التوبة ٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۳: خط ۳۳:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link98 | آيات ۱۶ - ۱، سوره توبه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link98 | آيات ۱۶ - ۱، سوره توبه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link99 | اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره اى مستقليا ملحق به سوره انفال مى باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۶#link99 | اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره اى مستقليا ملحق به سوره انفال مى باشد]]
خط ۸۱: خط ۸۲:
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۲#link144 | رد مذهب تفويض و بيان اينكه عناوين گناه منسب به داوند نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۲#link144 | رد مذهب تفويض و بيان اينكه عناوين گناه منسب به داوند نيست]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link149 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link149 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link150 |  تفسير :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link150 |  تفسير :]]
خط ۸۸: خط ۹۱:
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link153 | ۲ - آيا نماز و زكات شرط قبول اسلام است ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link153 | ۲ - آيا نماز و زكات شرط قبول اسلام است ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link154 | ۳ - ايمان زائيده علم است]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۰#link154 | ۳ - ايمان زائيده علم است]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5»
پس چون ماههاى حرام سپرى شود، مشركان را هر جا يافتيد بكشيد و دستگير كنيد و در محاصره قرار دهيد و در همه جا به كمين آنان بنشينيد.
پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، راهشان را باز كنيد (و آزادشان بگذاريد) كه همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است.
===نکته ها===
كافرانى كه 13 سال پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان را در مكّه آزار دادند و پس از هجرت نيز 9 سال از هيچ توطئه‌اى فرو گذار نكردند، مستحقّ سركوبى شديدند.
كلمه‌ى‌ «حَيْثُ» هم در مورد زمان بكار مى‌رود و هم در مورد مكان، يعنى هر جا و هر زمان كه مشركان را يافتيد.
امام باقر عليه السلام فرمودند: راه توبه از شرك، ايمان آوردن است. «2»
----
«1». چون جزء شروط پيمان‌ها، كمك نكردن به دشمنان اسلام بوده است، پس اكنون كه كمك كردند، شرط را زير پا گذاشته و دشمن شمايند.
«2». كافى، ج 5، ص 10.
جلد 3 - صفحه 379
===پیام ها===
1- پس از طىّ همه‌ى مراحلِ دعوت، استدلال و پيمان‌بستن، اگر مشركان باز هم توطئه و دشمنى كردند، براى سركوبشان از همه‌ى شيوه‌ها استفاده كنيد. مثل كشتن، اسير گرفتن، راه بستن و محاصره. «فَاقْتُلُوا، خُذُوهُمْ، أُحْصِرُوا»
2- هم قاطعيّت لازم است هم نرمش. «فَاقْتُلُوا، فَخَلُّوا»
3- آزادى مذهب آسمانى آرى، امّا انحراف فكرى و سقوط عقل و انسانيّت، قابل تحمّل نيست. «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ»
4- مسلمانان بايد همواره در كمين توطئه‌گران باشند. «وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ»
5- تشكيلات اطلاعاتى مسلمانان بايد چنان باشد كه حتّى توطئه‌گران را در خارج از مرزها زير نظر داشته باشند. «كُلَّ مَرْصَدٍ»
6- براى سركوبى دشمنان توطئه‌گر، مرزها و تمام راههاى نفوذ را كنترل كنيم.
«وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ»
7- توبه را حتّى هنگام جنگ هم بپذيريد. چون اسلام دين سماحت و بزرگوارى است، نه عقده‌گشايى و انتقام. فَاقْتُلُوا .... فَإِنْ تابُوا
8- توبه بايد همراه با عمل باشد. از توبه‌ى بى‌عمل، فريب نخوريم. فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا ...
9- توبه از شرك، ايمان است و نشانه‌ى توبه‌ى واقعى، نماز و زكات است. تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ ...
10- نماز، در رأس عبادت‌هاست. به كسى‌كه به شعائر دينى (نماز و زكات) احترام مى‌گذارد، تعرّض نكنيد. أَقامُوا الصَّلاةَ ... فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ‌
تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 380
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5»
چون حق تعالى بيان حكم ناكثان عهد و ثابتين بر آن را فرمود، در تعقيب آن حكم مشركان غير معاهد را مى‌فرمايد:
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ‌: پس چون منقضى شود ماههاى حرام. نزد بعضى مراد اشهر معروفه است: ذى القعده و ذى الحجه و محرم و رجب. صاحب منهج‌ «1»- گفته: اصح آنست كه چهار ماهى كه مشركان مهلت داده شده‌اند در كريمه‌ «فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ» سابق الذكر بنابر اختلاف اقوال، و اين انسب باشد به نظم قرآن. و قول اول مخل و مقتضى عدم حرمت اشهر حرم، و اين مخالف اجماع ما. و ايضا آيه‌اى ناسخه نازل نشده، پس بر حرمت خود باقى باشد مگر كفار در مقام محاربه درآيند كه آن وقت جايز است جهاد با آنها. نزد بعضى يك ماه حلال و سه ماه حرام و بنابراين اطلاق حرمت جهت تغليب است.
----
«1» منهج ج 4 ص 231.
ج5، ص 21
و نزد جمعى ابتدا از زمان نزول سوره يعنى ماه شوال تا انقضاى ماههاى حرام يا مراد روز تبليغ يعنى نحر تا اتمام اشهر حرم كه آن بقيه ذو الحجه و همه محرم پس مجموع پنجاه روز است. يا مراد از روز نحر تا دهم ربيع الاخر.
و به هر تقدير چون اين ماهها منقضى گرديد. فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ‌: پس بكشيد مشركان را كه معاهده نكردند يا نقض عهد نمودند. حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ‌: هر جا كه يابيد در حل يا حرم در اشهر حرم يا غير آن. اين آيه شريفه ناسخ هر آيتى است كه در باب صلح و اعراض نازل شده. وَ خُذُوهُمْ‌: و بگيريد كفار را به اسيرى.
