گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۶: خط ۶۶:


==مراد از اشراق زمين به نور پروردگارش در قيامت ==
==مراد از اشراق زمين به نور پروردگارش در قيامت ==
وَ أَشرَقَتِ الاَرْض بِنُورِ رَبهَا ...
«'''وَ أَشرَقَتِ الاَرْض بِنُورِ رَبهَا ...'''»:


((اشراق الاءرض (( به معناى نورانى شدن زمين است . و كلمه ((نور(( معنايش معروف است . البته اين كلمه در كلام خداى تعالى در بسيارى موارد به همان معناى معروفش يعنى نور حسى آمده ، و در بعضى موارد به عنايتى بر ايمان و بر قرآن نيز اطلاق شده است ، و آن عنايت اين است كه ايمان و قرآن حقايقى را براى دارنده اش روشن مى كند،
((اشراق الاءرض (( به معناى نورانى شدن زمين است . و كلمه ((نور(( معنايش معروف است . البته اين كلمه در كلام خداى تعالى در بسيارى موارد به همان معناى معروفش يعنى نور حسى آمده ، و در بعضى موارد به عنايتى بر ايمان و بر قرآن نيز اطلاق شده است ، و آن عنايت اين است كه ايمان و قرآن حقايقى را براى دارنده اش روشن مى كند،
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
اين معنايى كه به نظر ما رسيده از مواضعى از كلام خداى تعالى استفاده مى شود: مانند آيه ((لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد(( و آيه ((يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضراو ما عملت من سوء(( و آيه شريفه ((يومئذ تحدث اخبارها بان ربك اوحى لها يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره ((، و آيات بسيارى ديگر كه دلالت دارند بر ظهور اعمال و تجسم آنها، و شهادت اعضاى بدن آدميان و امثال آن .
اين معنايى كه به نظر ما رسيده از مواضعى از كلام خداى تعالى استفاده مى شود: مانند آيه ((لقد كنت فى غفلة من هذا فكشفنا عنك غطاءك فبصرك اليوم حديد(( و آيه ((يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضراو ما عملت من سوء(( و آيه شريفه ((يومئذ تحدث اخبارها بان ربك اوحى لها يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم فمن يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره ((، و آيات بسيارى ديگر كه دلالت دارند بر ظهور اعمال و تجسم آنها، و شهادت اعضاى بدن آدميان و امثال آن .


((و وضع الكتاب (( - بعضى از مفسرين گفته اند: ((مراد از نهادن كتاب رسيدگى به حساب اعمال است ((. ولى اين وجه - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - صحيح نيست . و بعضى ديگر گفته اند: مراد از كتاب ، همان نامه هاى اعمال است ، كه حساب بر طبق آنها صورت ميگيرد و بر طبق آن حكم مى كنند.
«'''و وضع الكتاب'''» - بعضى از مفسرين گفته اند: ((مراد از نهادن كتاب رسيدگى به حساب اعمال است ((. ولى اين وجه - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - صحيح نيست . و بعضى ديگر گفته اند: مراد از كتاب ، همان نامه هاى اعمال است ، كه حساب بر طبق آنها صورت ميگيرد و بر طبق آن حكم مى كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۴۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۴۹ </center>
و بعضى ديگر گفته اند: مراد از كتاب لوح محفوظ است . مؤ يد اين وجه آيه ((هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون (( است .
و بعضى ديگر گفته اند: مراد از كتاب لوح محفوظ است . مؤ يد اين وجه آيه ((هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون (( است .


((و جى ء بالنبيين و الشهداء(( - اما آوردن انبيا - به طورى كه از سياق برمى آيد - براى اين است كه از ايشان بپرسند آيا رسالت خدا را انجام داديد يا نه ؟ و آيه شريفه ((فلنسئلن الّذين ارسل اليهم و لنسئلن المرسلين ((، هم مؤ يد اين معنا است .
«'''و جى ء بالنبيين و الشهداء'''» - اما آوردن انبيا - به طورى كه از سياق برمى آيد - براى اين است كه از ايشان بپرسند آيا رسالت خدا را انجام داديد يا نه ؟ و آيه شريفه ((فلنسئلن الّذين ارسل اليهم و لنسئلن المرسلين ((، هم مؤ يد اين معنا است .


