گمنام

الأحزاب ٢٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۴٬۹۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[البقرة ٨٩ | وَ لَمَّا جَاءَهُمْ‌ کِتَابٌ‌ مِنْ‌...]] (۱)   
[[البقرة ٨٩ | وَ لَمَّا جَاءَهُمْ‌ کِتَابٌ‌ مِنْ‌...]] (۱)   
</div>
</div>
== نزول ==
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره بنوقریظه نازل گردیده که پیمان و عهدى که با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بسته بودند، شکستند و در جنگ احزاب به ابوسفیان کمک نموده و به او پیوستند تا وقتى که دشمن فرار اختیار کرد. در این میان منادى مسلمین ندا کرد که اى مسلمانان پیامبر فرماید تا نماز عصر باید بنى قریظ دستگیر شوند یعنى پس از گرفتار ساختن آنان نماز عصر خوانده شود زیرا جبرئیل بر پیامبر نازل گردیده و گوید: هنوز فرشتگان سلاح و اسلحه خویش به زمین ننهاده اند لذا بنى قریظه را گرفتار ساختند و چندین روز آن‌ها را در محاصره گذاشتند تا این که یهود بنوقریظه سعد بن معاذ را وسیله قرار داده و به حکم او راضى گشتند.
سعد حکم داد که مردان آنان کشته شوند و زنان و کودکان آن‌ها اسیر گردند و اموال آن‌ها نیز تقسیم گردد و زمین آن‌ها به مهاجرین برسد و انصار در زمین مزبور سهمى نداشته باشند. پیامبر فرمود: اى سعد به حکم خداوند میان آنان حکم کرده اى.
حسن بصرى گوید: اینان یهودیان بنى النضیر بوده اند و درباره آنان این آیه نازل گردید ولى قول اول درست تر به نظر می‌رسد زیرا طائفه بنى‌النضیر در جنگ احزاب وجود نداشته اند.


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۴#link268 | آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۴#link268 | آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۴#link269 | بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۴#link269 | بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )]]
خط ۴۹: خط ۵۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۶#link285 | سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۶#link285 | سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۲#link101 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۲#link101 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۲#link102 |  تفسير: ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۲#link102 |  تفسير: ]]
خط ۵۷: خط ۶۸:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۲#link106 | ۳ - پيامدهاى غزوه بنى قريظه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۲#link106 | ۳ - پيامدهاى غزوه بنى قريظه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۲#link107 | ۴ - تعبيرات پر معنى آيات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۲#link107 | ۴ - تعبيرات پر معنى آيات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً «26»
و خداوند كسانى از اهل كتاب (يهوديان) را كه از مشركان عرب پشتيبانى مى‌كردند، از برج و قلعه‌هاى مرتفعشان پايين كشيد و در دل‌هاى آنان ترس و وحشت افكند، (كه در نتيجه شما مسلمانان) گروهى (از آنان) را كشتيد و گروهى را اسير كرديد.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً «26»
وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ‌: و نازل فرمود خداى تعالى آنان را كه يارى‌
----
«1» ظرفى كه در آن عطريات را مى‌سوزانند.
