گمنام

تفسیر:المیزان جلد۷ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
<span id='link247'><span>
<span id='link247'><span>


==بين قضاى الهى و اختيار انسان ، مزاحمتى نيست . ==
==عدم تزاحم بين قضاى الهى و اختيار انسان ==
اين آيات مربوط و متصل به آيات قبل است ، و سرپرستى و ولايتى را كه برخى از ستمگران بر برخى ديگر به اذن خدا دارند مانند ولايت شياطين بر كفار تفسير مى كند، و بيان مى كند كه اين كار از خداى تعالى ظلم نيست ، به شهادت اينكه خود ستمگران و كفار به زودى در قيامت اعتراف مى كنند به اينكه اگر معصيت كردند و يا به خداوند شرك ورزيدند به سوء اختيار خودشان بوده ، و اين خود آنان بودند كه با شنيدن نداى الهى و هشدارش نسبت به عذاب قيامت ، مغرور زندگى دنيا شدند و راه ظلم را پيش گرفتند، و ستمگران هم رستگار نخواهند شد.
اين آيات مربوط و متصل به آيات قبل است، و سرپرستى و ولايتى را كه برخى از ستمگران بر برخى ديگر به اذن خدا دارند، مانند ولايت شياطين بر كفار تفسير مى كند، و بيان مى كند كه اين كار از خداى تعالى ظلم نيست. به شهادت اين كه خود ستمگران و كفار به زودى در قيامت اعتراف مى كنند به اين كه اگر معصيت كردند و يا به خداوند شرك ورزيدند، به سوء اختيار خودشان بوده، و اين خود آنان بودند كه با شنيدن نداى الهى و هشدارش نسبت به عذاب قيامت، مغرور زندگى دنيا شدند و راه ظلم را پيش گرفتند، و ستمگران هم رستگار نخواهند شد.
و اينكه قضاى الهى با كفر و ظلم آنان موافق است سبب نمى شود كه كفر و ظلمشان به خودشان نسبت داده نشود. نه قضاى الهى منافات با اختيار كه مدار مؤ اخذه و مجازات است دارد، و نه اختيار انسانى كه مدار سعادت و شقاوت است مزاحم با قضاى الهى است ، چون قضاى الهى بر اين رانده شده كه آنان اولياى خود را از شياطين به اراده و اختيار خود متابعت كنند، نه اينكه متابعت كنند چه اراده داشته باشند و چه نداشته باشند،
 
و اين كه قضاى الهى با كفر و ظلم آنان موافق است، سبب نمى شود كه كفر و ظلمشان به خودشان نسبت داده نشود. نه قضاى الهى با اختيار - كه مدار مؤاخذه و مجازات است - منافات دارد، و نه اختيار انسانى كه مدار سعادت و شقاوت است، مزاحم با قضاى الهى است. چون قضاى الهى بر اين رانده شده كه آنان اولياى خود را از شياطين به اراده و اختيار خود متابعت كنند، نه اين كه متابعت كنند، چه اراده داشته باشند و چه نداشته باشند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۸۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۷ صفحه : ۴۸۵ </center>
تا بتوان گفت خداوند و يا شياطين ايشان را مجبور به سلوك طريق شقاوت و انتخاب شرك و ارتكاب گناهان كرده ، بلكه خداى سبحان غنى مطلق است و نيازى به آنچه در دست ايشان است ندارد تا به طمع آن به آنان ظلم كند، آرى ، خداوند همه آنان را به رحمت خود آفريده و به استفاده از رحمتش سفارش و تاءكيد فرموده ، ولى ايشان راه ظلم را پيش گرفته و در نتيجه از رستگارى بازماندند.
تا بتوان گفت خداوند و يا شياطين، ايشان را به سلوك طريق شقاوت و انتخاب شرك و ارتكاب گناهان مجبور كرده، بلكه خداى سبحان، غنىّ مطلق است و نيازى به آنچه در دست ايشان است، ندارد تا به طمع آن، به آنان ظلم كند.
وَ يَوْمَ يحْشرُهُمْ جَمِيعاً يَمَعْشرَ الجِْنِّ...أَجَّلْت لَنَا
 
وقتى در لغت عرب گفته مى شود: «''' اكثر من الشى ء '''» و يا «''' اكثر من الفعل '''» و يا «''' استكثرمنه '''» معنايش اين است كه فلانى از فلان چيز زياد آورده و يا فلان كار را بسيار انجام داده ، و اينكه در آيه مورد بحث مى فرمايد: شما اى گروه جن زياد از انسانها آوردهايد، معنايش اين نيست كه افراد زيادى را آوردهايد براى اينكه آورنده انسانها در دنيا و مبعوث كننده آنان در قيامت خود خداى تعالى است ، بلكه معنايش اين است كه شما اى گروه شياطين زياد در انسانها اثر سوء گذاشتيد و خيلى آنان را اغوا كرديد. و اين اغوا كردن شيطانها همانطورى كه قبلا هم گفته شد به طور اجبار نيست .
آرى، خداوند همه آنان را به رحمت خود آفريده و به استفاده از رحمتش سفارش و تأكيد فرموده، ولى ايشان راه ظلم را پيش گرفته و در نتيجه از رستگارى باز ماندند.
 
«'''وَ يَوْمَ يحْشرُهُمْ جَمِيعاً يَا مَعْشرَ الجِْنِّ...أَجَّلْت لَنَا'''»:
 
وقتى در لغت عرب گفته مى شود: «اكثر من الشئ»، و يا «اكثر من الفعل»، و يا «استكثر منه»، معنايش اين است كه فلانى از فلان چيز، زياد آورده و يا فلان كار را بسيار انجام داده، و اين كه در آيه مورد بحث مى فرمايد: شما اى گروه جن، زياد از انسان ها آورده ايد، معنايش اين نيست كه افراد زيادى را آورده ايد، براى اين كه آورنده انسان ها در دنيا و مبعوث كننده آنان در قيامت، خود خداى تعالى است، بلكه معنايش اين است كه شما اى گروه شياطين، زياد در انسان ها اثر سوء گذاشتيد و خيلى آنان را اغوا كرديد. و اين اغوا كردن شيطان ها، همانطورى كه قبلا هم گفته شد، به طور اجبار نيست.
<span id='link248'><span>
<span id='link248'><span>
==سلطه و ولايت شياطين بر انسان ، قهرى نيست ، بلكه به اعتراف كفار در قيامت ، نتيجه معامله طرفينى است . ==
==سلطه و ولايت شياطين بر انسان ، قهرى نيست ، بلكه به اعتراف كفار در قيامت ، نتيجه معامله طرفينى است . ==
خلاصه اينكه ، ولايت شيطانها بر آدميان ولايت اجبار نيست بلكه از قبيل معامله طرفينى است ، به اين معنا كه اگر انسانها شيطانها را متابعت مى كنند به خاطر منافع و فوايدى است كه در اين كار تصور مى كنند، و اگر شيطانها هم آنان را مى فريبند بخاطر منافعى است كه در ولايت بر آنان و اداره كردن شؤ ون ايشان مى پندارند.
خلاصه اينكه ، ولايت شيطانها بر آدميان ولايت اجبار نيست بلكه از قبيل معامله طرفينى است ، به اين معنا كه اگر انسانها شيطانها را متابعت مى كنند به خاطر منافع و فوايدى است كه در اين كار تصور مى كنند، و اگر شيطانها هم آنان را مى فريبند بخاطر منافعى است كه در ولايت بر آنان و اداره كردن شؤ ون ايشان مى پندارند.
۱۴٬۰۶۶

ویرایش