گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
و جمله «إنّكُم مُجرِمُون»، علت مطالب ماقبل را بيان مى كند، كه در آن امر مى كرد به اين كه بخوريد و تمتع ببريد كه از آن سودى نخواهيد برد. براى اين كه شما با تكذيب «يَومُ الفصل»، و تكذيب كيفر تكذيب گران، مجرم شديد و جزاى مجرم، خواه ناخواه، آتش است.
و جمله «إنّكُم مُجرِمُون»، علت مطالب ماقبل را بيان مى كند، كه در آن امر مى كرد به اين كه بخوريد و تمتع ببريد كه از آن سودى نخواهيد برد. براى اين كه شما با تكذيب «يَومُ الفصل»، و تكذيب كيفر تكذيب گران، مجرم شديد و جزاى مجرم، خواه ناخواه، آتش است.


==مقصود از ركوع در آيه: «و إذَا قِيلَ لَهُم اركَعُوا لا يَركَعُون»==
==مقصود از ركوع در آيه: «و إذَا قِيلَ لَهُمُ اركَعُوا لا يَركَعُون»==
وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ
«'''وَ إِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ'''»:


مراد از «'''ركوع '''» - به طورى كه ديگران هم گفته اند - نماز خواندن است ، و شايد به اعتبار آن باشد كه نماز مشتمل بر ركوع است .
مراد از «ركوع» - به طورى كه ديگران هم گفته اند - نماز خواندن است، و شايد به اعتبار آن باشد كه نماز مشتمل بر ركوع است.


بعضى هم گفته اند: مراد از ركوعى كه در اين آيه به آن امر فرموده ، مطلق خشوع و خضوع و تواضع براى خداى تعالى است ، به اين كه دعوتش را بپذيرند، و كلامش را قبول نموده ، دينش را پيروى نمايند، و خلاصه بندگيش كنند.
بعضى هم گفته اند: مراد از ركوعى كه در اين آيه به آن امر فرموده، مطلق خشوع و خضوع و تواضع براى خداى تعالى است؛ به اين كه دعوتش را بپذيرند، و كلامش را قبول نموده، دينش را پيروى نمايند، و خلاصه بندگی اش كنند.


بعضى ديگر گفته اند: مراد از اين ركوع همان سجده اى است كه در قيامت ماءمور بدان مى شوند، ولى نمى توانند انجام دهند، كه قرآن در باره اش فرموده : «'''و يدعون الى السجود فلا يستطيعون '''»، ليكن اين دو وجه خالى از بعد نيست .
بعضى ديگر گفته اند: مراد از اين ركوع، همان سجده اى است كه در قيامت بدان مأمور مى شوند، ولى نمى توانند انجام دهند، كه قرآن در باره اش فرموده: «وَ يُدعَونَ إلَى السّجُودِ فَلا يَستَطِيعُون»، ليكن اين دو وجه خالى از بُعد نيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵۲ </center>
و اما اينكه وجه اتصال اين آيه به ما قبلش چيست ؟ به نظر ما وجهش اين است كه زمينه گفتار در سابق زمينه تهديد تكذيب گران روز فصل بود، و در اين مقام بود كه آثار سوء اين تكذيبشان را بيان كند، در آيه مورد بحث هم همين مطلب را تمام نموده ، مى فرمايد اينان خدا را وقتى كه ايشان را به عبادت خود مى خواند عبادت نمى كنند، چون منكر روز جزايند، و با انكار روز جزا عبادت معنا ندارد، پس آيه مورد بحث به اين بيان متصل به ما قبل است ، و در عين حال زمينه اى است براى آيه بعد كه مى فرمايد: «'''فباى حديث بعده يومنون '''».
و اما اين كه وجه اتصال اين آيه به ماقبلش چيست؟ به نظر ما وجهش اين است كه زمينه گفتار در سابق، زمينه تهديد تكذيب گران روز فصل بود، و در اين مقام بود كه آثار سوء اين تكذيبشان را بيان كند. در آيه مورد بحث هم، همين مطلب را تمام نموده، مى فرمايد: اينان، خدا را وقتى كه ايشان را به عبادت خود مى خواند، عبادت نمى كنند. چون منكر روز جزايند و با انكار روز جزا، عبادت معنا ندارد. پس آيه مورد بحث به اين بيان، متصل به ماقبل است و در عين حال، زمينه اى است براى آيه بعد كه مى فرمايد: «فَبِأىّ حَدِيثٍ بَعدَهُ يُؤمِنُون».


بعضى به زمخشرى نسبت داده اند كه گفته است : اين آيه متصل به كلمه «'''للمكذبين '''» است ، كه در آيه قبل بود، گويا فرموده : ويل براى كسانى كه تكذيب كردند، و كسانى كه وقتى به ايشان گفته مى شود ركوع كنيد ركوع نمى كنند.
بعضى به زمخشرى نسبت داده اند كه گفته است: اين آيه، متصل به كلمه «لِلمُكَذّبِين» است، كه در آيه قبل بود. گويا فرموده: ويل براى كسانى كه تكذيب كردند، و كسانى كه وقتى به ايشان گفته مى شود ركوع كنيد، ركوع نمى كنند.


در اين آيه التفاتى به كار رفته ، قبلا منكرين معاد مورد خطاب بودند، به ايشان مى فرمود: «'''بخوريد...'''» و در اينجا غايب به حساب آمده اند، مى فرمايد: «'''وقتى به ايشان گفته مى شود...'''» و وجه اين التفات روگردانى از ايشان است ، چون بعد از آنكه در جمله «'''كلوا و تمتعوا'''» ايشان را به خودشان واگذاشت ، كه هر چه مى خواهند بكنند، ديگر معنا ندارد باز خطاب را متوجهشان كند.
در اين آيه التفاتى به كار رفته، قبلا منكران معاد مورد خطاب بودند، به ايشان مى فرمود: «بخوريد...»، و در اين جا «غايب» به حساب آمده اند، مى فرمايد: «وقتى به ايشان گفته مى شود...»؛ و وجه اين التفات، روگردانى از ايشان است. چون بعد از آن كه در جمله «كُلُوا وَ تَمَتّعُوا»، ايشان را به خودشان واگذاشت كه هرچه مى خواهند بكنند، ديگر معنا ندارد باز خطاب را متوجهشان كند.


فَبِأَى حَدِيثِ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
«'''فَبِأَىّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ'''»:


يعنى وقتى به قرآن كه معجزه و آيتى است الهى ايمان نمى آورند، و وقتى اين قرآن با كمال روشنى و با برهان قاطع برايشان بيان مى كند كه معبودى جز خدا ندارند، و خدا شريكى ندارد، و در پيش رويشان يوم الفصلى چنين و چنان دارند، توجهى بدان نمى كنند، ديگر بعد از اين قرآن به چه سخنى ايمان مى آورند.
يعنى وقتى به قرآن كه معجزه و آيتى است الهى ايمان نمى آورند، و وقتى اين قرآن با كمال روشنى و با برهان قاطع برايشان بيان مى كند كه معبودى جز خدا ندارند و خدا شريكى ندارد، و در پيش رويشان «يَومُ الفصلى» چنين و چنان دارند، توجهى بدان نمى كنند؛ ديگر بعد از اين قرآن به چه سخنى ايمان مى آورند.


اين جمله رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را ماءيوس مى كند از اينكه به خدا و رسولش ايمان بياورند، و به منزله هشدارى است به اينكه ديگر ايشان را به ايمان دعوت مكن ، و اينكه گفتيم «'''بخورند و تمتع ببرند'''» سخن به جايى بود، ديگر ايمان آور نيستند، و هيچ فايده اى در دعوت كردن آنان نيست ، جز همين مقدار كه حجت بر آنان تمام شود.
اين جمله رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را مأيوس مى كند از اين كه به خدا و رسولش ايمان بياورند، و به منزله هشدارى است به اين كه ديگر ايشان را به ايمان دعوت مكن. و اين كه گفتيم: «بخورند و تمتع ببرند»، سخن به جايى بود. ديگر ايمان آور نيستند و هيچ فايده اى در دعوت كردن آنان نيست، جز همين مقدار كه حجت بر آنان تمام شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵۳ </center>
<span id='link165'><span>
<span id='link165'><span>
==چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته==
==چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته==
<center> «'''بحث روایی'''» </center>
<center> «'''بحث روایی'''» </center>
۱۳٬۷۳۸

ویرایش