گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۴: خط ۳۴:
<span id='link33'><span>
<span id='link33'><span>


==بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته مربوط به موسى (عليه السلام ) ودعوت او) ==
==بحث روايتى: (رواياتى ذيل برخى آيات گذشته) ==
در مجمع البيان آمده كه : واحدى به سند خود از ابن عباس روايت كرده كه گفت : شخصى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيد: كداميك از دو مدت را موسى براى شعيب به سر رسانيد؟ فرمود مدت دورتر و بيشتر را
در مجمع البيان آمده كه: واحدى، به سند خود، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: شخصى از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» پرسيد: كداميك از دو مدت را موسى براى شعيب به سر رسانيد؟ فرمود: مدت دورتر و بيشتر را.


مؤ لف : در معناى اين حديث روايتى را هم به سند خود از ابى ذر از آن جناب آورده
مؤلف: در معناى اين حديث، روايتى را هم به سند خود، از ابى ذر، از آن جناب آورده.


و در الدر المنثور است كه : ابن مردويه ، از مقسم ، روايت كرده كه گفت : من حسن بن على بن ابى طالب (رضى الله عنه ) را ديدم ، و از او پرسيدم : موسى كدام يك از دو مدت را براى شعيب انجام داد رسانيد؟ اولى را يا دومى را؟ فرمود: دومى را
و در الدر المنثور است كه: ابن مردويه، از مقسم، روايت كرده كه گفت: من حسن بن على بن ابى طالب «رضى الله عنه» را ديدم، و از او پرسيدم: موسى، كدام يك از دو مدت را براى شعيب انجام داد، رسانيد؟ اولى را يا دومى را؟ فرمود: دومى را.


و در مجمع البيان است كه : ابو بصير از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: بعد از آنكه موسى مدت را به سربرد خانواده اش را برداشت تا به طرف خانه رود، راه را گم كرد، و آتشى ديد، به اهل بيتش گفت : اينجا باشيد كه من آتشى مى بينم
و در مجمع البيان است كه: ابوبصير، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: بعد از آن كه موسى مدت را به سر برد، خانواده اش را برداشت تا به طرف خانه رود. راه را گُم كرد، و آتشى ديد. به اهل بيتش گفت: اين جا باشيد كه من آتشى مى بينم.


و از كتاب طب الائمه به سند خود از جابر جعفى از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: مقصود از كلمه ((من غير سوء((، در آيه ((و ادخل يدك فى جيبك تخرج بيضاء من غير سوء(( بدون مرض برص است
و از كتاب طبّ الائمه، به سند خود، از جابر جعفى، از امام باقر «عليه السلام» روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: مقصود از كلمۀ «مِن غَيرِ سُوء»، در آيه «وَ أدخِل يَدَكَ فِى جَيبِكَ تَخرُج بَيضَاءَ مِن غَيرِ سُوء»، بدون مرض برص است.


و در تفسير قمى در ذيل آيه ((فرددناه الى امه ...(( از راوى نقل كرده كه گفت : به امام ابى جعفر (عليه السلام ) عرضه داشتم : موسى چند روز از مادرش غايب شد؟ تا خداى عزوجل دوباره او را به وى برگردانيد؟ فرمود: سه روز
و در تفسير قمى، در ذيل آيه «فَرَدَدنَاهُ إلَى أُمّه...»، از راوى نقل كرده كه گفت: به امام ابى جعفر «عليه السلام» عرضه داشتم: موسى، چند روز از مادرش غايب شد تا خداى عزوجل، دوباره او را به وى برگردانيد؟ فرمود: سه روز.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۶ </center>
مى گويد: پس عرضه داشتم آيا هارون برادر پدرى و مادرى موسى (عليه السلام ) بود؟ فرمود: بله ، مگر نشنيدى كلام خداى عز و جل را كه مى فرمايد: ((اى پسر مادرم ريشم و سرم را مگير((، پرسيدم : كدام يك بزرگتر بودند؟ فرمود: هارون ، پرسيدم : وحى به هر دو نازل مى شد؟ فرمود: وحى به موسى مى شد و موسى به هارون وحى مى كرد
مى گويد: پس عرضه داشتم آيا هارون، برادر پدرى و مادرى موسى «عليه السلام» بود؟ فرمود: بله، مگر نشنيدى كلام خداى عزوجل را كه مى فرمايد: «اى پسر مادرم! ريشم و سرم را مگير». پرسيدم: كدام يك بزرگتر بودند؟ فرمود: هارون. پرسيدم: وحى به هر دو نازل مى شد؟ فرمود: وحى به موسى مى شد و موسى، به هارون وحى مى كرد.


