گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
   
   
اين آيات حجت هايى است كه بر يگانگى خداى تعالى در ربوبيت دلالت مى كند، ادله اى است كه به حكم آن بايد يوم الفصلى باشد، و در آن مكذبين به جزاى خود برسند، و نيز به كيفرهايى كه براى آنان تهيه شده ، و به نعمت و كرامتى كه براى مردم با تقوى آماده شده اشاره مى كند، و سوره را با توبيخ و مذمت منكرين كه از عبادت خدا و ايمان به گفتار او استكبار مى ورزند، ختم نموده است .
اين آيات، حجت هايى است كه بر يگانگى خداى تعالى در ربوبيت دلالت مى كند. ادله اى است كه به حكم آن بايد يَومُ الفَصلى باشد، و در آن مكذّبين به جزاى خود برسند، و نيز به كيفرهايى كه براى آنان تهيه شده، و به نعمت و كرامتى كه براى مردم با تقوا آماده شده، اشاره مى كند، و سوره را با توبيخ و مذمّت منكران كه از عبادت خدا و ايمان به گفتار او استكبار مى ورزند، ختم نموده است.
<span id='link162'><span>
<span id='link162'><span>
==احتجاجاتى بر يگانگى خداوند در ربوبيت، و بر اثبات «يومُ الفصل»==
==احتجاجاتى بر يگانگى خداوند در ربوبيت، و بر اثبات «يومُ الفصل»==
أَ لَمْ نهْلِكِ الاَوَّلِينَ ثمَّ نُتْبِعُهُمُ الاَخِرِينَ كَذَلِك نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
«'''أَ لَمْ نُهْلِكِ الاَوَّلِينَ * ثمَّ نُتْبِعُهُمُ الاَخِرِينَ * كَذَلِك نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ'''»:


استفهام در اين آيه انكارى است ، و منظور از «'''اولين '''» امثال قوم نوح و عاد و ثمود است ، كه از امت هاى قديم العهدند، و منظور از «'''آخرين '''» امت هايى است كه بعدا به ايشان پيوستند، و كلمه «'''اتباع '''» به معناى آن است كه چيزى را دنبال چيزى ديگر قرار دهند.
استفهام در اين آيه انكارى است، و منظور از «أوّلين»، امثال قوم نوح و عاد و ثمود است، كه از امت هاى قديم العهد اند. و منظور از «آخَرين»، امت هايى است كه بعدا به ايشان پيوستند. و كلمه «اتباع»، به معناى آن است كه چيزى را دنبال چيزى ديگر قرار دهند.


در جمله «'''ثم نتبعهم '''» كلمه «'''نتبع '''» را به رفع مى خوانيم ، بنابر اينكه استينافى و از نو باشد، چون عطف به كلمه «'''نهلك '''» نيست ، وگرنه آن نيز مجزوم مى شد. و معناى آيه اين است كه: ما تكذيب گران را كه در امتهاى اولين بودند هلاك كرديم ، و سپس ما امتهاى ديگر را به دنبال آنان هلاك مى كنيم .
در جمله «ثُمّ نُتبِعُهُم»، كلمۀ «نُتبِعُ» را به رفع مى خوانيم، بنابر اين كه استينافى و از نو باشد، چون عطف به كلمۀ «نُهلِكُ» نيست، وگرنه آن نيز مجزوم مى شد. و معناى آيه اين است كه: ما تكذيب گران را كه در امّت هاى اولين بودند، هلاك كرديم، و سپس ما امّت هاى ديگر را به دنبال آنان هلاك مى كنيم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۲۴۶ </center>
و جمله «'''كذلك نفعل بالمجرمين '''» به منزله تعليل براى مطالب قبل است ، و لذا بدون فصل (واو) آمده و عطف به ما قبل نشده ، گويا گوينده اى پرسيده : آخر چرا هلاك شدند؟ در پاسخ فرموده : براى اين كه سنت ما با مجرمين همين است ، و اين آيات - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - انذار است ، و مى خواهد لحن بيان را به همان اصلى كه محور آيات اين سوره است يعنى جمله «'''ويل يومئذ للمكذبين '''» برگرداند، و در عين حال حجتى است بر يگانگى خدا در ربوبيت ، چون هلاك كردن انسانهاى مجرم ، خود تصرفى در عالم انسانى و تدبيرى براى آن است ، و چون غير از خدا هلاك كننده اى نيست ، و خود مشركين هم به اين اعتراف دارند، پس رب هم تنها او است و غير او رب و معبودى نيست .
و جملۀ «كَذلِكَ نَفعَلُ بِالمُجرِمِين» به منزله تعليل براى مطالب قبل است، و لذا بدون فصل «واو» آمده و عطف به ماقبل نشده. گويا گوينده اى پرسيده: آخر چرا هلاك شدند؟ در پاسخ فرموده: براى اين كه سنت ما با مجرمان همين است. و اين آيات - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - انذار است، و مى خواهد لحن بيان را به همان اصلى كه محور آيات اين سوره است، يعنى جمله «وَيلٌ يَومَئِذٍ لِلمُكَذّبِين» برگرداند، و در عين حال حجتى است بر يگانگى خدا در ربوبيت، چون هلاك كردن انسان هاى مُجرم، خود تصرفى در عالَم انسانى و تدبيرى براى آن است، و چون غير از خدا هلاك كننده اى نيست، و خود مشركان هم به اين اعتراف دارند، پس ربّ هم تنها اوست و غير او، ربّ و معبودى نيست.


علاوه بر اشارات ياد شده بر وجود يوم الفصل هم دلالت دارد، چون اهلاك قومى به خاطر جرائمى كه داشته اند وقتى تصور دارد كه قبلا تكليف كرده باشد، و تكليف هم وقتى مى تواند متوجه قومى بشود كه مجازاتى هم در كار باشد، اطاعت كاران را پاداش و گنهكاران را كيفر دهند، پس معلوم مى شود كه در اين ميان يوم الفصلى هست ، و در آن افراد مطيع پاداش ، و عاصيان كيفر داده مى شوند، و پاداش و كيفر آن روز از جنس پاداش و كيفر دنيا نيست ، چون پاداش و كيفر دنيوى نمى تواند همه اولين و آخرين را شامل شود، پس در اين ميان روزى هست كه هر انسانى در برابر هر كارى كه كرده جزا داده مى شود، و اين همان روز فصل و روز «'''مجموع له الناس '''»است .
علاوه بر اشارات ياد شده بر وجود يَومُ الفصل هم دلالت دارد، چون اهلاك قومى به خاطر جرائمى كه داشته اند، وقتى تصور دارد كه قبلا تكليف كرده باشد، و تكليف هم وقتى مى تواند متوجه قومى بشود كه مجازاتى هم در كار باشد. اطاعت كاران را پاداش و گنهكاران را كيفر دهند. پس معلوم مى شود كه در اين ميان يَومُ الفصلى هست، و در آن افراد مطيع پاداش، و عاصيان كيفر داده مى شوند. و پاداش و كيفر آن روز، از جنس پاداش و كيفر دنيا نيست، چون پاداش و كيفر دنيوى نمى تواند همه اولين و آخرين را شامل شود. پس در اين ميان، روزى هست كه هر انسانى در برابر هر كارى كه كرده، جزا داده مى شود و اين، همان «روز فصل» و روز «مَجمُوعٌ لَهُ النّاس» است.


أَ لَمْ نخْلُقكم مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ ... فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ
أَ لَمْ نخْلُقكم مِّن مَّاءٍ مَّهِينٍ ... فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ
۱۳٬۷۵۱

ویرایش