البقرة ٢٠٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(QRobot edit)
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::قِيل|قِيلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قِيل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::لَه|لَهُ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::اتّق|اتَّقِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اتّق| ]] [[شامل این ریشه::وقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::وقى‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهَ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::أَخَذَتْه|أَخَذَتْهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَخَذَتْه| ]] [[شامل این ریشه::اخذ| ]][[ریشه غیر ربط::اخذ| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::الْعِزّة|الْعِزَّةُ]] [[کلمه غیر ربط::الْعِزّة| ]] [[شامل این ریشه::عزز| ]][[ریشه غیر ربط::عزز| ]][[شامل این کلمه::بِالْإِثْم|بِالْإِثْمِ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِالْإِثْم| ]] [[شامل این ریشه::اثم‌| ]][[ریشه غیر ربط::اثم‌| ]][[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این کلمه::فَحَسْبُه|فَحَسْبُهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَحَسْبُه| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::جَهَنّم|جَهَنَّمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَهَنّم| ]] [[شامل این ریشه::جهنم‌| ]][[ریشه غیر ربط::جهنم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَبِئْس|لَبِئْسَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَبِئْس| ]] [[شامل این ریشه::بئس‌| ]][[ریشه غیر ربط::بئس‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::الْمِهَاد|الْمِهَادُ]] [[کلمه غیر ربط::الْمِهَاد| ]] [[شامل این ریشه::مهد| ]][[ریشه غیر ربط::مهد| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::قِيل|قِيلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::قِيل| ]] [[شامل این ریشه::قول‌| ]][[ریشه غیر ربط::قول‌| ]][[شامل این کلمه::لَه|لَهُ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::اتّق|اتَّقِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اتّق| ]] [[شامل این ریشه::وقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::وقى‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهَ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::أَخَذَتْه|أَخَذَتْهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَخَذَتْه| ]] [[شامل این ریشه::اخذ| ]][[ریشه غیر ربط::اخذ| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::الْعِزّة|الْعِزَّةُ]] [[کلمه غیر ربط::الْعِزّة| ]] [[شامل این ریشه::عزز| ]][[ریشه غیر ربط::عزز| ]][[شامل این کلمه::بِالْإِثْم|بِالْإِثْمِ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِالْإِثْم| ]] [[شامل این ریشه::اثم‌| ]][[ریشه غیر ربط::اثم‌| ]][[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این کلمه::فَحَسْبُه|فَحَسْبُهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَحَسْبُه| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::جَهَنّم|جَهَنَّمُ‌]] [[کلمه غیر ربط::جَهَنّم| ]] [[شامل این ریشه::جهنم‌| ]][[ریشه غیر ربط::جهنم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَبِئْس|لَبِئْسَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَبِئْس| ]] [[شامل این ریشه::بئس‌| ]][[ریشه غیر ربط::بئس‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::الْمِهَاد|الْمِهَادُ]] [[کلمه غیر ربط::الْمِهَاد| ]] [[شامل این ریشه::مهد| ]][[ریشه غیر ربط::مهد| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ إِذَا قِيلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللَّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ‌ فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لَبِئْسَ‌ الْمِهَادُ
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و هنگامی که به او گفته شود: «از خدا پروا کن‌»، نخوت، وی را به گناه - تأخیرکننده‌ی خیر - می‌کشاند. پس جهنّم برای او بس است، و (این) همواره چه بد آرامگاهی است.
