گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
<span id='link38'><span>
<span id='link38'><span>


==پاسخ به اشكال هاى سوم و چهارم ==
از اشكال سوم بعضى جواب داده اند به اين كه: تجسّم مَلَك به صورت ساير حيوانات، عقلا جایز است. چيزى كه هست دليل نقلى بر فسادش قائم شده.
از اشكال سوم بعضى جواب داده اند به اينكه تجسم ملك به صورت ساير حيوانات عقلا جائز است چيزى كه هست دليل نقلى بر فسادش قائم شده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۵۲ </center>
مؤ لف: ولى دليل نقلى قابل اعتمادى بر اين معنا نداريم ، بله ايرادى كه به اصل اشكال مى شود اين است كه اگر مقصود از امكان، آن امكانى است كه در مقابل ضرورت و امتناع به كار مى رود، كه پر واضح است كه صرف تمثل ملك به صورت بشر مستلزم امكان تمثل آن به صورت غير بشر نيست، و اگر مراد از امكان، امكان به معناى احتمال عقلى است ، كه صرف احتمال محذورى ندارد، تا دليلى بر اثبات و يا نفى آن قائم شود.
مؤلف: ولى دليل نقلى قابل اعتمادى بر اين معنا نداريم. بله ايرادى كه به اصل اشكال مى شود، اين است كه اگر مقصود از امكان، آن امكانى است كه در مقابل ضرورت و امتناع به كار مى رود، كه پر واضح است كه صرف تمثّل مَلَك به صورت بشر، مستلزم امكان تمثّل آن به صورت غير بشر نيست. و اگر مراد از امكان، امكان به معناى احتمال عقلى است، كه صرف احتمال محذورى ندارد، تا دليلى بر اثبات و يا نفى آن قائم شود.


و از اشكال چهارم هم بعضى همان جواب از اشكال سوم را داده اند، كه خلاصه ، احتمال تخلف در متواتر هم هست ، چيزى كه هست دليل نقلى آن را دفع كرده . ليكن اين جواب ناتمام است ، زيرا طرف بر مى گردد و مى گويد در خود آن دليل نقلى هم احتمال تخلف هست ، چون يكى از حواسى كه آن را درك مى كند سامعه است ، كه ممكن است خطا كند، پس جواب صحيح از اين اشكال همان جوابى است كه ما از اشكال دوم داديم - و خدا داناتر است .
و از اشكال چهارم هم، بعضى همان جواب از اشكال سوم را داده اند، كه:
 
خلاصه، احتمال تخلّف در متواتر هم هست. چيزى كه هست، دليل نقلى آن را دفع كرده. ليكن اين جواب ناتمام است. زيرا طرف بر مى گردد و مى گويد: در خود آن دليل نقلى هم، احتمال تخلّف هست. چون يكى از حواسى كه آن را درك مى كند، سامعه است، كه ممكن است خطا كند. پس جواب صحيح از اين اشكال، همان جوابى است كه ما از اشكال دوم داديم - و خدا داناتر است.
<span id='link39'><span>
<span id='link39'><span>
==حاصل سخن درباره حقيقت تمثل ==
==حاصل سخن درباره حقيقت تمثل ==
پس از آنچه گذشت روشن گرديد كه تمثل، عبارت است از ظهور چيزى براى انسان به صورتى كه انسان با آن الفت دارد و با غرضش از ظهور مى سازد، مانند ظهور جبرئيل براى مريم به صورت بشرى تمام عيار، چون ماءلوف و معهود آدمى از رسالت همين است كه شخص رسول ، رسالت خود را گرفته نزد مرسل اليه بيايد، و آنچه را گرفته از طريق تكلم و تخاطب اداء كند، و مانند ظهور دنيا براى على (عليه السلام) به صورت زنى زيبا و فريبنده. چون معهود و ماءلوف دل هاى بشر همين است كه در مقابل دخترى فوق العاده زيبا بيش از هر چيز ديگرى فريفته گردد و چنين صورتى بيش از هر چيز ديگرى قلب بشر را تسخير نموده بر عقل او غالب مى آيد، و همچنين مثال هاى ديگرى كه براى تمثل زده شد.
پس از آنچه گذشت روشن گرديد كه تمثل، عبارت است از ظهور چيزى براى انسان به صورتى كه انسان با آن الفت دارد و با غرضش از ظهور مى سازد، مانند ظهور جبرئيل براى مريم به صورت بشرى تمام عيار، چون ماءلوف و معهود آدمى از رسالت همين است كه شخص رسول ، رسالت خود را گرفته نزد مرسل اليه بيايد، و آنچه را گرفته از طريق تكلم و تخاطب اداء كند، و مانند ظهور دنيا براى على (عليه السلام) به صورت زنى زيبا و فريبنده. چون معهود و ماءلوف دل هاى بشر همين است كه در مقابل دخترى فوق العاده زيبا بيش از هر چيز ديگرى فريفته گردد و چنين صورتى بيش از هر چيز ديگرى قلب بشر را تسخير نموده بر عقل او غالب مى آيد، و همچنين مثال هاى ديگرى كه براى تمثل زده شد.
۱۳٬۸۲۱

ویرایش