گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:


==توضيحى در مورد خوشحال شدن اهل كتاب از نزول قرآن ==
==توضيحى در مورد خوشحال شدن اهل كتاب از نزول قرآن ==
«'''وَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَب يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْك ...'''»:
«'''وَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَاب يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْك ...'''»:


ظاهرا منظور از «'''الذين اوتوا الكتاب '''» يهود و نصارى ، و يا اين دو طائفه با مجوس است ، چون معهود از اطلاقات قرآن همين است . و اما اينكه مى فرمايد اهل كتاب خوشحالى مى كنند از اين كه قرآن به تو نازل شده ، جهتش اين است كه اين سوره مكى است و تاريخ اثبات كرده كه يهود، در اوائل بعثت و قبل از آن ، عنادى با پيامبر نداشتند، بلكه حوادث به وجود آمده بعد از هجرت بوده است.
ظاهرا منظور از «الذين اوتوا الكتاب»، يهود و نصارا، و يا اين دو طایفه با مجوس است. چون معهود از اطلاقات قرآن همين است. و اما اين كه مى فرمايد اهل كتاب خوشحالى مى كنند از اين كه قرآن به تو نازل شده، جهتش اين است كه اين سوره مكى است و تاريخ اثبات كرده كه يهود، در اوائل بعثت و قبل از آن، عنادى با پيامبر نداشتند، بلكه حوادث به وجود آمده بعد از هجرت بوده است.


و آن عنادى كه ايشان را واداشت آن حوادث شوم را ببار بياورند همه بعد از هجرت بود، و حتى در اوائل هجرت هم جمعى از ايشان دعوت اسلام را پذيرفته ، بر نبوت خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) شهادت دادند، و شهادت دادند كه اين همان پيغمبرى است كه در كتابهاى آنان بشارت به آمدنش داده شده ، و قرآن همين معنا را از ايشان حكايت نموده مى فرمايد: «'''و شهد شاهد من بنى اسرائيل على مثله فامن و استكبرتم '''».
و آن عنادى كه ايشان را واداشت آن حوادث شوم را به بار بياورند، همه بعد از هجرت بود، و حتى در اوائل هجرت هم جمعى از ايشان دعوت اسلام را پذيرفته، بر نبوت خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله و سلم) شهادت دادند، و شهادت دادند كه اين همان پيغمبرى است كه در كتاب هاى آنان بشارت به آمدنش داده شده، و قرآن همين معنا را از ايشان حكايت نموده، مى فرمايد: «و شهد شاهد من بنى اسرائيل على مثله فآمن و استكبرتم».


و اما نصارى ، قومى از ايشان نيز در آن روزگار بر دين حق بودند و هيچگونه عنادى نسبت به دعوت اسلام نشان ندادند،
و اما نصارا، قومى از ايشان نيز در آن روزگار بر دين حق بودند و هيچ گونه عنادى نسبت به دعوت اسلام نشان ندادند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۰۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۰۹ </center>
مانند قومى از نصاراى حبشه به طورى كه در داستان هجرت مسلمين به حبشه نقل شده ، و همچنين جمعى از غير مردم حبشه ، همچنانكه قرآن كريم درباره امثال آنان فرموده : «'''الذين اتيناهم الكتاب من قبله هم به يؤمنون '''» و نيز فرموده : «'''و من قوم موسى امه يهدون بالحق و به يعدلون '''».
مانند قومى از نصاراى حبشه، به طورى كه در داستان هجرت مسلمين به حبشه نقل شده، و همچنين جمعى از غير مردم حبشه. همچنان كه قرآن كريم درباره امثال آنان فرموده: «الذين اتيناهم الكتاب من قبله هم به يؤمنون». و نيز فرموده: «و من قوم موسى امة يهدون بالحق و به يعدلون».


و همچنين مجوس آن روز هم در انتظار بعثت و فرج خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و ظهور دينى كه حق و عدالت را گسترش دهد بسر مى بردند و مانند مشركين با حق دشمنى و عناد نمى ورزيدند.
و همچنين مجوس آن روز هم در انتظار بعثت و فرج خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و ظهور دينى كه حق و عدالت را گسترش دهد، به سر مى بردند و مانند مشركان با حق دشمنى و عناد نمى ورزيدند.
با در نظر داشتن اين زمينه ، آيه در اين معنا ظهور دارد كه منظور از اهل كتاب همين يهود و نصارى و مجوس باشد، مخصوصا اهل حق از نصارى كه معتقد بودند به اينكه مسيح بشرى است كه خداوند او را به نبوت ارسال داشته - مانند نجاشى و اصحابش -.