وَ احْصُرُوهُمْ‌: و باز داريد ايشان را از زمين، و منع آنان نمائيد از تصرف در بلاد اسلام. يا حبس ايشان كنيد نزد خود به قيد و اسر. وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ:
و بنشينيد براى قتل و اسر كفار به هر طريق و به هر مكانى كه گمان داريد عبور كنند، و مضيّق سازيد راهها را بر ايشان تا متمكّن شويد از گرفتن آنها. و سد طريق بر آنها گردد تا در بلاد منتشر نشوند.
فَإِنْ تابُوا: پس اگر توبه و رجوع نمايند از شرك به ايمان و منقاد شرع شدند. وَ أَقامُوا الصَّلاةَ: و بپاى دارند نماز را، يعنى به اعتقاد قلبى و شرايط آن را بجاى آرند. وَ آتَوُا الزَّكاةَ: و بدهند زكات مال خود را، و از اين دو عمل بدنى و مالى، دليل تصديق ايشان ظاهر شود. فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ‌: پس خالى كنيد راه ايشان را و دست بداريد از ايشان تا هرجا خواهند روند. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌:
بدرستى كه خداى متعال آمرزنده است گناهان گذشته آنها را. مهربان است به اعطاى ثواب بى‌حساب بديشان. اين جمله مؤكده، تعليل امر است به تخليه، يعنى ايشان را واگذاريد بعد از ايمان آوردن، زيرا خداى تعالى مغفور سازد گناهان گذشته ايشان را، و مهربان است كه به سبب توبه، ثواب عظيم و جنت نعيم را به ايشان كرامت فرمايد.
تبصره- بعضى استدلال نموده‌اند به آيه شريفه بر آنكه تارك الصلوة عمدا واجب القتل است، زيرا حق تعالى واجب فرموده امتناع از قتل مشركان را به شرط توبه و اقامه صلاة، پس چون اقامه صلاة نكردند واجب شد قتل ايشان؛ لكن صحيح آن است كه ترك نماز به استحلال موجب قتل است و قوله تعالى‌
ج5، ص 22
«فَإِنْ تابُوا» شاهد اين معنى است، پس حديث مشهور من ترك الصّلوة متعمّدا فقد كفر مخصوص است به قيد استحلال و تارك زكات نيز مثل تارك صلاة، و همچنين است هر كه انكار نمايد يكى از ضروريات دين را.
حصين بن فضل گفته: «1» اين آيه ناسخ جميع آياتى است كه متضمن عفو و فديه و اعراض از كافران است. ضحاك گفته‌ «2» منسوخ است به آيه‌ «فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً». «3» و صحيح آنست كه هر دو آيه محكم‌اند، زيرا اتفاق است كه در اول اسلام تا حين وفات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هم قتل بود هم عفو و هم فداء، و مؤيد اين است روايت عطا كه‌ «4»: مردى را خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آوردند، نامش امامه و سيد يمامه بود. حضرت فرمود: يا اسلام آور يا فديه بده و الّا يا تو را بكشم يا آزادت كنم. گفت: يا محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اگر مرا بكشى مرد بزرگى را كشتى، و اگر فدا ستانى از مرد بزرگى فدا گرفتى، و اگر آزاد كنى مرد بزرگى را آزاد فرمودى، و اسلام آوردن از من بعيد است.
حضرت فرمود: برو كه آزادت نمودم. چون امامه فرمايش حضرت شنيد گفت:
اشهد ان لا اله الّا اللّه و انّك رسول اللّه: كرم و حسن خلق تو دليل بر نبوت تو باشد، پس به يمامه رفت. هيچ كس را نگذاشت كه طعام به مكه برد و گفت: ايشان را طعام ندهم تا ايمان آورند. و اهل مكه هنوز با پيغمبر در مقام محاربه بودند، پس ملجأ شده، نامه خدمت حضرت نوشتند، شكايت از امامه بر منع طعام؛ حضرت نامه به او نوشتند كه: يا ابا يمامه، منع طعام از مكّيان مكن. او به قول پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايشان را طعام داد.
----
«1» منهج ج 4 ص 232.
«2» همان مدرك.
«3» سوره محمّد آيه 4.
«4» منهج ج 4 ص 232.
ج5، ص 23
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5» وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ «6»
ترجمه‌
پس چون بگذرد ماههاى حرام پس بكشيد مشركانرا هر جا بيابيد آنها را و بگيريدشان و حبس كنيدشان و بنشينيد براى ايشان بر هر گذرگاهى پس اگر توبه نمودند و بر پا داشتند نماز را و دادند زكوة را پس باز كنيد راه آنها را همانا خدا آمرزنده مهربان است‌
و اگر يكى از مشركان امان طلبد از تو پس امان ده او را تا بشنود كلام خدا را پس برسان او را بمحل امنش اين براى آنستكه آنها گروهى هستند كه نميدانند.
تفسير
پس از انقضاء ماههاى حرام كه سابقا از امام صادق (ع) نقل شد كه آن در اينجا بعد از عيد قربان تا چهار ماه است و عياشى ره از امام باقر (ع) هم نقل نموده كه از روز عيد اضحى تا دهم ربيع الاخر است مسلمانان مأمور بامر الهى شدند كه هر جا مشركين متخلّفين از عهد را بيابند بقتل برسانند خواه در حلّ باشند خواه در حرم و بگيرند و اسير كنند و مانع شوند از دخول آنها در مسجد الحرام و سر راههاى آنها بنشينند و نگذارند بساير بلاد متفرق شوند ولى اگر مسلمان شدند و باحكام اسلام عمل نمودند كه عمده آن نماز و زكوة است و كافى است براى ثبوت ادّعاء توبه از كفر بايد متعرّض آنها نشوند و بحال خودشان واگذارشان نمايند چون خداوند آمرزنده و مهربان است و از كفر و غدر سابق آنها گذشته است و بعضى گفته‌اند مراد از اشهر حرم سه ماه حرام ذو القعده و ذو الحجّه و محرّم است‌
----
جلد 2 صفحه 558
و مهلت چهار ماه از زمان نزول سوره است كه در ماه شوال بوده و انصاف آنستكه قول اول كه مروىّ از صادقين عليهما السّلام است صحيح است و مهلت بايد از زمان ابلاغ باشد كه عيد قربان يا عرفه بوده است و اگر يكى از اهل شرك از پيغمبر (ص) امان بطلبد در حالى كه مشرك و واجب القتل است و بخواهد بيايد تا قرآن را بشنود اگر تصديق نمايد مسلمان شود و الّا بمحل خود عودت كند بايد پيغمبر او را امان بدهد تا بيايد قرآن را بخوانند و او بشنود و در آيات و ادلّه آن دقّت نمايد اگر مسلمان شد چه بهتر از آن و الّا او را بمحلّ اقامت خود معاودت دهند و قمى ره فرموده متعرض او نشوند تا خود عودت بمحل خود نمايد چون اگر غير از اين باشد كه قبل از عود او را بقتل برسانند با او غدر و مكر شده و اگر امانش ندهند چون جاهل است اتمام حجّت بر او نشده و اين علّت امان است كه در ذيل آيه تصريح بآن شده است و انسلاخ اصلا بمعنى بيرون آمدن از لباس است و در بپايان رسيدن ماه استعمال ميشود و حرم جمع حرام است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَإِذَا انسَلَخ‌َ الأَشهُرُ الحُرُم‌ُ فَاقتُلُوا المُشرِكِين‌َ حَيث‌ُ وَجَدتُمُوهُم‌ وَ خُذُوهُم‌ وَ احصُرُوهُم‌ وَ اقعُدُوا لَهُم‌ كُل‌َّ مَرصَدٍ فَإِن‌ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُم‌ إِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ «5»
