گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۸}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۱: خط ۱۳:
وَ مَا هُوَ عَلى الْغَيْبِ بِضنِينٍ
وَ مَا هُوَ عَلى الْغَيْبِ بِضنِينٍ
كلمه «'''ضنين '''» صفت مشبهه از ماده «'''ضن '''» است ، كه به معناى بخل است ، مى فرمايد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به هيچ چيز از آنچه به او وحى مى شود بخل نمى ورزد، و چيزى را از كسى كتمان و پنهان نمى كند و تغيير و تبديل نمى دهد، و وحى را نه همه اش و نه بعضى از آن را به چيز ديگر تبديل نمى كند، بلكه همانطور كه به او تعليم داده به مردم تعليم مى دهد، و آنچه را ماءمور به تبليغش شده تبليغ مى كند.
كلمه «'''ضنين '''» صفت مشبهه از ماده «'''ضن '''» است ، كه به معناى بخل است ، مى فرمايد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به هيچ چيز از آنچه به او وحى مى شود بخل نمى ورزد، و چيزى را از كسى كتمان و پنهان نمى كند و تغيير و تبديل نمى دهد، و وحى را نه همه اش و نه بعضى از آن را به چيز ديگر تبديل نمى كند، بلكه همانطور كه به او تعليم داده به مردم تعليم مى دهد، و آنچه را ماءمور به تبليغش شده تبليغ مى كند.
وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شيْطنٍ رَّجِيمٍ
وَ مَا هُوَ بِقَوْلِ شيْطنٍ رَّجِيمٍ
در اين آيه ، استناد قرآن به القاآت شيطانى را نفى مى كند، و با اين نفى جنون هم نفى مى شود، براى اينكه آنچه نفى شده اعم از جنون است چون كلمه شيطان به معناى شرير است كه ابليس هم يكى از آن شريرها است و ذريه او نيز مصاديقى از شرير، و اشرار جن هم مصاديقى از آن هستند، در قرآن هم شيطان رجيم تنها به ابليس اطلاق نشده ، در مورد ساير شريرها هم اطلاق شده است ، درباره ابليس مى فرمايد: «'''فاخرج منها فانك رجيم '''» و درباره ساير شيطانها و شريرها مى فرمايد: «'''و حفظناها من كل شيطان رجيم '''».
در اين آيه ، استناد قرآن به القاآت شيطانى را نفى مى كند، و با اين نفى جنون هم نفى مى شود، براى اينكه آنچه نفى شده اعم از جنون است چون كلمه شيطان به معناى شرير است كه ابليس هم يكى از آن شريرها است و ذريه او نيز مصاديقى از شرير، و اشرار جن هم مصاديقى از آن هستند، در قرآن هم شيطان رجيم تنها به ابليس اطلاق نشده ، در مورد ساير شريرها هم اطلاق شده است ، درباره ابليس مى فرمايد: «'''فاخرج منها فانك رجيم '''» و درباره ساير شيطانها و شريرها مى فرمايد: «'''و حفظناها من كل شيطان رجيم '''».
پس معناى آيه چنين مى شود: قرآن از تسويلات ابليس و لشكريان او، و از القاآت اشرار جن نيست ، كه گاهى ديده مى شود به بعضى ديوانگان القاآتى مى كنند.
پس معناى آيه چنين مى شود: قرآن از تسويلات ابليس و لشكريان او، و از القاآت اشرار جن نيست ، كه گاهى ديده مى شود به بعضى ديوانگان القاآتى مى كنند.
خط ۲۳: خط ۲۵:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۱ </center>
پس استفهام در آيه شريفه توبيخى است ، و معنايش اين است كه وقتى حقانيت قرآن به اين روشنى است ، پس ديگر كجا مى رويد، و چرا حق را پشت سر مى اندازيد؟!
پس استفهام در آيه شريفه توبيخى است ، و معنايش اين است كه وقتى حقانيت قرآن به اين روشنى است ، پس ديگر كجا مى رويد، و چرا حق را پشت سر مى اندازيد؟!
إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ لِّلْعَلَمِينَ
إِنْ هُوَ إِلا ذِكْرٌ لِّلْعَلَمِينَ
يعنى قرآن تنها تذكره اى است براى جماعات مردم ، حال هر كس كه باشد با قرآن مى تواند حق را ببيند، و به آن بينا شود، در سابق هم در نظير اين آيه مطالبى گذشت .