جلد 10 - صفحه 433
كردند و پشتيبان آنها شدند، مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ‌: از اهل كتاب تورات، يعنى يهود بنى قريظه را كه عهد پيغمبر را شكسته، مدد كفار نمودند فرود آورد، مِنْ صَياصِيهِمْ‌: از قلعه‌هاى ايشان‌ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ‌: و انداخت در و دلهاى ايشان ترس از پيغمبر و لشكريان، فَرِيقاً تَقْتُلُونَ‌: گروهى را مى‌كشتيد يعنى مردان ايشان، وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً: و اسير كرديد گروهى را يعنى فرزندان و زنان آنها.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً «21» وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِيماناً وَ تَسْلِيماً «22» مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‌ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً «23» لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «24» وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزاً «25»
وَ أَنْزَلَ الَّذِينَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ صَياصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقاً «26» وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ كانَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيراً «27»
ترجمه‌
هر آينه بتحقيق بود براى شما به پيغمبر خدا اقتدائى خوب براى كسيكه اميد دارد بخدا و روز بازپسين و ياد كند خدا را بسيار
و چون ديدند مؤمنان طايفه‌هاى دشمن را گفتند اينست آنچه وعده داد ما را خدا و پيغمبرش و راست گفت خدا و پيغمبرش و نيفزود ايشانرا جز ايمان و انقياد
از مؤمنان مردانى هستند كه براستى بانجام رساندند آنچه را پيمان بستند با خدا بر آن پس از ايشان كسى است كه ادراك نمود مراد خود را و از ايشان كسى است كه انتظار ميكشد و تغيير ندادند تغيير دادنى‌
تا پاداش دهد خدا راستگويان را براستيشان و عذاب كند منافقانرا اگر بخواهد يا در گذرد از آنها همانا خدا آمرزنده مهربانست‌
و بر گردانيد خدا آنها را كه كافر شدند با خشمشان نائل نشدند به خيرى و كفايت كرد خدا از مؤمنان كارزار را و باشد خدا تواناى غالب‌
و فرود آورد آنها را كه پشتيبانى كردندشان از اهل كتاب از قلعه‌هايشان و انداخت در دلهاى آنها ترس را دسته‌اى را ميكشتيد و اسير مينموديد دسته‌اى را
و ميراث داد بشما زمينشان و خانه‌هاشان و مالهاشان را و زمينى را كه پا نگذارده بوديد در آن و باشد خدا بر همه چيز توانا
تفسير
خداوند سبحان بعد از بيان احوال منافقان تكليف مسلمانان را معلوم فرموده كه بايد اقتدا به پيغمبر اكرم نمايند در صبر بر شدائد و استقامت در امور و ثبات در ميدان جنگ و ساير اخلاق حميده و صفات پسنديده آنسرور كه اگر
----
جلد 4 صفحه 315
چنين كرده بودند كار خوبى بود براى كسانيكه اميدوار برحمت خدا و ثواب روز جزا باشند و چنين اشخاصى البتّه بيشتر اوقات بياد خدايند و زبان ذاكر و قلب شاكر و مطمئن دارند و آنكه بعكس اهل نفاق و سخنان ناروائى كه گفتند و سابقا ذكر شد وقتى اهل ايمان ديدند احزاب نامبرده در آيات سابقه را كه وارد شدند و در كنار خندق جاى گرفتند ياد فرمايش پيغمبر صلى اللّه عليه و اله آمدند كه فرموده بود چند روز ديگر احزاب عرب بر من هجوم آور ميشوند و ما بزحمت و مشقّت مى‌افتيم ولى عاقبت من بر آنها ظفر خواهم يافت و گفتند اين همانست كه خدا و پيغمبر بما وعده داد و راست بود و موجب مزيد اعتقادشان بآنحضرت و انقيادشان از او گرديد چنانچه سابقا هم اشاره شد و اسوة بكسر الف نيز قرائت شده است و آنكه بعضى از اهل ايمان مردانى هستند كه بعهد خودشان با خدا وفا نمودند و براستى و درستى بانجام رساندند آنچه را كه معاهده با او نموده بودند و با پيغمبر او بر آن كه بانجام