‌پس‌ زماني‌ ‌که‌ تمام‌ شد و خارج‌ شد ماههاي‌ حرام‌ ‌پس‌ بكشيد مشركين‌ ‌را‌ ‌هر‌ كجا ‌که‌ دست‌ آورديد و بگيريد ‌آنها‌ ‌را‌ و حبس‌ كنيد و تمام‌ راهها ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ببنديد ‌که‌ راه‌ فرار نداشته‌ باشند ‌پس‌ ‌اگر‌ توبه‌ كردند و داخل‌ اسلام‌ شدند و بوظائف‌ اسلامي‌ عمل‌ كردند ‌از‌ اقامه‌ صلوة و ايتاء زكاة ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رها كنيد محققا خداوند ‌از‌ تقصيرات‌ ‌آنها‌ ميگذرد و مورد تفضلات‌ ‌خود‌ قرار ميدهد.
فَإِذَا انسَلَخ‌َ الأَشهُرُ الحُرُم‌ُ انسلاخ‌ خروج‌ ‌از‌ شيئي‌ و تماميت‌ آنست‌ و لذا يوم سي‌ام‌ ‌را‌ سلخ‌ ميگويند ‌يعني‌ ماه‌ تمام‌ مقابل‌ ناقص‌ ‌که‌ سي‌ كم‌ گويند و رخت‌ كن‌ حمام‌ ‌را‌ مسلخ‌ گويند و همچنين‌ خروج‌ حية ‌از‌ جلد، و ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ (و آية لَهُم‌ُ اللَّيل‌ُ نَسلَخ‌ُ مِنه‌ُ النَّهارَ) يس‌ ‌آيه‌ 37، ‌در‌ موقعي‌ ‌که‌ تمام‌ ضوء نهار برود و نيز ميفرمايد وَ اتل‌ُ عَلَيهِم‌ نَبَأَ الَّذِي‌ آتَيناه‌ُ آياتِنا فَانسَلَخ‌َ مِنها اعراف‌ ‌آيه‌ 74، خروج‌ ‌از‌ دين‌ ‌در‌ حق‌ بلعم‌ باعورا، و انسلاخ‌ اشهر حرم‌ بتماميت‌ ‌آنها‌ و بيرون‌ رفتن‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ چهار ماه‌ ‌است‌: رجب‌ و ذي‌ القعده‌ و ذي‌ الحجة و محرم‌
جلد 8 - صفحه 178
‌که‌ ‌در‌ رجب‌ ‌براي‌ عمره‌ مفرده‌ و ‌در‌ ‌آن‌ سه‌ ماه‌ ‌براي‌ حج‌ ‌است‌ ‌که‌ قتال‌ ‌با‌ مشركين‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ چهار ماه‌ حرام‌ ‌است‌ چنانچه‌ قتال‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌در‌ داخل‌ حرم‌ نيز مطلقا حرام‌ ‌است‌ مگر آنكه‌ كفار و مشركين‌ و معاندين‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ چهار ماه‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ داخل‌ حرم‌ ابتداء بقتال‌ كنند دفع‌ ‌آنها‌ لازم‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ قتال‌ ‌با‌ حضرت‌ سيّد الشهداء ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌در‌ محرم‌ و ‌در‌ قرآن‌ مجيد ميفرمايد يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ الشَّهرِ الحَرام‌ِ قِتال‌ٍ فِيه‌ِ قُل‌ قِتال‌ٌ فِيه‌ِ كَبِيرٌ الاية بقره‌ ‌آيه‌ 214، شرحش‌ گذشت‌ ‌در‌ مجلد دوم‌ صفحه‌ 411، و نيز ميفرمايد وَ لا تُقاتِلُوهُم‌ عِندَ المَسجِدِ الحَرام‌ِ حَتّي‌ يُقاتِلُوكُم‌ فِيه‌ِ فَإِن‌ قاتَلُوكُم‌ فَاقتُلُوهُم‌ الاية بقره‌ ‌آيه‌ 187، شرحش‌ گذشت‌ رجوع‌ كنيد.
فَاقتُلُوا المُشرِكِين‌َ حَيث‌ُ وَجَدتُمُوهُم‌ بمجرد رؤيت‌ هلال‌ صفر ‌ يا ‌ شعبان‌ ‌هر‌ كجا ‌آنها‌ ‌را‌ يافتيد بقتل‌ رسانيد و ‌اينکه‌ حكم‌ مخصوص‌ بمشركين‌ ‌است‌ اما اهل‌ كتاب‌ ‌اگر‌ بشرائط ذمّه‌ و اداء جزيه‌ حاضر شدند مصون‌ و محفوظ هستند.
وَ خُذُوهُم‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ اسير كنيد و بغلامي‌ و كنيزي‌ ‌خود‌ درآوريد مگر آنكه‌ اداء فديه‌ كنند وَ احصُرُوهُم‌ حصار ديوار دور شهر ‌ يا ‌ مركزي‌ ‌است‌، محصور كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ راه‌ نجات‌ نداشته‌ ‌باشد‌ ‌يعني‌ اطراف‌ ‌آنها‌ ‌را‌ داشته‌ باشيد باصطلاح‌ ‌آنها‌ ‌را‌ محاصره‌ كنيد ‌که‌ بدست‌ ‌شما‌ ‌ يا ‌ كشته‌ شوند ‌ يا ‌ اسير شوند و ‌آنها‌ ‌را‌ استرقاق‌ كنيد ‌ يا ‌ فدا بگيريد و رها كنيد.
وَ اقعُدُوا لَهُم‌ كُل‌َّ مَرصَدٍ مرصد كمين‌گاه‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ حدود شهر و مملكت‌ و طرق‌ ‌که‌ فرار نكنند و ‌از‌ سيطره‌ ‌شما‌ خارج‌ نشوند تمام‌ طرق‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ببنديد فقط يك‌ طريق‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باز ‌است‌ فَإِن‌ تابُوا توبه‌ ‌از‌ شرك‌ و اذيت‌ بمسلمين‌ ‌اگر‌ تائب‌ شدند و بشرف‌ اسلام‌ مشرف‌ شدند وَ أَقامُوا الصَّلاةَ پنج‌ وقت‌ نماز ‌را‌ مراعات‌ نمودند وَ آتَوُا الزَّكاةَ ‌که‌ باموال‌ ‌آنها‌ تعلق‌ گرفته‌ ‌اينکه‌ دو ركن‌ اعظم‌ اسلامي‌ ‌را‌ عمل‌ كردند فَخَلُّوا سَبِيلَهُم‌ ديگر متعرض‌ ‌آنها‌ نباشيد زيرا
(الاسلام‌ يجب‌ّ
جلد 8 - صفحه 179
‌ما قبله‌)
إِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ ‌از‌ تمام‌ تجاوزات‌ و جنايات‌ و تعديات‌ ‌آنها‌ گذشت‌ ميكند رحيم‌ مشمول‌ رحمت‌ واسعه‌ الهي‌ ميشوند دنيا ‌از‌ ‌اينکه‌ بليات‌ و آخرت‌ ‌از‌ عقوبات‌ نجات‌ پيدا ميكنند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 5)- شدت عمل توأم با نرمش: در اینجا وظیفه مسلمانان پس از پایان مدت مهلت مشرکان، یعنی چهار ماه بیان شده است و شدیدترین دستور را در باره آنها صادر کرده، می‌گوید: «هنگامی که ماههای حرام (مهلت چهار ماهه) پایان گیرد، بت پرستان را هر کجا یافتید به قتل برسانید» (فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ).
سپس می‌گوید: «آنها را بگیرید و اسیر کنید» (وَ خُذُوهُمْ).
«و آنها را در حلقه محاصره قرار دهید» (وَ احْصُرُوهُمْ).
«و در کمین آنها در هر نقطه‌ای بنشینید و راهها را بر آنها ببندید» (وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ).
این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستی از روی کره زمین بوده، زیرا بت پرستی مذهب و آیین نیست که محترم شمرده شود.
ولی این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روی آنها بسته شده باشد، بلکه در هر جا و در هر لحظه بخواهند می‌توانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه می‌کند: «اگر آنها توبه کنند و به سوی حق بازگردند و نماز را برپا دارند و زکات را ادا کنند، آنها را رها سازید» و مزاحمشان نشوید (فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ).
«زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است»، و کسی را که به سوی او بازگردد، از خود نمی‌راند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۴


