۱۳٬۸۷۹
ویرایش
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
<span id='link297'><span> | <span id='link297'><span> | ||
==بيان | ==بيان اين كه اساس تنزيل كتاب، علم محيط خدا به خلق خود مى باشد == | ||
در آيه مورد | در آيه مورد بحث، بعد از كلمه «عليم»، اسماى چهارگانه «غافر الذنب»، «قابل التوب»، و «شديد العقاب» و «ذِى الطّول» را آورد، تا اشاره كرده باشد به اين كه اساس تنزيل اين كتاب - كه مشتمل بر دعوت حق است و دعوت حق هم، مبتنى بر علم است - مبنى بر آن حقايقى است كه مضامين اين اسما اقتضاى آن را دارد. | ||
توضيح | توضيح اين كه: عالَم انسانى در عين اين كه از نظر برخوردارى از نعمت هاى الهى، يك عالَم است و همه انسان ها در آن مشترك اند و همه از نعمت هاى مستمر و متوالى او، در طول زندگى دنيا برخوردارند، ليكن از حيث زندگى آخرت، دو سنخ موجود و دو نوع انسان اند: يكى «سعيد» و يكى ديگر «شقى»، و خداى سبحان به جزئيات و خصوصيات خلقش عالِم و آگاه است و چگونه ممكن است عالِم نباشد؟ و حال آن كه او، خالق آن ها و فاعل آن هاست و مخلوقات فعل اويند. | ||
و مقتضاى | و مقتضاى «غافر الذنب» و «قابل التوب» بودن خدا، اين است كه هر فردى را كه لياقت و استعداد آمرزش و قبول شدن توبه را داشته باشد، او را بيامرزد و توبه اش را قبول كند. و مقتضاى اين كه او «شديد العقاب» است، نيز اين است كه هر كس را كه مستحق عقاب است، عقاب كند. | ||
ناگزير مقتضاى اين معنا آن است كه مردم را به سوى صراط سعادت هدايت | ناگزير مقتضاى اين معنا آن است كه: مردم را به سوى صراط سعادت هدايت فرمايد. همچنان كه خودش فرموده: «إنّ عَلَينَا لَلهُدَى وَ إنّ لَنَا لَلآخِرَةُ وَ الأولَى». و نيز فرموده: «وَ عَلَى اللّهِ قَصدُ السّبِيلِ»، تا در نتيجه، مردم به دو دسته تقسيم شوند، و «سعيد» از «شقى»، و «مُهتدى» از «گمراه» جدا گشته، آن را ترحم و اين را عذاب كند. | ||
پس تنزيل كتاب از ناحيه خداى عزيز و | پس تنزيل كتاب از ناحيه خداى عزيز و عليم، اساسش مبنى بر علم محيط خدا به خلقش مى باشد. او مى داند كه خلقش محتاج به دعوتى هستند، تا به وسيله آن دعوت، قومى هدايت يافته، و قومى ديگر با ردّ آن دعوت گمراه شوند. و باز در نتيجه، او قومى را بيامرزد و قومى ديگر را عذاب كند. | ||
و نيز او مى داند كه خلقش به دعوتى نيازمندند، تا به وسيله | و نيز او مى داند كه خلقش به دعوتى نيازمندند، تا به وسيله آن، نظام معاششان در دنيا منتظم گشته و از طول و انعام او برخوردار گردند و بعد از دنيا هم، در «دار قرار»، از بركات آن دعوت منتفع شوند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۲ </center> | ||
پس | پس شأن كتابى كه او نازل كرده، چنين شأنى است. كتابى كه او با علم خود نازل كرده، علمى كه آميخته با جهل نيست. كتابى است بر حق، كه با هيچ باطلى آميخته نيست. چنين كتابى چگونه ممكن است با تكذيب مشتى جاهل و كوته بين باطل گردد. مشتى افراد ظاهربين، كه از زندگى دنيا چيزى جز ظاهر آن نمى دانند و مى خواهند با جدال باطل، حق را از بين ببرند. | ||
و گواه بر اين بيانى كه ذكر | و گواه بر اين بيانى كه ذكر كرديم، و گفتيم عنايت در آيه شريفه، به مسأله علم است، آيه اى است كه به زودى مى آيد، كه در آن، دعاى ملائكه را حكايت مى كند كه براى مؤمنان طلب مغفرت مى كنند و مى گويند: «رَبّناَ وَسِعتَ كُلّ شَئٍ رَحمَةً وَ عِلماً فَاغفِر لِلّذِينَ تَابُوا وَ اتّبَعُوا سَبِيلَكَ» - در اين آيه دقت بفرماييد. | ||
«'''لا | «'''لا إله إلّا هُو إلَيهِ المَصِير'''» - در اين جا، ذكر كلمه توحيد «لا إله إلّا اللّه»، براى آن است كه به وجوب پرستش خداى يگانه اشاره كرده باشد، تا دعوت دينى كه با تنزيل كتاب آغاز شده، بى اثر و لغو نباشد، و بعد از كلمه مزبور، مسأله بازگشت تمامى مردم به سوى خدا، يعنى مسأله «معاد» را ذكر كرد، تا به اين نكته اشاره كند كه اصلا او، علت عمده و داعى اصلى به سوى ايمان به كتاب و پيروى آن است. چون اعتقاد به روز حساب، باعث مى شود كه مردم در بين خوف و رجا قرار گيرند. خوف از عذاب، و اميد به ثواب كه هم آن انسان را به عبادت وا مى دارد، و هم اين. | ||
<span id='link298'><span> | <span id='link298'><span> | ||
ویرایش