برسانند آن را از صبر و سكون و ثبات در ميدان جنگ براى نصرت اسلام تا شهيد شوند پس بعضى از ايشان ادراك نمودند مراد خود را و رسيدند بآرزوى خويش و شربت شهادت را نوشيدند چون اصل نحب بمعناى نذر است و كنايه از مرگ قرار داده شده گويا آن نذر لازمى است در گردن هر كس و آنان مانند حمزه سيد الشهداء و مانند جعفر طيّارند و بعضى منتظرند كه خداوند شهادت را نصيبشان فرمايد مانند امير المؤمنين عليه السّلام كه هميشه منتظر بود و آرزو ميكرد چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نمود كه مراد آنانند و در روايات ديگرى تأييد شده است و بهيچ وجه تغيير و تبديلى در آن عهد ندادند بخلاف اهل نفاق كه دادند و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على هر كس ترا دوست داشته باشد و بميرد بمراد خود رسيده و هر كس ترا دوست داشته باشد و نميرد او منتظر است و همه روزه بر ايمان و نور او افزوده خواهد شد و در روز عاشورا هر يك از اصحاب با حضرت سيد الشهداء وداع مينمود و بميدان ميرفت حضرت ميفرمود ما هم ملحق بشما ميشويم فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلا و اينها همه براى آنستكه دنيا جاى مواسات و آخرت دار مكافات است تا جزا دهد خدا آنانرا كه براستى و درستى با پيغمبر و
----
جلد 4 صفحه 316
و برادران دينى خود معامله و مواسات نمودند در مقابل صدق و صفا و وفاشان و عذاب فرمايد اهل نفاق و شقاق و خودخواهى و بدعهدى را بعذاب اليم جهنّم اگر بخواهد بر حسب استحقاقشان كيفر دهد يا بپذيرد توبه آنها را اگر موفق بتوبه شوند يا توفيق توبه به آنها دهد اگر بخواهد بفضلش با آنها رفتار فرمايد در هر حال تمام اختيارات با او است و مغفرت و رحمتش وسعت داشته و دارد و خواهد داشت و باز خداوند بعضى از مواقع جنگ احزاب را گوشزد فرموده براى مزيد تذكّر و تشكّر كه باز گردانيد خدا كفّار قريش و ساير قبائل عرب را كه با هم متّفق شده بودند در هجوم به مسلمانان از مدينه با نهايت خشم و غيظ كه جز زحمت و خسارت و رسوائى و فضاحت از اين سفر خيرى نبردند و خداوند كفايت و كفالت كرد از اهل ايمان جنگ را بقتل امير المؤمنين عليه السّلام عمرو بن عبد ود را كه بآن مرعوب و مغلوب و منكوب شدند و ترك جنگ كردند و بالاخره كارشان بهزيمت و فرار و ذلّت و ادبار كشيد چون خداوند هم كمك فرمود بقوّت و عزّت خود و ارسال باد و انزال ملائكه و در نتيجه مسلمانان قوى شدند براى فوز بغنيمت و عزيز گشتند براى نيل بعزّت و سر بلندى و حسن خاتمت و در تاريخ جنگ ذكر شد كه نعيم بن مسعود با اجازه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم كارى كرد كه نگذاشت بنى قريظه رسما بقريش و متّحدين با آنها ملحق شوند ولى باز چون نقض عهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را نموده بودند و مسلمانان را از جهت باضطراب و تشويش بزرگى انداخته بودند مستحق عقوبت شدند لذا وقتى پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم از فرار احزاب مطمئن شد و بمدينه مراجعت فرمود هنوز نماز عصر را بجا نياورده بود كه مأمور بمحاصره آنها شد بامر خدا و علم را كه هنوز باز ننموده بودند بدست امير المؤمنين عليه السّلام داد و لشگر بجانب حصار آنها سوق شد و حضرت با دست اشاره فرمود بدرخت‌هاى خرما كه بر حصارشان احاطه داشت همگى دور شدند و لشگر بر آنها احاطه نمود و پس از چندى كه گذشت از محاصره آنها بامان آمدند و راضى بحكم پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در باره خودشان شدند و حضرت مردهاى آنها را احضار فرمود و دست بسته همه را حاضر نمودند و هفتصد نفر بودند در آنوقت قبيله اوس كه دسته‌اى از انصار بودند متوسّل بحضرت شدند و از آنها شفاعت كردند بملاحظه روابط دوستانه خودشان با آنها در سابق و حضرت حاضر شد كه‌
