۱۳٬۷۴۳
ویرایش
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==توصیف عذاب تكذیب کنندگان روز قيامت== | ==توصیف عذاب تكذیب کنندگان روز قيامت== | ||
انطلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِى ثَلَاثِ | «'''انطلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِى ثَلَاثِ شُعَبٍ'''»: | ||
مفسّران گفته اند: مراد از اين «ظلّ»، سايه دودى است كه از آتش جهنم بالا مى رود، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «وَ ظِلٍّ مِن يَحمُومٍ». | |||
و نيز در مورد انشعاب آن به سه شعبه گفته اند: اين اشاره است به عظمت دود جهنم | و نيز در مورد انشعاب آن به سه شعبه گفته اند: اين اشاره است به عظمت دود جهنم. چون دود وقتى خيلى متراكم و عظيم باشد، شاخه شاخه مى شود. | ||
لا ظلِيلٍ وَ لا يُغْنى مِنَ اللَّهَبِ | «'''لا ظلِيلٍ وَ لا يُغْنى مِنَ اللَّهَبِ'''»: | ||
«ظِلّ ظَلِيل» به معناى سايه خنك است. سايه اى كه از رسيدن حرارت به انسان جلوگيرى كند، و براى آدمى ساترى از آزار حرارت باشد، و اين كه مى فرمايد: سايه شعبه دار ظليل نيست، منظور اين است كه از هرم آتش و شعله هاى آن جلوگيرى نمى كند. | |||
«'''إِنّهَا تَرْمِى بِشرَرٍ كالْقَصرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ'''»: | |||
ضمير | ضمير «إنّهَا» به «نار - آتش» بر مى گردد، هرچند در كلام نامى از «نار» برده نشده بود، وليكن از سياق معلوم است. و كلمه «شَرَر»، به معناى زبانه هايى است كه از آتش بر مى خيزد. و معناى «قَصر» معلوم است، و كلمه «جِمَالَةٌ» جمع جمل است، كه به معناى شتر نر است، و معناى آيه روشن است. | ||
هَذَا يَوْمُ لا يَنطِقُونَ وَ لا يُؤْذَنُ لهَُمْ فَيَعْتَذِرُونَ | «'''هَذَا يَوْمُ لا يَنطِقُونَ * وَ لا يُؤْذَنُ لهَُمْ فَيَعْتَذِرُونَ'''»: | ||
كلمه | كلمه «هذا» اشاره است به «يَومُ الفَصل»، و مراد از «يُؤذَن» اذن در سخن گفتن و يا عذرخواهى كردن است. | ||
و جمله | و جمله «فَيَعتَذِرُون» عطف است بر جمله «يُؤذَنُ»، و هر دو در سلك نفى قرار دارند. مى فرمايد: امروز، روزى است كه اهل محشر - از انسان ها - سخن نمى گويند و اذن سخن گفتن به ايشان داده نمى شود، و يا اذن عذرخواهى كردن به ايشان داده نمى شود. پس اعتذارى نخواهند كرد. و نفى نطق در اين آيه با اثبات آن در آيات ديگر منافات ندارد. چون روز قيامت، مواقف بسيار و مختلف دارد. در يك موقف از ايشان سؤال مى شود، جواب هم مى دهند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۴۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۴۹ </center> | ||
و در موقفى ديگر بر دهان آنان | و در موقفى ديگر بر دهان آنان مُهر مى زنند و نمى توانند سخن بگويند. و ما در تفسير آيه شريفه «يَومَ يَأتِ لا تَكَلّمَ نَفسٌ إلّا بِإذنِه»، بيانى در اين باره داشتيم، بدان جا مراجعه شود. | ||
هَذَا يَوْمُ الْفَصلِ جَمَعْنَاكمْ وَ الاَوَّلِينَ فَإِن كانَ لَكمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ | «'''هَذَا يَوْمُ الْفَصلِ جَمَعْنَاكمْ وَ الاَوَّلِينَ * فَإِن كانَ لَكمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ'''»: | ||