|-|صادقی تهرانی=و هنگامی که به او گفته شود: «از خدا پروا کن‌»، نخوت، وی را به گناه - تأخیرکننده‌ی خیر - می‌کشاند. پس جهنّم برای او بس است، و (این) همواره چه بد آرامگاهی است.
|-|معزی=و هرگاه بدو گفته شود بترس از خدا بگیردش تکبر به گناه بس است وی را دوزخ و چه زشت است آرامشگاه‌
|-|معزی=و هرگاه بدو گفته شود بترس از خدا بگیردش تکبر به گناه بس است وی را دوزخ و چه زشت است آرامشگاه‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And when he is told, “Beware of Allah,” his pride leads him to more sin. Hell is enough for him—a dreadful abode.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/002206.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/002206.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::206|٢٠٦]] | قبلی = البقرة ٢٠٥ | بعدی = البقرة ٢٠٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::206|٢٠٦]] | قبلی = البقرة ٢٠٥ | بعدی = البقرة ٢٠٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۲۹: خط ۲۳۷:
[[رده:موانع اصلاح]][[رده:موانع افساد]][[رده:موانع بغى]][[رده:ترس از خدا]][[رده:آثار تقوا]][[رده:اهمیت تقوا]][[رده:دعوت به تقوا]][[رده:آثار تکبر]][[رده:زمینه تکبر]][[رده:کیفر تکبر]][[رده:صفات جهنم]][[رده:عذاب جهنم]][[رده:متکبران در جهنم]][[رده:مفسدان در جهنم]][[رده:موانع حق پذیرى]][[رده:موانع رشد]][[رده:افساد رهبران ظلم]][[رده:تکبر رهبران ظلم]][[رده:کیفر رهبران ظلم]][[رده:انتقادپذیرى رهبرى]][[رده:تقواى رهبرى]][[رده:حق پذیرى رهبرى]][[رده:شرایط]][[رده:مسؤولیت رهبرى]][[رده:اهل عذاب]][[رده:مراتب عذاب]][[رده:موجبات عذاب]][[رده:آثار فساد]][[رده:زمینه گمراهى]][[رده:عوامل گمراهى]][[رده:آثار گناه]][[رده:عوامل گناه]][[رده:کیفر گناه]][[رده:مفسدان:]][[رده:تکبر منافقان]][[رده:روش برخورد منافقان]][[رده:ریاکارى منافقان]][[رده:صفات منافقان]][[رده:آثار نفاق]]
[[رده:موانع اصلاح]][[رده:موانع افساد]][[رده:موانع بغى]][[رده:ترس از خدا]][[رده:آثار تقوا]][[رده:اهمیت تقوا]][[رده:دعوت به تقوا]][[رده:آثار تکبر]][[رده:زمینه تکبر]][[رده:کیفر تکبر]][[رده:صفات جهنم]][[رده:عذاب جهنم]][[رده:متکبران در جهنم]][[رده:مفسدان در جهنم]][[رده:موانع حق پذیرى]][[رده:موانع رشد]][[رده:افساد رهبران ظلم]][[رده:تکبر رهبران ظلم]][[رده:کیفر رهبران ظلم]][[رده:انتقادپذیرى رهبرى]][[رده:تقواى رهبرى]][[رده:حق پذیرى رهبرى]][[رده:شرایط]][[رده:مسؤولیت رهبرى]][[رده:اهل عذاب]][[رده:مراتب عذاب]][[رده:موجبات عذاب]][[رده:آثار فساد]][[رده:زمینه گمراهى]][[رده:عوامل گمراهى]][[رده:آثار گناه]][[رده:عوامل گناه]][[رده:کیفر گناه]][[رده:مفسدان:]][[رده:تکبر منافقان]][[رده:روش برخورد منافقان]][[رده:ریاکارى منافقان]][[رده:صفات منافقان]][[رده:آثار نفاق]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره البقرة ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره البقرة ]]
{{#seo:
|title=آیه 206 سوره بقره
|title_mode=replace
|keywords=آیه 206 سوره بقره,بقره 206,وَ إِذَا قِيلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللَّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ‌ فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لَبِئْسَ‌ الْمِهَادُ,موانع اصلاح,موانع افساد,موانع بغى,ترس از خدا,آثار تقوا,اهمیت تقوا,دعوت به تقوا,آثار تکبر,زمینه تکبر,کیفر تکبر,صفات جهنم,عذاب جهنم,متکبران در جهنم,مفسدان در جهنم,موانع حق پذیرى,موانع رشد,افساد رهبران ظلم,تکبر رهبران ظلم,کیفر رهبران ظلم,انتقادپذیرى رهبرى,تقواى رهبرى,حق پذیرى رهبرى,شرایط,مسؤولیت رهبرى,اهل عذاب,مراتب عذاب,موجبات عذاب,آثار فساد,زمینه گمراهى,عوامل گمراهى,آثار گناه,عوامل گناه,کیفر گناه,مفسدان:,تکبر منافقان,روش برخورد منافقان,ریاکارى منافقان,صفات منافقان,آثار نفاق,آیات قرآن سوره البقرة
|description=وَ إِذَا قِيلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللَّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ‌ فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لَبِئْسَ‌ الْمِهَادُ
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۵