ترجمه

(امّا) وقتی ماه‌های حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید؛ و آنها را اسیر سازید؛ و محاصره کنید؛ و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید! هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است!

پس چون ماه‌هاى حرام به سر آمد، هر جا مشركان را يافتيد بكشيد و دستگيرشان كنيد و به محاصره در آوريد و در همه جا به كمينشان بنشينيد اما اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند، راهشان را باز كنيد كه خداوند بخشنده‌ى مهربان است
پس چون ماه‌هاى حرام سپرى شد، مشركان را هر كجا يافتيد بكُشيد و آنان را دستگير كنيد و به محاصره درآوريد و در هر كمينگاهى به كمين آنان بنشينيد؛ پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات دادند، راه برايشان گشاده گردانيد، زيرا خدا آمرزنده مهربان است.
پس چون ماههای حرام (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب که مدت امان است) درگذشت آن‌گاه مشرکان را هر جا یابید به قتل برسانید و آنها را دستگیر و محاصره کنید و هر سو در کمین آنها باشید، چنانچه توبه کرده و نماز به پا داشتند و زکات دادند پس از آنها دست بدارید، که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
پس هنگامی که ماه های حرام سپری شود، مشرکان را هر جا یافتید، بکشید و به اسیری بگیرید و محاصره کنید و در هر کمین گاهی به کمین آنان بنشینید؛ ولی اگر توبه کردند و نماز را بر پا داشتند و زکات پرداختند، پس آزادشان گذارید؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
و چون ماه‌هاى حرام به پايان رسيد، هر جا كه مشركان را يافتيد بكشيد و بگيريد و به حبس افكنيد و در همه جا به كمينشان نشينيد. اما اگر توبه كردند و نماز خواندند و زكات دادند، از آنها دست برداريد، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.
و چون ماههای حرام به سرآمد، آنگاه مشرکان را هرجا که یافتید بکشید و به اسارت بگیریدشان و محاصره‌شان کنید و همه جا در کمینشان بنشینید، آنگاه اگر [از کفر] توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات پرداختند، آزادشان بگذارید که خداوند آمرزگار مهربان است‌
پس چون ماه‌هاى حرام- چهار ماهى كه به آنها مهلت داده شده بود- سپرى شود مشركان را هر جا كه يابيد بكشيد و بگيريدشان و در تنگنا قرارشان دهيد- بازداشتشان كنيد- و در هر گذرگاهى به كمينشان بنشينيد، پس اگر توبه كنند و نماز برپا دارند و زكات بدهند راهشان را بگشاييد- متعرض آنها نشويد- كه خدا آمرزگار و مهربان است.
هنگامی که ماههای حرام (که مدّت چهار ماهه‌ی امان است) پایان گرفت، مشرکان (عهدشکن) را هرکجا بیابید بکشید و بگیرید و محاصره کنید و در همه‌ی کمینگاهها برای (به دام انداختن) آنان بنشینید. اگر توبه کردند و (از کفر برگشتند و به اسلام گرویدند و برای نشان دادن آن) نماز خواندند و زکات دادند، (دیگر از زمره‌ی شمایند و ایشان را رها سازید و) راه را بر آنان باز گذارید. بیگمان خداوند دارای مغفرت فراوان (برای توبه‌کنندگان از گناهان،) و رحمت گسترده (برای همه‌ی بندگان) است.
پس چون ماه‌های حرام سپری شد، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره در آورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید. پس اگر توبه کردند و نماز بر پاداشتند و زکات دادند، رهاشان کنید. خدا بی‌گمان پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان است.
تا گاهی که به پایان رسید ماه‌های حرام پس بکشید مشرکان را هرکجا بیابیدشان و دستگیرشان کنید و تنگ بر ایشان گیرید و بنشینید برای ایشان به هر کمینگاهی پس اگر توبه کردند و بپای داشتند نماز را و دادند زکات را رها کنید راه ایشان را همانا خدا است آمرزنده مهربان‌


التوبة ٤ آیه ٥ التوبة ٦
سوره : سوره التوبة
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إنسَلَخَ»: به پایان رسید. گذشت. «الأَشْهُرُ الْحُرُمُ»: ماههای حرام که عبارتند از: ذیقعده، ذیحجّه، محرم، رجب. «أحْصُرُوهُمْ»: در قلعه‌ها و دژها و مکانهائی که خود را در آنها پنهان می‌کنند، ایشان را محاصره کنید و دوروبرشان را بگیرید. «مَرْصَدٍ»: کمینگاه. «خَلُّوا»: رها کنید. آزاد سازید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5»

پس چون ماههاى حرام سپرى شود، مشركان را هر جا يافتيد بكشيد و دستگير كنيد و در محاصره قرار دهيد و در همه جا به كمين آنان بنشينيد.

پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، راهشان را باز كنيد (و آزادشان بگذاريد) كه همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است.

نکته ها

كافرانى كه 13 سال پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان را در مكّه آزار دادند و پس از هجرت نيز 9 سال از هيچ توطئه‌اى فرو گذار نكردند، مستحقّ سركوبى شديدند.

كلمه‌ى‌ «حَيْثُ» هم در مورد زمان بكار مى‌رود و هم در مورد مكان، يعنى هر جا و هر زمان كه مشركان را يافتيد.

امام باقر عليه السلام فرمودند: راه توبه از شرك، ايمان آوردن است. «2»


«1». چون جزء شروط پيمان‌ها، كمك نكردن به دشمنان اسلام بوده است، پس اكنون كه كمك كردند، شرط را زير پا گذاشته و دشمن شمايند.

«2». كافى، ج 5، ص 10.

جلد 3 - صفحه 379

پیام ها

1- پس از طىّ همه‌ى مراحلِ دعوت، استدلال و پيمان‌بستن، اگر مشركان باز هم توطئه و دشمنى كردند، براى سركوبشان از همه‌ى شيوه‌ها استفاده كنيد. مثل كشتن، اسير گرفتن، راه بستن و محاصره. «فَاقْتُلُوا، خُذُوهُمْ، أُحْصِرُوا»

2- هم قاطعيّت لازم است هم نرمش. «فَاقْتُلُوا، فَخَلُّوا»

3- آزادى مذهب آسمانى آرى، امّا انحراف فكرى و سقوط عقل و انسانيّت، قابل تحمّل نيست. «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ»

4- مسلمانان بايد همواره در كمين توطئه‌گران باشند. «وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ»

5- تشكيلات اطلاعاتى مسلمانان بايد چنان باشد كه حتّى توطئه‌گران را در خارج از مرزها زير نظر داشته باشند. «كُلَّ مَرْصَدٍ»

6- براى سركوبى دشمنان توطئه‌گر، مرزها و تمام راههاى نفوذ را كنترل كنيم.

«وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ»

7- توبه را حتّى هنگام جنگ هم بپذيريد. چون اسلام دين سماحت و بزرگوارى است، نه عقده‌گشايى و انتقام. فَاقْتُلُوا .... فَإِنْ تابُوا

8- توبه بايد همراه با عمل باشد. از توبه‌ى بى‌عمل، فريب نخوريم. فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا ...

9- توبه از شرك، ايمان است و نشانه‌ى توبه‌ى واقعى، نماز و زكات است. تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ ...

10- نماز، در رأس عبادت‌هاست. به كسى‌كه به شعائر دينى (نماز و زكات) احترام مى‌گذارد، تعرّض نكنيد. أَقامُوا الصَّلاةَ ... فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ‌

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 380

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5»

چون حق تعالى بيان حكم ناكثان عهد و ثابتين بر آن را فرمود، در تعقيب آن حكم مشركان غير معاهد را مى‌فرمايد:

فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ‌: پس چون منقضى شود ماههاى حرام. نزد بعضى مراد اشهر معروفه است: ذى القعده و ذى الحجه و محرم و رجب. صاحب منهج‌ «1»- گفته: اصح آنست كه چهار ماهى كه مشركان مهلت داده شده‌اند در كريمه‌ «فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ» سابق الذكر بنابر اختلاف اقوال، و اين انسب باشد به نظم قرآن. و قول اول مخل و مقتضى عدم حرمت اشهر حرم، و اين مخالف اجماع ما. و ايضا آيه‌اى ناسخه نازل نشده، پس بر حرمت خود باقى باشد مگر كفار در مقام محاربه درآيند كه آن وقت جايز است جهاد با آنها. نزد بعضى يك ماه حلال و سه ماه حرام و بنابراين اطلاق حرمت جهت تغليب است.


«1» منهج ج 4 ص 231.

ج5، ص 21

و نزد جمعى ابتدا از زمان نزول سوره يعنى ماه شوال تا انقضاى ماههاى حرام يا مراد روز تبليغ يعنى نحر تا اتمام اشهر حرم كه آن بقيه ذو الحجه و همه محرم پس مجموع پنجاه روز است. يا مراد از روز نحر تا دهم ربيع الاخر.

و به هر تقدير چون اين ماهها منقضى گرديد. فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ‌: پس بكشيد مشركان را كه معاهده نكردند يا نقض عهد نمودند. حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ‌: هر جا كه يابيد در حل يا حرم در اشهر حرم يا غير آن. اين آيه شريفه ناسخ هر آيتى است كه در باب صلح و اعراض نازل شده. وَ خُذُوهُمْ‌: و بگيريد كفار را به اسيرى.

وَ احْصُرُوهُمْ‌: و باز داريد ايشان را از زمين، و منع آنان نمائيد از تصرف در بلاد اسلام. يا حبس ايشان كنيد نزد خود به قيد و اسر. وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ:

و بنشينيد براى قتل و اسر كفار به هر طريق و به هر مكانى كه گمان داريد عبور كنند، و مضيّق سازيد راهها را بر ايشان تا متمكّن شويد از گرفتن آنها. و سد طريق بر آنها گردد تا در بلاد منتشر نشوند.

فَإِنْ تابُوا: پس اگر توبه و رجوع نمايند از شرك به ايمان و منقاد شرع شدند. وَ أَقامُوا الصَّلاةَ: و بپاى دارند نماز را، يعنى به اعتقاد قلبى و شرايط آن را بجاى آرند. وَ آتَوُا الزَّكاةَ: و بدهند زكات مال خود را، و از اين دو عمل بدنى و مالى، دليل تصديق ايشان ظاهر شود. فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ‌: پس خالى كنيد راه ايشان را و دست بداريد از ايشان تا هرجا خواهند روند. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‌:

بدرستى كه خداى متعال آمرزنده است گناهان گذشته آنها را. مهربان است به اعطاى ثواب بى‌حساب بديشان. اين جمله مؤكده، تعليل امر است به تخليه، يعنى ايشان را واگذاريد بعد از ايمان آوردن، زيرا خداى تعالى مغفور سازد گناهان گذشته ايشان را، و مهربان است كه به سبب توبه، ثواب عظيم و جنت نعيم را به ايشان كرامت فرمايد.

تبصره- بعضى استدلال نموده‌اند به آيه شريفه بر آنكه تارك الصلوة عمدا واجب القتل است، زيرا حق تعالى واجب فرموده امتناع از قتل مشركان را به شرط توبه و اقامه صلاة، پس چون اقامه صلاة نكردند واجب شد قتل ايشان؛ لكن صحيح آن است كه ترك نماز به استحلال موجب قتل است و قوله تعالى‌

ج5، ص 22

«فَإِنْ تابُوا» شاهد اين معنى است، پس حديث مشهور من ترك الصّلوة متعمّدا فقد كفر مخصوص است به قيد استحلال و تارك زكات نيز مثل تارك صلاة، و همچنين است هر كه انكار نمايد يكى از ضروريات دين را.

حصين بن فضل گفته: «1» اين آيه ناسخ جميع آياتى است كه متضمن عفو و فديه و اعراض از كافران است. ضحاك گفته‌ «2» منسوخ است به آيه‌ «فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً». «3» و صحيح آنست كه هر دو آيه محكم‌اند، زيرا اتفاق است كه در اول اسلام تا حين وفات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هم قتل بود هم عفو و هم فداء، و مؤيد اين است روايت عطا كه‌ «4»: مردى را خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آوردند، نامش امامه و سيد يمامه بود. حضرت فرمود: يا اسلام آور يا فديه بده و الّا يا تو را بكشم يا آزادت كنم. گفت: يا محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اگر مرا بكشى مرد بزرگى را كشتى، و اگر فدا ستانى از مرد بزرگى فدا گرفتى، و اگر آزاد كنى مرد بزرگى را آزاد فرمودى، و اسلام آوردن از من بعيد است.

حضرت فرمود: برو كه آزادت نمودم. چون امامه فرمايش حضرت شنيد گفت:

اشهد ان لا اله الّا اللّه و انّك رسول اللّه: كرم و حسن خلق تو دليل بر نبوت تو باشد، پس به يمامه رفت. هيچ كس را نگذاشت كه طعام به مكه برد و گفت: ايشان را طعام ندهم تا ايمان آورند. و اهل مكه هنوز با پيغمبر در مقام محاربه بودند، پس ملجأ شده، نامه خدمت حضرت نوشتند، شكايت از امامه بر منع طعام؛ حضرت نامه به او نوشتند كه: يا ابا يمامه، منع طعام از مكّيان مكن. او به قول پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايشان را طعام داد.


«1» منهج ج 4 ص 232.

«2» همان مدرك.

«3» سوره محمّد آيه 4.

«4» منهج ج 4 ص 232.

ج5، ص 23


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5» وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ «6»

ترجمه‌

پس چون بگذرد ماههاى حرام پس بكشيد مشركانرا هر جا بيابيد آنها را و بگيريدشان و حبس كنيدشان و بنشينيد براى ايشان بر هر گذرگاهى پس اگر توبه نمودند و بر پا داشتند نماز را و دادند زكوة را پس باز كنيد راه آنها را همانا خدا آمرزنده مهربان است‌

و اگر يكى از مشركان امان طلبد از تو پس امان ده او را تا بشنود كلام خدا را پس برسان او را بمحل امنش اين براى آنستكه آنها گروهى هستند كه نميدانند.