پرسيدم : بفرماييد ببينم آيا حكومت در بنى اسرائيل و منصب قضاوت و امر و نهى به هر دو واگذار بود؟ فرمود: موسى با پروردگارش مناجات مى كرد، و آنچه به سويش وحى مى شد مى نوشت ، و با آن علم ، در بنى اسرائيل قضاوت مى كرد، و چون براى مناجات غايب مى شد هارون خليفه و جانشين او مى شد. پرسيدم : كدام يك زودتر از دنيا رفتند؟ فرمود: هارون قبل از موسى ، و هر دو در ((تيه (( در گذشتند. پرسيدم : آيا موسى فرزندى هم داشت ؟ فرمود: نه ، ذريه ال عمران از هارون شد
پرسيدم: بفرماييد ببينم آيا حكومت در بنى اسرائيل و منصب قضاوت و امر و نهى، به هر دو واگذار بود؟  


مؤ لف : اشكالى به اين روايت متوجه است اين است كه : ذيلش با رواياتى ديگر كه دلالت بر فرزند داشتن آن جناب دارد، نمى سازد، همچنان كه از تورات نيز برمى آيد كه آن حضرت فرزند داشته
فرمود: موسى با پروردگارش مناجات مى كرد، و آنچه به سويش وحى مى شد، مى نوشت، و با آن علم، در بنى اسرائيل قضاوت مى كرد، و چون براى مناجات غايب مى شد، هارون خليفه و جانشين او مى شد.


و در تفسير جوامع الجامع در ذيل جمله ((و استكبر هو و جنوده (( از معصوم (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: يكى از پيامها كه موسى (عليه السلام ) از پروردگارش حكايت كرده اين است كه فرمود: كبريا و عظمت جامه من است (تنها شايسته من است ) و هر كس بخواهد در يكى از آن دو با من منازعه كند، در آتشش مى افكنم
پرسيدم: كدام يك زودتر از دنيا رفتند؟ فرمود: هارون قبل از موسى، و هر دو، در «تيه» درگذشتند. پرسيدم: آيا موسى فرزندى هم داشت؟ فرمود: نه، ذريه آل عمران از هارون شد.


و در كافى به سند خود از طلحه بن زيد، از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: ائمه در كتاب خدا دو قسمند. يكى پيشوايان هدايت ، كه درباره شان فرمود: ((و جعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا(( يعنى قرار داديم ايشان را امامانى كه به امر ما هدايت مى كنند، نه به امر مردم ، بلكه امر خدا را بر امر خود و حكم خدا را بر حكم خود مقدم مى دارند، قسم دوم پيشوايان ضلالت ، كه درباره شان فرمود: ((و جعلناهم ائمه يدعون الى النار(( ايشان را قرار داديم پيشوايانى كه مردم را به سوى آتش مى خوانند، امر خود را قبل از حكم خدا، و مقدم بر آن مى دانند، و بر طبق هوى و هوسها، بر خلاف آنچه در كتاب خداى عز و جل هست ، عمل مى كنند
مؤلف: اشكالى به اين روايت متوجه است، اين است كه: ذيلش با رواياتى ديگر كه دلالت بر فرزند داشتن آن جناب دارد، نمى سازد. همچنان كه از تورات نيز بر مى آيد كه آن حضرت فرزند داشته.
 
و در تفسير جوامع الجامع، در ذيل جمله «وَ استَكبَرَ هُوَ وَ جُنُودُه»، از معصوم «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: يكى از پيام ها كه موسى «عليه السلام»، از پروردگارش حكايت كرده، اين است كه فرمود: كبريا و عظمت جامه من است (تنها شايسته من است)، و هر كس بخواهد در يكى از آن دو با من منازعه كند، در آتشش مى افكنم.
 
و در كافى، به سند خود، از طلحه بن زيد، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: ائمه در كتاب خدا دو قسم اند:
 
يكى پيشوايان هدايت، كه درباره شان فرمود: «وَ جَعَلنَا مِنهُم أئمّة يَهدُونَ بِأمرِنَا». يعنى: قرار داديم ايشان را امامانى كه به امر ما هدايت مى كنند، نه به امر مردم، بلكه امر خدا را بر امر خود و حكم خدا را بر حكم خود مقدم مى دارند.
 
قسم دوم، پيشوايان ضلالت، كه درباره شان فرمود: «وَ جَعَلنَاهُم أئِمَّةً يَدعُونَ إلَى النّار». ايشان را قرار داديم پيشوايانى كه مردم را به سوى آتش مى خوانند. امر خود را قبل از حكم خدا، و مقدم بر آن مى دانند، و بر طبق هوا و هوس ها، بر خلاف آنچه در كتاب خداى عزوجل هست، عمل مى كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۵۷ </center>
<span id='link34'><span>
<span id='link34'><span>
==گفتارى پيرامون داستانهاى موسى (عليه السلام )و هارون - در چند فصل ==
==گفتارى پيرامون داستانهاى موسى (عليه السلام )و هارون - در چند فصل ==


۱۳٬۷۰۳

ویرایش