کپی متن آیه
وَ إِذَا قِيلَ‌ لَهُ‌ اتَّقِ‌ اللَّهَ‌ أَخَذَتْهُ‌ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ‌ فَحَسْبُهُ‌ جَهَنَّمُ‌ وَ لَبِئْسَ‌ الْمِهَادُ

ترجمه

و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر می‌شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‌کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!

و چون به او گفته شود: از خدا پروا كن! نخوت او را به گناه كشاند، پس جهنّم او را بس است و چه بد بسترى است
و چون به او گفته شود: «از خدا پروا كن» نخوت، وى را به گناه كشاند. پس جهنم براى او بس است، و چه بد بسترى است.
و چون او را (به نصیحت) گویند: از خدا بترس، خود پسندی او را به بدکاری برانگیزد (و پند نشنود). جهنّم او را کفایت کند که آرامگاه بدی است.
و چون به او گویند: از خدا پروا کن، غرور و سرسختی و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا می دارد؛ پس دوزخ او را بس است، و یقیناً بد جایگاهی است.
و چون به او گويند كه از خدا بترس، خودخواهى‌اش او را به گناه كشاند. جهنم، آن آرامگاه بد، او را بس باشد.
و چون به او گفته شد از خداوند پروا کن، خود بزرگ‌بینی او را به گنهکاری کشاند، جهنم سزای او بس است و چه بد آرامگاهی است‌
و چون به او گويند: از خداى بترس، بزرگ‌منشى او را به گناه وادارد- يا عزت ظاهرى كه با گناه به دست آورده او را مى‌گيرد-. دوزخ او را بس است و هر آينه بد بسترى است.
و هنگامی که بدو گفته می‌شود: از خدا بترس (و اقوال و افعال برابر دار و به جای افساد اصلاح کن)، عظمت (و نخوت، سراپای) او را فرا می‌گیرد و (غرور) گناه (او را به بزهکاری وادار) می‌کند. پس دوزخ او را بسنده است و چه بد جایگاهی است.
و هنگامی که به او گفته شود: «از خدا پروا کن‌»، نخوت، وی را به گناه - تأخیرکننده‌ی خیر - می‌کشاند. پس جهنّم برای او بس است، و (این) همواره چه بد آرامگاهی است.
و هرگاه بدو گفته شود بترس از خدا بگیردش تکبر به گناه بس است وی را دوزخ و چه زشت است آرامشگاه‌

And when he is told, “Beware of Allah,” his pride leads him to more sin. Hell is enough for him—a dreadful abode.
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٢٠٥ آیه ٢٠٦ البقرة ٢٠٧
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إتَّقِ اللهَ»: از خدا بترس. «اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ»: عزّت بزهکارانه و غرور گناه او را فرا می‌گیرد. کبریا و نخوت دروغین او را به انجام گناه بیشتر می‌کشاند. «حَسْبُهُ»: او را بس است. او را کافی و بسنده است. «الْمِهَادُ»: آرامگاه. قرارگاه. بستر.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

ضحاك گويد: كفار قريش حيله اى بكار بردند و كسى را به مدينه نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله فرستادند كه ما مسلمان شده ايم. كسانى را براى تعليم آئين اسلام نزد ما بفرست پيامبر عده اى را مانند حبيب بن عدى الانصارى و مرثد بن ابى مرثد الغنوى و عبدالله بن طارق و خالد بن بكير و زيد بن الدثنة به سركردگى و امارت عاصم بن ثابت نزد آن‌ها فرستاد اينان حركت كردند. هفتاد نفر از كفار قريش از مكه به قصد ايشان بيرون آمدند وقتى به مسلمانان كه قصد تعليم آنان را داشتند، رسيدند. خدعه كردند و با اينان به جنگ و قتال پرداختند.