تفسير

پس از انقضاء ماههاى حرام كه سابقا از امام صادق (ع) نقل شد كه آن در اينجا بعد از عيد قربان تا چهار ماه است و عياشى ره از امام باقر (ع) هم نقل نموده كه از روز عيد اضحى تا دهم ربيع الاخر است مسلمانان مأمور بامر الهى شدند كه هر جا مشركين متخلّفين از عهد را بيابند بقتل برسانند خواه در حلّ باشند خواه در حرم و بگيرند و اسير كنند و مانع شوند از دخول آنها در مسجد الحرام و سر راههاى آنها بنشينند و نگذارند بساير بلاد متفرق شوند ولى اگر مسلمان شدند و باحكام اسلام عمل نمودند كه عمده آن نماز و زكوة است و كافى است براى ثبوت ادّعاء توبه از كفر بايد متعرّض آنها نشوند و بحال خودشان واگذارشان نمايند چون خداوند آمرزنده و مهربان است و از كفر و غدر سابق آنها گذشته است و بعضى گفته‌اند مراد از اشهر حرم سه ماه حرام ذو القعده و ذو الحجّه و محرّم است‌


جلد 2 صفحه 558

و مهلت چهار ماه از زمان نزول سوره است كه در ماه شوال بوده و انصاف آنستكه قول اول كه مروىّ از صادقين عليهما السّلام است صحيح است و مهلت بايد از زمان ابلاغ باشد كه عيد قربان يا عرفه بوده است و اگر يكى از اهل شرك از پيغمبر (ص) امان بطلبد در حالى كه مشرك و واجب القتل است و بخواهد بيايد تا قرآن را بشنود اگر تصديق نمايد مسلمان شود و الّا بمحل خود عودت كند بايد پيغمبر او را امان بدهد تا بيايد قرآن را بخوانند و او بشنود و در آيات و ادلّه آن دقّت نمايد اگر مسلمان شد چه بهتر از آن و الّا او را بمحلّ اقامت خود معاودت دهند و قمى ره فرموده متعرض او نشوند تا خود عودت بمحل خود نمايد چون اگر غير از اين باشد كه قبل از عود او را بقتل برسانند با او غدر و مكر شده و اگر امانش ندهند چون جاهل است اتمام حجّت بر او نشده و اين علّت امان است كه در ذيل آيه تصريح بآن شده است و انسلاخ اصلا بمعنى بيرون آمدن از لباس است و در بپايان رسيدن ماه استعمال ميشود و حرم جمع حرام است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِذَا انسَلَخ‌َ الأَشهُرُ الحُرُم‌ُ فَاقتُلُوا المُشرِكِين‌َ حَيث‌ُ وَجَدتُمُوهُم‌ وَ خُذُوهُم‌ وَ احصُرُوهُم‌ وَ اقعُدُوا لَهُم‌ كُل‌َّ مَرصَدٍ فَإِن‌ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُم‌ إِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ «5»

‌پس‌ زماني‌ ‌که‌ تمام‌ شد و خارج‌ شد ماههاي‌ حرام‌ ‌پس‌ بكشيد مشركين‌ ‌را‌ ‌هر‌ كجا ‌که‌ دست‌ آورديد و بگيريد ‌آنها‌ ‌را‌ و حبس‌ كنيد و تمام‌ راهها ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ببنديد ‌که‌ راه‌ فرار نداشته‌ باشند ‌پس‌ ‌اگر‌ توبه‌ كردند و داخل‌ اسلام‌ شدند و بوظائف‌ اسلامي‌ عمل‌ كردند ‌از‌ اقامه‌ صلوة و ايتاء زكاة ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رها كنيد محققا خداوند ‌از‌ تقصيرات‌ ‌آنها‌ ميگذرد و مورد تفضلات‌ ‌خود‌ قرار ميدهد.

فَإِذَا انسَلَخ‌َ الأَشهُرُ الحُرُم‌ُ انسلاخ‌ خروج‌ ‌از‌ شيئي‌ و تماميت‌ آنست‌ و لذا يوم سي‌ام‌ ‌را‌ سلخ‌ ميگويند ‌يعني‌ ماه‌ تمام‌ مقابل‌ ناقص‌ ‌که‌ سي‌ كم‌ گويند و رخت‌ كن‌ حمام‌ ‌را‌ مسلخ‌ گويند و همچنين‌ خروج‌ حية ‌از‌ جلد، و ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ (و آية لَهُم‌ُ اللَّيل‌ُ نَسلَخ‌ُ مِنه‌ُ النَّهارَ) يس‌ ‌آيه‌ 37، ‌در‌ موقعي‌ ‌که‌ تمام‌ ضوء نهار برود و نيز ميفرمايد وَ اتل‌ُ عَلَيهِم‌ نَبَأَ الَّذِي‌ آتَيناه‌ُ آياتِنا فَانسَلَخ‌َ مِنها اعراف‌ ‌آيه‌ 74، خروج‌ ‌از‌ دين‌ ‌در‌ حق‌ بلعم‌ باعورا، و انسلاخ‌ اشهر حرم‌ بتماميت‌ ‌آنها‌ و بيرون‌ رفتن‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ چهار ماه‌ ‌است‌: رجب‌ و ذي‌ القعده‌ و ذي‌ الحجة و محرم‌

جلد 8 - صفحه 178

‌که‌ ‌در‌ رجب‌ ‌براي‌ عمره‌ مفرده‌ و ‌در‌ ‌آن‌ سه‌ ماه‌ ‌براي‌ حج‌ ‌است‌ ‌که‌ قتال‌ ‌با‌ مشركين‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ چهار ماه‌ حرام‌ ‌است‌ چنانچه‌ قتال‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌در‌ داخل‌ حرم‌ نيز مطلقا حرام‌ ‌است‌ مگر آنكه‌ كفار و مشركين‌ و معاندين‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ چهار ماه‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ داخل‌ حرم‌ ابتداء بقتال‌ كنند دفع‌ ‌آنها‌ لازم‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ ‌است‌ قتال‌ ‌با‌ حضرت‌ سيّد الشهداء ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌در‌ محرم‌ و ‌در‌ قرآن‌ مجيد ميفرمايد يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ الشَّهرِ الحَرام‌ِ قِتال‌ٍ فِيه‌ِ قُل‌ قِتال‌ٌ فِيه‌ِ كَبِيرٌ الاية بقره‌ ‌آيه‌ 214، شرحش‌ گذشت‌ ‌در‌ مجلد دوم‌ صفحه‌ 411، و نيز ميفرمايد وَ لا تُقاتِلُوهُم‌ عِندَ المَسجِدِ الحَرام‌ِ حَتّي‌ يُقاتِلُوكُم‌ فِيه‌ِ فَإِن‌ قاتَلُوكُم‌ فَاقتُلُوهُم‌ الاية بقره‌ ‌آيه‌ 187، شرحش‌ گذشت‌ رجوع‌ كنيد.

