۱۴٬۲۰۵
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۸۵: | خط ۲۸۵: | ||
<span id='link124'><span> | <span id='link124'><span> | ||
==حكايت استهزاء | ==حكايت استهزاء مشركان آيات خدا و دعوت پيامبر را و بعید شمردن رستاخير == | ||
«'''بَلْ | «'''بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسخَرُونَ * وَ إِذَا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ'''»: | ||
يعنى اى محمّد! بلكه تو از تكذيب ايشان تعجب مى كنى كه چگونه تكذيبت مى كنند، با | يعنى اى محمّد! بلكه تو از تكذيب ايشان تعجب مى كنى كه چگونه تكذيبت مى كنند، با اين كه تو ايشان را به سوى كلمه حق مى خوانى، و تازه وقتى تعجب مى كنى تو را در اين تعجب مسخره مى كنند، و يا تو را در همين دعوت به سوى حق مسخره مى كنند. و چون به وسيله آيات داله بر توحيد و دين حق، تذكر داده مى شوند، باز متذكر نگشته و بيدار نمى شوند. | ||
«'''وَ إِذَا رَأَوْا ءَايَةً يَستَسخِرُونَ'''»: | «'''وَ إِذَا رَأَوْا ءَايَةً يَستَسخِرُونَ'''»: | ||
در مجمع البيان مى گويد: | در مجمع البيان مى گويد: «كلمۀ «سخر» و «استسخر»، هر دو به يك معنا است». و در نتيجه گفتار وى، معناى آيه چنين مى شود: و چون اين مشركان، آيتى معجزه آسا از آيات معجره خدا را مى بينند، مثلا قرآن و يا شقّ القمر را مشاهده مى كنند، آن را استهزاء مى كنند. | ||
«'''وَ قَالُوا إِنْ هَذَا | «'''وَ قَالُوا إِنْ هَذَا إِلّا سِحْرٌ مُّبِينٌ'''»: | ||
در | در اين که مشركان در اشاره به آيت، كلمۀ «هذا» را به كار برده اند، إشعارى است از ايشان به اين كه ما اصلا از اين چيز كه تو آن را آيت مى خوانى، هيچ چيز نمى فهميم، مگر همين قدر كه آن چيزى است از چيزها بدون مزيت. و اين تعبير، بدترين توهينى است كه به عمل شخصى بكنند. | ||
«'''أَ ءِذَا مِتْنَا وَ كُنَّا تُرَاباً وَ | «'''أَ ءِذَا مِتْنَا وَ كُنَّا تُرَاباً وَ عِظاماً أَ ءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَوَ ءَابَاؤُنَا الاَوَّلُونَ'''»: | ||
اين | اين آيه، حكايت انكار مشركان نسبت به مسأله معاد است. كلامى است كه به غير از استبعاد، هيچ پايه و دليلى ندارد. در نظر وهم اين معنا بعيد مى آيد كه انسان بميرد و بدنش متلاشى گشته، به صورت خاك و استخوان درآيد، آنگاه دوباره به صورت اولش برگردد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۹۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۹۵ </center> | ||
دليل بر | دليل بر اين كه غير از استبعاد، پايه اى ديگر ندارد، اين است كه استفهام انكارى را نسبت به نياكان خود دوباره تكرار كرده اند. چون استبعاد وهم آدمى از زنده شدن نياكان و اجداد، كه آثارشان به كلّى محو شده و به جز داستان ها از ايشان چيزى باقى نمانده، بيشتر و شديدتر از استبعادى است كه از زنده شدن خودش دارد. و اگر منظورشان از اين گفتار، تمسك به دليل عقلى، يعنى محال بودن اعادۀ معدوم بود، اين دليل در اعادۀ خودشان و اجدادشان يكسان بود، و ديگر احتياج نبود كه استفهام انكارى را درباره اعادۀ اجداد و نياكان خود تكرار كنند. | ||
«'''قُلْ نَعَمْ وَ أَنتُمْ | «'''قُلْ نَعَمْ وَ أَنتُمْ دَاخِرُونَ * فَإِنَّمَا هِىَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ'''»: | ||
در اين | در اين آيه، خداى تعالى، پيامبر عزيز خود را دستور مى دهد كه در پاسخ شان بگويد: بله، همه شان زنده خواهند شد. | ||
«''' | «'''وَ أنتُم دَاخِرُون'''» - يعنى زنده مى شويد، در حالى كه خوار و بى مقدار و ذليل باشيد. و اين در حقيقت، احتجاج و استدلال به عموميت قدرت خدا و نفوذ اراده بى درنگ او است. | ||
آرى، «إنّمَا أمرُهُ إذَا أرَادَ شَيئاً أن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُون: دستور او وقتى اراده چيزى كند، همين است كه بگويد باش، و پس او موجود مى شود». و به همين جهت، به دنبال آن فرمود: «فَإنَّمَا هِىَ زَجرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإذَا هُم يَنظُرُونَ: مسأله بعث، يك زجره و نهيب بيش نيست كه وقتى صادر شد، مردم ناگهان زنده شده و مبهوت نظر مى كنند». همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «وَ لِلّهِ غَيبُ السّماوَاتِ وَ الأرضِ وَ مَا أمرُ السّاعَةِ إلّا كَلَمحِ البَصَرِ أو هُوَ أقرَبُ إنّ اللّهَ عَلَى كُلّ شَئٍ قَدِيرٌ». | |||
و اين كه بر سرِ جمله «فَإنّمَا هِىَ زَجرَةٌ وَاحِدَة»، حرف «فاء» آورده، به اين منظور بوده كه تعليل را افاده كند و در نتيجه، جملۀ مذكور تعليل مى باشد براى جملۀ «وَ أنتُم دَاخِرُون». و تعبير به كلمۀ «زَجرَة» نيز، إشعار به خوارى و ذلت آنان دارد. | |||
اين آيه | «'''وَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ * هَذَا يَوْمُ الْفَصلِ الَّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ'''»: | ||
اين آيه شريفه، عطف است بر جمله «يَنظُرُون»، كه إشعار به مبهوت بودن آنان داشت و مى فهمانيد كه مشركان بعد از زنده شدن، مبهوت و دهشت زده هستند، و همه در فكر آنند كه آيا عالَم قيامت را به خواب مى بينند، يا به بيدارى؟ آن وقت متوجه مى شوند كه نه، خواب نيستند و اين همان روز بعث و روز جزا است. و چون به خاطر كفر و تكذيبشان، از جزا حذر و دلواپسى دارند، مى گويند: «هَذَا يَومُ الدّين: اين، روز جزاست»، و نمى گويند: «هَذَا يَومُ البَعث: اين، روز قيامت است». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۹۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۹۶ </center> | ||
و اگر در اول آيه تعبير به ماضى آورد و فرمود: | و اگر در اول آيه تعبير به ماضى آورد و فرمود: «قَالُوا: گفتند: اى واى بر ما»، با اين كه هنوز نگفته اند، بلكه در قيامت خواهند گفت، به خاطر اين است كه مسأله معاد، محقق الوقوع است. | ||
بعضى از مفسران گفته اند: «جملۀ «هَذَا يَومُ الفَصل الّذِى كُنتُم بِهِ تُكَذّبُون»، كلامى است كه كفار به يكديگر مى گويند. | |||
بعضى ديگر گفته اند: كلام ملائكه و يا خود خداى تعالى است، كه به ايشان خطاب مى كند». آيه بعدى، مؤيد احتمال دوم است. چون آن آيه به طور مسلّم، كلام خداست كه مى فرمايد: «محشور كنيد ستمكاران و قرين هاى آنان را و آنچه را كه به جاى خدا عبادت مى كردند». | |||
<span id='link125'><span> | <span id='link125'><span> | ||
ویرایش