در اين ميان مرثد و خالد و عبدالله كشته شدند. عاصم كه به حسب اتفاق هفت عدد تير با خود داشت آن‌ها را هدف قرار داد و با هر يك از آن تير بزرگان كفار را كه خدعه كرده بودند بكشت و خود نيز در آن ميان به شهادت رسيد و حبيب بن عدى به اسارت به مكه برده شد. طائفه بنوالحارث بن عامر بن نوفل او را خريدند و چون حارث در غزوه احد بدست حبيب كشته شده بود. طائفه او براى انتقام او را از مكه به قصد دارزدن بيرون بردند در اين ميان مردى از مشركين نيزه اى بر سينه حبيب زد. حبيب به او گفت: اتق الله، يعنى از خدا بترس. مشرك مزبور كه اعتقادى به خدا نداشت در خشم شد و نيزه را به سينه او فرو برد و اين آيه در شأن اين شهيد نازل گرديد.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«206» وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ

و هنگامى كه به او گفته شود از خداى پروا كن، عزت وغرورى كه در سايه‌ى گناه بدست‌آورده او را بگيرد. پس آتش دوزخ براى او كافى است و چه بد جايگاهى است.


«1». حج، 41.

«2». بقره، 223.

جلد 1 - صفحه 321

پیام ها

1- مستكبران، به موعظه‌ى ديگران گوش نمى‌دهند. «إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ» در تاريخ آورده‌اند كه عبدالملك مروان از خلفاى بنى‌اميه بر بالاى منبر در شهر مدينه گفت: به خدا سوگند هركس مرا امر به تقوا كند، گردنش را خواهم زد. «1»

2- حاكم بايد پندپذير باشد. «إِذا قِيلَ ... أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ»

3- گناه، مايه‌ى عجب، غرور و تكبّر است. «أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ»

4- توجّه دادن به دوزخ، هشدارى غرور شكن است. «فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ (206)

وَ إِذا قِيلَ لَهُ‌: و زمانى كه گفته شود اين منافق را كه، اتَّقِ اللَّهَ‌: بترس خدا را و پرهيز كن غضب او را و واگذار كار بد خود را، أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ‌: بگيرد او را عصبيت و حميت جاهليت به ارتكاب گناهى كه او را از آن ترسانيده و تهديد نمودند به آن به جهت لجاجت، يعنى از روى لجاجت همان را مرتكب شود. فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ‌: پس كافى است او را جهنم و عذاب آن در جزاى كردار او. وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ: و هر آينه بد فراشى است آتش جهنم، زيرا عذاب و نكال آن دائم و انقطاعى نخواهد داشت.

تبصره: آيه شريفه تهديد عظيمى است نسبت به كسى كه مرتكب عمل ناشايسته شود و پس از نهى از منكر و تذكر دادن به او كه بترس از خدا و غضب او، عوض تنبه و تحرز بناى لجاجت را گذارده باز هم آن را مرتكب شود از روى ستيزگى و لجوجى، چنانچه در عصر حاضر نيز مشاهده شود نسبت به اشخاص عنود و لجوج؛ و البته چنين كسى مورد فرمايش الهى خواهد بود كه: فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ. عظمت اين معصيت به مرتبه‌اى است كه جهنم با شدت عقوباتش جزاى او خواهد بود.

نهج البلاغه- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: اللّجاجة تسلّ الرّأى‌ «1» ستيزگى نمودن مى‌برد فكر و انديشه خير و صلاح را. و لذا مانع‌


«1» نهج البلاغه، حكمت 179.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 369

است طرف مقابل را كه در استماع كلمه حق توجهى داشته باشد كه شايد متأثر گردد، بلكه حميت و عصبيت او را در ضلالت و هلاكت ابدى وارد سازد؛ نعوذ باللّه من هذه الحالة الوخيمه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ (206)

ترجمه‌

و چون گفته شود مر او را بپرهيز از خدا وادار كند او را نخوت بگناه پس بس است او را دوزخ و هر آينه بد بسترى است.