ذيل آيه هم كه مى فرمايد: «'''بگو من مامور شدم كه خدا را بندگى كنم ، و كسى را شريكش ندانسته مردم را بسوى او دعوت كنم '''» آن را تاييد مى كند و خيلى روشن است كه خطاب در اين جمله مناسب تر است كه با نصارى باشد.
با در نظر داشتن اين زمينه، آيه در اين معنا ظهور دارد كه منظور از اهل كتاب، همين يهود و نصارا و مجوس باشد. مخصوصا اهل حق از نصارا كه معتقد بودند به اين كه مسيح بشرى است كه خداوند او را به نبوت ارسال داشته - مانند نجاشى و اصحابش.


«'''و من الاحزاب من ينكر بعضه '''» - الف و لام در «'''الاحزاب '''» الف و لام عهد است ، و معنايش اين است كه پاره اى از احزاب اهل كتاب ، كسانيند كه پاره اى از آنچه به تو نازل شده را انكار مى كنند، و آن آياتى است كه دلالت بر توحيد و نفى تثليث و نفى ساير عقائد باطله و معارف و احكام دستخورده اهل كتاب دارد.
ذيل آيه هم كه مى فرمايد: «بگو من مأمور شدم كه خدا را بندگى كنم، و كسى را شريكش ندانسته، مردم را به سوى او دعوت كنم»، آن را تاييد مى كند و خيلى روشن است كه خطاب در اين جمله، مناسب تر است كه با نصارا باشد.


«'''قل انما امرت ان اعبداللّه و لا اشرك به '''» - اين جمله دلالت دارد بر اينكه مقصود از آن بعضى كه انكارش مى كنند آياتى است كه توحيد در عبادت و اطاعت را مى رساند، و در آيه ديگرى هم پيغمبر خود را دستور مى دهد كه ايشان را به موافقت با آن آيات و آن معارف دعوت نمايد، و مى فرمايد: «'''قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه سواء بيننا و بينكم ان لا نعبد الا اللّه و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون اللّه '''».
«'''و من الاحزاب من ينكر بعضه '''» - الف و لام در «الاحزاب»، الف و لام عهد است، و معنايش اين است كه پاره اى از احزاب اهل كتاب، كسانی اند كه پاره اى از آنچه به تو نازل شده را انكار مى كنند، و آن آياتى است كه دلالت بر توحيد و نفى تثليث و نفى ساير عقائد باطله و معارف و احكام دست خورده اهل كتاب دارد.
 
«'''قل انما امرت ان اعبد اللّه و لا اشرك به '''» - اين جمله دلالت دارد بر اين كه مقصود از آن بعضى كه انكارش مى كنند، آياتى است كه توحيد در عبادت و اطاعت را مى رساند، و در آيه ديگرى هم، به پيغمبر خود دستور مى دهد كه ايشان را به موافقت با آن آيات و آن معارف دعوت نمايد، و مى فرمايد: «قل يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم ان لا نعبد الا اللّه و لا نشرك به شيئا و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون اللّه».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۱۰ </center>
«'''اليه ادعو و اليه ماب '''» - در اين جمله كلام را پايان داده ، مى فرمايد: بازگشت من به سوى اوست . بنابراين در اول كلام هدف خود و ديگران را، و در آخر آن سيره خود را بيان نموده مى فرمايد: من مامور شده ام كه تنها خدا را پرستش كنم ، و عمل و دعوتم بر اين اساس باشد، و بر همين سيره هم در ميان مردم رفتار مى كنم ، و مردم را جز به سوى او نمى خوانم ، و در هيچ امرى از امورم جز به او مراجعه نمى كنم.
«'''اليه ادعو و اليه مآب '''» - در اين جمله كلام را پايان داده، مى فرمايد: بازگشت من به سوى اوست. بنابراين در اول كلام، هدف خود و ديگران را، و در آخر آن سيره خود را بيان نموده مى فرمايد: من مأمور شده ام كه تنها خدا را پرستش كنم، و عمل و دعوتم بر اين اساس باشد، و بر همين سيره هم در ميان مردم رفتار مى كنم، و مردم را جز به سوى او نمى خوانم، و در هيچ امرى از امورم، جز به او مراجعه نمى كنم.


بنابراين ذيل آيه ، همان معنايى را مى رساند كه آيه «'''قل هذه سبيلى ادعو الى اللّه على بصيره انا و من اتبعنى و سبحان اللّه و ما انا من المشركين '''» آن را افاده مى كرد.
بنابراين ذيل آيه، همان معنايى را مى رساند كه آيه «قل هذه سبيلى ادعو الى اللّه على بصيرة انا و من اتبعنى و سبحان اللّه و ما انا من المشركين» آن را افاده مى كرد.


ممكن هم هست منظور از جمله «'''و اليه ماب '''» مساءله معاد باشد كه در اين صورت تعليل را افاده مى كند، و آيه چنين معنا مى دهد: من فقط به سوى او دعوت مى كنم ، چون بازگشت من ، تنها به سوى اوست.
ممكن هم هست منظور از جمله «و اليه مآب»، مسأله معاد باشد كه در اين صورت تعليل را افاده مى كند، و آيه چنين معنا مى دهد: من فقط به سوى او دعوت مى كنم، چون بازگشت من، تنها به سوى اوست.


وجوه ديگرى كه در بيان مراد از: «'''و الذين آتيناهم الكتاب يفرحون بماانزل اليك '''» گفته شده است
بعضى از مفسران كلمه «كتاب» را كه در آيه است، به قرآن، و جمله «الذين آتيناهم الكتاب» را به اصحاب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم)، و كلمه «احزاب» را به اعرابى تفسير كرده اند كه عليه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) حزب تشكيل دادند - كه همان قريش و ساير قبايل بودند - و گرفتاری هايى براى آن حضرت درست كردند.


بعضى از مفسرين كلمه «'''كتاب '''» را كه در آيه است به قرآن ، و جمله «'''الذين آتيناهم الكتاب'''» را به اصحاب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و كلمه «'''احزاب '''» را به اعرابى تفسير كرده اند كه عليه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) حزب تشكيل دادند - كه همان قريش و ساير قبايل بودند - و گرفتاريهايى براى آن حضرت درست كردند.
وليكن اين تفسير صحيح نيست. زيرا معهود نيست و سابقه ندارد كه قرآن كريم جمله «الذين اوتوا الكتاب» را بر اصحاب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) اطلاق كرده باشد. علاوه بر اين كه اگر آيه را اين طور تفسير كنيم، لازمه اش اين است كه اين معنا تكرار شودو (زيرا آيه بعدى نيز همين معنا را ذكر مى كند).


وليكن اين تفسير صحيح نيست ، زيرا معهود نيست و سابقه ندارد كه قرآن كريم جمله «'''الذين اوتوا الكتاب '''» را بر اصحاب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) اطلاق كرده باشد. علاوه بر اينكه اگر آيه را اينطور تفسير كنيم لازمه اش اين است كه اين معنى تكرار شود (زيرا آيه بعدى نيز همين معنى را ذكر مى كند).
و چه بسا گفته باشند كه مقصود از اين جمله تنها يهود، و مقصود از كتاب، تورات است، و مراد از اين كه فرمود بعضى از احزاب پاره اى از قرآن را انكار مى كنند، آن آياتى است كه مشتمل بر احكامى خلاف احكام تحريف شده تورات است.  


و چه بسا گفته باشند كه مقصود از اين جمله تنها يهود، و مقصود از كتاب ، تورات است ، و مراد از اينكه فرمود بعضى از احزاب پاره اى از قرآن را انكار مى كنند آن آياتى است كه مشتمل بر احكامى خلاف احكام تحريف شده تورات است.
و اگر بگويى انكار چنين آياتى اختصاص به بعضى از يهود نداشت، بلكه همه يهود آن را منكر بودند، مى گوييم: درست است، وليكن بعضى از يهود بدون فرح و خوشحالى از نزول قرآن، آن دسته از آيات را انكار مى كردند، و بقيه يهود هم خوشحال بودند و هم آن دسته را انكار مى كردند. آنگاه براى اثبات اين معنا كلام را طولانى كرده اند.
 
و اگر بگويى انكار چنين آياتى اختصاص به بعضى از يهود نداشت ، بلكه همه يهود آن را منكر بودند، مى گوييم: درست است و ليكن بعضى از يهود بدون فرح و خوشحالى از نزول قرآن ، آن دسته از آيات را انكار مى كردند، و بقيه يهود هم خوشحال بودند و هم آن دسته را انكار مى كردند. آنگاه براى اثبات اين معنا كلام را طولانى كرده اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۱۱ </center>
و از بعضى از مفسرين نقل شده كه گفته اند: منظور از موصول «'''الذين '''» عموم مسلمين ، و منظور از «'''احزاب '''» يهود و نصارى و مجوس است . باز از بعضى ديگر نقل شده كه گفته اند در جمله «'''و اليه ماب '''» تقدير «'''و اليه مابى و مابكم '''» است.
و از بعضى از مفسران نقل شده كه گفته اند: منظور از موصول «الذين»، عموم مسلمين، و منظور از «احزاب»، يهود و نصارا و مجوس است. باز از بعضى ديگر نقل شده كه گفته اند: در جمله «و اليه مآب»، تقدير «و اليه مآبى و مآبكم» است.


وليكن اين اقوال هيچ دليلى از ظاهر لفظ آيه ندارند، و فائده اى هم در تعقيب آنها و پاسخ از آنها نيست.
وليكن اين اقوال هيچ دليلى از ظاهر لفظ آيه ندارند، و فایده اى هم در تعقيب آن ها و پاسخ از آن ها نيست.


