گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
==بيان اينكه اساس تنزيل كتاب ، علم محيط خدا به خلق خود مى باشد ==
==بيان اينكه اساس تنزيل كتاب ، علم محيط خدا به خلق خود مى باشد ==
در آيه مورد بحث بعد از كلمه ((عليم (( اسماى چهارگانه ((غافر الذنب ((، ((قابل التوب ((، و ((شديد العقاب ((، و ((ذى الطول (( را آورد، تا اشاره كرده باشد به اينكه اساس تنزيل اين كتاب كه مشتمل بر دعوت حق است و دعوت حق هم مبتنى بر علم است ، مبنى بر آن حقايقى است كه مضامين اين اسما اقتضاى آن را دارد.
در آيه مورد بحث بعد از كلمه ((عليم (( اسماى چهارگانه ((غافر الذنب ((، ((قابل التوب ((، و ((شديد العقاب ((، و ((ذى الطول (( را آورد، تا اشاره كرده باشد به اينكه اساس تنزيل اين كتاب كه مشتمل بر دعوت حق است و دعوت حق هم مبتنى بر علم است ، مبنى بر آن حقايقى است كه مضامين اين اسما اقتضاى آن را دارد.
توضيح اينكه : عالم انسانى در عين اينكه از نظر برخوردارى از نعمتهاى الهى يك عالم است و همه انسانها در آن مشتركند و همه از نعمتهاى مستمر و متوالى او در طول زندگى دنيا برخوردارند، ليكن از حيث زندگى آخرت دو سنخ موجود و دو نوع انسانند: يكى سعيد و يكى ديگر شقى و خداى سبحان به جزئيات و خصوصيات خلقش عالم و آگاه است و چگونه ممكن است عالم نباشد؟ و حال آنكه او خالق آنها و فاعل آنهاست و مخلوقات فعل اويند.
توضيح اينكه : عالم انسانى در عين اينكه از نظر برخوردارى از نعمتهاى الهى يك عالم است و همه انسانها در آن مشتركند و همه از نعمتهاى مستمر و متوالى او در طول زندگى دنيا برخوردارند، ليكن از حيث زندگى آخرت دو سنخ موجود و دو نوع انسانند: يكى سعيد و يكى ديگر شقى و خداى سبحان به جزئيات و خصوصيات خلقش عالم و آگاه است و چگونه ممكن است عالم نباشد؟ و حال آنكه او خالق آنها و فاعل آنهاست و مخلوقات فعل اويند.
و مقتضاى ((غافر الذنب (( و ((قابل التوب (( بودن خدا، اين است كه هر فردى را كه لياقت و استعداد آمرزش و قبول شدن توبه را داشته باشد او را بيامرزد و توبه اش را قبول كند، و مقتضاى اينكه او ((شديد العقاب (( است ، نيز اين است كه هر كس را كه مستحق عقاب است عقاب كند.
و مقتضاى ((غافر الذنب (( و ((قابل التوب (( بودن خدا، اين است كه هر فردى را كه لياقت و استعداد آمرزش و قبول شدن توبه را داشته باشد او را بيامرزد و توبه اش را قبول كند، و مقتضاى اينكه او ((شديد العقاب (( است ، نيز اين است كه هر كس را كه مستحق عقاب است عقاب كند.
ناگزير مقتضاى اين معنا آن است كه مردم را به سوى صراط سعادت هدايت فرمايد، همچنان كه خودش فرموده : ((ان علينا للهدى و ان لنا للاخرة و الاولى (( و نيز فرموده : ((و على اللّه قصد السبيل ((، تا در نتيجه مردم به دو دسته تقسيم شوند، و سعيد از شقى ، و مهتدى از گمراه جدا گشته ، آن را ترحم و اين را عذاب كند.
ناگزير مقتضاى اين معنا آن است كه مردم را به سوى صراط سعادت هدايت فرمايد، همچنان كه خودش فرموده : ((ان علينا للهدى و ان لنا للاخرة و الاولى (( و نيز فرموده : ((و على اللّه قصد السبيل ((، تا در نتيجه مردم به دو دسته تقسيم شوند، و سعيد از شقى ، و مهتدى از گمراه جدا گشته ، آن را ترحم و اين را عذاب كند.
پس تنزيل كتاب از ناحيه خداى عزيز و عليم اساسش مبنى بر علم محيط خدا به خلقش مى باشد، او مى داند كه خلقش محتاج به دعوتى هستند، تا به وسيله آن دعوت قومى هدايت يافته و قومى ديگر با رد آن دعوت گمراه شوند، و باز در نتيجه او قومى را بيامرزد و قومى ديگر را عذاب كند.
پس تنزيل كتاب از ناحيه خداى عزيز و عليم اساسش مبنى بر علم محيط خدا به خلقش مى باشد، او مى داند كه خلقش محتاج به دعوتى هستند، تا به وسيله آن دعوت قومى هدايت يافته و قومى ديگر با رد آن دعوت گمراه شوند، و باز در نتيجه او قومى را بيامرزد و قومى ديگر را عذاب كند.