تفسير

وقتى نصيحت كنندگان گويند از حركت ناشايسته خود دست بردار نخوت و تأنف و حميت جاهليت و تعصب و غرور او را وادار مى‌كند كه لجاج كند و بر ظلم و طغيان خود بيفزايد پس كافى است او را بستر گسترده دائمى دوزخ كه براى خود بدست خود تهيه نموده است چنانچه از تفسير امام (ع) استفاده شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا قِيل‌َ لَه‌ُ اتَّق‌ِ اللّه‌َ أَخَذَته‌ُ العِزَّةُ بِالإِثم‌ِ فَحَسبُه‌ُ جَهَنَّم‌ُ وَ لَبِئس‌َ المِهادُ (206)

(و هنگامي‌ ‌که‌ باو گفته‌ ميشود ‌که‌ ‌از‌ ‌خدا‌ بترس‌ و تقوي‌ اختيار كن‌، جاه‌ و مقامش‌ ‌او‌ ‌را‌ بگناه‌ وا ميدارد، ‌پس‌ دوزخ‌ ‌او‌ ‌را‌ بس‌ ‌است‌ و ‌آن‌ بد جايگاهي‌ ‌است‌)


1‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 10

2‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 57

جلد 2 - صفحه 386

وَ إِذا قِيل‌َ لَه‌ُ اتَّق‌ِ اللّه‌َ گوينده‌ ‌اينکه‌ سخن‌ واعظ و ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ ‌ يا ‌ پيغمبر ‌ يا ‌ امام‌ و ‌ يا ‌ مسلمين‌ ميباشند ‌که‌ باو ميگويند تقوي‌ پيشه‌ كن‌ و ‌از‌ ‌خدا‌ بترس‌ و ‌در‌ روي‌ زمين‌ فساد مكن‌ و ‌در‌ نابودي‌ مردم‌ و دسترنج‌ آنان‌ كوشش‌ منماي‌ أَخَذَته‌ُ العِزَّةُ بِالإِثم‌ِ عزت‌ ظاهري‌ ‌که‌ بواسطه‌ رياست‌ ‌بر‌ مردم‌ بدست‌ آورده‌ ‌او‌ ‌را‌ ميگيرد و بگناه‌ و نافرماني‌ وا ميدارد.

فَحَسبُه‌ُ جَهَنَّم‌ُ وَ لَبِئس‌َ المِهادُ جهنم‌ ‌براي‌ جزاء ‌او‌ كافي‌ ‌است‌ و ‌آن‌ دوزخ‌ بد جايگاهي‌ ‌است‌ و مهاد بمعني‌ فراش‌ و بستر ‌است‌.

و سختي‌ و بدبختي‌ دوزخ‌ و كيفيت‌ عذاب‌ ‌آن‌ ‌در‌ آيات‌ قرآن‌ و كلمات‌ اهل‌ بيت‌ مخصوصا امير مؤمنان‌ بسيار ‌است‌ ‌از‌ ‌آن‌ جمله‌ ‌در‌ دعاء كميل‌ عرض‌ ميكند:

فكيف‌ احتمالي‌ لبلاء الاخرة و جليل‌ وقوع‌ المكاره‌ ‌فيها‌ و ‌هو‌ بلاء تطول‌ مدته‌ و يدوم‌ بقائه‌ و ‌لا‌ يخفف‌ ‌عن‌ اهله‌ لانه‌ ‌لا‌ ‌يکون‌ الا ‌عن‌ غضبك‌ و انتقامك‌ و سخطك‌ و ‌هذا‌ ‌ما ‌لا‌ تقوم‌ ‌له‌ السموات‌ و الارض‌ ‌الي‌ آخر الدعاء

«

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 206)- در این آیه می‌افزاید: هنگامی که او را از این عمل زشت نهی کنند «و به او گفته شود از خدا بترس (آتش لجاجت در درونش شعله‌ور می‌گردد) و لجاج و تعصب، او را به گناه می‌کشاند» (وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ).

او نه به اندرز ناصحان، گوش فرا می‌دهد، و نه به هشدارهای الهی بلکه پیوسته با غرور و نخوت مخصوص به خود، بر خلاف کاریهایش می‌افزاید چنین کسی را جز آتش دوزخ رام نمی‌کند، و لذا در پایان آیه می‌فرماید: «آتش دوزخ برای آنها کافی است و چه بد جایگاهی است» (فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ).

نکات آیه

۱ - سرسختى، تکبّر و غرور ریاکارانِ مدعى اصلاح (منافقان)، در مقابل دعوت به تقوا (و من الناس من یعجبک ... و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم)

۲ - تکبّر، غرور و سرسختى، در قبال دعوت به تقوا، از نشانه هاى حاکمان ناصالح و مفسد (و اذا تولّى سعى ... و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم) در صورتى که «تولى»، به معناى پذیرش حکومت باشد.