و اما آوردن شهدا كه عبارتند از گواهان اعمال ، آن نيز براى اين است كه آنچه از اعمال قوم خود ديده اند و تحمل كرده اند، اداء كنند كه در جاى ديگر در اين باره فرموده : ((فكيف اذا جئنا من كل امة بشهيد و جئنا بك على هولاء شهيدا((.
و اما آوردن شهدا كه عبارتند از گواهان اعمال ، آن نيز براى اين است كه آنچه از اعمال قوم خود ديده اند و تحمل كرده اند، اداء كنند كه در جاى ديگر در اين باره فرموده : ((فكيف اذا جئنا من كل امة بشهيد و جئنا بك على هولاء شهيدا((.


((و قضى بينهم بالحق و هم لا يظلمون (( - دو ضمير جمع كه در ((بينهم (( و ((يظلمون (( است ، به عموم مردم كه از سياق استفاده مى شود، برمى گردد، هر چند كه كلمه ((ناس (( قبلا ذكر نشده باشد. و قضاى بين مردم ، عبارت است از داورى بين آنان در آنچه كه در آن اختلاف مى كردند. و اين معنا مكرر در كلام خداى تعالى آمده ، مانند: ((ان ربك يقضى بينهم يوم القيامة فيما كانوا فيه يختلفون ((.
«'''و قضى بينهم بالحق و هم لا يظلمون'''» - دو ضمير جمع كه در ((بينهم (( و ((يظلمون (( است ، به عموم مردم كه از سياق استفاده مى شود، برمى گردد، هر چند كه كلمه ((ناس (( قبلا ذكر نشده باشد. و قضاى بين مردم ، عبارت است از داورى بين آنان در آنچه كه در آن اختلاف مى كردند. و اين معنا مكرر در كلام خداى تعالى آمده ، مانند: ((ان ربك يقضى بينهم يوم القيامة فيما كانوا فيه يختلفون ((.
 
«'''وَ وُفِّيَت كلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَت وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ'''»:


وَ وُفِّيَت كلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَت وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ
كلمه ((توفيه (( به معناى دادن و پرداختن چيزى است به حد كمال و تمام . و در جمله مورد بحث به خود عمل متعلق شده ، يعنى فرموده در قيامت خود اعمال را به صاحبانشان مى دهيم ، نه جزا و پاداش آن را و اين بدان جهت است كه ديگر جاى شكى در عادلانه بودن جزاى آن روز باقى نگذارد، و در نتيجه آيه مزبور به منزله بيان براى جمله ((و هم لا يظلمون (( است .
كلمه ((توفيه (( به معناى دادن و پرداختن چيزى است به حد كمال و تمام . و در جمله مورد بحث به خود عمل متعلق شده ، يعنى فرموده در قيامت خود اعمال را به صاحبانشان مى دهيم ، نه جزا و پاداش آن را و اين بدان جهت است كه ديگر جاى شكى در عادلانه بودن جزاى آن روز باقى نگذارد، و در نتيجه آيه مزبور به منزله بيان براى جمله ((و هم لا يظلمون (( است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۵۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۵۰ </center>
((و هو اعلم بما يفعلون (( - يعنى حكم خدا بدين منوال كه كتاب را بگذارند و از روى آن به حساب خلايق برسند، و همچنين آوردن انبياء و شهداء بدين جهت نيست كه خدا از اعمال بندگان بى اطلاع است و محتاج است تا آگاهان و گواهان بيايند و شهادت دهند، بلكه بدين منظور است كه حكمش بر اساس عدالت اجرا گردد. و گر نه او به هر چه كه خلايق مى كنند آگاه است .
«'''و هو اعلم بما يفعلون'''» - يعنى حكم خدا بدين منوال كه كتاب را بگذارند و از روى آن به حساب خلايق برسند، و همچنين آوردن انبياء و شهداء بدين جهت نيست كه خدا از اعمال بندگان بى اطلاع است و محتاج است تا آگاهان و گواهان بيايند و شهادت دهند، بلكه بدين منظور است كه حكمش بر اساس عدالت اجرا گردد. و گر نه او به هر چه كه خلايق مى كنند آگاه است .


آيه سابق درباره اصل قضاى خدا و حكم او بود، و آيه مورد بحث در خصوص اجراى آن است و آيات بعدى همين اجرا را تفصيل مى دهد.
آيه سابق درباره اصل قضاى خدا و حكم او بود، و آيه مورد بحث در خصوص اجراى آن است و آيات بعدى همين اجرا را تفصيل مى دهد.
۱۴٬۳۷۲

ویرایش