۱۳٬۸۱۸
ویرایش
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
<span id='link36'><span> | <span id='link36'><span> | ||
== | ==بررسى چهار اشکال پيرامون تمثّل جبرئيل براى مريم«ع» == | ||
در خصوص اين | در خصوص اين تمثّل، در «تفسير كبير» و غير آن، به چند وجه اشكال شده است: | ||
اول | اول اين كه: جبرئيل به طورى كه از اخبار بر مى آيد، شخصى عظيم الجثه است، و چنين شخصى اگر بخواهد به قدر يك انسان معمولى كوچك شود، يا بايد مازاد از آن مقدارش ريخته شود، در اين صورت ديگر جبرئيلى باقى نمى ماند، و اگر آن مقدار زائد ساقط نشود، و در عين حال كوچك گردد، تداخل لازم مى آيد، كه يكى از محالات است. | ||
دوم | دوم اين كه: اگر تمثّل به طور كلّى امرى ممكن باشد، ديگر در هيچ موردى وثوق و اطمينانى باقى نمى ماند، و كسى قطع پيدا نمى كند كه مثلا اين شخصى كه الآن مى بيند، همان فلانى است كه ديروز ديده. چون ممكن است اين شخص بيگانه اى باشد كه به صورت او متمثل گشته. | ||
سوم | سوم اين كه: اگر تمثّل به صورت بشر ممكن و جایز باشد، به صورت هر چيز ديگرى، حتى پشه و حشرات نيز ممكن مى شود، و اگر اين را هم ممكن بدانيم، هر كسى مى تواند ادعاى ديدن جبرئيل را بكند، و اين نيز باطل است. | ||
چهارم | چهارم اين كه: اگر تمثّل جایز باشد، ديگر به هيچ خبر، حتى خبر متواتر هم نمى شود اعتماد كرد، و مثلا در اين كه رسول خدا در جنگ بدر قتال كرد، نيز مى شود تشكيك كرده و گفت: ممكن است او، فلان شخص بوده كه به صورت رسول خدا مجسم شده. | ||
اشكال اول را جواب داده اند به | اشكال اول را جواب داده اند به اين كه: | ||
ليكن خواننده عزيز بر ناتمامى اين جواب واقف | اگر قائل باشيم كه جبرئيل جسم است، چه مانعى دارد كه بگویيم دو قسم اجزاء دارد. يكى اجزاى اصلى است، كه همان مقدارى است كه انسان ها دارند، و يكى اجزاء زيادى، و هر وقت بخواهد، مى تواند با اجزاى اصلی اش، به صورت بشرى در آيد. و اگر قائل باشيم كه اصلا جسم نيست، بلكه از روحانيات است، چه مانعى دارد كه گاهى به طورى كه در روايات آمده، به جثه اى عظيم مجسم شود، و گاهى به كالبدى كوچك. | ||
ليكن خواننده عزيز بر ناتمامى اين جواب واقف است، چون شق اول آن، مبنى بر اين است كه تمثّل عبارت باشد از يك دگرگونى واقعى. يعنى شخص متمثل، ذات و حقيقت اولش باطل شود و به ذات ديگرى مبدل گردد، و حال آن كه قبلا روشن شد كه معناى تمثّل اين نيست، بلكه حفظ ذات و حقيقت، و ظهورش بر خلاف آن است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۹ </center> | ||
آيه هم با كمك سياقى كه | آيه هم با كمك سياقى كه دارد، ظاهر در اين است كه جبرئيل، با تمثلش از حقيقت فرشتگى بيرون نيامد و بشر نشد، بلكه در ادراك مريم، به صورت بشر ظاهر گرديد، نه فى نفسه و در خارج. همچنان كه نظيرش در نزول ملائكه كرام بر ابراهيم و بشارت دادن وى به ولادت اسحاق، و نيز نزولشان بر لوط «عليه السلام» و ظهورشان به صورت بشر، و نيز ظهور ابليس در جنگ بدر به صورت سراقة بن مالك با آن كه سراقه آن روز در مكه بود، كه در آيه ۴۸ سوره «انفال» بدان اشاره شده. | ||
و نظائر اين | و نظائر اين تمثّل در روايات بسيار زياد است. مانند ابليس كه در داستان دار الندوه، كه مشركان براى كشتن رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مشورت مى كردند به صورت پيرمردى سالخورده پيدا و متمثل شد و پيشنهاد جديد و تازه اى داد و همه پذيرفتند. | ||
پس در اغلب اين | و نيز مانند تمثّلش در روز عقبه به صورت منبه بن حجاج، و تمثلش براى يحيى «عليه السلام» به صورتى عجيب و غريب، و نيز مانند تمثّل دنيا براى اميرالمومنين «عليه السلام» به صورت زنى زيبا و فتان، و تمثل مال و اولاد و عمل آدمى در هنگام مرگ، و تمثّل اعمال آدمى در قبر و در روز قيامت، و از همين قبيل است تمثّل هایى كه در خواب ديده مى شود. مانند تمثّل دشمن به صورت سگ و يا مار و عقرب، و تمثّل همسر به صورت كفش، و تمثّل ترقى و علوّ مقام به صورت اسب، و تمثّل افتخار به صورت تاج، و امثال اين گونه تمثلات. | ||
پس در اغلب اين موارد، شخص متمثّل به طورى كه شما خواننده ملاحظه مى كنيد، اصلا فى نفسه و در خارج صورتى ندارد، تا آن را گذاشته به صورتى ديگر در آيد، و اين بهترين شاهد است بر اين كه اصل مبناى اشكالى كه شده و جوابى كه دادند، غلط است. | |||
<span id='link37'><span> | <span id='link37'><span> | ||
==پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل == | ==پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل == | ||
و اشكال دوم را پاسخ گفته اند به اينكه: اين اشكال اگر وارد باشد به هر حال وارد است ، چه ما تمثل را جائز بدانيم و چه ندانيم ، زيرا جائز هم ندانيم باز اشكال مى شود كه مگر خدا قادر نيست كسى را به صورت فلانى خلق كند؟ | و اشكال دوم را پاسخ گفته اند به اينكه: اين اشكال اگر وارد باشد به هر حال وارد است ، چه ما تمثل را جائز بدانيم و چه ندانيم ، زيرا جائز هم ندانيم باز اشكال مى شود كه مگر خدا قادر نيست كسى را به صورت فلانى خلق كند؟ |
ویرایش