عَصَى: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/عَصَى | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/عَصَى | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
نافرمانى. خروج از طاعت. «عَصى عَصَيْانا:اِذا خَرَجَ عَنْ الطاعَةَ» اصل آن از تمانع به وسيله عصا است. [حجرات:7]. معصيت نيز به معنى عصيان است. [مجادله:8]. [مزّمل:16] عَصِّى (بر وزن شريف) نافرمان و عاصى. [مريم:14]. ايضاً آيه 44 يعنى: يحيى به پدر و مادرش نيكوكار بود و ستمگر و نافرمان نبود. [طه:121]. آدم به پروردگارش نافرمانى كرد و از زندگى در جنّت محروم و بركنار شد مراد از عصيان آدم مخالفت اوست در خوردن از شجره و پيروى از وسوسه شيطان. و غوايت او به قرينه آيات قبل و بعد محروم شدن از زندگى در جنّت است كه اخراج گرديد. گفتهاند: اين عصيان ترك اولى است نه معصيت عادى زيرا انبیاء معصوماند و گناه نمىكنند. و امر «لاتَقْرَبا هذِهِ الَّشَجَرَةَ» ارشادى بود نه مولوى كه مخالفت آن گناه معمولى باشد. اينها همه در صورتى است كه آدم اولى پيغمبر باشد و اگر پيغمبر نباشد اشكالى در بين نخواهد بود نظير اين آيه است آيه [طه:115]. بعضى گفتهاند: محل زندگى آدم كه قبل از آمدن به روى زمين بود محل تكليف نبود و امر مولوى معنى ندارد. ولى بايد دانست كه ظهور نهى در مولويت است و ظّن نزديك به يقين آن است كه آدم در روى اين زمين بوده است و از جاى ديگرى نيامده است. الميزان نيز آن را نهى ارشادى دانسته و مخالفت ارشاد را درباره انبیاء بى اشكال مىداند واللَّهاالعالم. رجوع شود به «آدم» ناگفته نماند عصمت انبیاء عليهمالسلام حتمى است. ولى بحث در پيامبر بودن آدم است. اللَّه اعلم. | نافرمانى. خروج از طاعت. «عَصى عَصَيْانا:اِذا خَرَجَ عَنْ الطاعَةَ» اصل آن از تمانع به وسيله عصا است. [حجرات:7]. معصيت نيز به معنى عصيان است. [مجادله:8]. [مزّمل:16] عَصِّى (بر وزن شريف) نافرمان و عاصى. [مريم:14]. ايضاً آيه 44 يعنى: يحيى به پدر و مادرش نيكوكار بود و ستمگر و نافرمان نبود. [طه:121]. آدم به پروردگارش نافرمانى كرد و از زندگى در جنّت محروم و بركنار شد مراد از عصيان آدم مخالفت اوست در خوردن از شجره و پيروى از وسوسه شيطان. و غوايت او به قرينه آيات قبل و بعد محروم شدن از زندگى در جنّت است كه اخراج گرديد. گفتهاند: اين عصيان ترك اولى است نه معصيت عادى زيرا انبیاء معصوماند و گناه نمىكنند. و امر «لاتَقْرَبا هذِهِ الَّشَجَرَةَ» ارشادى بود نه مولوى كه مخالفت آن گناه معمولى باشد. اينها همه در صورتى است كه آدم اولى پيغمبر باشد و اگر پيغمبر نباشد اشكالى در بين نخواهد بود نظير اين آيه است آيه [طه:115]. بعضى گفتهاند: محل زندگى آدم كه قبل از آمدن به روى زمين بود محل تكليف نبود و امر مولوى معنى ندارد. ولى بايد دانست كه ظهور نهى در مولويت است و ظّن نزديك به يقين آن است كه آدم در روى اين زمين بوده است و از جاى ديگرى نيامده است. الميزان نيز آن را نهى ارشادى دانسته و مخالفت ارشاد را درباره انبیاء بى اشكال مىداند واللَّهاالعالم. رجوع شود به «آدم» ناگفته نماند عصمت انبیاء عليهمالسلام حتمى است. ولى بحث در پيامبر بودن آدم است. اللَّه اعلم. | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, ثُم:86, رَبّه:67, أَدْبَر:48, آدَم:48, الْجَنّة:43, فَحَشَر:43, فَکَذّب:43, الْکُبْرَى:43, يَسْعَى:43, وَرَق:38, فَغَوَى:38, فَقَال:38, فَنَادَى:38, الْآيَة:38, فَأَرَاه:34, فَتَخْشَى:34, اجْتَبَاه:34, مِن:34, عَلَيْهِمَا:29, رَبّک:29, فَتَاب:24, يَخْصِفَان:24, عَلَيْه:19, طَفِقَا:19, سَوْآتُهُمَا:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::عَصَى]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۷
ریشه کلمه
قاموس قرآن
نافرمانى. خروج از طاعت. «عَصى عَصَيْانا:اِذا خَرَجَ عَنْ الطاعَةَ» اصل آن از تمانع به وسيله عصا است. [حجرات:7]. معصيت نيز به معنى عصيان است. [مجادله:8]. [مزّمل:16] عَصِّى (بر وزن شريف) نافرمان و عاصى. [مريم:14]. ايضاً آيه 44 يعنى: يحيى به پدر و مادرش نيكوكار بود و ستمگر و نافرمان نبود. [طه:121]. آدم به پروردگارش نافرمانى كرد و از زندگى در جنّت محروم و بركنار شد مراد از عصيان آدم مخالفت اوست در خوردن از شجره و پيروى از وسوسه شيطان. و غوايت او به قرينه آيات قبل و بعد محروم شدن از زندگى در جنّت است كه اخراج گرديد. گفتهاند: اين عصيان ترك اولى است نه معصيت عادى زيرا انبیاء معصوماند و گناه نمىكنند. و امر «لاتَقْرَبا هذِهِ الَّشَجَرَةَ» ارشادى بود نه مولوى كه مخالفت آن گناه معمولى باشد. اينها همه در صورتى است كه آدم اولى پيغمبر باشد و اگر پيغمبر نباشد اشكالى در بين نخواهد بود نظير اين آيه است آيه [طه:115]. بعضى گفتهاند: محل زندگى آدم كه قبل از آمدن به روى زمين بود محل تكليف نبود و امر مولوى معنى ندارد. ولى بايد دانست كه ظهور نهى در مولويت است و ظّن نزديك به يقين آن است كه آدم در روى اين زمين بوده است و از جاى ديگرى نيامده است. الميزان نيز آن را نهى ارشادى دانسته و مخالفت ارشاد را درباره انبیاء بى اشكال مىداند واللَّهاالعالم. رجوع شود به «آدم» ناگفته نماند عصمت انبیاء عليهمالسلام حتمى است. ولى بحث در پيامبر بودن آدم است. اللَّه اعلم.