تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳۶: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
==وجه ذكر دو صفت عزيز و عليم از بين صفات الهى و افتتاح سوره به آن دو == | ==وجه ذكر دو صفت عزيز و عليم از بين صفات الهى و افتتاح سوره به آن دو == | ||
و اگر در بين صفات خداى تعالى دو صفت ((عزيز(( و ((عليم (( را اختصاص به ذكر داد، - به قول بعضى از مفسرين - براى اين است كه به اعجاز و انواع علوم قرآن اشاره كند، علومى كه قدرت فهم بشر از آن عاجز است . و به قول بعضى ديگر براى اين است كه تفننى در تعبير كرده باشد. ولى هيچ يك از اين دو وجه به نظر درست نيست . | و اگر در بين صفات خداى تعالى دو صفت ((عزيز(( و ((عليم (( را اختصاص به ذكر داد، - به قول بعضى از مفسرين - براى اين است كه به اعجاز و انواع علوم قرآن اشاره كند، علومى كه قدرت فهم بشر از آن عاجز است . و به قول بعضى ديگر براى اين است كه تفننى در تعبير كرده باشد. ولى هيچ يك از اين دو وجه به نظر درست نيست . | ||
وجه صحيح آن است كه بگوييم سوره مورد بحث از آنجا كه پيرامون انكار منكرين و جدال آنان در پيرامون آيات خداست . و اينكه جدالشان جاهلانه و جدال به باطل است ، و چون جاهلند خيال مى كنند كه جدالشان عالمانه است ، و به همين جهت به خود مى بالند كه چه خوب احتجاج مى كنند همچنان كه قرآن كريم اين باليدنشان را در آخر همين سوره چنين حكايت كرده : ((فلما جاءتهم رسلهم بالبينات فرحوا بما عندهم من العلم (( و نيز از فرعون حكايت كرده كه درباره حضرت موسى به قوم خود گفت : ((انى اخاف ان يبدل دينكم او ان يظهر فى الاءرض الفساد(( و نيز به ايشان گفته : ((ما اريكم الا ما ارى و ما اهديكم الا سبيل الرشاد((. | وجه صحيح آن است كه بگوييم سوره مورد بحث از آنجا كه پيرامون انكار منكرين و جدال آنان در پيرامون آيات خداست . و اينكه جدالشان جاهلانه و جدال به باطل است ، و چون جاهلند خيال مى كنند كه جدالشان عالمانه است ، و به همين جهت به خود مى بالند كه چه خوب احتجاج مى كنند همچنان كه قرآن كريم اين باليدنشان را در آخر همين سوره چنين حكايت كرده : ((فلما جاءتهم رسلهم بالبينات فرحوا بما عندهم من العلم (( و نيز از فرعون حكايت كرده كه درباره حضرت موسى به قوم خود گفت : ((انى اخاف ان يبدل دينكم او ان يظهر فى الاءرض الفساد(( و نيز به ايشان گفته : ((ما اريكم الا ما ارى و ما اهديكم الا سبيل الرشاد((. | ||
بدين جهت سوره را با دو نام ((عزيز(( و ((عليم (( افتتاح كرد تا اشاره كرده باشد به اينكه اين كتاب كه بر آنان نازل شده ، از ناحيه كسى است كه عزيز على الاطلاق است و هيچ غالبى بر او غلبه نمى كند تا بترسد دشمنان بر آن كتاب غالب شوند و به خاطر اوهام و خرافاتى كه دارند، از پذيرفتن آن استكبار كنند. و نيز او ((عليم (( على الاطلاق است ، و علم او آميخته با جهل و ضلالت نيست ، پس جدال به باطل كفار نمى تواند تاب مقاومت در مقابل دين حق را بياورد، دين حقى كه آن را با حجتها و براهينى روشن بيان كرده است . | بدين جهت سوره را با دو نام ((عزيز(( و ((عليم (( افتتاح كرد تا اشاره كرده باشد به اينكه اين كتاب كه بر آنان نازل شده ، از ناحيه كسى است كه عزيز على الاطلاق است و هيچ غالبى بر او غلبه نمى كند تا بترسد دشمنان بر آن كتاب غالب شوند و به خاطر اوهام و خرافاتى كه دارند، از پذيرفتن آن استكبار كنند. و نيز او ((عليم (( على الاطلاق است ، و علم او آميخته با جهل و ضلالت نيست ، پس جدال به باطل كفار نمى تواند تاب مقاومت در مقابل دين حق را بياورد، دين حقى كه آن را با حجتها و براهينى روشن بيان كرده است . | ||