روز قيامت را از اين جهت | روز قيامت را از اين جهت «يَومُ الفصل» خوانده كه خداى تعالى در آن روز جدا سازى مى كند، و ميان اهل حق و اهل باطل، با داورى خود جدايى مى اندازد. همچنان كه فرمود: «إنّ رَبّكَ هُوَ يَفصِلُ بَينَهُم يَومَ القِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَختَلِفُون»، و نيز فرموده: «إنّ رَبّكَ يَقضِى بَينَهُم يَومَ القِيامَة فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَختَلفِوُن» كه در يكى تعبير به «فصل»، و در ديگرى تعبير به «قضا» كرده است. | ||
و خطاب | و خطاب «كُم - شما را» در جمله «جَمَعنَاكُم وَ الأوّلِينَ» به تكذيب گران اين امّت است، بدان جهت كه جزء آخرين هستند، و به همين جهت در مقابل «اوّلين» قرارشان داد. و در جاى ديگر به نحو جامع فرموده: امروز، روزى است كه همه مردم در آن جمع مى شوند، «ذَلِكَ يَومٌ مَجمُوعٌ لَهُ النِاس»، و در جاى ديگر فرموده: «وَ حَشَرنَاهُم فَلَم نُغَادِر مِنهُم أحَداً». | ||
و معناى | و معناى اين كه فرمود: «فَإن كَانَ لَكُم كَيدٌ فَكِيدُون» اين است كه اگر شما حيله اى عليه من داريد تا با آن حيله عذاب مرا از خود دفع كنيد، آن حيله را به كار ببريد. و اين خطاب را اصطلاحا تعجيزى مى گويند، و معنايش اين است كه شما چنين نيرويى نداريد. در آن روز، به طور كلى همه نيروها از شما گرفته مى شود، و با ظهور اين حقيقت كه «لا قُوّةَ إلّا لله»، خود ستمكاران با ديدن عذاب يقين مى كنند و بلكه مى بينند كه قوّت، همه اش از آنِ خدا است، و اين كه خدا «شديد العذاب» است و اين، زمانى است كه پيشوايان از پيروان خود بيزارى مى جويند، و عذاب را مى بينند، و همۀ اسباب ها از كار مى افتد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵۰ </center> | ||
و اين | و اين آيه، يعنى آيه «إن كَانَ لَكُم كَيدٌ فَكِيدُون» مدلولى وسيع تر از آيه شريفه زير دارد كه مى فرمايد: «يَا مَعشَرَ الجِنّ وَ الإنس إن استَطَعتُم أن تَنفُذُوا مِن أقطَارِ السّماوَاتِ وَ الأرضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إلّا بِسَلطان»، چون اين آيه، تنها قدرت بر فرار را نفى مى كند، به خلاف آيه مورد بحث، كه همه انحاى حيله را نفى مى كند. | ||
در جمله | در جمله «فَكِيدُون»، التفاتى از تكلم مع الغير «ما» به تكلم وحده «من» به كار رفته. چون در جملات قبل، خداوند تعبير به «ما» مى كرد و مى فرمود: «ما شما را جمع مى كنيم»، و در اين جا تعبير به «من» كرده، و نكتة در آن اين است كه امر «كِيدُون» تعجيزى است، و متعلق آن كيد با كسى است كه همه قوّت ها و قدرت ها از اوست، و او تنها خداى تعالى است. و اگر مى فرمود: «فَكِيدُونَا»، اشاره به «توحيد» از بين مى رفت. | ||
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فى ظِلَالٍ وَ عُيُونٍ وَ فَوَاكِهَ مِمَّا يَشتهُونَ ... المُْحْسِنِينَ | «'''إِنَّ الْمُتَّقِينَ فى ظِلَالٍ وَ عُيُونٍ * وَ فَوَاكِهَ مِمَّا يَشتهُونَ ... المُْحْسِنِينَ'''»: | ||
