلم نينداخته باشد، و هر نفسى را به آنچه كسب كرده جزاء مى دهد | ||
كلمه ((خبير(( يكى از اسماء حسناى خدا است ، كه از ماده ((خبر(( گرفته شده ، كه به معناى اطلاع داشتن از جزئيات امور است . پس مى توان گفت : خبير خصوصى تر از عليم است ، چون عليم در جزئيات و كليات هر دو به كار مى رود، ولى خبير تنها در جزئيات به كار مى رود | كلمه ((خبير(( يكى از اسماء حسناى خدا است ، كه از ماده ((خبر(( گرفته شده ، كه به معناى اطلاع داشتن از جزئيات امور است . پس مى توان گفت : خبير خصوصى تر از عليم است ، چون عليم در جزئيات و كليات هر دو به كار مى رود، ولى خبير تنها در جزئيات به كار مى رود | ||
يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فى الاَرْضِ وَ مَا يخْرُجُ مِنهَا وَ مَا يَنزِلُ مِنَ السمَاءِ وَ مَا يَعْرُجُ فِيهَا | |||
«'''يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فى الاَرْضِ وَ مَا يخْرُجُ مِنهَا وَ مَا يَنزِلُ مِنَ السمَاءِ وَ مَا يَعْرُجُ فِيهَا'''»: | |||
كلمه ((يلج (( مضارع از ماده ((ولوج (( است ، كه به معناى فرو رفتن ، و بر خلاف خارج شدن است . و كلمه ((يعرج (( از عروج است ، كه معناى مقابل نزول را مى دهد، نزول يعنى پايين آمدن ، و عروج يعنى بالا رفتن ، و اينكه فرمود خدا علم دارد به آنچه در زمين فرو مى رود، و از زمين بيرون مى شود، و آنچه از آسمان فرو مى آيد، و به آسمان بالا مى رود، گويا كنايه است از علم خدا به حركت هر صاحب حركتى ، و آنچه انجام مى دهد، و آيه شريفه با دو كلمه ((و هو الرحيم الغفور(( ختم شده و گويا در اين جمله اشاره است به اينكه خدا رحمتى دارد ثابت ، و مغفرتى كه خاص اقوامى است كه ايمان داشته باشند | كلمه ((يلج (( مضارع از ماده ((ولوج (( است ، كه به معناى فرو رفتن ، و بر خلاف خارج شدن است . و كلمه ((يعرج (( از عروج است ، كه معناى مقابل نزول را مى دهد، نزول يعنى پايين آمدن ، و عروج يعنى بالا رفتن ، و اينكه فرمود خدا علم دارد به آنچه در زمين فرو مى رود، و از زمين بيرون مى شود، و آنچه از آسمان فرو مى آيد، و به آسمان بالا مى رود، گويا كنايه است از علم خدا به حركت هر صاحب حركتى ، و آنچه انجام مى دهد، و آيه شريفه با دو كلمه ((و هو الرحيم الغفور(( ختم شده و گويا در اين جمله اشاره است به اينكه خدا رحمتى دارد ثابت ، و مغفرتى كه خاص اقوامى است كه ايمان داشته باشند | ||
<span id='link347'><span> | <span id='link347'><span> | ||
==پاسخ به منكرين معاد با بيان عموميت علم خدا و وسعت آن == | ==پاسخ به منكرين معاد با بيان عموميت علم خدا و وسعت آن == | ||
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَأْتِينَا الساعَةُ قُلْ بَلى وَ رَبى لَتَأْتِيَنَّكمْ عَلِمِ الْغَيْبِ ... فى كتَبٍ مُّبِينٍ | وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَأْتِينَا الساعَةُ قُلْ بَلى وَ رَبى لَتَأْتِيَنَّكمْ عَلِمِ الْغَيْبِ ... فى كتَبٍ مُّبِينٍ |
ویرایش