----
جلد 4 صفحه 317
بحكم يكى از انصار كه سعد بن معاذ بود در باره آنها عمل فرمايد يهود بنى قريظه هم ناچار قبول كردند و او حكم كرد كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مردان آنها را بكشد و زنان و كودكانشانرا اسير نمايد و غنائم و اموالشان را بين مهاجر و انصار قسمت فرمايد و حضرت فرمود اى سعد حكم كردى بحكم خدا فوق هفت آسمان و بر طبق آن عمل فرمود و حىّ بن اخطب سابق الذكّر بعد از فرار احزاب به بنى قريظه پناهنده شده بود و بعد از قتل كعب بن اسيد رئيس آنها بقتل رسيد و هيچيك قبول اسلام ننمودند با آنكه كعب بن اسيد اقرار بوجود علائم نبوّت در پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نمود ولى گفت از ملامت يهود ميترسم كه از دين آنها بيرون روم و حىّ بن اخطب گفت كسيرا كه خدا مخذول نمايد مخذول خواهد شد و گردنش زده شد و بسزاى كردارش رسيد لذا خداوند فرموده در ضمن بيان الطاف خود كه فرود آورد كسانيرا كه معاونت و پشتيبانى نمودند با احزاب عرب از اهل كتاب كه يهود بنى قريظه بودند از حصون و قلاعشان و انداخت در دلهاشان خوف و ترس از پيغمبر و اصحابش را كه مردهاى آنها را بتمامى كشتيد و زنها و كودكانشانرا اسير كرديد و مانند ميراث بدون زحمت خداوند اراضى مزروعى نزديك و باغات و عمارات و نقود و مواشى و امتعه و اسلحه و ساير اموال آنها را نصيب و مورد استفاده شما قرار داد و نيز اراضى دور دست آنها كه هنوز شما در آن پا نگذاشتيد بتصرف شما در آمد يا بعد از اين امثال اين اراضى بتصرف شما در آيد مانند خيبر و غيره كه مسلمانان فتح نمودند بدون تاخت و تاز و خداوند بر هر امر قادر و توانا بوده و هست و خواهد بود.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَنزَل‌َ الَّذِين‌َ ظاهَرُوهُم‌ مِن‌ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ مِن‌ صَياصِيهِم‌ وَ قَذَف‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ُ الرُّعب‌َ فَرِيقاً تَقتُلُون‌َ وَ تَأسِرُون‌َ فَرِيقاً «26»
و نازل‌ فرمود خداوند متعال‌ كساني‌ ‌که‌ كمك‌ دادند مشركين‌ ‌را‌ ‌از‌ اهل‌ كتاب‌ ‌که‌ بني‌ قريظه‌ بودند ‌از‌ حصن‌ و قلعه‌هاي‌ ‌خود‌ و قذف‌ فرمود ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ رعب‌ و ترس‌ ‌از‌ فريقي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كشتيد و فريقي‌ ‌را‌ اسير كرديد.
توضيح‌ كلام‌ اينكه‌ بني‌ قريظه‌ ‌که‌ ‌از‌ اهل‌ كتاب‌ بودند ‌از‌ يهود ‌که‌ اعدي‌ عدو مسلمين‌ بودند چنانچه‌ ميفرمايد لَتَجِدَن‌َّ أَشَدَّ النّاس‌ِ عَداوَةً لِلَّذِين‌َ آمَنُوا اليَهُودَ‌-‌ الايه‌ (مائده‌ ‌آيه‌ 82)
جلد 14 - صفحه 495
اينها ‌با‌ پيغمبر معاهده‌ كردند ‌که‌ كمك‌ ‌به‌ مشركين‌ ندهند ‌در‌ قتال‌ ‌با‌ مسلمين‌ و ‌در‌ قضيه‌ احزاب‌ نقض‌ عهد كردند و ‌با‌ مشركين‌ پيوستند و ‌بعد‌ ‌از‌ خاتمه‌ قضيه‌ احزاب‌ پيغمبر مأمور شد ‌که‌ بطرف‌، ‌آنها‌ برود و امر فرمود مسلمين‌ بفوريت‌ حركت‌ كنند آمدند و قلعه‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ محاصره‌ كردند و چند روزي‌ محصور شدند ‌تا‌ راضي‌ شدند ‌به‌ حكميت‌ سعد ‌بن‌ معاذ و ‌او‌ حكم‌ كرد ‌که‌ رجال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ احزاب‌ ‌با‌ مشركين‌ همدست‌ شدند ‌آنها‌ ‌را‌ بكشند و اطفال‌ و زنها ‌را‌ دستگير كنند و منازل‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ مهاجرين‌ ‌که‌ منزل‌ ندارند دهند و اموال‌ ‌آنها‌ في‌ء مسلمين‌ ‌باشد‌ ‌اينکه‌ مختصر بيان‌ حال‌ ‌آنها‌ لذا ميفرمايد:
وَ أَنزَل‌َ الَّذِين‌َ ظاهَرُوهُم‌ مِن‌ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ ‌که‌ بني‌ قريظه‌ باشند ‌که‌ ‌در‌ جنگ‌ احزاب‌ ‌با‌ مشركين‌ حاضر شدند و نقض‌ معاهده‌ ‌با‌ پيغمبر كردند.
