گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۳۰: خط ۳۰:


==بيان جهات مختلف سنگين بودن قرآن «إنّا سَنُلقِى عَلَيك قَولاً ثَقِيلاً» ==
==بيان جهات مختلف سنگين بودن قرآن «إنّا سَنُلقِى عَلَيك قَولاً ثَقِيلاً» ==
إِنَّا سنُلْقِى عَلَيْك قَوْلاً ثَقِيلاً
«'''إِنَّا سنُلْقِى عَلَيْك قَوْلاً ثَقِيلاً'''»:


«'''ثقل '''» - سنگينى - كيفيت خاصى براى جسم است ، و خاصيت آن اين است كه حمل چنين جسمى و جابجا كردن آن دشوار است ، و چه بسا همين كلمه در غير جسم ، مثلا در امور معنوى هم به عنوان استعاره استعمال مى شود، مثلا مى گويند درس امروز سنگين بود، يعنى تحمل آن براى فهم و درك شاگردان دشوار بود و يا مى گويند سخنرانى امروز كه همه اش نظريه هاى علمى دقيق بود براى عوام سنگين بود، كه در اين گونه تعبيرها كلمه سنگين در غير جسم به كار رفته ، در امور معنوى كه درك آن دشوار است و يا حقايقى در بر دارد كه رسيدن به آن سخت است ، و يا فرمانهايى را متضمن است كه امتثال آن و مداومت بر انجام آن دشوار است .
«ثقل» - سنگينى - كيفيت خاصى براى جسم است، و خاصيت آن، اين است كه حمل چنين جسمى و جا به جا كردن آن دشوار است. و چه بسا همين كلمه در غير جسم، مثلا در امور معنوى هم به عنوان استعاره استعمال مى شود. مثلا مى گويند: درس امروز سنگين بود. يعنى تحمل آن براى فهم و درك شاگردان دشوار بود. و يا مى گويند: سخنرانى امروز، كه همه اش نظريه هاى علمى دقيق بود، براى عوام سنگين بود، كه در اين گونه تعبيرها، كلمه «سنگين» در غير جسم به كار رفته. در امور معنوى كه درك آن دشوار است و يا حقايقى در بر دارد كه رسيدن به آن سخت است، و يا فرمان هايى را متضمن است كه امتثال آن و مداومت بر انجام آن، دشوار است.


قرآن كريم كه كلام الهى است به هر دو اعتبار ثقيل است ، اما از حيث فهم معنايش ثقيل است براى اينكه كلامى الهى است كه پيامبر آن را از ساحت عظمت و كبريايى گرفته ، و معلوم است چنين كلامى را نمى فهمد مگر نفوس طاهر از هر پليدى ، نفوسى كه از هر سببى قطع اميد كرده و تنها به خداى سبحان كه مسبب الاسباب است دل بسته ، كلامى است الهى و كتابى است عزيز، كه ظاهر و باطنى دارد، تنزيل و تاويلى دارد، تبيان براى هر چيز است ، و سنگينى آن از حال و وضع رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مشهود بود، همه مى ديدند كه در هنگام گرفتن آن دچار برحاء - حالتى شبيه بيهوشى - مى شد، و اين معنا در روايات بسيار زياد آمده.
قرآن كريم - كه كلام الهى است - به هر دو اعتبار «ثقيل» است. اما از حيث فهم، معنايش ثقيل است. براى اين كه كلامى الهى است، كه پيامبر آن را از ساحت عظمت و كبريايى گرفته. و معلوم است چنين كلامى را نمى فهمد، مگر نفوس طاهر از هر پليدى. نفوسى كه از هر سببى قطع اميد كرده و تنها به خداى سبحان، كه مسبّب الاسباب است، دل بسته. كلامى است الهى و كتابى است عزيز، كه ظاهر و باطنى دارد. تنزيل و تأويلى دارد. تبيان براى هر چيز است و سنگينى آن، از حال و وضع رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مشهود بود. همه مى ديدند كه در هنگام گرفتن آن، دچار برحاء - حالتى شبيه بيهوشى - مى شد، و اين معنا در روايات بسيار زياد آمده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۹۷ </center>
و اما از حيث تحقق بخشيدن به حقايق معارفش، و ساده تر بگويم توحيد و معارف اعتقادى و اخلاقيش را در خود پياده كردن ، آنقدر سنگين است كه در بيان سنگينيش كافى است آيات زيرا را بخوانيم كه مى فرمايد: «'''لو انزلنا هذا القران على جبل لرايته خاشعا متصدعا من خشيه اللّه و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون و و لو ان قرانا سيرت به الجبال او قطعت به الارض او كلم به الموتى '''» كه در اولى مى فرمايد كوه تحمل آن را ندارد كه قرآن بر او نازل شود، و اگر بر كوه نازل مى شد كوه خاشع و از ترس خدا پاره پاره مى شد، و در دومى از اين معنا خبر داده كه با اين قرآن مى توان كوهها را به حركت در آورد، و زمين را پاره پاره كرد، و با مردگان سخن گفت.
و اما از حيث تحقق بخشيدن به حقايق معارفش، و ساده تر بگويم توحيد و معارف اعتقادى و اخلاقيش را در خود پياده كردن، آن قدر سنگين است كه در بيان سنگينی اش، كافى است آيات زيرا را بخوانيم كه مى فرمايد: «لَو أنزَلنَا هذَا القُرآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأيتَهُ خَاشِعاً مُتِصَدّعاً مِن خَشيَةِ اللّه وَ تِلكَ الأمثَالُ نَضرِبُهَا لِلنّاسِ لَعَلّهُم يَتَفَكّرُون * وَ لَو أنّ قُرآناً سُيّرَت بِهِ الجِبالُ أو قُطّعَت بِهِ الأرضُ أو كُلّمَ بِهِ المَوتى»، كه در اولى مى فرمايد: كوه تحمل آن را ندارد كه قرآن بر او نازل شود، و اگر بر كوه نازل مى شد، كوه خاشع و از ترس خدا، پاره پاره مى شد. و در دومى، از اين معنا خبر داده كه: با اين قرآن، مى توان كوه ها را به حركت در آورد، و زمين را پاره پاره كرد، و با مُردگان سخن گفت.


قرآن كريم نه تنها به آن دو اعتبار سنگين است ، بلكه به اعتبار پياده كردنش در جامعه و دعوت مردم به اينكه مراسم دين حنيف را بپا دارند، و خلاصه برترى دادن اين دين حنيف بر ساير اديان نيز سنگين است ، شاهد سنگينيش مصائب و ناملايماتى است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) در راه خدا تحمل كرد، و آزارهايى است كه براى خدا چشيد، كه آيات قرآن هم پاره اى از انواع ايذاءها و استهزاءها و خطاكاريهايى كه آن جناب از مشركين و كفار و منافقين و بيماردلان ديد حكايت كرده است.
قرآن كريم، نه تنها به آن دو اعتبار سنگين است، بلكه به اعتبار پياده كردنش در جامعه و دعوت مردم به اين كه مراسم دين حنيف را بپا دارند، و خلاصه برترى دادن اين دين حنيف بر ساير اديان نيز، سنگين است. شاهد سنگينی اش، مصائب و ناملايماتى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در راه خدا تحمل كرد، و آزارهايى است كه براى خدا چشيد، كه آيات قرآن هم، پاره اى از انواع ايذاها و استهزاها و خطاكاری هايى كه آن جناب از مشركان و كفار و منافقان و بيماردلان ديد، حكايت كرده است.


پس اينكه مى فرمايد: «'''انا سنلقى عليك قولا ثقيلا'''» منظور از «'''قول ثقيل '''» همين قرآن عظيم است ، به دليل اينكه اين آيات را كه در اول بعثت نازل شده براى هر كس بخوانى همين به ذهنش مى رسد، مفسرين هم قول ثقيل را به قرآن تفسير كرده اند.
پس اين كه مى فرمايد: «إنّا سَنُلقِى عَلَيكَ قَولاً ثَقِيلاً»، منظور از «قول ثقيل»، همين قرآن عظيم است. به دليل اين كه اين آيات را كه در اول بعثت نازل شده، براى هر كس بخوانى، همين به ذهنش مى رسد. مفسران هم، «قول ثقيل» را به قرآن تفسير كرده اند.


