گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




پس موسى گوساله را بيرون آورده با آتش سوزاند و به دريا بيفكند، آنگاه به سامرى فرمود: برو كه بهره ات از زندگى اين باشد كه به مردم بگويى نزديكم نشويد، يعنى مادامى كه زنده هستى چنين باشى ، و اين علامت در اعقاب تو نيز باشد، تا بدين وسيله همه مردم تو و خاندانت را به عنوان سامرى بشناسند، و ديگر كسى فريب شما را نخورد، دودمان سامرى تا به امروز در مصر و شام ، معروف به ((لامساس (( هستند.
پس موسى گوساله را بيرون آورده، با آتش سوزاند و به دريا بيفكند. آنگاه به سامرى فرمود: برو كه بهره ات از زندگى، اين باشد كه به مردم بگويى نزديكم نشويد. يعنى مادامى كه زنده هستى، چنين باشى، و اين علامت در اعقاب تو نيز باشد، تا بدين وسيله، همه مردم تو و خاندانت را به عنوان سامرى بشناسند، و ديگر كسى فريب شما را نخورد. دودمان سامرى تا به امروز در مصر و شام، به «لَا مِسَاس» معروف هستند.


آنگاه موسى (عليه السلام ) تصميم گرفت سامرى را بكشد، ليكن خداى تعالى به او وحى فرستاد كه او را مكش چون مردى با سخاوت است ، پس موسى بدو گفت : ((نگاه كن به معبودت كه همواره عبادتش مى كردى ، چگونه آن رابراده مى كنيم و خاكش را به دريا مى پاشيم ، جز اين نيست كه معبود شما آن خدايى است كه معبودى به غير آن نيست ، و علمش همه چيز را فرا گرفته ((
آنگاه موسى «عليه السلام» تصميم گرفت سامرى را بكشد، ليكن خداى تعالى به او وحى فرستاد كه او را مكش، چون مردى با سخاوت است. پس موسى بدو گفت: «نگاه كن به معبودت كه همواره عبادتش مى كردى، چگونه آن را براده مى كنيم و خاكش را به دريا مى پاشيم. جز اين نيست كه معبود شما، آن خدايى است كه معبودى به غير آن نيست، و علمش همه چيز را فرا گرفته».


مؤ لف : ظاهر آنچه را كه ما نقل كرديم اين است كه جمله ((و السبب فى ذلك ... - و سبب آن اين بود كه ...(( ذيل روايت قمى نيست ، كه داشت : ((يعنى به وسيله گوساله اى كه پرستيدند گمراه كرد((، بلكه از جمله مورد بحث به بعد كلام از خود قمى است كه از اخبارى ديگر اقتباس ‍ كرده ، همچنانكه عادت او در اغلب مطالبى كه در تفسيرش آورده ، و به عنوان
مؤلف: ظاهر آنچه را كه ما نقل كرديم، اين است كه جمله «وَ السَّبَبُ فِى ذَلِكَ...» و سبب آن اين بود كه ...»، ذيل روايت قمى نيست، كه داشت: «يعنى به وسيله گوساله اى كه پرستيدند، گمراه كرد»، بلكه از جمله مورد بحث به بعد، كلام از خود قمى است كه از اخبارى ديگر اقتباس كرده، همچنان كه عادت او <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۸۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۲۸۳ </center>
در اغلب مطالبى كه در تفسيرش آورده، و به عنوان شأن نزول آيات ذكر كرده، همين است، كه كلام ائمه را نقل به معنا مى كند و ما براى اين مدعاى خود شواهدى در خلال داستانى كه وى آورده، داريم.
شاءن نزول آيات ذكر كرده همين است ، كه كلام ائمه را نقل به معنا مى كند و ما براى اين مدعاى خود شواهدى در خلال داستانى كه وى آورده داريم ،


بله چند جمله زير مضمون روايتى است كه از امام صادق (عليه السلام ) آورده ، بقيه هر چه هست كلام خود او است ، يكى جمله ((ما به اختيار خود مخالفت نكرديم است (( كه در معناى ((ما اخلفنا موعدك (( فرموده ، دوم جمله ((آن خاكى كه سامرى با خود داشت در جوف آن ريختيم (( است سوم جمله ((آنگاه موسى تصميم گرفت سامرى را بكشد(( مى باشد.
بله، چند جمله زير مضمون روايتى است كه از امام صادق «عليه السلام» آورده، بقيه هرچه هست، كلام خود او است. يكى جمله: «ما به اختيار خود مخالفت نكرديم» است، كه در معناى «مَا أخلَفنَا مَوعِدَكَ» فرموده. دوم جمله «آن خاكى كه سامرى با خود داشت، در جوف آن ريختيم» است. سوم جمله «آنگاه موسى تصميم گرفت سامرى را بكشد» مى باشد.


و به فرض هم كه همه مطالب آن روايت باشد، يعنى تتمه روايت قبلى باشد، تازه به خاطر اينكه روايتى مرسل و بدون سند است ، و نام امامى را كه از او نقل كرده نبرده ، قابل اعتماد نيست .
و به فرض هم كه همه مطالب آن روايت باشد. يعنى تتمه روايت قبلى باشد. تازه به خاطر اين كه روايتى مرسل و بدون سند است، و نام امامى را كه از او نقل كرده نبرده، قابل اعتماد نيست.


و در الدر المنثور است كه : فاريابى ، عبد بن حميد، ابن منذر، ابن ابى حاتم و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته ) از على (عليه السلام ) روايت كرده اند كه فرمود: وقتى موسى در رفتن به طور از قوم خود جل و افتاد، سامرى سايه او را دور ديد و به كارى كه مى خواست بكند مشغول شد، يعنى آنچه توانست از حلى و زيورهاى بنى اسرائيل جمع كرده و در قالب گوساله شكل بريخت ، آنگاه آن قبضه اى (خاكى ) كه با خود داشت در جوف آن ريخت ، ناگهان جسد گوساله اى شد كه صداى گوساله داشت ، سامرى به بنى اسرائيل گفت: معبود شما و موسى همين است . هارون گفت : اى مردم مگر پروردگارتان وعده نيكو به شما نداده...؟.
و در الدر المنثور است كه: فاريابى، عبد بن حميد، ابن منذر، ابن ابى حاتم و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، از على «عليه السلام» روايت كرده اند كه فرمود:  


مؤ لف : اين كلامى كه در اين روايت به هارون نسبت داده شده در قرآن از موسى (عليه السلام ) حكايت كرده .
وقتى موسى در رفتن به طور از قوم خود جلو افتاد، سامرى سايه او را دور ديد و به كارى كه مى خواست بكند، مشغول شد. يعنى آنچه توانست از حلى و زيورهاى بنى اسرائيل جمع كرده و در قالب گوساله شكل بريخت. آنگاه آن قبضه اى (خاكى) كه با خود داشت، در جوف آن ريخت. ناگهان جسد گوساله اى شد كه صداى گوساله داشت. سامرى به بنى اسرائيل گفت: معبود شما و موسى همين است. هارون گفت: اى مردم! مگر پروردگارتان وعده نيكو به شما نداده...؟
 
مؤلف: اين كلامى كه در اين روايت به هارون نسبت داده شده، در قرآن از موسى «عليه السلام» حكايت كرده.
<span id='link209'><span>
<span id='link209'><span>
==نقد حديث ابن عباس، در بیان جريان سامرى ==
==نقد حديث ابن عباس، در بیان جريان سامرى ==
۱۳٬۷۸۱

ویرایش