«'''وَ كَذَلِك أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئنِ اتَّبَعْت أَهْوَاءَهُم بَعْدَ مَا جَاءَك مِنَ الْعِلْمِ مَا لَك مِنَ اللَّهِ مِن وَلىٍّ وَ لا وَاقٍ'''»:
«'''وَ كَذَلِك أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيًّا وَ لَئنِ اتَّبَعْت أَهْوَاءَهُم بَعْدَ مَا جَاءَك مِنَ الْعِلْمِ مَا لَك مِنَ اللَّهِ مِن وَلىٍّ وَ لا وَاقٍ'''»:


اشاره «'''كذلك '''» به كتابی است كه در آيه قبلى بود، و مقصود از آن جنس و عموم كتابهاى نازل شده بر انبياء گذشته است ، مانند تورات و انجيل.
اشاره «كذلك»، به كتابی است كه در آيه قبلى بود، و مقصود از آن، جنس و عموم كتاب هاى نازل شده بر انبياء گذشته است. مانند تورات و انجيل.


و منظور از «'''حكم '''» قضاء و فرمان است ، چون شاءن كتابى كه از آسمان نازل شود همين است. همچنانكه در آيه ديگر فرموده : «'''و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه '''» پس كتاب از يك نظر حكم الهى است ، و از يك نظر حاكم ميان مردم است ، و اين است معناى حكم نه حكمت كه بعضى گفته اند.
و منظور از «حكم»، قضاء و فرمان است. چون شأن كتابى كه از آسمان نازل شود، همين است. همچنان كه در آيه ديگر فرموده: «و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه». پس كتاب از يك نظر حكم الهى است، و از يك نظر حاكم ميان مردم است، و اين است معناى حكم، نه حكمت كه بعضى گفته اند.


كلمه «'''عربيا'''» صفت است براى حكم ، و اشاره است به اينكه اگر كتاب را به زبان عربى كه زبان رسول خدا (صلى اللّه اعليه و آله و سلم ) است نازل فرموده براى اين بوده كه سنت او بر اين جارى شده كه هر پيغمبرى را به زبان قوم خودش بفرستد، و در اين باره فرموده : «'''و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه '''» و اين معنا پوشيده نيست كه خود شاهد است بر اينكه مراد از اهل كتابى كه در آيه قبلى آمده يهود و نصارى است ، و اصولا روى سخن در اين آيات به ايشان است همچنانكه آيات سابق متعرض حال مشركين بود.
كلمه «عربيا»، صفت است براى حكم، و اشاره است به اين كه اگر كتاب را به زبان عربى كه زبان رسول خدا (صلى اللّه اعليه و آله و سلم) است، نازل فرموده، براى اين بوده كه سنت او بر اين جارى شده كه هر پيغمبرى را به زبان قوم خودش بفرستد. و در اين باره فرموده: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه». و اين معنا پوشيده نيست كه خود شاهد است بر اين كه مراد از اهل كتابى كه در آيه قبلى آمده، يهود و نصارا است، و اصولا روى سخن در اين آيات، به ايشان است، همچنان كه آيات سابق متعرض حال مشركان بود.
<span id='link368'><span>
<span id='link368'><span>
==نهى شدن پيامبر «ص»، از پيروى خواسته هاىاهل كتاب ==
==نهى شدن پيامبر «ص»، از پيروى خواسته هاىاهل كتاب ==
بنابراين منظور از جمله «'''و لئن اتبعت اهواءهم ...'''» نهى از پيروى خواسته هاى اهل كتاب است ، كه نه تنها در اين آيه بلكه بارها در قرآن كريم از آن نهى فرموده ، و عمده جهت آن اين است كه اهل كتاب از پيش ‍ خود معجزاتى دلبخواه غير از معجزه قرآن پيشنهاد مى كردند، همچنانكه مشركين از آن حضرت معجزاتى طلب مى نمودند. علاوه بر اينكه اهل كتاب نسخ احكام را محال مى پنداشتند،
بنابراين منظور از جمله «'''و لئن اتبعت اهواءهم ...'''» نهى از پيروى خواسته هاى اهل كتاب است ، كه نه تنها در اين آيه بلكه بارها در قرآن كريم از آن نهى فرموده ، و عمده جهت آن اين است كه اهل كتاب از پيش ‍ خود معجزاتى دلبخواه غير از معجزه قرآن پيشنهاد مى كردند، همچنانكه مشركين از آن حضرت معجزاتى طلب مى نمودند. علاوه بر اينكه اهل كتاب نسخ احكام را محال مى پنداشتند،
۱۳٬۷۱۹

ویرایش