فَاقتُلُوا المُشرِكِين‌َ حَيث‌ُ وَجَدتُمُوهُم‌ بمجرد رؤيت‌ هلال‌ صفر ‌ يا ‌ شعبان‌ ‌هر‌ كجا ‌آنها‌ ‌را‌ يافتيد بقتل‌ رسانيد و ‌اينکه‌ حكم‌ مخصوص‌ بمشركين‌ ‌است‌ اما اهل‌ كتاب‌ ‌اگر‌ بشرائط ذمّه‌ و اداء جزيه‌ حاضر شدند مصون‌ و محفوظ هستند.

وَ خُذُوهُم‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ اسير كنيد و بغلامي‌ و كنيزي‌ ‌خود‌ درآوريد مگر آنكه‌ اداء فديه‌ كنند وَ احصُرُوهُم‌ حصار ديوار دور شهر ‌ يا ‌ مركزي‌ ‌است‌، محصور كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ راه‌ نجات‌ نداشته‌ ‌باشد‌ ‌يعني‌ اطراف‌ ‌آنها‌ ‌را‌ داشته‌ باشيد باصطلاح‌ ‌آنها‌ ‌را‌ محاصره‌ كنيد ‌که‌ بدست‌ ‌شما‌ ‌ يا ‌ كشته‌ شوند ‌ يا ‌ اسير شوند و ‌آنها‌ ‌را‌ استرقاق‌ كنيد ‌ يا ‌ فدا بگيريد و رها كنيد.

وَ اقعُدُوا لَهُم‌ كُل‌َّ مَرصَدٍ مرصد كمين‌گاه‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ حدود شهر و مملكت‌ و طرق‌ ‌که‌ فرار نكنند و ‌از‌ سيطره‌ ‌شما‌ خارج‌ نشوند تمام‌ طرق‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ببنديد فقط يك‌ طريق‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ باز ‌است‌ فَإِن‌ تابُوا توبه‌ ‌از‌ شرك‌ و اذيت‌ بمسلمين‌ ‌اگر‌ تائب‌ شدند و بشرف‌ اسلام‌ مشرف‌ شدند وَ أَقامُوا الصَّلاةَ پنج‌ وقت‌ نماز ‌را‌ مراعات‌ نمودند وَ آتَوُا الزَّكاةَ ‌که‌ باموال‌ ‌آنها‌ تعلق‌ گرفته‌ ‌اينکه‌ دو ركن‌ اعظم‌ اسلامي‌ ‌را‌ عمل‌ كردند فَخَلُّوا سَبِيلَهُم‌ ديگر متعرض‌ ‌آنها‌ نباشيد زيرا

(الاسلام‌ يجب‌ّ

جلد 8 - صفحه 179

‌ما قبله‌)

إِن‌َّ اللّه‌َ غَفُورٌ ‌از‌ تمام‌ تجاوزات‌ و جنايات‌ و تعديات‌ ‌آنها‌ گذشت‌ ميكند رحيم‌ مشمول‌ رحمت‌ واسعه‌ الهي‌ ميشوند دنيا ‌از‌ ‌اينکه‌ بليات‌ و آخرت‌ ‌از‌ عقوبات‌ نجات‌ پيدا ميكنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- شدت عمل توأم با نرمش: در اینجا وظیفه مسلمانان پس از پایان مدت مهلت مشرکان، یعنی چهار ماه بیان شده است و شدیدترین دستور را در باره آنها صادر کرده، می‌گوید: «هنگامی که ماههای حرام (مهلت چهار ماهه) پایان گیرد، بت پرستان را هر کجا یافتید به قتل برسانید» (فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ).

سپس می‌گوید: «آنها را بگیرید و اسیر کنید» (وَ خُذُوهُمْ).

«و آنها را در حلقه محاصره قرار دهید» (وَ احْصُرُوهُمْ).

«و در کمین آنها در هر نقطه‌ای بنشینید و راهها را بر آنها ببندید» (وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ).

این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستی از روی کره زمین بوده، زیرا بت پرستی مذهب و آیین نیست که محترم شمرده شود.

ولی این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روی آنها بسته شده باشد، بلکه در هر جا و در هر لحظه بخواهند می‌توانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه می‌کند: «اگر آنها توبه کنند و به سوی حق بازگردند و نماز را برپا دارند و زکات را ادا کنند، آنها را رها سازید» و مزاحمشان نشوید (فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ).

«زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است»، و کسی را که به سوی او بازگردد، از خود نمی‌راند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

نکات آیه

۱ - هلال ماه صفر سال دهم هجرت، آغاز اجراى فرمان کشتن و منع عبور و مرور مشرکان و سلب آزادى سیر و سیاحت از آنان (فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین) توصیف «الأشهر» به «الحرم» حاکى از این است که: منظور از «أربعة أشهر» در آیه دوّم (فسیحوا فى الأرض أربعة أشهر) ماههاى حرام سال ; یعنى، رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرّم است. بر این مب-نا «ال» در «الأشهر» براى عهد حضورى مى باشد ; یعنى هنگامى که این سه ماه حرام - که اکنون با اعلام پیام برائت در روز حج اکبر مصادف شده است - پایان یافت، مشرکان را بکشید. گفتنى است که پایان آن سه ماه، مساوى با آغاز ماه صفر سال دهم هجرت بود.

۲ - چهار ماه از سال (رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم) ماههاى حرام است. (فسیحوا فى الأرض أربعة أشهر ... فإذا انسلخ الأشهر الحرم)

۳ - جنگ، سلب کردن امنیت دشمن و ممانعت از سیر و سیاحت آنان در ماههاى حرام، ممنوع است. (فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا)

۴ - دستور به کارگیرى تمام شیوه هاى ممکن (به ترتیب: کشتن، اسیر گرفتن، محاصره و کمین زدن) براى ایجاد فشار بر مشرکان صدر اسلام (فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم و احص-روهم و اق--عدوا لهم کل مرصد)

۵ - کشتن، اسیر گرفتن، محاصره نمودن و کمین زدن، شیوه هاى بیان شده از سوى خداوند براى ایجاد فشار بر مشرکان صدر اسلام، در سراسر جزیرة العرب (فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم ... و اق--عدوا لهم کل مرصد)

۶ - فرمان کمین کردن در تمامى کمینگاهها براى ضربه زدن به رهگذران مشرک صدر اسلام (و اق--عدوا لهم کل مرصد)

۷ - دستور آزادى مشرکان (آنانى که به خاطر تخلف از فرمان منع سیر و سیاحت در غیر ماههاى حرام اسیر مى شدند) در صورت پذیرش توحید و گرایش آنان به اسلام (و خذوهم ... فإن تابوا و أقاموا الصلوة ... فخلّوا سبیلهم)

۸ - فرمان رفع حصر از مشرکان محاصره شده (آنان که به علت نقض فرمان منع رفت و آمد در غیر ماههاى حرام محاصره مى شدند) در صورت قبول اسلام و ترک شرک (و احصروهم ... فإن تابوا ... فخلّوا سبیلهم)

۹ - اقامه نماز و پرداخت زکات، شرط پذیرش اسلام مشرکان و کافران (فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزکوة فخلّوا سبیلهم)