و نيز او مى داند كه خلقش به دعوتى نيازمندند، تا به وسيله آن نظام معاششان در دنيا منتظم گشته و از طول و انعام او برخوردار گردند و بعد از دنيا هم در دار قرار از بركات آن دعوت منتفع شوند.
و نيز او مى داند كه خلقش به دعوتى نيازمندند، تا به وسيله آن نظام معاششان در دنيا منتظم گشته و از طول و انعام او برخوردار گردند و بعد از دنيا هم در دار قرار از بركات آن دعوت منتفع شوند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۶۲ </center>
پس شاءن كتابى كه او نازل كرده چنين شاءنى است ، كتابى كه او با علم خود نازل كرده ، علمى كه آميخته با جهل نيست ، كتابى است بر حق كه با هيچ باطلى آميخته نيست ، چنين كتابى چگونه ممكن است با تكذيب مشتى جاهل و كوته بين باطل گردد، مشتى افراد ظاهربين كه از زندگى دنيا چيزى جز ظاهر آن نمى دانند و مى خواهند با جدال باطل حق را از بين ببرند.
پس شاءن كتابى كه او نازل كرده چنين شاءنى است ، كتابى كه او با علم خود نازل كرده ، علمى كه آميخته با جهل نيست ، كتابى است بر حق كه با هيچ باطلى آميخته نيست ، چنين كتابى چگونه ممكن است با تكذيب مشتى جاهل و كوته بين باطل گردد، مشتى افراد ظاهربين كه از زندگى دنيا چيزى جز ظاهر آن نمى دانند و مى خواهند با جدال باطل حق را از بين ببرند.
و گواه بر اين بيانى كه ذكر كرديم ، و گفتيم عنايت در آيه شريفه به مساءله علم است آيه اى است كه به زودى مى آيد كه در آن دعاى ملائكه را حكايت مى كند كه براى مؤ منين طلب مغفرت مى كنند و مى گويند: ((ربنا وسعت كل شى ء رحمة و علما فاغفر للذين تابوا و اتبعوا سبيلك (( - در اين آيه دقت بفرماييد.
و گواه بر اين بيانى كه ذكر كرديم ، و گفتيم عنايت در آيه شريفه به مساءله علم است آيه اى است كه به زودى مى آيد كه در آن دعاى ملائكه را حكايت مى كند كه براى مؤ منين طلب مغفرت مى كنند و مى گويند: ((ربنا وسعت كل شى ء رحمة و علما فاغفر للذين تابوا و اتبعوا سبيلك (( - در اين آيه دقت بفرماييد.
((لا اله الا هو اليه المصير(( - در اينجا ذكر كلمه توحيد ((لا اله الا اللّه (( براى آن است كه به وجوب پرستش خداى يگانه اشاره كرده باشد تا دعوت دينى كه با تنزيل كتاب آغاز شده ، بى اثر و لغو نباشد و بعد از كلمه مزبور مساءله بازگشت تمامى مردم به سوى خدا، يعنى مساءله معاد را ذكر كرد، تا به اين نكته اشاره كند كه اصلا او علت عمده و داعى اصلى به سوى ايمان به كتاب و پيروى آن است چون اعتقاد به روز حساب باعث مى شود كه مردم در بين خوف و رجا قرار گيرند، خوف از عذاب ، و اميد به ثواب كه هم آن انسان را به عبادت وا مى دارد، و هم اين .
 
«'''لا اله الا هو اليه المصير'''» - در اينجا ذكر كلمه توحيد ((لا اله الا اللّه (( براى آن است كه به وجوب پرستش خداى يگانه اشاره كرده باشد تا دعوت دينى كه با تنزيل كتاب آغاز شده ، بى اثر و لغو نباشد و بعد از كلمه مزبور مساءله بازگشت تمامى مردم به سوى خدا، يعنى مساءله معاد را ذكر كرد، تا به اين نكته اشاره كند كه اصلا او علت عمده و داعى اصلى به سوى ايمان به كتاب و پيروى آن است چون اعتقاد به روز حساب باعث مى شود كه مردم در بين خوف و رجا قرار گيرند، خوف از عذاب ، و اميد به ثواب كه هم آن انسان را به عبادت وا مى دارد، و هم اين .
<span id='link298'><span>
<span id='link298'><span>
==حال كفارى كه با جدال به باطل در صدد مقابله با حجت هاى حق برآمدند و خدا آنان رابگرفت ==
==حال كفارى كه با جدال به باطل در صدد مقابله با حجت هاى حق برآمدند و خدا آنان رابگرفت ==
مَا يجَدِلُ فى ءَايَتِ اللَّهِ إِلا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْك تَقَلُّبهُمْ فى الْبِلَدِ
مَا يجَدِلُ فى ءَايَتِ اللَّهِ إِلا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْك تَقَلُّبهُمْ فى الْبِلَدِ
۱۳٬۷۱۱

ویرایش