گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۰: خط ۵۰:
و از قيد «إذ قَامُوا فَقَالُوا» استفاده مى شود كه اين عده از جوانان، ابتداى مخالفتشان در مجلسى بوده كه دستور به عبادت و پرستش بت ها از آن جا صادر مى شده و اعضاى آن محفل، مردم را به بت پرستى مجبور نموده، از عبادت خدا باز مى داشتند و حتى استفاده مى شود كه خداپرستان را شكنجه و آزار هم مى كردند، مى كشتند، عذاب مى دادند.  
و از قيد «إذ قَامُوا فَقَالُوا» استفاده مى شود كه اين عده از جوانان، ابتداى مخالفتشان در مجلسى بوده كه دستور به عبادت و پرستش بت ها از آن جا صادر مى شده و اعضاى آن محفل، مردم را به بت پرستى مجبور نموده، از عبادت خدا باز مى داشتند و حتى استفاده مى شود كه خداپرستان را شكنجه و آزار هم مى كردند، مى كشتند، عذاب مى دادند.  


حال اين مجلس، يا مجلس سلطان بوده، يا مجلسى كه از وزراء سلطان تشكيل مى شده، و يا مجلس عمومى بوده است. على أىّ حال، اين چند جوان بر مى خيزند، و علنا مخالفت خود را اعلام داشته، از آن مجلس بيرون مى آيند، و از مردم شهر كناره گيرى مى كنند، و در حالى اين قيام را كردند كه در خطر عظيمى بودند، از هر سو مردم به ايشان حمله ور شدند. چون در آيه شريفه دارد كه به غار پناهنده شدند، و فرموده: «وَ إذ اعتَزَلتُمُوهُم وَ مَا يَعبُدُونَ إلّا اللّهُ فَأوُوا إلَى الكَهف: و چون از ايشان و آنچه كه به غير خدا مى پرستيدند، كناره گيرى نموديد، به غار پناهنده شويد».
حال اين مجلس، يا مجلس سلطان بوده، يا مجلسى كه از وزراء سلطان تشكيل مى شده، و يا مجلس عمومى بوده است. على أىّ حال، اين چند جوان بر مى خيزند، و علنا مخالفت خود را اعلام داشته، از آن مجلس بيرون مى آيند، و از مردم شهر كناره گيرى مى كنند، و در حالى اين قيام را كردند كه در خطر عظيمى بودند، از هر سو مردم به ايشان حمله ور شدند. چون در آيه شريفه دارد كه به غار پناهنده شدند، و فرموده: «وَ إذ اعتَزَلتُمُوهُم وَ مَا يَعبُدُونَ إلّا اللّهُ فَأوُا إلَى الكَهف: و چون از ايشان و آنچه كه به غير خدا مى پرستيدند، كناره گيرى نموديد، به غار پناهنده شويد».


و اين، خود مؤيد رواياتى است كه در داستان اصحاب كهف آمده و به زودى خواهد آمد كه اصلا شش نفر از آنان جزء خواص سلطان بوده اند و شاه در امور خود با آنان مشورت مى كرده، همان ها بودند كه از مجلسش برخاسته، اعلان اعتقاد به توحيد نموده، هر شريكى را از خدا نفى كردند.
و اين، خود مؤيد رواياتى است كه در داستان اصحاب كهف آمده و به زودى خواهد آمد كه اصلا شش نفر از آنان جزء خواص سلطان بوده اند و شاه در امور خود با آنان مشورت مى كرده، همان ها بودند كه از مجلسش برخاسته، اعلان اعتقاد به توحيد نموده، هر شريكى را از خدا نفى كردند.
خط ۵۶: خط ۵۶:
و اين با مضمون رواياتى كه مى گويد اصحاب كهف ايمان خود را پنهان مى داشتند و با تقيه رفتار مى كردند، منافاتى ندارد. زيرا ممكن است عمرى اين چنين به سر برده و سپس به طور ناگهانى تقيه را شكسته، ايمان به توحيد را اعلام نموده، از مردم خود كناره گيرى نمودند، و ديگر مجالى برايشان نمانده كه تظاهر به ايمان بكنند. زيرا اگر چنين مجالى بود، قطعا كشته مى شدند.
و اين با مضمون رواياتى كه مى گويد اصحاب كهف ايمان خود را پنهان مى داشتند و با تقيه رفتار مى كردند، منافاتى ندارد. زيرا ممكن است عمرى اين چنين به سر برده و سپس به طور ناگهانى تقيه را شكسته، ايمان به توحيد را اعلام نموده، از مردم خود كناره گيرى نمودند، و ديگر مجالى برايشان نمانده كه تظاهر به ايمان بكنند. زيرا اگر چنين مجالى بود، قطعا كشته مى شدند.


و چه بسا احتمال داده اند، كه مراد از قيام اصحاب كهف قيامشان براى يارى حق بوده، و اين كه گفته اند: «رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاواتِ وَ الأرض»، گفتارى بوده كه در دل زمزمه مى كرده اند. و جملۀ «وَ إذ اعتَزَلتُمُوهُم»، گفتار ايشان در هنگام خروجشان از شهر بوده. و يا ممكن است مقصود از قيامشان، قيام براى خدا باشد، و همه اقوالى كه از ايشان نقل شده، گفتگوهايى بوده ميان خودشان كه بعد از بيرون شدن از شهر و دور شدن از مردم به ميان آورده اند. و بنابر دو وجهى كه ذكر شد، منظور از «ربط بر قلوب ايشان»، اين است كه ايشان از عاقبت بيرون شدن از ميان مردم و فرار از شهر و دورى از مردم نهراسيده اند.
و چه بسا احتمال داده اند، كه مراد از قيام اصحاب كهف قيامشان براى يارى حق بوده، و اين كه گفته اند: «رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاواتِ وَ الأرض»، گفتارى بوده كه در دل زمزمه مى كرده اند. و جملۀ «وَ إذ اعتَزَلتُمُوهُم»، گفتار ايشان در هنگام خروجشان از شهر بوده. و يا ممكن است مقصود از قيامشان، قيام براى خدا باشد، و همه اقوالى كه از ايشان نقل شده، گفتگوهايى بوده ميان خودشان كه بعد از بيرون شدن از شهر و دور شدن از مردم به ميان آورده اند.  


وليكن از دو وجه مذكور، وجه اولى روشن تر است.
و بنابر دو وجهى كه ذكر شد، منظور از «ربط بر قلوب ايشان»، اين است كه ايشان از عاقبت بيرون شدن از ميان مردم و فرار از شهر و دورى از مردم نهراسيده اند. وليكن از دو وجه مذكور، وجه اولى روشن تر است.


«'''وَ إِذِ اعْتزَلْتُمُوهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ إِلّا اللَّهَ فَأْوُا إِلى الْكَهْفِ...'''»:
«'''وَ إِذِ اعْتزَلْتُمُوهُمْ وَ مَا يَعْبُدُونَ إِلّا اللَّهَ فَأْوُا إِلى الْكَهْفِ...'''»:
۱۴٬۱۱۵

ویرایش