مؤ يد اين وجه مضمونى است كه در آيه بعد است ، و مى فرمايد: ((غافر الذنب و قابل التوب ...((، كه - ان شاء اللّه - بيانش خواهد آمد. | مؤ يد اين وجه مضمونى است كه در آيه بعد است ، و مى فرمايد: ((غافر الذنب و قابل التوب ...((، كه - ان شاء اللّه - بيانش خواهد آمد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۰ </center> | ||
غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شدِيدِ الْعِقَابِ ذِى الطوْلِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ | «'''غَافِرِ الذَّنبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شدِيدِ الْعِقَابِ ذِى الطوْلِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ'''»: | ||
اينكه در جمله ((غافر الذنب (( و جمله ((قابل التوب (( مطلب را در قالب اسم فاعل آورده بعيد نيست كه براى اين بوده كه بر استمرار تجددى دلالت كند، چون مغفرت و قبول توبه از صفات فعليه خداست ، و خداى تعالى همه روزه و لايزال گناهانى را مى آمرزد و توبه هايى را قبول مى كند. | اينكه در جمله ((غافر الذنب (( و جمله ((قابل التوب (( مطلب را در قالب اسم فاعل آورده بعيد نيست كه براى اين بوده كه بر استمرار تجددى دلالت كند، چون مغفرت و قبول توبه از صفات فعليه خداست ، و خداى تعالى همه روزه و لايزال گناهانى را مى آمرزد و توبه هايى را قبول مى كند. | ||
و اگر جمله ((و قابل التوب (( را با واو عاطفه آورد، ولى در جمله ((شديد العقاب (( و جمله ذى الطول واو عاطفه به كار نبرد، بدين جهت است كه مجموع غافر الذنب و قابل التوب به منزله يك صفت است و يك رفتار خدا با بندگان گنهكار را افاده مى كند و آن اين است كه ايشان را مى آمرزد، چيزى كه هست گاهى با توبه ، و گاهى بدون توبه و با شفاعت . | و اگر جمله ((و قابل التوب (( را با واو عاطفه آورد، ولى در جمله ((شديد العقاب (( و جمله ذى الطول واو عاطفه به كار نبرد، بدين جهت است كه مجموع غافر الذنب و قابل التوب به منزله يك صفت است و يك رفتار خدا با بندگان گنهكار را افاده مى كند و آن اين است كه ايشان را مى آمرزد، چيزى كه هست گاهى با توبه ، و گاهى بدون توبه و با شفاعت . | ||
كلمه ((عقاب (( و همچنين ((معاقبة (( عبارت است از مؤ اخذه اى كه در عاقبت گناه متوجه گنهكار مى شود. راغب مى گويد: ((عقب (( و ((عقبى (( تنها در مورد ثواب و اجر خير به كار مى رود، همچنان كه در قرآن فرموده : ((خير ثوابا و خير عقبا(( و نيز فرموده : ((اولئك لهم عقبى الدار و اما كلمه العاقبة (( اگر بدون اضافه در كلام آيد، باز مختص به ثواب و اجر خير است و در عذاب به كار نمى رود، مانند ((و العاقبة للمتقين (( و اگر به كلمه اى ديگر اضافه شود در اين صورت گاهى در معناى عقوبت و عذاب مى آيد، مانند آيه ((ثم كان عاقبة الّذين اساوا(( و آيه ((فكان عاقبتهما انهما فى النار((. و اين در حقيقت از باب استعاره گرفتن كلمه اى است در ضد معناى اصلى اش . و اما كلمه ((عقوبت (( و ((معاقبة (( همواره در عذاب استعمال مى شود، و مختص بدانست . | كلمه ((عقاب (( و همچنين ((معاقبة (( عبارت است از مؤ اخذه اى كه در عاقبت گناه متوجه گنهكار مى شود. راغب مى گويد: ((عقب (( و ((عقبى (( تنها در مورد ثواب و اجر خير به كار مى رود، همچنان كه در قرآن فرموده : ((خير ثوابا و خير عقبا(( و نيز فرموده : ((اولئك لهم عقبى الدار و اما كلمه العاقبة (( اگر بدون اضافه در كلام آيد، باز مختص به ثواب و اجر خير است و در عذاب به كار نمى رود، مانند ((و العاقبة للمتقين (( و اگر به كلمه اى ديگر اضافه شود در اين صورت گاهى در معناى عقوبت و عذاب مى آيد، مانند آيه ((ثم كان عاقبة الّذين اساوا(( و آيه ((فكان عاقبتهما انهما فى النار((. و اين در حقيقت از باب استعاره گرفتن كلمه اى است در ضد معناى اصلى اش . و اما كلمه ((عقوبت (( و ((معاقبة (( همواره در عذاب استعمال مى شود، و مختص بدانست . | ||
بنابراين كلمه ((شديد العقاب (( مانند كلمه ((ذو انتقام (( از اسماى حسنايى است كه صفت خداى تعالى را در طرف عذاب حكايت مى كند، همچنان كه كلمه ((غفور(( و ((رحيم (( صفتش را در جانب رحمت حكايت مى نمايد. | بنابراين كلمه ((شديد العقاب (( مانند كلمه ((ذو انتقام (( از اسماى حسنايى است كه صفت خداى تعالى را در طرف عذاب حكايت مى كند، همچنان كه كلمه ((غفور(( و ((رحيم (( صفتش را در جانب رحمت حكايت مى نمايد. | ||
و اما كلمه ((طول (( - به طورى كه مجمع البيان گفته - به معناى انعامى است كه مدتش طولانى باشد. پس معناى ((ذو الطول (( با معناى ((منعم (( يكى است . و هر دو از اسماى حسناى الهى است ؛ و ليكن ذو الطول اخص از منعم است ، چون تنها نعمتهاى طولانى را شامل مى شود، ولى منعم هم آن را شامل است و هم نعمتهاى كوتاه مدت را. | و اما كلمه ((طول (( - به طورى كه مجمع البيان گفته - به معناى انعامى است كه مدتش طولانى باشد. پس معناى ((ذو الطول (( با معناى ((منعم (( يكى است . و هر دو از اسماى حسناى الهى است ؛ و ليكن ذو الطول اخص از منعم است ، چون تنها نعمتهاى طولانى را شامل مى شود، ولى منعم هم آن را شامل است و هم نعمتهاى كوتاه مدت را. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۱ </center> | ||
<span id='link297'><span> | <span id='link297'><span> | ||
==بيان اينكه اساس تنزيل كتاب ، علم محيط خدا به خلق خود مى باشد == | ==بيان اينكه اساس تنزيل كتاب ، علم محيط خدا به خلق خود مى باشد == | ||
در آيه مورد بحث بعد از كلمه ((عليم (( اسماى چهارگانه ((غافر الذنب ((، ((قابل التوب ((، و ((شديد العقاب ((، و ((ذى الطول (( را آورد، تا اشاره كرده باشد به اينكه اساس تنزيل اين كتاب كه مشتمل بر دعوت حق است و دعوت حق هم مبتنى بر علم است ، مبنى بر آن حقايقى است كه مضامين اين اسما اقتضاى آن را دارد. | در آيه مورد بحث بعد از كلمه ((عليم (( اسماى چهارگانه ((غافر الذنب ((، ((قابل التوب ((، و ((شديد العقاب ((، و ((ذى الطول (( را آورد، تا اشاره كرده باشد به اينكه اساس تنزيل اين كتاب كه مشتمل بر دعوت حق است و دعوت حق هم مبتنى بر علم است ، مبنى بر آن حقايقى است كه مضامين اين اسما اقتضاى آن را دارد. |