۱۵٬۹۷۷
ویرایش
| خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
پس جملۀ «وَ إن مِنكُم إلّا وَارِدُهَا» به بيش از قصد و حضور و اشراف دلالت ندارد، كه اين با جمله «ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَوا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً»، كه دلالت بر دخول تمام مردم يا ستمكاران در جهنم دارد، منافات ندارد. | پس جملۀ «وَ إن مِنكُم إلّا وَارِدُهَا» به بيش از قصد و حضور و اشراف دلالت ندارد، كه اين با جمله «ثُمَّ نُنَجِّى الَّذِينَ اتَّقَوا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيّاً»، كه دلالت بر دخول تمام مردم يا ستمكاران در جهنم دارد، منافات ندارد. | ||
«'''كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتماً مَقضِيّاً'''» - ضمير در «كَانَ» | «'''كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتماً مَقضِيّاً'''» - ضمير در «كَانَ» به ورود، و يا به جملۀ سابق، به اعتبار اين كه (هيچ كس نيست، مگر آن كه وارد آن مى شود)، حكم و فرمانى بود، بر مى گردد، و كلمۀ «حَتم» و «جَزم» و «قطع»، يك معنا دارد. | ||
و معناى جمله مورد بحث، اين است كه: «اين ورود يا حكمى كه كرديم، بر خداى تعالى واجب و حتمى است، و اين وجوب به فرمان خود خدا بوده. خودش عليه خود حكم رانده. چون حاكمى كه بر او حكم براند، وجود ندارد. | و معناى جمله مورد بحث، اين است كه: «اين ورود يا حكمى كه كرديم، بر خداى تعالى واجب و حتمى است، و اين وجوب به فرمان خود خدا بوده. خودش عليه خود حكم رانده. چون حاكمى كه بر او حكم براند، وجود ندارد. | ||
ویرایش