۱۰ - هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با کفار و مشرکان، گرایش دادن آنان به سوى اسلام است نه نابود کردن آنان. (فاقتلوا المشرکین ... فإن تابوا ... فخلّوا سبیلهم)

۱۱ - بهره گیرى از تمام شیوه هاى ممکن (کشتن، اسیر کردن، محاصره نمودن و کمین زدن) به منظور وادار کردن جوامع غیر مسلمان به پذیرش آیین اسلام، در پى اتمام حجت و دادن فرصت کافى به آنان، بلامانع است. (فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین ... فإن تابوا ... فخلّوا سبیلهم)

۱۲ - آزاد کردن اسیر در صورت توبه و پذیرفتن اسلام، واجب است. (و خذوهم ... فإن تابوا ... فخلّوا سبیلهم)

۱۳ - رفع حصر از محاصره شدگان به دست قواى اسلام، در صورت پذیرفته شدن اسلام از سوى آنان، واجب است. (و احصروهم ... فإن تابوا .... فخلّوا سبیلهم)

۱۴ - قرار دادن هر شرطى براى آزادى اسیران و رفع حصر از محاصره شدگان به دست قواى اسلام، غیر از شرط پذیرش اسلام، ممنوع است. (فإن تابوا ... فخلّوا سبیلهم) آیه شریفه در مقام بیان شرایط آزادى اسیران و رفع حصر از محاصره شدگان است و چون هیچ شرطى جز توبه و اقامه نماز و پرداخت زکات (که همان توبه عملى است) بیان نفرمود، مى تواند بیانگر ممنوعیت شرط دیگر باشد.

۱۵ - اقامه نماز و پرداخت زکات، از نشانه هاى اصلى و ضرورى مسلمان بودن است. (فاقتلوا المشرکین ... فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزکوة فخلّوا سبیلهم) از اینکه خداوند در پذیرش توبه مشرکان و اسلام آوردن آنان تنها دو عمل (نماز و زکات) را از آنان خواسته است، مطلب فوق استفاده مى شود.

۱۶ - اهمیّت و جایگاه بلند نماز و زکات در میان سایر فرایض و تکالیف الهى (فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزکوة)

۱۷ - پذیرش توبه مشرکان، برخاسته از غفران و رحمت گسترده الهى است. (فإن تابوا ... فخلّوا سبیلهم إن اللّه غفور رحیم)

۱۸ - خدا، غفور (بسیار آمرزنده) و رحیم (مهربان) است. (إن اللّه غفور رحیم)

۱۹ - آمرزش الهى، آمیخته با رحمت و مهربانى است. (إن اللّه غفور رحیم) برداشت فوق بر این اساس است که «رحیم» صفت «غفور» باشد.

روایات و احادیث

۲۰ - «عن أبى جعفر (ع) فى قول اللّه: «فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم» قال: هى یوم النحر إلى عشر مضین من شهر ربیع الأخر ;[۱] از امام باقر (ع) درباره سخن خداوند «فإذا انسلخ الأشهر الحرم ...» روایت شده است: ماههاى حرام، از روز عید قربان است تا ده روز از ماه ربیع الأخر بگذرد».

۲۱ - «عن ابى جعفر (ع) فى قول اللّه عز وجل: «... فإن تابوا ...» یعنى آمنوا ... ;[۲] از امام باقر (ع) روایت شده است: مراد از توبه مشرکان در آیه شریفه، این است که ایمان بیاورند ...».

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: اتمام حجت با غیر مسلمان ۱۱
  • احکام: ۳، ۱۲، ۱۳، ۱۴ فلسفه احکام ۱۰
  • اسارت: اسارت جایز ۱۱
  • اسلام: اهمیّت گسترش اسلام ۱۱; تاریخ صدر اسلام ۱، ۵، ۶، ۸
  • اسماء و صفات: رحیم ۱۸; غفور ۱۸
  • اسیر: آزادى اسیر ۱۴; احکام اسیر ۱۲، ۱۴; اسلام اسیر ۱۲; توبه اسیر ۱۲; شرایط آزادى اسیر ۱۲، ۱۴
  • اقرار: آثار اقرار به اسلام ۷، ۸، ۱۲، ۱۳; اهمیّت اقرار به اسلام ۱۴
  • توبه: آثار توبه ۱۲
  • جنگ: احکام جنگ ۱۳; جنگ حرام ۳; جنگ در ماههاى حرام ۳
  • جهاد: فلسفه جهاد ۱۰
  • خدا: اوامر خدا ۱، ۴، ۶، ۷، ۸; رحمت خدا ۱۹; نشانه هاى آمرزش خدا ۱۷; نشانه هاى رحمت خدا ۱۷; مهربانى خدا ۱۹; ویژگیهاى آمرزش خدا ۱۹
  • دشمنان: سلب امنیت از دشمنان ۳; شرایط رفع محاصره از دشمنان ۱۳، ۱۴
  • زکات: آثار زکات ۹; اهمیّت زکات ۱۵، ۱۶
  • سیاحت: سیاحت ممنوع ۷، ۸; ممانعت از سیاحت ۳
  • شرک: آثار ترک شرک ۸
  • عید قربان: ۲۰
  • قتل: احکام قتل ۱۱; قتل جایز ۱۱
  • کافران: شرایط قبول اسلام کافران ۹; فلسفه مبارزه با کافران ۱۰
  • گرایشها: اهمیّت گرایش به اسلام ۱۰
  • ماه ذیحجه: حرمت ماه ذیحجه ۲
  • ماه ربیع الاخر: حرمت ماه ربیع الاخر ۲۰
  • ماه ذیقعده: حرمت ماه ذیقعده ۲
  • ماه رجب: حرمت ماه رجب ۲
  • ماه صفر: اول ماه صفر سال دهم ۱
  • ماه محرم: حرمت ماه محرم ۲
  • ماههاى حرام: ۲، ۲۰ احکام ماههاى حرام۳
  • مبارزه: روش مبارزه با غیر مسلمان ۱۱
  • محرمات: ۳، ۱۴
  • مسلمانان: نشان هاى مسلمان ۱۵
  • مشرکان: آثار فسخ معاهده با مشرکان ۱، ۴; آزادى مشرکان ۷; اسارت مشرکان صدر اسلام ۴; ایجاد محدودیت براى مشرکان ۱، ۴; ایمان مشرکان ۲۱; توبه مشرکان ۲۱; سختگیرى بر مشرکان صدر اسلام ۵; شرایط اسلام مشرکان ۹; عوامل آزادى مشرکان ۸; فلسفه مبارزه با مشرکان ۱۰; قتل مشرکان ۱; قتل مشرکان صدر اسلام ۴; مبارزه با مشرکان صدر اسلام ۴، ۶; محاصره مشرکان صدر اسلام ۴; مشرکان اسیر ۷; مشرکان صدر اسلام ۷، ۸; منشأ قبول توبه مشرکان ۱۷
  • نماز: آثار برپایى نماز ۹; اهمیّت برپایى نماز ۱۵; اهمیّت نماز ۱۶
  • واجبات: ۱۲، ۱۳

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۷۷، ح ۲۲; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۸۷، ح ۵۱.
  2. کافى، ج ۵، ص ۱۰، ح ۲; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۰۶- ، ح ۲.