مراد از كلمه | مراد از كلمه «ظلال»، سايه هاى بهشت، و مراد از كلمه «عُيُون»، چشمه هاى آن است، كه اهل بهشت از آن سايه ها استفاده نموده، و از آن چشمه ها مى نوشند. و كلمه «فواكه»، جمع فاكهه است كه به معناى ميوه است. | ||
«''' | «'''كُلُوا وَ اشرَبُوا هَنِيئاً بِمَا كُنتُم تَعمَلُون'''» - مفاد اين آيه، اذن و اباحه است. تو گويى خوردن و نوشيدن كنايه است از مطلق تنعم به نعمت هاى بهشتى و تصرف در آن، هرچند كه از مقوله خوردن و نوشيدن نباشد. و استعمال اين كنايه شايع است، همچنان كه خوردن مال را كنايه مى گيرند از مطلق تصرف. مثلا مى گويند: مال مردم را مخور، يعنى در آن تصرف مكن. | ||
«''' | «'''إنّا كَذَلِكَ نَجزِى المُحسِنِينَ'''» - در اين جمله سعادت اهل بهشت را مسجّل مى سازد. | ||
«'''كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُم مُجْرِمُونَ'''»: | |||
خطاب در اين | خطاب در اين آيه، از قبيل خطاب هاى تهديد آميزى است كه ما به دشمن خود مى كنيم و مى گوييم: هرچه دلت مى خواهد بكن؛ و يا هرچه از دستت بر مى آيد، كوتاهى مكن، كه معنايش اين است كه هر كارى بكنى، سودى به حالت ندارد، و اين نوع خطاب ها، مخاطب را از اين كه از حيله هاى خود سود ببرد و در نتيجه به هدف خود برسد، مأيوس مى كند، و نظير آن در چند جاى قرآن آمده. مى فرمايد: «فَاقضِ مَا أنتَ قَاضِ إنّمَا تَقضِى هذِهِ الحَيَوةَ الدُّنيَا». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۵۱ </center> | ||
و نيز مى فرمايد: | و نيز مى فرمايد: «إعمَلُوا مَا شِئتُم إنّهُ بِمَا تَعمَلُونَ بَصِير». | ||
پس | پس اين كه فرمود: «كُلُوا وَ تَمَتّعُوا قَلِيلاً»: بخوريد، و در اندك زمانى تمتع ببريد، و يا تمتعى اندك ببريد؛ در حقيقت مى خواهد ايشان را مأيوس كند از اين كه با خوردن و تمتع بردن بتوانند عذاب را از خود دفع كنند. وقتى نمى توانند جلو عذاب را بگيرند، هرچه دلشان مى خواهد از متاع قليل دنيا بخورند. | ||
و اگر در اين زمينه خصوص خوردن و تمتع را يادآور شد، براى اين بود كه | و اگر در اين زمينه خصوص خوردن و تمتع را يادآور شد، براى اين بود كه منكران معاد براى سعادت، معنايى جز سعادت دنيا قائل نيستند و براى سعادت دنيا هم، معنايى جز خوردن و شهوترانى كردن نمى فهمند. عينا مانند يك حيوان بى زبان، كه قرآن كريم، ايشان را به آن تشبيه نموده، مى فرمايد: «وَ الّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتّعُونَ وَ يَأكُلُونَ كَمَا تَأكُلُ الأنعَام وَ النّارُ مَثوىً لَهُم». | ||
و جمله | و جمله «إنّكُم مُجرِمُون»، علت مطالب ماقبل را بيان مى كند، كه در آن امر مى كرد به اين كه بخوريد و تمتع ببريد كه از آن سودى نخواهيد برد. براى اين كه شما با تكذيب «يَومُ الفصل»، و تكذيب كيفر تكذيب گران، مجرم شديد و جزاى مجرم، خواه ناخواه، آتش است. | ||
==مقصود از ركوع در آيه: «و إذَا قِيلَ لَهُم اركَعُوا لا يَركَعُون»== | ==مقصود از ركوع در آيه: «و إذَا قِيلَ لَهُم اركَعُوا لا يَركَعُون»== |
ویرایش