اين آيه در مقام تعليل حكمى است كه جمله «'''قم الليل ...'''» بر آن دلالت دارد، در نتيجه به مقتضاى سياق - با در نظر گرفتن اينكه خطاب به خصوص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است - اين معنا را مى رساند كه اگر گفتيم شب زنده دارى كن ، و در شب با خواندن نماز متوجه درگاه ما شو، براى اين بود كه خود را براى كرامت قرب و شرف حضور، و افتخار همكلامى با ما آماده سازى ، تا ما قول ثقيلى را بر تو القاء كنيم .
اين آيه در مقام تعليل حكمى است كه جمله «قُم اللّيل...» بر آن دلالت دارد. در نتيجه، به مقتضاى سياق - با در نظر گرفتن اين كه خطاب به خصوص رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است، اين معنا را مى رساند كه اگر گفتيم شب زنده دارى كن، و در شب با خواندن نماز، متوجه درگاه ما شو، براى اين بود كه خود را براى كرامت قرب و شرف حضور، و افتخار همكلامى با ما آماده سازى، تا ما «قول ثقيلى» را بر تو القاء كنيم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۹۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۹۸ </center>
بنابر اين ، نماز شب راهى است كه آن جناب را به چنين موقعى كريم منتهى مى سازد. در جاى ديگر هم خداى سبحان نماز شب را راه به سوى خدا خوانده ، مى فرمايد: «'''ان هذه تذكره فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا'''».
بنابر اين، نماز شب راهى است كه آن جناب را به چنين موقعى كريم منتهى مى سازد. در جاى ديگر هم، خداى سبحان، نماز شب را راه به سوى خدا خوانده، مى فرمايد: «إنّ هذِهِ تَذكِرَةٌ فَمَن شَاءَ اتّخَذَ إلى رَبّهِ سَبيلاً».


خداى سبحان در آيه زير وعده بيشترى داده ، فرموده : «'''و من الليل فتهجد به نافله لك عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا'''» كه در تفسير همين آيه معناى مقام محمود را بيان كرديم.
خداى سبحان، در آيه زير وعده بيشترى داده، فرموده: «وَ مِنَ اللّيلِ فَتَهَجّد بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسى أن يَبعَثَكَ رَبّكَ مَقاماً مَحمُوداً»، كه در تفسير همين آيه، معناى «مقام محمود» را بيان كرديم.


و وقتى يكى از جهات سنگينى قرآن سنگينى معارف آن ، و نيز پذيرفتن شرايع و احكام آن است قهرا بر امت هم ثقيل خواهد بود، همانطور كه بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) سنگين بود، پس معناى آيه اين است كه : ما به زودى به تو وحى مى كنيم قولى را كه هم بر خودت سنگين است و هم بر امتت ، اما سنگينى آن بر خود تو از جهت صعوبت تحقق حقائق آن، و از جهت مصائبى است كه در طريق ابلاغ آن خواهى ديد، و سلب راحت و فراغتى است كه از تو خواهد شد، و از جهت مجاهدت نفس و انقطاع به سوى خدا، و زحماتى است كه لازمه گرفتن وحى است. و اما سنگينى آن بر امتت از اين جهت است كه آنها هم در پاره اى از جهات ياد شده با تو شريكند، از آن جمله تحقق دادن به حقائق قرآن در نفس ، و نيز پيروى او امر و نواهى خدا و رعايت حدود آن است، كه هر طايفه از طوايف امت به قدر وسع و طاقتش بايد اين رنجها را تحمل كند.
و وقتى يكى از جهات سنگينى قرآن، سنگينى معارف آن، و نيز پذيرفتن شرايع و احكام آن است، قهرا بر امت هم ثقيل خواهد بود. همان طور كه بر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» سنگين بود. پس معناى آيه اين است كه: ما به زودى به تو وحى مى كنيم قولى را، كه هم بر خودت سنگين است و هم بر امتت. اما سنگينى آن بر خود تو از جهت صعوبت تحقق حقائق آن، و از جهت مصائبى است كه در طريق ابلاغ آن خواهى ديد، و سلب راحت و فراغتى است كه از تو خواهد شد، و از جهت مجاهدت نفس و انقطاع به سوى خدا، و زحماتى است كه لازمه گرفتن وحى است. و اما سنگينى آن بر امتت، از اين جهت است كه آن ها هم در پاره اى از جهات ياد شده با تو شريك اند. از آن جمله، تحقق دادن به حقائق قرآن در نفس، و نيز پيروى اوامر و نواهى خدا و رعايت حدود آن است، كه هر طايفه از طوايف امت، به قدر وُسع و طاقتش، بايد اين رنج ها را تحمل كند.
<span id='link66'><span>
<span id='link66'><span>
==اقوال ديگر مفسّران در بيان سنگينى قرآن ==
==اقوال ديگر مفسّران در بيان سنگينى قرآن ==
مفسرين در اين كه سنگينى قرآن چه معنا دارد، اقوالى ديگر دارند:
مفسرين در اين كه سنگينى قرآن چه معنا دارد، اقوالى ديگر دارند:
۱۵٬۹۷۷

ویرایش