مِن‌ صَياصِيهِم‌ ‌از‌ قلعه‌ها و حصن‌هاي‌ ‌خود‌ بيرون‌ شدند.
وَ قَذَف‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ُ الرُّعب‌َ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ مسلمين‌ ‌آنها‌ ‌را‌ محاصره‌ كردند.
فَرِيقاً تَقتُلُون‌َ رجال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ جنگ‌ احزاب‌ حاضر ‌شده‌ بودند ‌شما‌ مسلمين‌ بكشيد.
وَ تَأسِرُون‌َ فَرِيقاً و اسير كنيد اطفال‌ و نساء ‌آنها‌ ‌را‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 26)- غزوه بنی قریظه یک پیروزی بزرگ دیگر! در مدینه سه طایفه معروف از یهود زندگی می‌کردند: «بنی قریظه»، «بنی النضیر» و «بنی قینقاع».
هر سه گروه با پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله پیمان بسته بودند که با دشمنان او همکاری و به نفع آنها جاسوسی نکنند.
ولی طایفه «بنی قینقاع» در سال دوم هجرت و طایفه «بنی نضیر» در سال چهارم هجرت، هر کدام به بهانه‌ای پیمان خود را شکستند و به مبارزه رویاروی با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دست زدند، سر انجام مقاومت آنها در هم شکست و از مدینه بیرون رانده شدند.
بنا بر این در سال پنجم هجرت که غزوه «احزاب» رخ داد، تنها طایفه «بنی قریظه» در مدینه باقی مانده بودند، که به مشرکان عرب پیوستند و به روی مسلمانان شمشیر کشیدند.
پس از پایان غزوه احزاب، جبرئیل به فرمان خدا بر پیغمبر وارد شد، و گفت:
چرا سلاح بر زمین گذاردی؟ فرشتگان آماده پیکارند، هم اکنون باید به سوی «بنی قریظه» حرکت کنی، و کار آنها یکسره شود.
منادی از طرف پیامبر صلّی اللّه علیه و آله صدا زد که پیش از خواندن نماز عصر به سوی بنی قریظه حرکت کنید، مسلمانان بسرعت آماده جنگ شدند و تازه آفتاب غروب کرده بود که قلعه‌های محکم بنی قریظه را در حلقه محاصره خود در آوردند.
بیست و پنج روز این محاصره به طول انجامید و بعدا همگی تسلیم شدند، گروهی به قتل رسیدند و پیروزی بزرگ دیگری بر پیروزی مسلمانان افزوده شده این آیه و آیه بعد، پس از حصول این پیروزی نازل شد، و خاطره این ماجرا را به صورت
ج3، ص604
یک نعمت و موهبت بزرگ الهی شرح داد.
نخست می‌فرماید: «و خداوند گروهی از اهل کتاب [یهود] را که از آنان [مشرکان عرب] حمایت کردند از قلعه‌های محکمشان پایین کشید» (وَ أَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصِیهِمْ).
از اینجا روشن می‌شود که یهود قلعه‌های خود را در کنار مدینه در نقطه مرتفعی ساخته بودند و بر فراز برجهای آنها به دفاع از خویشتن مشغول می‌شدند.
سپس می‌افزاید: «و خداوند در دلهای آنها ترس و رعب افکند» (وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ).
و سر انجام کارشان به جایی رسید که «گروهی را به قتل می‌رساندید و گروهی را اسیر می‌کردید» (فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً).
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس