گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۷}}
__TOC__
__TOC__


خط ۲۹: خط ۳۱:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۸ </center>
خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاكيزگى ، ولى هيچ نعمتى را به دست نمى آورد مگر آميخته با ناملايماتى كه عيش او را منغص مى دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج ، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مى كند.
خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاكيزگى ، ولى هيچ نعمتى را به دست نمى آورد مگر آميخته با ناملايماتى كه عيش او را منغص مى دارد، و نعمتى مقرون با جرعه هاى اندوه و رنج ، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مى كند.
أَ يحْسب أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ
أَ يحْسب أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ
اين آيه به منزله نتيجه حجتى است كه آيه قبل اقامه كرده بود، به اين بيان كه بعد از آنكه گفتيم خلقت انسان بر پايه رنج است ، و ظرف وجودش ‍ تعب ، و تعب مظروف او است هيچ چيزى به دست نمى آورد مگر كمتر و ناقص تر و ناخالص تر از آنچه توقعش را دارد، و نتيجه گرفتيم كه پس ‍ انسان در اصل خلقتش طورى آفريده شده كه خواستش همواره مغلوب و شكست خورده ، و همه امورش مقهور مقدرات است ، و آن كس كه اراده او را شكست مى دهد و از هر سو و در هر جهت از جهات و شوون زندگيش دخل و تصرف مى كند خداى سبحان است كه از هر جهت بر او قادر است ، پس او حق دارد كه در انسان به هر نحو كه بخواهد تصرف كند، و هر وقت خواست او را به عذاب خود بگيرد.
اين آيه به منزله نتيجه حجتى است كه آيه قبل اقامه كرده بود، به اين بيان كه بعد از آنكه گفتيم خلقت انسان بر پايه رنج است ، و ظرف وجودش ‍ تعب ، و تعب مظروف او است هيچ چيزى به دست نمى آورد مگر كمتر و ناقص تر و ناخالص تر از آنچه توقعش را دارد، و نتيجه گرفتيم كه پس ‍ انسان در اصل خلقتش طورى آفريده شده كه خواستش همواره مغلوب و شكست خورده ، و همه امورش مقهور مقدرات است ، و آن كس كه اراده او را شكست مى دهد و از هر سو و در هر جهت از جهات و شوون زندگيش دخل و تصرف مى كند خداى سبحان است كه از هر جهت بر او قادر است ، پس او حق دارد كه در انسان به هر نحو كه بخواهد تصرف كند، و هر وقت خواست او را به عذاب خود بگيرد.
پس انسان نمى تواند اين پندار را به خود راه دهد كه احدى بر او قادر نيست ، و اين پندار او را وادار كند به اينكه بر خدا تكبر بورزد، و از عبادت او عارش آيد، و يا در بعضى از دستوراتش اطاعتش بكند، مثلا در راه رضاى او انفاق بكند، ولى انفاق خود را زياد پنداشته ، بر خداى تعالى منت بگذارد، و يا عملى را كه در باطن به عنوان ريا و خودنمايى انجام داده به خيال خود خدا را فريب دهد و وانمود كند كه به خاطر رضاى خدا انجام داده ، آنگاه بگويد: «'''اهلكت مالا لبدا - من مال بسيارى را نفله كردم '''».
پس انسان نمى تواند اين پندار را به خود راه دهد كه احدى بر او قادر نيست ، و اين پندار او را وادار كند به اينكه بر خدا تكبر بورزد، و از عبادت او عارش آيد، و يا در بعضى از دستوراتش اطاعتش بكند، مثلا در راه رضاى او انفاق بكند، ولى انفاق خود را زياد پنداشته ، بر خداى تعالى منت بگذارد، و يا عملى را كه در باطن به عنوان ريا و خودنمايى انجام داده به خيال خود خدا را فريب دهد و وانمود كند كه به خاطر رضاى خدا انجام داده ، آنگاه بگويد: «'''اهلكت مالا لبدا - من مال بسيارى را نفله كردم '''».
<span id='link337'><span>
<span id='link337'><span>
==حكايت منت گذارى كسى كه مقدارى از مال خود را انفاق نموده ، مى گويد:مال هنگفتى را تلف كردم ==
==حكايت منت گذارى كسى كه مقدارى از مال خود را انفاق نموده ، مى گويد:مال هنگفتى را تلف كردم ==
يَقُولُ أَهْلَكْت مَالاً لُّبَداً
يَقُولُ أَهْلَكْت مَالاً لُّبَداً
كلمه «'''لبد'''» به معناى بسيار است ، سياق اين آيه و ساير آيات تا آخر سوره چنين مى رساند كه در آن روزها شخصى اظهار اسلام و يا تمايل به اسلام نموده ، مقدارى از مال خود را هم انفاق نموده و آن را بسيار دانسته ، و منت نهاده و گفته «'''اهلكت مالا لبدا'''»، و در پاسخ اين منت كه نهاده آيات مورد بحث نازل شده ، و سخن او را چنين رد كرده كه : رستگارى و رسيدن به حيات طيب و ميمون دست نمى دهد، مگر با تحمل سختى انفاق در راه خدا، و دخول در زمره كسانى كه به راستى ايمان آورده يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش مى كنند، با اين بيان رواياتى كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده مى آيد تاءييد مى شود.
كلمه «'''لبد'''» به معناى بسيار است ، سياق اين آيه و ساير آيات تا آخر سوره چنين مى رساند كه در آن روزها شخصى اظهار اسلام و يا تمايل به اسلام نموده ، مقدارى از مال خود را هم انفاق نموده و آن را بسيار دانسته ، و منت نهاده و گفته «'''اهلكت مالا لبدا'''»، و در پاسخ اين منت كه نهاده آيات مورد بحث نازل شده ، و سخن او را چنين رد كرده كه : رستگارى و رسيدن به حيات طيب و ميمون دست نمى دهد، مگر با تحمل سختى انفاق در راه خدا، و دخول در زمره كسانى كه به راستى ايمان آورده يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش مى كنند، با اين بيان رواياتى كه ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده مى آيد تاءييد مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۸۹ </center>
رد و انكار لازمه سخن كسى كه انفاق از مال بر او گران آمده گفت : «'''اهلكت مالا لبدا'''»
رد و انكار لازمه سخن كسى كه انفاق از مال بر او گران آمده گفت : «'''اهلكت مالا لبدا'''»
أَ يحْسب أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ
أَ يحْسب أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ
اين آيه انكار لازمه گفتار و پندار انسان است ،كه مى گويد: «'''اهلكت مالا لبدا'''»، و آن را با لحن كنايه انكار مى كند، و حاصل معناى آن اين است كه : لازمه اينكه انسان مى گويد مالى بسيار نفله كردم ، اين است كه او خيال كرده باشد ما از انفاق او غافل و جاهليم ، و او در اين خيال خطا كرده ، چون خداى سبحان آنچه را او انفاق كرده ديده ولى اين مقدار انفاق در رسيدن به آن رستگارى و به ميمنت حيات كافى نيست ، بلكه كسى كه چنين زندگى را طالب باشد، بايد از مشقت عبوديت بيش از آن را تحمل كند، و از گردنه هاى دشوارترى عبور كند و در مجاهداتى كه مؤ منين دارند گام به گام با ايشان باشد.
اين آيه انكار لازمه گفتار و پندار انسان است ،كه مى گويد: «'''اهلكت مالا لبدا'''»، و آن را با لحن كنايه انكار مى كند، و حاصل معناى آن اين است كه : لازمه اينكه انسان مى گويد مالى بسيار نفله كردم ، اين است كه او خيال كرده باشد ما از انفاق او غافل و جاهليم ، و او در اين خيال خطا كرده ، چون خداى سبحان آنچه را او انفاق كرده ديده ولى اين مقدار انفاق در رسيدن به آن رستگارى و به ميمنت حيات كافى نيست ، بلكه كسى كه چنين زندگى را طالب باشد، بايد از مشقت عبوديت بيش از آن را تحمل كند، و از گردنه هاى دشوارترى عبور كند و در مجاهداتى كه مؤ منين دارند گام به گام با ايشان باشد.
أَ لَمْ نجْعَل لَّهُ عَيْنَينِ وَ لِساناً وَ شفَتَينِ وَ هَدَيْنَهُ النَّجْدَيْنِ
أَ لَمْ نجْعَل لَّهُ عَيْنَينِ وَ لِساناً وَ شفَتَينِ وَ هَدَيْنَهُ النَّجْدَيْنِ
كلمه «'''نجد'''» به معناى راهى است به سوى بلندى ، و مراد از «'''نجدين '''» راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده ، براى اين بوده كه هر دو مستلزم رنج و مشقت است .
كلمه «'''نجد'''» به معناى راهى است به سوى بلندى ، و مراد از «'''نجدين '''» راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده ، براى اين بوده كه هر دو مستلزم رنج و مشقت است .
ولى بعضى از مفسرين آن را به دو پستان مادر تفسير كرده اند، كه از ظاهر لفظ به دور است .
ولى بعضى از مفسرين آن را به دو پستان مادر تفسير كرده اند، كه از ظاهر لفظ به دور است .
خط ۶۳: خط ۶۵:
كلمه «'''مسغبه '''» به معناى گرسنگى و قحطى است ، و كلمه «'''مقربه '''» به معناى قرابت نسبى است ، و كلمه «'''متربه '''» از ماده «'''تراب '''» (خاك ) گرفته شده و معنايش خاك نشينى از شدت فقر است .
كلمه «'''مسغبه '''» به معناى گرسنگى و قحطى است ، و كلمه «'''مقربه '''» به معناى قرابت نسبى است ، و كلمه «'''متربه '''» از ماده «'''تراب '''» (خاك ) گرفته شده و معنايش خاك نشينى از شدت فقر است .
و معناى آيه اين است كه : انسان مورد بحث به هيچ عقبه اى قدم ننهاد، نه بنده اى آزاد كرد، و نه در روز قحطى طعامى داد، نه به يتيمى خويشاوند، و نه به مسكينى خاك نشين .
و معناى آيه اين است كه : انسان مورد بحث به هيچ عقبه اى قدم ننهاد، نه بنده اى آزاد كرد، و نه در روز قحطى طعامى داد، نه به يتيمى خويشاوند، و نه به مسكينى خاك نشين .
ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ وَ تَوَاصوْا بِالْمَرْحَمَةِ
ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَوَاصوْا بِالصبرِ وَ تَوَاصوْا بِالْمَرْحَمَةِ
كلمه «'''مرحمه '''» مصدر ميمى از ماده رحمت است ، و كلمه «'''تواصوا'''» از مصدر «'''تواصى '''» است ، و «'''تواصى به صبر'''» سفارش كردن اين به آن و آن به اين به صبر كردن در برابر اطاعت خدا است ، و نيز سفارش كردن يكديگر به ترحم كردن بر افراد فقير و مسكين است .
كلمه «'''مرحمه '''» مصدر ميمى از ماده رحمت است ، و كلمه «'''تواصوا'''» از مصدر «'''تواصى '''» است ، و «'''تواصى به صبر'''» سفارش كردن اين به آن و آن به اين به صبر كردن در برابر اطاعت خدا است ، و نيز سفارش كردن يكديگر به ترحم كردن بر افراد فقير و مسكين است .
و جمله «'''ثم كان ...'''» عطف است بر جمله «'''اقتحم '''»، و تقدير كلام «'''فلا اقتحم العقبه و لا كان من الذين امنوا... :نه در عقبه اى قدم نهاد، و نه از كسانى بود كه ايمان آوردند...'''» است ، و مفسرين ديگر در باره اين جمله و اينكه به كجا عطف مى شود سخنان بى فايده اى گفته اند كه به همين جهت از نقلش خوددارى مى شود.
و جمله «'''ثم كان ...'''» عطف است بر جمله «'''اقتحم '''»، و تقدير كلام «'''فلا اقتحم العقبه و لا كان من الذين امنوا... :نه در عقبه اى قدم نهاد، و نه از كسانى بود كه ايمان آوردند...'''» است ، و مفسرين ديگر در باره اين جمله و اينكه به كجا عطف مى شود سخنان بى فايده اى گفته اند كه به همين جهت از نقلش خوددارى مى شود.
أُولَئك أَصحَب المَْيْمَنَةِ
أُولَئك أَصحَب المَْيْمَنَةِ
كلمه «'''ميمنه '''» از ماده يمن ، ضد شوم است ، و اشاره «'''اولئك '''» به كسانى است كه سياق آيات قبل بر آنان دلالت دارد. و معناى آيه اين است كه : اينان كه به هر عقبه دشوارى قدم نهادند، و از كسانى بودند كه به خدا ايمان آورده ، يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش كردند، مردمى صاحب يمن و شگونند، و ايمان و اعمال صالحى كه از پيش براى آخرت خود مى فرستند چيزى به جز شگون و مباركى و زيبا و مرضى نمى دانند.
كلمه «'''ميمنه '''» از ماده يمن ، ضد شوم است ، و اشاره «'''اولئك '''» به كسانى است كه سياق آيات قبل بر آنان دلالت دارد. و معناى آيه اين است كه : اينان كه به هر عقبه دشوارى قدم نهادند، و از كسانى بودند كه به خدا ايمان آورده ، يكديگر را به صبر و مرحمت سفارش كردند، مردمى صاحب يمن و شگونند، و ايمان و اعمال صالحى كه از پيش براى آخرت خود مى فرستند چيزى به جز شگون و مباركى و زيبا و مرضى نمى دانند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۹۲ </center>
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از «'''ميمنة '''» طرف دست راست است ، و اصحاب دست راست كسانى هستند كه در قيامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود، ولى اين سخن درست نيست ، زيرا در مقابل اصحاب ميمنه به اين معنا اصحاب مشئمه قرار نمى گيرد.
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از «'''ميمنة '''» طرف دست راست است ، و اصحاب دست راست كسانى هستند كه در قيامت نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود، ولى اين سخن درست نيست ، زيرا در مقابل اصحاب ميمنه به اين معنا اصحاب مشئمه قرار نمى گيرد.
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِئَايَتِنَا هُمْ أَصحَب الْمَشئَمَةِ
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِئَايَتِنَا هُمْ أَصحَب الْمَشئَمَةِ
آيات موجود در خارج وجود انسان در پهناى جهان و آيات موجود در داخل ذات انسان آيات و ادله اى است كه بر يگانگى او در ربوبيت و الوهيت و لوازم اين يگانگى دلالت مى كند، و رد اين ادله كفر به آيات خدا و به خود خدا است ، و نيز كفر به قرآن كريم و آيات شريفه آن است ، و نيز كفر به هر حكمى است كه از طريق رسالت نازل شده و ظاهرا مراد از آيات ، مطلق آيات است ، و «'''مشئمه '''» ضد ميمنت است .
آيات موجود در خارج وجود انسان در پهناى جهان و آيات موجود در داخل ذات انسان آيات و ادله اى است كه بر يگانگى او در ربوبيت و الوهيت و لوازم اين يگانگى دلالت مى كند، و رد اين ادله كفر به آيات خدا و به خود خدا است ، و نيز كفر به قرآن كريم و آيات شريفه آن است ، و نيز كفر به هر حكمى است كه از طريق رسالت نازل شده و ظاهرا مراد از آيات ، مطلق آيات است ، و «'''مشئمه '''» ضد ميمنت است .
عَلَيهِمْ نَارٌ مُّؤْصدَةُ
عَلَيهِمْ نَارٌ مُّؤْصدَةُ
يعنى آتشى مستولى بر آنان است كه از هر سو احاطه شان مى كند.
يعنى آتشى مستولى بر آنان است كه از هر سو احاطه شان مى كند.
بحث روائى
بحث روائى
خط ۱۰۰: خط ۱۰۲:
==آيات ۱ - ۱۵، سوره شمس ==
==آيات ۱ - ۱۵، سوره شمس ==
سوره شمس مكى است و شانزده آيه دارد
سوره شمس مكى است و شانزده آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا(۱)
وَ الشمْسِ وَ ضحَاهَا(۱)
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(۲)
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا(۲)
وَ النهَارِ إِذَا جَلَّاهَا(۳)
وَ النهَارِ إِذَا جَلَّاهَا(۳)
وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشاهَا(۴)
وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشاهَا(۴)
وَ السمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا(۵)
وَ السمَاءِ وَ مَا بَنَاهَا(۵)
وَ الاَرْضِ وَ مَا طحَاهَا(۶)
وَ الاَرْضِ وَ مَا طحَاهَا(۶)
وَ نَفْسٍ وَ مَا سوَّاهَا(۷)
وَ نَفْسٍ وَ مَا سوَّاهَا(۷)
فَأَلهَْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(۸)
فَأَلهَْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(۸)
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا(۹)
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا(۹)
وَ قَدْ خَاب مَن دَساهَا(۱۰)
وَ قَدْ خَاب مَن دَساهَا(۱۰)
كَذَّبَت ثَمُودُ بِطغْوَاهَا(۱۱)
كَذَّبَت ثَمُودُ بِطغْوَاهَا(۱۱)
إِذِ انبَعَث أَشقَاهَا(۱۲)
إِذِ انبَعَث أَشقَاهَا(۱۲)
فَقَالَ لهَُمْ رَسولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَ سقْيَهَا(۱۳)
فَقَالَ لهَُمْ رَسولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَ سقْيَهَا(۱۳)
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسوَّاهَا(۱۴)
فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسوَّاهَا(۱۴)
وَ لا يخَاف عُقْبَهَا(۱۵)
وَ لا يخَاف عُقْبَهَا(۱۵)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۱۴۷: خط ۱۴۹:
و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى تواند باشد: يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى كند، كه در اين صورت حال «'''اذا تليها'''» حالى دائمى است ، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند، و يكى اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست ، بلكه در دو حال قمر است ، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود.
و مراد از دنبال روى قمر دو چيز مى تواند باشد: يكى اينكه از خورشيد كسب نور مى كند، كه در اين صورت حال «'''اذا تليها'''» حالى دائمى است ، چون قمر دائما از شمس كسب نور مى كند، و يكى اينكه طلوع قمر بعد از غروب خورشيد باشد، كه در اين صورت سوگند دائمى نيست ، بلكه در دو حال قمر است ، يكى ايامى كه قمر به صورت هلال در مى آيد، و يكى ايامى كه تمام قرص آن روشن مى شود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش