گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:




و نيز در آن كتاب است كه ابن مردويه از حسين بن على روايت كرده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) را روزى اندوهناك ديدند، واز آن جناب سبب اندوهش را پرسيدند؟ فرمود: در خواب به من نمايان شد كه گويا بنى اميه اين منبر مرا دست به دست مى گردانند وگفته شد يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) غم مخور دنيا است كه ايشان از آن برخوردار مى شوند (در عوض از آخرت بهره اى ندارند) سپس ‍ خداى تعالى اين آيه را فرستاد: «و ما جعلنا الرّويا الّتى اريناك الا فتنة للنّاس».
و نيز، در آن كتاب است كه: ابن مردويه، از حسين بن على روايت كرده كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را روزى اندوهناك ديدند، و از آن جناب سبب اندوهش را پرسيدند؟  


باز در همان كتاب آمده كه ابن ابى حاتم وابن مردويه وبيهقى در كتاب دلائل وابن عساكر از سعيد بن مسيب روايت كرده اند كه گفت رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) در عالم رؤ يا بنى اميه را ديد كه بر بالاى منبرش رفته اند به همين خاطر اندوهناك شد، خداوند وحى فرستاد كه غم مخور دنيائى است كه به دست مى آورند (و در آخرت بهره اى ندارند) رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) خوشحال شد، واين است معناى آيه ((و ما جعلنا الرّويا الّتى اريناك ا لافتنة للناس (( يعنى ما اين پيشامد را مايه امتحان مردم قرار داديم.
فرمود: در خواب به من نمايان شد كه گويا بنى اميه اين منبر مرا دست به دست مى گردانند، و گفته شد يا رسول اللّه! غم مخور، دنيا است كه ايشان از آن برخوردار مى شوند (در عوض، از آخرت بهره اى ندارند). سپس خداى تعالى، اين آيه را فرستاد: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس».


مؤلف : اين روايت را تفسير برهان هم از ثعلبى نقل كرده كه اودر تفسير خود بدون ذكر سند از سعيد بن مسيب روايت كرده است.
باز، در همان كتاب آمده كه: ابن ابى حاتم و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب دلائل، و ابن عساكر، از سعيد بن مسيب روايت كرده اند كه گفت:


و در تفسير برهان از كتاب فضيله الحسين بدون ذكر سند از ابى هريره روايت كرده كه گفت: روزى رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) فرمود: در عالم رؤ يا بنى الحكم ويا بنى العاص را ديدم كه بر فراز منبرم جست آنطور كه ميمونها بالا و پائين مى روند، آن روز رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) آنقدر ناراحت به نظر مى رسيد كه توگوئى خشم از سر وروى نازنينش مى باريد، وديگر تا زنده بود كسى اورا خندان نديد تا از دار دنيا رحلت فرمود.
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در عالم رؤيا، بنى اميه را ديد كه بر بالاى منبرش رفته اند، به همين خاطر اندوهناك شد. خداوند وحى فرستاد كه: غم مخور، دنيایى است كه به دست مى آورند (و در آخرت بهره اى ندارند). رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» خوشحال شد، و اين است معناى آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». يعنى: ما اين پيشامد را مايه امتحان مردم قرار داديم.


و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از عايشه روايت كرده كه روزى به مروان حكم گفت من خود از رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) شنيدم كه به پدرت وجدت مى فرمود: شمائيد آن شجره ملعونه در قرآن.
مؤلف: اين روايت را، تفسير برهان هم، از ثعلبى نقل كرده، كه او در تفسير خود، بدون ذكر سند، از سعيد بن مسيب روايت كرده است.


و در مجمع البيان گفته است : رؤ يائى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) در خواب ديد اين بود كه ميمونهائى از منبرش بالامى روند و پائين مى آيند، واين جريان وى را دچار اندوه ساخت ، واين خواب را سهل بن سعيد از پدرش روايت كرده ، آنگاه اضافه مى كند كه همين معنا از حضرت ابى جعفر (عليه السلام) و از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرموده اند: بنابراين تاويل شجره ملعونه در قرآن همان دودمان بنى اميه اند.
و در تفسير برهان، از كتاب فضيلة الحسين، بدون ذكر سند، از ابوهريره روايت كرده كه گفت:  


مؤلف : منظور ما از نقل كلام صاحب مجمع اين بود كه از ايشان بپرسم چرا اين معنا را تاءويل ناميده وحال آنكه تناسبى با تاويل ندارد؟ بلكه انطباق آيه شريفه با اين روايات تنزيل است نه تاءويل ، مگر آنكه در پاسخ بفرمايند گاهى كلمه تاءويل در مطلق توجيه مقصود، استعمال مى شود.
روزى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: در عالم رؤيا، بنى الحكم و يا بنى العاص را ديدم كه بر فراز منبرم جست، آن طور كه ميمون ها بالا و پایين مى روند. آن روز، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، آن قدر ناراحت به نظر مى رسيد كه تو گویى خشم از سر و روى نازنينش مى باريد، و ديگر تا زنده بود، كسى او را خندان نديد، تا از دار دنيا رحلت فرمود.
 
و در الدرّ المنثور است كه ابن مردويه، از عايشه روايت كرده كه: روزى به مروان حكم گفت: من خود از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» شنيدم كه به پدرت و جدّت مى فرمود: شمایيد آن شجره ملعونه در قرآن.
 
و در مجمع البيان گفته است: رؤيایى كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در خواب ديد، اين بود كه ميمون هایى از منبرش بالا مى روند و پایين مى آيند، و اين جريان، وى را دچار اندوه ساخت. و اين خواب را سهل بن سعيد، از پدرش روايت كرده. آنگاه اضافه مى كند كه: همين معنا، از حضرت ابى جعفر «عليه السلام» و از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه فرموده اند: بنابراين تأويل، شجرۀ ملعونه در قرآن، همان دودمان بنى اميه اند.
 
مؤلف: منظور ما از نقل كلام صاحب مجمع اين بود كه از ايشان بپرسم: چرا اين معنا را «تأويل» ناميده و حال آن كه تناسبى با تأويل ندارد، بلكه انطباق آيه شريفه با اين روايات تنزيل است، نه تأويل. مگر آن كه در پاسخ بفرمايند: گاهى كلمه «تأويل» در مطلق توجيه مقصود، استعمال مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۶ </center>
عياشى هم اين معنا را در تفسير خود از عده اى از راويان موثق مانند زرارة وحمران ومحمد بن مسلم و معروف بن خربوذ وسلام جعفى و قاسم بن سليمان ويونس بن عبد الرحمان اشل وعبدالرحيم قصير از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق (عليهما السلام) روايت نموده قمى هم در تفسير خود بدون ذكر امام وعياشى نيز از ابى الطفيل از على (عليه السلام) روايت كرده.
عياشى هم، اين معنا را در تفسير خود، از عده اى از راويان موثق، مانند: زرارة و حمران و محمّد بن مسلم و معروف بن خربوذ و سلام جعفى و قاسم بن سليمان و يونس بن عبدالرحمان اشل و عبدالرحيم قصير، از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق «عليهما السلام» روايت نموده. قمى هم، در تفسير خود، بدون ذكر امام، و عياشى نيز، از ابى الطفيل، از على «عليه السلام» روايت كرده.
 
و در بعضى از اين روايات، ديگران نيز با بنى اميه اسم برده شده اند. و در بيان معنا و مفاد آيه، در ذيل آن بحث و بررسى لازم گذشت. و همچنين رواياتى در تفسير آيه: «مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ» هم گذشت، كه بنابر آن روايات، «شجره خبيثه»، دو طایفه از قريش اند، كه از همه طوائف فاجرترند.


و در بعضى از اين روايات ، ديگران نيز با بنى اميه اسم برده شده اند. ودر بيان معنى ومفاد آيه ، در ذيل آن بحث وبررسى لازم گذشت وهمچنين رواياتى در تفسير آيه ((مثل كلمه خبيثه كشجرة خبيثة (( هم گذشت كه بنابر آن روايات شجره خبيثه دوطائفه از قريشند كه از همه طوائف فاجرترند.
و در الدرّ المنثور است كه: عبدالرزاق و سعيد بن منصور و احمد و بخارى و ترمذى و نسایى و ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى و حاكم و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب دلائل، همگى از ابن عباس روايت كرده اند كه در ذيل آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس» گفته: اين آيه راجع به صحنه اى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در شب معراج كه به بيت المقدس رفت، با چشم خود ديده، نه اين كه در خواب ديده باشد، و مراد از «شجرۀ ملعونه» در قرآن، همان درخت «زقّوم» است.


و در الدر المنثور است كه عبدالرزاق وسعيد بن منصور واحمد و بخارى وترمذى ونسائى وابن جرير وابن منذر و ابن ابى حاتم و طبرانى وحاكم وابن مردويه وبيهقى در كتاب دلائل همگى از ابن عباس روايت كرده اند كه در ذيل آيه ((و ما جعلنا الرّويا الّتى اريناك الا فتنة للنّاس گفته : اين آيه راجع به صحنه اى است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) در شب معراج كه به بيت المقدس رفت با چشم خود ديده نه اينكه در خواب ديده باشد، ومراد از شجره ملعونه در قرآن همان درخت زقوم است.
مؤلف: اين معنا از ابن سعد و ابويعلى و ابن عساكر، از امّ هانى نيز روايت شده، وليكن وضع اين روايت در بحثى كه در تفسير آيه كرديم، به دست آمد.


مؤلف : ((اين معنا از ابن سعد و ابويعلى و ابن عساكر از ام هانى نيز روايت شده وليكن وضع اين روايت در بحثى كه در تفسير آيه كرديم به دست آمد.
و در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن مردويه، از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ...» گفته است:


و در همان كتاب است كه ابن جرير و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه ((وما جعلنا الرّويا الّتى اريناك...(( گفته است: رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) در خواب ديد كه به اتفاق اصحابش داخل مكه شد، واين خواب را در مدينه ديد ناگزير به سوى مكه حركت كرد، غافل از اينكه خواب مزبور در آن سال تعبير نمى شود ومربوط به سال بعد است مشركين آن سال نگذاشتند آن جناب وارد مكه شود، عده اى از مردم گفتند، پس چطور شد كه پيش بينى رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) درست در نيامد مگر به ما نگفته بود: به زودى داخل مكه مى شويم ؟ وهمين برگشتنش به مدينه باعث فتنه و امتحان آن گروه گرديد.
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در خواب ديد كه به اتفاق اصحابش داخل مكه شد، و اين خواب را در مدينه ديد. ناگزير به سوى مكه حركت كرد، غافل از اين كه خواب مزبور، در آن سال تعبير نمى شود و مربوط به سال بعد است. مشركان آن سال نگذاشتند آن جناب وارد مكه شود. عده اى از مردم گفتند: پس چطور شد كه پيش بينى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» درست در نيامد؟ مگر به ما نگفته بود: به زودى داخل مكه مى شويم؟ و همين برگشتنش به مدينه، باعث فتنه و امتحان آن گروه گرديد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۷ </center>
مؤلف : در تفسير آيه اشكالى كه بر اين روايت وارد مى شد مطرح كرديم ، علاوه بر اين ، اين روايت معارض روايت قبلى ابن عباس است .
مؤلف: در تفسير آيه، اشكالى كه بر اين روايت وارد مى شد، مطرح كرديم. علاوه بر اين، اين روايت، معارض روايت قبلى ابن عباس است.
<span id='link137'><span>
<span id='link137'><span>
==چند روايت درباره شركت شيطان در اموال و اولاد مردم ==
==چند روايت درباره شركت شيطان در اموال و اولاد مردم ==
۱۳٬۸۰۸

ویرایش