يعنى قرآن تنها تذكره اى است براى جماعات مردم ، حال هر كس كه باشد با قرآن مى تواند حق را ببيند، و به آن بينا شود، در سابق هم در نظير اين آيه مطالبى گذشت .
لِمَن شاءَ مِنكُمْ أَن يَستَقِيمَ
لِمَن شاءَ مِنكُمْ أَن يَستَقِيمَ
اين جمله بدل است از كلمه «'''عالمين '''»، مى فرمايد قرآن اهليت آن را دارد كه براى تمام عالم تذكره باشد، و اما در مقام فعليت تنها كسانى از آن متذكر مى شوند كه خودشان هم بخواهند بر صراط حق ، مستقيم و پايدار باشند، و بر عبوديت حق و طاعت او استوار بمانند.
اين جمله بدل است از كلمه «'''عالمين '''»، مى فرمايد قرآن اهليت آن را دارد كه براى تمام عالم تذكره باشد، و اما در مقام فعليت تنها كسانى از آن متذكر مى شوند كه خودشان هم بخواهند بر صراط حق ، مستقيم و پايدار باشند، و بر عبوديت حق و طاعت او استوار بمانند.
وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ رَب الْعَلَمِينَ
وَ مَا تَشاءُونَ إِلا أَن يَشاءَ اللَّهُ رَب الْعَلَمِينَ
گفتار در اينكه انسان در مشيت خود مستقل از مشيت خداى تعالى نيست ، در آيات شبيه به اين آيه گذشت .
گفتار در اينكه انسان در مشيت خود مستقل از مشيت خداى تعالى نيست ، در آيات شبيه به اين آيه گذشت .
و اين آيه شريفه به حسب آنچه سياق افاده مى كند به منزله دفع دخل ، و پاسخ از سؤ الى است كه ممكن است به ذهن كسى بيفتد، و آن اين است كه كسى توهم كند جمله «'''لمن شاء منكم ان يستقيم '''»، انسانها را در مشيت و خواستن استقامت ، استقلال دارند، هر كس بخواهد مى تواند مستقيم باشد، و هر كس نخواهد مستقيم نمى شود، پس در نتيجه خداى تعالى محتاج استقامتى است كه از ايشان خواسته .
و اين آيه شريفه به حسب آنچه سياق افاده مى كند به منزله دفع دخل ، و پاسخ از سؤ الى است كه ممكن است به ذهن كسى بيفتد، و آن اين است كه كسى توهم كند جمله «'''لمن شاء منكم ان يستقيم '''»، انسانها را در مشيت و خواستن استقامت ، استقلال دارند، هر كس بخواهد مى تواند مستقيم باشد، و هر كس نخواهد مستقيم نمى شود، پس در نتيجه خداى تعالى محتاج استقامتى است كه از ايشان خواسته .
خط ۵۱: خط ۵۳:
==آيات ۱ - ۱۹، سوره انفطار ==
==آيات ۱ - ۱۹، سوره انفطار ==
سوره انفطار مكى است و نوزده آيه دارد
سوره انفطار مكى است و نوزده آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِذَا السمَاءُ انفَطرَت (۱)
إِذَا السمَاءُ انفَطرَت (۱)
وَ إِذَا الْكَوَاكِب انتَثرَت (۲)
وَ إِذَا الْكَوَاكِب انتَثرَت (۲)
وَ إِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَت (۳)
وَ إِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَت (۳)
وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثرَت (۴)
وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثرَت (۴)
عَلِمَت نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت وَ أَخَّرَت (۵)
عَلِمَت نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت وَ أَخَّرَت (۵)
يَأَيهَا الانسنُ مَا غَرَّك بِرَبِّك الْكرِيمِ(۶)
يَأَيهَا الانسنُ مَا غَرَّك بِرَبِّك الْكرِيمِ(۶)
الَّذِى خَلَقَك فَسوَّاك فَعَدَلَك (۷)
الَّذِى خَلَقَك فَسوَّاك فَعَدَلَك (۷)
فى أَى صورَةٍ مَّا شاءَ رَكَّبَك (۸)
فى أَى صورَةٍ مَّا شاءَ رَكَّبَك (۸)
َكلا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ(۹)
َكلا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ(۹)
وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لحََفِظِينَ(۱۰)
وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لحََفِظِينَ(۱۰)
كِرَاماً كَتِبِينَ(۱۱)
كِرَاماً كَتِبِينَ(۱۱)
يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ(۱۲)
يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ(۱۲)
إِنَّ الاَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ(۱۳)
إِنَّ الاَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ(۱۳)
وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ(۱۴)
وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ(۱۴)
يَصلَوْنهَا يَوْمَ الدِّينِ(۱۵)
يَصلَوْنهَا يَوْمَ الدِّينِ(۱۵)
وَ مَا هُمْ عَنهَا بِغَائبِينَ(۱۶)
وَ مَا هُمْ عَنهَا بِغَائبِينَ(۱۶)
وَ مَا أَدْرَاك مَا يَوْمُ الدِّينِ(۱۷)
وَ مَا أَدْرَاك مَا يَوْمُ الدِّينِ(۱۷)
ثمَّ مَا أَدْرَاك مَا يَوْمُ الدِّينِ(۱۸)
ثمَّ مَا أَدْرَاك مَا يَوْمُ الدِّينِ(۱۸)
يَوْمَ لا تَمْلِك نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شيْئاً وَ الاَمْرُ يَوْمَئذٍ لِّلَّهِ(۱۹)
يَوْمَ لا تَمْلِك نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شيْئاً وَ الاَمْرُ يَوْمَئذٍ لِّلَّهِ(۱۹)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام خداى رحمان و رحيم . وقتى كه آسمان بشكافد (۱).
به نام خداى رحمان و رحيم . وقتى كه آسمان بشكافد (۱).
خط ۱۰۲: خط ۱۰۴:
وَ إِذَا الْكَوَاكِب انتَثرَت
وَ إِذَا الْكَوَاكِب انتَثرَت
يعنى روزى كه ستارگان هر يك مدار خود را رها كرده ، درهم و برهم مى شوند. در حقيقت در اين آيه ستارگان را به گردن بندى از مرواريد تشبيه كرده كه دانه هاى ريز و درشتش را با نظمى معين چيده و به نخ كشيده باشند ناگهان رشته اش پاره شود و دانه ها درهم و برهم و متفرق شوند.
يعنى روزى كه ستارگان هر يك مدار خود را رها كرده ، درهم و برهم مى شوند. در حقيقت در اين آيه ستارگان را به گردن بندى از مرواريد تشبيه كرده كه دانه هاى ريز و درشتش را با نظمى معين چيده و به نخ كشيده باشند ناگهان رشته اش پاره شود و دانه ها درهم و برهم و متفرق شوند.
وَ إِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَت
وَ إِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَت
در مجمع البيان گفته كلمه «'''تفجير'''» به معناى آن است كه به اصطلاح فارسى آب نهر را به خاطر زياد شدن بشكند، و بند را آب ببرد، و گناه را هم اگر فجور مى گويند، براى اين است كه گناهكار، پرده حيا را پاره مى كند، و از صراط مستقيم خارج گشته ، به بسيارى از گناهان مبتلا مى شود، و اگر صبح را فجر مى گويند، باز براى اين است كه روشنى پرده ظلمت را پاره كرده به همه جا منتشر مى شود.
در مجمع البيان گفته كلمه «'''تفجير'''» به معناى آن است كه به اصطلاح فارسى آب نهر را به خاطر زياد شدن بشكند، و بند را آب ببرد، و گناه را هم اگر فجور مى گويند، براى اين است كه گناهكار، پرده حيا را پاره مى كند، و از صراط مستقيم خارج گشته ، به بسيارى از گناهان مبتلا مى شود، و اگر صبح را فجر مى گويند، باز براى اين است كه روشنى پرده ظلمت را پاره كرده به همه جا منتشر مى شود.
و اينكه مفسرين تفجير بحار را تفسير كرده اند به اين كه درياها به هم متصل مى شوند، و حائل از ميان برداشته شده ، شورش با شيرينش ‍ مخلوط مى شود، برگشتش باز به همين معنايى است كه صاحب مجمع كرده ، و اين معنا با تفسيرى كه براى آيه «'''و اذا البحار سجرت '''» كردند، كه درياها پر از آتش مى شوند نيز مناسبت دارد.
و اينكه مفسرين تفجير بحار را تفسير كرده اند به اين كه درياها به هم متصل مى شوند، و حائل از ميان برداشته شده ، شورش با شيرينش ‍ مخلوط مى شود، برگشتش باز به همين معنايى است كه صاحب مجمع كرده ، و اين معنا با تفسيرى كه براى آيه «'''و اذا البحار سجرت '''» كردند، كه درياها پر از آتش مى شوند نيز مناسبت دارد.
خط ۱۰۹: خط ۱۱۱:
<span id='link244'><span>
<span id='link244'><span>
==مراد از اينكه در قيامت هر نفسى به آنچه مقدم و مؤ خر داشته عالم مى شود ==
==مراد از اينكه در قيامت هر نفسى به آنچه مقدم و مؤ خر داشته عالم مى شود ==
عَلِمَت نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت وَ أَخَّرَت
عَلِمَت نَفْسٌ مَّا قَدَّمَت وَ أَخَّرَت
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۷ </center>
مراد از «'''علم نفس '''»، علم تفصيلى است به آن اعمالى كه در دنيا كرده ، و اين غير از آن علمى است كه بعد از منتشر شدن نامه اعمالش ‍ پيدا مى كند، چون آيات زير هم دلالت دارد بر اينكه انسان به اعمالى كه كرده آگاه است : «'''بل الانسان على نفسه بصيره و لو القى معاذيره ، يوم يتذكر الانسان ما سعى ، يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء'''».
مراد از «'''علم نفس '''»، علم تفصيلى است به آن اعمالى كه در دنيا كرده ، و اين غير از آن علمى است كه بعد از منتشر شدن نامه اعمالش ‍ پيدا مى كند، چون آيات زير هم دلالت دارد بر اينكه انسان به اعمالى كه كرده آگاه است : «'''بل الانسان على نفسه بصيره و لو القى معاذيره ، يوم يتذكر الانسان ما سعى ، يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء'''».
خط ۱۱۷: خط ۱۱۹:
و ما در تفسير آيه «'''ليميز اللّه لخبيث من الطيب '''» كلامى داشتيم كه مراجعه به آن براى اينجا بى فايده نيست .
و ما در تفسير آيه «'''ليميز اللّه لخبيث من الطيب '''» كلامى داشتيم كه مراجعه به آن براى اينجا بى فايده نيست .
مفاد استفهام توبيخى «'''يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم '''» و آنچه وصف «'''كريم'''» افاده مى كند
مفاد استفهام توبيخى «'''يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم '''» و آنچه وصف «'''كريم'''» افاده مى كند
يَأَيهَا الانسنُ مَا غَرَّك بِرَبِّك الْكرِيمِ ... رَكَّبَك
يَأَيهَا الانسنُ مَا غَرَّك بِرَبِّك الْكرِيمِ ... رَكَّبَك
اين آيه شريفه انسان را مورد عتاب قرار داده ، سرزنش مى كند، و منظور از اين انسان ، افرادى هستند كه منكر روز جزايند، چون دنبال اين آيات فرموده : «'''كلا بل تكذبون بيوم الدين '''»،
اين آيه شريفه انسان را مورد عتاب قرار داده ، سرزنش مى كند، و منظور از اين انسان ، افرادى هستند كه منكر روز جزايند، چون دنبال اين آيات فرموده : «'''كلا بل تكذبون بيوم الدين '''»،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۶۸ </center>
خط ۱۳۵: خط ۱۳۷:
«'''فى اى صوره ما شاء ركبك '''» - اين آيه شريفه جمله «'''عدلك '''» را بيان مى كند، و به همين جهت در اول آن واو عاطفه نيامده . كلمه «'''صورت '''» به معناى نقشى است كه اجرام و اعيان به خود مى گيرند، و با صورت خاص به خود، از جرمهاى ديگر مشخص مى گردند، مثلا معلوم مى شود اين يكى سنگ و آن ديگرى كفش و آن سومى آجر است . و كلمه «'''ما'''» در آيه زايده است ، كه صرفا به منظور تاءكيد آمده .
«'''فى اى صوره ما شاء ركبك '''» - اين آيه شريفه جمله «'''عدلك '''» را بيان مى كند، و به همين جهت در اول آن واو عاطفه نيامده . كلمه «'''صورت '''» به معناى نقشى است كه اجرام و اعيان به خود مى گيرند، و با صورت خاص به خود، از جرمهاى ديگر مشخص مى گردند، مثلا معلوم مى شود اين يكى سنگ و آن ديگرى كفش و آن سومى آجر است . و كلمه «'''ما'''» در آيه زايده است ، كه صرفا به منظور تاءكيد آمده .
و معنايش اين است كه : اى انسان چه باعث شد به پروردگار كريمت كه تو را آفريد، و اعضاء و قوايت را تسويه كرد، و در هر شكلى كه خواست تو را تركيب نمود، مغرور شوى ؟ - با اينكه او نخواسته و نمى خواهد مگر چيزى را كه مقتضاى حكمت باشد - تو را به مقتضاى حكمت مركب كرد از نر و ماده ، سفيد و سياه ، بلند و كوتاه ، چاق و لاغر، قوى و ضعيف ، و غير اينها، و نيز مركبت كرد از اعضايى كه در همه افراد هست ، و در بين خود از يكديگر متمايز است ، نظير دو دست ، دو پا، دو چشم ، سر و بدن ، و استواى قامت ، و امثال آن كه همه اينها از مصاديق عدل در تركيب اجزا با يكديگر است ، و يا به تعبير آيه شريفه «'''لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم '''» احسن تقويم است و همه به تدبير رب كريم منتهى مى شود، و خود انسان در هيچ يك از آنها دخالتى ندارد.
و معنايش اين است كه : اى انسان چه باعث شد به پروردگار كريمت كه تو را آفريد، و اعضاء و قوايت را تسويه كرد، و در هر شكلى كه خواست تو را تركيب نمود، مغرور شوى ؟ - با اينكه او نخواسته و نمى خواهد مگر چيزى را كه مقتضاى حكمت باشد - تو را به مقتضاى حكمت مركب كرد از نر و ماده ، سفيد و سياه ، بلند و كوتاه ، چاق و لاغر، قوى و ضعيف ، و غير اينها، و نيز مركبت كرد از اعضايى كه در همه افراد هست ، و در بين خود از يكديگر متمايز است ، نظير دو دست ، دو پا، دو چشم ، سر و بدن ، و استواى قامت ، و امثال آن كه همه اينها از مصاديق عدل در تركيب اجزا با يكديگر است ، و يا به تعبير آيه شريفه «'''لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم '''» احسن تقويم است و همه به تدبير رب كريم منتهى مى شود، و خود انسان در هيچ يك از آنها دخالتى ندارد.
َكلا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ
َكلا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ
كلمه «'''كلا'''» مثل كلمه «'''حاشا'''» ردع و انكار را مى رساند، در اينجا مى خواهد مغروريت انسان به كرم خداى تعالى را ردع كند، كه انسانهاى ناسپاس آن را وسيله و بهانه كفر و معصيت خود كردند، مى فرمايد مغرور نشويد كه اين غرور سودى به حال شما نخواهد داشت .
كلمه «'''كلا'''» مثل كلمه «'''حاشا'''» ردع و انكار را مى رساند، در اينجا مى خواهد مغروريت انسان به كرم خداى تعالى را ردع كند، كه انسانهاى ناسپاس آن را وسيله و بهانه كفر و معصيت خود كردند، مى فرمايد مغرور نشويد كه اين غرور سودى به حال شما نخواهد داشت .
«'''بل تكذبون بالدين '''» - يعنى نه ، بلكه شما جزا را تكذيب مى كنيد، در اين جمله از آنچه از آيه «'''ما غرك بربك الكريم '''» استفاده مى شود اعراض شده ، از آن جمله استفاده مى شود كه علت كفر و معصيت آنان مغرور شدن به كرم الهى بوده ، و گر نه به قيامت و جزا و لو بالقوه اعتراف دارند، چون فطرت سليم بر آن حكم مى كند، در اين جمله مى فرمايد: نه ، علت اين نيست ، بلكه علت واقعى اين جرات و حسارت بر كفران و نافرمانى ، بدون كمترين ترسى از جزا، اين است كه روز جزا را منكريد.
«'''بل تكذبون بالدين '''» - يعنى نه ، بلكه شما جزا را تكذيب مى كنيد، در اين جمله از آنچه از آيه «'''ما غرك بربك الكريم '''» استفاده مى شود اعراض شده ، از آن جمله استفاده مى شود كه علت كفر و معصيت آنان مغرور شدن به كرم الهى بوده ، و گر نه به قيامت و جزا و لو بالقوه اعتراف دارند، چون فطرت سليم بر آن حكم مى كند، در اين جمله مى فرمايد: نه ، علت اين نيست ، بلكه علت واقعى اين جرات و حسارت بر كفران و نافرمانى ، بدون كمترين ترسى از جزا، اين است كه روز جزا را منكريد.
خط ۱۴۲: خط ۱۴۴:
<span id='link247'><span>
<span id='link247'><span>
==ثبت و ضبط اعمال انسانها توسط دو فرشته موكل و توصيف آنها به (كراما كاتبين ) ==
==ثبت و ضبط اعمال انسانها توسط دو فرشته موكل و توصيف آنها به (كراما كاتبين ) ==
وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لحََفِظِينَ كِرَاماً كَتِبِينَ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ
وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لحََفِظِينَ كِرَاماً كَتِبِينَ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ
اين آيه شريفه اشاره دارد به اينكه اعمال انسان غير از طريق يادآورى خود صاحب عمل ، از طريقى ديگر نيز محفوظ است ، و آن محفوظ بودن اعمال با نوشتن فرشتگان نويسنده اعمال است ، كه در طول زندگى هر انسانى موكل بر او هستند، و بر معيار آن اعمال پاداش و كيفر مى بينند، همچنان كه فرمود: «'''و نخرج له يوم القيمه كتابا يلقيه منشورا اقرا كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبا'''».
اين آيه شريفه اشاره دارد به اينكه اعمال انسان غير از طريق يادآورى خود صاحب عمل ، از طريقى ديگر نيز محفوظ است ، و آن محفوظ بودن اعمال با نوشتن فرشتگان نويسنده اعمال است ، كه در طول زندگى هر انسانى موكل بر او هستند، و بر معيار آن اعمال پاداش و كيفر مى بينند، همچنان كه فرمود: «'''و نخرج له يوم القيمه كتابا يلقيه منشورا اقرا كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبا'''».
«'''و ان عليكم لحافظين '''» - يعنى از ناحيه ما حافظانى موكل بر شما هستند، كه اعمال شما را با نوشتن حفظ مى كنند، اين آن معنايى است كه سياق افاده اش مى كند.
«'''و ان عليكم لحافظين '''» - يعنى از ناحيه ما حافظانى موكل بر شما هستند، كه اعمال شما را با نوشتن حفظ مى كنند، اين آن معنايى است كه سياق افاده اش مى كند.
خط ۱۵۴: خط ۱۵۶:
و نيز در تفسير آيه «'''ان قران الفجر كان مشهودا'''»، اخبار بسيار زيادى از دو طريق شيعه و سنى رسيده كه دلالت دارد بر اينكه نويسندگان نامه اعمال هر روز بعد از غروب خورشيد بالا مى روند، و نويسندگانى ديگر نازل مى شوند، و اعمال شب را مى نويسند تا صبح شود، بعد از طلوع فجر صعود نموده مجددا فرشتگان روز نازل مى شوند، و همينطور.
و نيز در تفسير آيه «'''ان قران الفجر كان مشهودا'''»، اخبار بسيار زيادى از دو طريق شيعه و سنى رسيده كه دلالت دارد بر اينكه نويسندگان نامه اعمال هر روز بعد از غروب خورشيد بالا مى روند، و نويسندگانى ديگر نازل مى شوند، و اعمال شب را مى نويسند تا صبح شود، بعد از طلوع فجر صعود نموده مجددا فرشتگان روز نازل مى شوند، و همينطور.
و در آيه مورد بحث كه مى فرمايد: «'''يعلمون ما تفعلون '''» دلالتى بر اين معنا هست كه نويسندگان داناى به نيات نيز هستند، چون مى فرمايد: آنچه انسانها مى كنند مى دانند، و معلوم است كه بدون علم به نيات نمى توانند به خصوصيات افعال و عناوين آنها، و اينكه خير است يا شر، حسنه است يا سيئه علم پيدا كنند، پس معلوم مى شود ملائكه داناى به نيات نيز هستند.
و در آيه مورد بحث كه مى فرمايد: «'''يعلمون ما تفعلون '''» دلالتى بر اين معنا هست كه نويسندگان داناى به نيات نيز هستند، چون مى فرمايد: آنچه انسانها مى كنند مى دانند، و معلوم است كه بدون علم به نيات نمى توانند به خصوصيات افعال و عناوين آنها، و اينكه خير است يا شر، حسنه است يا سيئه علم پيدا كنند، پس معلوم مى شود ملائكه داناى به نيات نيز هستند.
إِنَّ الاَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ
إِنَّ الاَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍ
اين آيه عطف به سابق نشده ، بلكه استينافى است ، مى خواهد نتيجه حفظ اعمال با نوشتن نويسندگان و ظهور آن را در قيامت بيان كند.