۳ - سرسختى، غرور و تکبّر برخاسته از گناه، مانع نصیحت پذیرى حاکمان مفسد (و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «بالاثم»، متعلق به «العزّة» باشد.

۴ - سرسختى، تکبّر و غرور، مانع اصلاح و نصیحت پذیرى (اخذته العزّة بالاثم)

۵ - تقواى الهى (ترس از خدا)، مانع سرکشى و افساد (و اذا تولى سعى فى الأرض ... و اذا قیل له اتق اللّه)

۶ - حاکم، باید نصیحت و انتقاد را بپذیرد و باتقوا باشد. (و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزة)

۷ - خداترسى، انتقاد و نصیحت پذیرى، شرط لازم براى انتخاب حاکم (و اذا قیل له اتق اللّه)

۸ - حاکمان مُفسد، در حِصار سرسختى، تکبّر و غرور برخاسته از گناه خویش هستند. (و اذا تولّى ... اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «تولى»، به معناى پذیرش حکومت باشد و «باء» در «بالاثم»، سببیّه و متعلّق به «العزّة» باشد.

۹ - حاکمان مفسد در برابر دعوت به تقوا، به خاطر سرسختى، تکبر و غرور، آلوده به گناه مى شوند. (اخذته العزة بالاثم) بنابراینکه «باء» سببیه در «بالإثم»، متعلق به «اخذته» باشد.

۱۰ - نفاق، فساد در زمین و نصیحت ناپذیرى در برابر دعوت به تقوا، گناه و موجب عذاب جهنّم (و من الناس من یعجبک ... فحسبه جهنّم)

۱۱ - هیچ کیفرى جز عذاب جهنّم، نمى تواند حاکمان مفسد، سرسخت، متکبّر و مغرور را رام کند. (و اذا تولى سعى ... فحسبه جهنم)

۱۲ - جهنّم، کیفر حاکمان مفسد، سرسخت و حق ناپذیر (و اذا تولى سعى ... فحسبه جهنّم)

۱۳ - جهنّم، بَد جایگاهى است. (فحسبه جهنّم و لبئس المهاد)

۱۴ - جهنّم، اقامتگاه شومى براى متکبّران و مفسدان (اخذته العزّة بالاثم فحسبه جهنّم و لبئس المهاد)

موضوعات مرتبط

  • اصلاح: موانع اصلاح ۴
  • افساد: موانع افساد ۵
  • بغى: موانع بغى ۵
  • ترس: ترس از خدا ۵، ۷
  • تقوا: آثار تقوا ۵ ; اهمیّت تقوا ۷ ; دعوت به تقوا ۱، ۲، ۹، ۱۰
  • تکبّر: آثار تکبّر ۴، ۹ ; زمینه تکبّر ۳ ; کیفر تکبّر ۱۱
  • جهنّم: صفات جهنّم ۱۳ ; عذاب جهنّم ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; متکبّران در جهنّم ۱۴ ; مفسدان در جهنّم ۱۴
  • حق پذیرى: موانع حق پذیرى ۳، ۴
  • رشد: موانع رشد ۱، ۲، ۳، ۴، ۹
  • رهبران ظلم: افساد رهبران ظلم ۲، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲ ; تکبّر رهبران ظلم ۲، ۸، ۹، ۱۱ ; کیفر رهبران ظلم ۱۱، ۱۲
  • رهبرى: انتقادپذیرى رهبرى ۶، ۷ ; تقواى رهبرى ۶ ; حق پذیرى رهبرى ۷ ; شرایط ۶، ۷ ; مسؤولیت رهبرى ۶
  • عذاب: اهل عذاب ۱۲ ; مراتب عذاب ۱۱ ; موجبات عذاب ۱۰
  • فساد: آثار فساد ۱۰
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۴ ; عوامل گمراهى ۱۰
  • گناه: آثار گناه ۳، ۸ ; عوامل گناه ۹، ۱۰ ; کیفر گناه ۱۰، ۱۲
  • متکبران: ۱، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴ مفسدان: ۲، ۳، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴
  • منافقان: تکبّر منافقان ۱ ; روش برخورد منافقان ۱ ; ریاکارى منافقان ۱ ; صفات منافقان ۱
  • نفاق: آثار نفاق ۱۰

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۷..
  3. كشف الاسرار.