اين آيه عطف به سابق نشده ، بلكه استينافى است ، مى خواهد نتيجه حفظ اعمال با نوشتن نويسندگان و ظهور آن را در قيامت بيان كند.
و كلمه «'''ابرار'''» به معناى نيكوكاران است ، و كلمه «'''فجار'''» به معناى گنهكاران پرده در است ، و ظاهرا مراد كفار هتاك باشد، نه مسلمانان گنهكار، چون مسلمانان در آتش مخلد نمى شوند.
و كلمه «'''ابرار'''» به معناى نيكوكاران است ، و كلمه «'''فجار'''» به معناى گنهكاران پرده در است ، و ظاهرا مراد كفار هتاك باشد، نه مسلمانان گنهكار، چون مسلمانان در آتش مخلد نمى شوند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۷۳ </center>
و اگر كلمه «'''نعيم '''» و «'''جحيم '''» را نكره آورده - بطورى كه گفته شده - براى اين بوده كه بفهماند عظمت آن نعمت و هول و هراس آن دوزخ چيزى نيست كه بتوان به آن پى برد.
و اگر كلمه «'''نعيم '''» و «'''جحيم '''» را نكره آورده - بطورى كه گفته شده - براى اين بوده كه بفهماند عظمت آن نعمت و هول و هراس آن دوزخ چيزى نيست كه بتوان به آن پى برد.
يَصلَوْنهَا يَوْمَ الدِّينِ
يَصلَوْنهَا يَوْمَ الدِّينِ
ضمير «'''ها'''» به جحيم بر مى گردد، مى فرمايد فجار در روز جزا براى ابد ملازم دوزخند، و از آن جدا شدنى نيستند.
ضمير «'''ها'''» به جحيم بر مى گردد، مى فرمايد فجار در روز جزا براى ابد ملازم دوزخند، و از آن جدا شدنى نيستند.
وَ مَا هُمْ عَنهَا بِغَائبِينَ
وَ مَا هُمْ عَنهَا بِغَائبِينَ
اين آيه عطف تفسيرى است بر آيه قبل و همان مفاد را تاءكيد مى كند، و خلاصه مجددا مى فرمايد اهل دوزخ از دوزخ غايب نمى شوند، و منظور اين است كه از آن بيرون نمى آيند، پس آيه مورد بحث در معناى آيه «'''و ما هم بخارجين من النار'''» است .
اين آيه عطف تفسيرى است بر آيه قبل و همان مفاد را تاءكيد مى كند، و خلاصه مجددا مى فرمايد اهل دوزخ از دوزخ غايب نمى شوند، و منظور اين است كه از آن بيرون نمى آيند، پس آيه مورد بحث در معناى آيه «'''و ما هم بخارجين من النار'''» است .
وَ مَا أَدْرَاك مَا يَوْمُ الدِّينِ
وَ مَا أَدْرَاك مَا يَوْمُ الدِّينِ
اين جمله روز جزا را بزرگ و هول انگيز معرفى مى كند، و معنايش اين است كه : تو نمى توانى به حقيقت يوم الدين احاطه پيدا كنى . و اين كنايه است از عظمت ، و اينكه يوم الدين بالاتر از آن است كه قالب الفاظ بتواند آن را آنطور كه هست در خود بگنجاند، در اين جمله مى توانست به آوردن ضمير اكتفاء كند، ولى نكرده ، و مجددا كلمه «'''يوم الدين '''» را آورد تا بزرگى آن روز را تاءكيد كند.
اين جمله روز جزا را بزرگ و هول انگيز معرفى مى كند، و معنايش اين است كه : تو نمى توانى به حقيقت يوم الدين احاطه پيدا كنى . و اين كنايه است از عظمت ، و اينكه يوم الدين بالاتر از آن است كه قالب الفاظ بتواند آن را آنطور كه هست در خود بگنجاند، در اين جمله مى توانست به آوردن ضمير اكتفاء كند، ولى نكرده ، و مجددا كلمه «'''يوم الدين '''» را آورد تا بزرگى آن روز را تاءكيد كند.
ثمَّ مَا أَدْرَاك مَا يَوْمُ الدِّينِ
ثمَّ مَا أَدْرَاك مَا يَوْمُ الدِّينِ
تكرار جمله نيز براى تاءكيد مطلب است .
تكرار جمله نيز براى تاءكيد مطلب است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۶ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۸}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش