طه ١٤

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَّنِي‌ أَنَا اللَّهُ‌ لاَ إِلٰهَ‌ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي‌ وَ أَقِمِ‌ الصَّلاَةَ لِذِکْرِي‌

ترجمه

من «اللّه» هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار!

|اين منم خداوند [يكتا] كه خدايى جز من نيست، پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز بپادار
منم، من، خدايى كه جز من خدايى نيست، پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار.
منم خدای یکتا که هیچ خدایی جز من نیست، پس مرا (به یگانگی) بپرست و نماز را مخصوصا برای یاد من به پادار.
همانا! من خدایم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من برپا دار.
خداى يكتا من هستم. هيچ خدايى جز من نيست. پس مرا بپرست و تا مرا ياد كنى نماز بگزار.
همانا من خداوندم که جز من خدایی نیست، پس مرا بپرست و نماز را به یاد من برپا دار
همانا منم خداى يكتا، خدايى جز من نيست پس مرا بپرست و نماز را براى يادكرد من برپا دار
من «الله» هستم، و معبودی جز من نیست، پس تنها مرا عبادت کن، (عبادتی خالص از هرگونه شرکی)، و نماز را بخوان تا (همیشه) به یاد من باشی.
«(این) منم، من، (همان) خدایی که جز من خدایی نیست. پس مرا بپرست و برای یادم نماز را بر پا بدار.»
همانا منم خدا نیست خداوندی جز من پس پرستش کن مرا و بپای دار نماز را برای یادکردنم‌

I—I am Allah. There is no God but I. So serve Me, and practice the prayer for My remembrance.
ترتیل:
ترجمه:
طه ١٣ آیه ١٤ طه ١٥
سوره : سوره طه
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِذِکْرِی»: برای این که همیشه به یاد من باشی. تا در نماز به ذکر من بپردازی. به هنگام یاد من. با توجّه به معنی اخیر، حرف (لِ) به معنی (عِندَ) است (نگا: إسراء / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي «14»

همانا منم اللّه، جز من خدايى نيست، پس مرا بندگى كن و نماز را بپادار تا به ياد من باشى.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي «14»

بعد از آن بيان وحى را فرمايد:

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ‌: بدرستى كه منم خداى تعالى، مستجمع تمام صفات كماليه و منزه از كليه نقايص. لا إِلهَ إِلَّا أَنَا: نيست خدائى مستحق پرستش و ستايش‌


«1» سوره ص، آيه 26.

«2» سوره بقره، آيه 124.

جلد 8 - صفحه 252

كردن مگر من. فَاعْبُدْنِي‌: پس بندگى كن مرا.

تبصره: علماء به اين آيه شريفه استدلال فرموده‌اند بر اينكه: علم اصول دين مقدم بر فروع دين است، زيرا خداوند توحيد را كه اصول دين است مقدم داشته بر عبادت ذات خود كه فروع دين است. و ايضا «ف» در (فَاعْبُدْنِي) صريح است كه عبادت ذات بارى تعالى واجب است به وجه الهيت، يعنى عبادت خداى تعالى لازم است به جهت آنكه ذات يگانه او سزاوار پرستش باشد فقط، و غير او قابل پرستش نخواهد بود عقلا و سمعا. وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‌: و بر پاى بدار نماز را به جهت ياد كردن تو مرا تا من تو را به ثنا ياد فرمايم، يا بپاى دار نماز را براى ذكر تسبيح من.

نكته: تخصيص به ذكر و افراد آن به امر، به سبب علتى است كه مناط اقامه نماز به آنست، و آن تذكر معبود و اشتغال قلب و لسان به ذكر او. على بن ابراهيم قمى- فرمايد: هر گاه فراموش كردى نماز را بعد يادآورى آن را، پس بجاى آور آن را «1». نزد بعضى معنى آنكه: بپاى دار نماز را محض ياد كردن من و خلوص آن و مشوب نبودن آن به ذكر غير من و به قصد ريا و سمعه، يا به جهت آنكه تا ذاكر من باشى نه ناسى، همچنانكه كار مخلصان درگاه است كه هيچ چيز ايشان را از ياد من باز ندارد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى‌ «9» إِذْ رَأى‌ ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً «10» فَلَمَّا أَتاها نُودِيَ يا مُوسى‌ «11» إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «12» وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى‌ «13»

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي «14» إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى‌ كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى‌ «15» فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى‌ «16»

ترجمه‌

و آيا رسيد بتو خبر موسى‌

چون ديد آتشى پس گفت به كسانش درنگ كنيد همانا من يافتم آتشى را شايد من بياورم براى شما از آن شعله‌اى يا بيابم بر اثر آتش هدايتى‌

پس چون آمد نزد آن ندا كرده شد اى موسى‌

بدرستيكه من پروردگار توام پس بيرون كن نعلين خود را همانا تو در وادى مقدس طوائى‌

و من برگزيدم تو را پس گوش ده آنچه را وحى ميرسد بتو

بدرستيكه من خدائى هستم كه نيست خدائى مگر من پس عبادت كن مرا و بر پادار نماز را براى ياد من‌

همانا قيامت آينده است نزديك بود پنهان دارمش تا جزا داده شود هر كسى بآنچه سعى ميكند

پس باز ندارد تو را از آن كسيكه ايمان نميآورد بآن و پيروى كرده‌


جلد 3 صفحه 500

است از خواهش دلش پس هلاك شوى.

تفسير

گفته‌اند چون اين سوره در اوائل بعثت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده خداوند براى دلگرمى آنحضرت بامر رسالت و صبر و بردبارى آن سرور در تحمل شدائد و ناملايمات دعوت ابتداء امر رسالت حضرت موسى را بيان فرموده باين تقريب كه آيا قصّه بعثت موسى را كه شگفت آور است شنيده‌اى و آن از اين قرار است چون نشنيدى بشنو پس از آنكه حضرت موسى چند سال در مدين خدمت شعيب را نمود با اجازه آنحضرت عازم سفر بمصر شد براى ملاقات مادر و برادرش هارون و باعيال خود صفورا دختر شعيب عليه السّلام و اطفال خويش و گوسفندانى كه در آنمدت مالك شده بود رهسپار گرديد و چون بوادى و سرزمين طوى كه كوه طور آنجا است رسيد شب جمعه بود و هوا بسيار سرد و تاريك و زمين پر از يخ عيالش را درد زائيدن گرفت با آنكه راه را هم گم كرده بود و گوسفندانش متفرق شده بودند ناگهان از جانب كوه طور آتشى را مشاهده نمود ناچار بخانواده خود گفت درنگ نمائيد من آتشى كه اميد فرج در آنست مشاهده نمودم چون ايناس رؤيت بدون شبهه يا موجب استيناس و رافع وحشت است شايد من بياورم از آن آتش شعله و پاره‌اى كه با آن گرم شويم يا بوسيله آن آتش افروخته و كسانيكه در اطراف اويند براه مقصود واقف گرديم و بجانب آتش حركت كرد و چون نزديك شد ديد آتش سفيد رنگى از درخت سبزى مشتعل است در اينجا قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پس رو بآتش رفت كه از آن اقتباس نمايد آتش رو باو آورد موسى ترسيد و عقب رفت و آتش هم بجاى خود برگشت باز موسى نزديك بآن شد براى انجام مقصود و آتش رو باو نمود و او عقب كشيد و آتش بمحل خود باز گشت كرد تا سه مرتبه و در دفعه سوّم آتش برنگشت و نداى خداوند را شنيد و تتمّه حديث در سوره قصص ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى و آن ندا اين بود كه خدا فرمود اى موسى همانا من و براى تأكيد مكرّر كرد پروردگار توام پس نعلين خود را از پايت بيرون كن بدرستيكه تو در وادى پاكيزه و مقدّس ناميده شده بطوائى و مناسب با ادب و تواضع پا برهنه بودن است و در فقيه و اكمال و علل از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره روايت نموده كه نعلين آنحضرت از پوست حيوان مرده بود لذا مأمور بخلع‌


جلد 3 صفحه 501

شد ولى در بعضى از روايات از اين معنى تكذيب شده و فرموده‌اند مراد خلع محبت اهل و اولاد است و در بعضى فرموده‌اند مراد خوف از تلف عيال در وضع حمل و خوف از فرعون است و هر يك در محل و مورد خود از ظاهر و باطن صحيح و مناسب است و بعضى طوى را بمعناى طى كرده شده گرفته‌اند و بنابراين حال است براى وادى يعنى انّك بالواد المقدّس الّذى طويته و در علل از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه آن وادى مقدّس شد براى آنكه پاكيزه شد در آن ارواح و برگزيده شد در آن ملائكه و سخن گفت خداوند با موسى سخن گفتنى و نيز خداوند بموسى عليه السّلام فرمود و من برگزيدم تو را به نبوت پس گوش ده آنچه را بتو وحى ميشود كه همان معناى نبوّت است و بنابراين لما يوحى قابل تعلق به اخترتك و استمع هر دو است يعنى برگزيدم تو را براى چيزيكه وحى ميشود پس گوش ده آنرا و اوّل جمله‌ئى كه بآنحضرت وحى شد توحيد خداوند يگانه و نفى شريك و اخلاص در عبادت بود كه منتهاى علم و كمال عمل است و پس از آن اقامه نماز براى ادامه ياد خدا و مشغول شدن قلب و زبان بذكر او كه طريقه موحّدين و سيره مقرّبين است و از چند روايت معتبره استفاده ميشود كه مراد آنستكه هر گاه نمازى از شخص فوت شود هر وقت يادش بيايد بايد بخواند ماداميكه وقت نماز حاضرش تنگ نشده باشد و بايد دانست كه مسلما روز قيامت خواهد آمد نهايت آنكه وقتش معلوم نيست چون خداوند خواسته است مخفى باشد و ناگهان آشكار گردد تا مردم از آن خائف و ترسان باشند و بقدرى خداوند باخفاء آن اهتمام دارد كه نزديك بود وقت آنرا بر خلق و خويش مخفى كند و اين كلام را معمولا براى مبالغه در كتمان امرى ميگويند چنانچه در مجمع و جوامع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه نزديك بود مخفى كنم آنرا از خودم و بعضى «اكاد اخفيها من نفسى» قرائت نموده‌اند و قمّى ره نيز نقل نموده پرسيدند چگونه مخفى مينمايد آنرا بر خودش فرمود قرار ميدهد آنرا بدون وقت و بعضى گفته‌اند مراد بيرون آوردن از خفاء است چون اخفاء باين معنى نيز ميآيد در هر حال روز قيامت ميآيد و پنهان است وقتش يا ميآيد و نزديك است ظاهر شود بمعناى اخير براى آنكه هر كس بپاداش كار خود از خوب و بد برسد پس نبايد حضرت موسى و امت او را باز دارد از تصديق بروز قيامت يا


جلد 3 صفحه 502

نماز كسيكه ايمان بيكى از آن دو ندارد و متابعت هواى نفس امّاره خود را نموده در اين بى‌ايمانى پس هلاك شود العياذ باللّه آنحضرت يا كسيكه باز داشته شده است از اين عقيده حقه مانند فرعون و فرعونيان چون ادلّه قطعيّه بر ثبوت هر دو اقامه شده است بطوريكه جاى شبهه و ترديد براى احدى باقى نمى‌ماند مگر آنكه خواسته باشد هوا پرستى كند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّنِي‌ أَنَا اللّه‌ُ لا إِله‌َ إِلاّ أَنَا فَاعبُدنِي‌ وَ أَقِم‌ِ الصَّلاةَ لِذِكرِي‌ «14»

محققا ‌من‌ انا اللّه‌ هستم‌ ‌که‌ نيست‌ الهي‌ الّا ‌من‌ ‌پس‌ بايد عبادت‌ كني‌ مرا و ‌بر‌ پاداري‌ نمازا ‌براي‌ ياد آوري‌ ‌من‌.

(إِنِّي‌ أَنَا اللّه‌ُ) ‌با‌ سه‌ تاكيد نون‌ مشدده‌ تكرار كلمه اني‌ و انا جمله‌ اسميه‌ و گفتيم‌ اللّه‌ ‌از‌ اسماء مختصه‌ بذات‌ مقدس‌ مستجمع‌ جميع‌ كمالات‌ و منزه‌ ‌از‌ جميع‌ عيوب‌ و نواقص‌ ‌است‌.

(لا إِله‌َ إِلّا أَنَا) الوهيت‌ مختص‌ بذات‌ مقدس‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌در‌ مقابل‌ مشركين‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌خود‌ آلهه‌ قرار دادند مثل‌ اصنام‌ و ملائكه‌ و عيسي‌ و روح‌ القدس‌ و شياطين‌ و گوساله‌ و گاو و شجر و نحو اينها و چون‌ الوهيت‌ مختص‌ بمن‌ ‌است‌.

(فَاعبُدنِي‌) ‌پس‌ بايد عبادت‌ كني‌ مرا و شريك‌ ‌در‌ عبادت‌ ‌من‌ قرار ندهي‌ ‌که‌ گفتيم‌ مفاد مطابقي‌ كلمه‌ ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ ‌است‌ و مفاد التزامي‌ ‌او‌ نفي‌ ساير اقسام‌ شرك‌ ‌است‌ ذاتي‌ صفاتي‌ افعالي‌ نظري‌ و مفاد اقتضايي‌ ساير امور اعتقاديه‌ ‌از‌ عدل‌ ارسال‌ رسل‌ و جعل‌‌-‌ ولي‌ و مسئله‌ معاد و ‌غير‌ اينها.

(وَ أَقِم‌ِ الصَّلاةَ) مسئله‌ وجوب‌ صلوة ‌در‌ جميع‌ شرايع‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌تا‌ قيام‌ قيامت‌ بوده‌ و هست‌ غاية الامر خصوصيّات‌ و كيفيّات‌ ‌آن‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌از‌ حيث‌ شرائط و اجزاء و ‌حتي‌ ‌در‌ شريعت‌ اسلامي‌ صلوة رجال‌ و نساء حاضر و مسافر قائم‌ و قاعد صحيح‌ و مريض‌ ‌در‌ سعه وقت‌ و ضيق‌ اداء و قضاء فرادي‌ و جماعت‌ واجب‌ و مستحب‌ّ و ‌غير‌ اينها مختلف‌ ‌است‌ و سر وجوب‌ صلوة.

(لِذِكرِي‌) ‌که‌ ‌در‌ نماز بايد توجه‌ باو ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ قربت‌ و خلوص‌ ‌است‌ و مشتمل‌ ‌بر‌ تهليل‌ و تكبير و تحميد و تسبيح‌ و ركوع‌ و سجود و قيام‌ و قعود و قرائت‌ و تسليم‌ ‌است‌.

16

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- و به دنبال آن نخستین جمله وحی را موسی به این صورت دریافت کرد «من اللّه هستم، معبودی جز من نیست» (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا).

«اکنون (که چنین است) تنها مرا عبادت کن» (فَاعْبُدْنِی). عبادتی خالص از هر گونه شرک.

«و نماز را بر پای دار، تا همیشه به یاد من باشی» (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی).

در این آیه پس از بیان مهمترین اصل دعوت انبیاء که مسأله توحید است موضوع عبادت خداوند یگانه به عنوان یک ثمره برای درخت ایمان و توحید بیان شده، و به دنبال آن دستور به نماز، یعنی بزرگترین عبادت و مهمترین پیوند خلق با خالق و مؤثرترین راه برای فراموش نکردن ذات پاک او داده شده.

نکات آیه

۱ - یگانگى خداوند و حقیقت نداشتن هیچ معبودى جز او، سرلوحه وحى الهى به موسى(ع) در وادى طوى بود. (إنّنى أنا اللّه لا إله إلاّ أنا )

۲ - خداوند در سرزمین طوى (پایین کوه طور) به موسى(ع) فهماند که خطاب را مستقیماً از «اللّه» دریافت مى کند و کلام او را مى شنود. (إنّنى أنا اللّه)

۳ - معرفى خود به مخاطب در آغاز گفت وگو، از آداب مکالمه و هم صحبت شدن با دیگران است. (یموسى ... إنّنى أنا اللّه) خداوند با نداى «یا موسى» به او فهماند که نام وى را مى داند، آن گاه در نخستین سخنان خود با موسى(ع)، خود را به او معرفى کرد تا گفت وگو با شناخت طرفین ادامه یابد.

۴ - هیچ معبودى جز خداوند حقیقت نداشته و شایسته پرستش نیست. (إنّنى أنا اللّه لا إله إلاّ أنا) «إله» به معناى معبود است و در آیه، مراد معبود حق است، زیرا وجود خارجى معبودان باطل، قابل انکار نیست.

۵ - موسى(ع) پیش از نبوت و دریافت وحى نیز، عارف به خداوند و پذیراى ربوبیت او بود. (إنّى أنا ربّک ... إنّنى أنا اللّه لا إله إلاّ أنا) دو جمله «إنّى أنا ربّک» و «إنّنى أنا اللّه» حکایت از آن دارد که موسى(ع) قبلاً این نام ها را مى شناخته و بدان اعتقاد داشته است و در کوه طور به تطبیق «ربّ» و «اللّه» بر صاحب صدا پى برد.

۶ - تأکید بر لزوم عبادت خداوند و پرهیز از پرستش غیر او، اولین تذکر خداوند به موسى(ع) در آغاز نبوت او (لا إله إلاّ أنا فاعبدنى)

۷ - آشنا ساختن مردم با خداوند و وحدانیت او، پایه و مقدمه دعوت آنان به عبادت خدا است. (إنّنى أنا اللّه لا إله إلاّ أنا فاعبدنى) «فاء» در «فاعبدنى» تفریع بر جمله قبل است که به معرفى خداوند و وحدانیت او پرداخته بود.

۸ - عبادت خالصانه، مهم ترین وظیفه در برابر خداوند، حتى براى پیامبران است. (إنّنى أنا اللّه لا إله إلاّ أنا فاعبدنى)

۹ - یکتایى خداوند (توحید ذاتى)، دلیل لزوم خالص ساختن عبادت (توحید عبادى) براى خدا است. (إنّنى أنا اللّه لا إله إلاّ أنا فاعبدنى)

۱۰ - فرمان مداومت بر نماز و برپاداشتن آن، از نخستین برنامه هاى عملى ابلاغ شده به موسى(ع) در وادى طوى بود. (أقم الصلوة) «اقامه نماز» (برپاداشتن آن) به مداومت بر آن است.

۱۱ - اقامه نماز، بارزترین جلوه عبودیت در برابر خداوند است. (فاعبدنى و أقم الصلوة) تردیدى نیست که اقامه نماز، خود عبادت است. ذکر نماز پس از امر به عبادت، حکایت از نقش نماز در تحقق بخشیدن به بندگى خداوند دارد.

۱۲ - نماز از همه عبادت هاى دیگر مهم تر است. (فاعبدنى و أقم الصلوة) اختصاص به ذکر نماز از بین مجموعه عبادات، گویاى رتبه ویژه و برتر این عمل در مقایسه با دیگر عبادات است.

۱۳ - نماز در آیین موسى(ع) تشریع شده بود. (و أقم الصلوة)

۱۴ - توجه به خدا و به یاد او بودن، از اهداف و ثمرات نماز است. (و أقم الصلوة لذکرى)

۱۵ - وجود ذکر خدا در نماز، دلیل ترغیب و توصیه خداوند به اقامه آن است. (أقم الصلوة لذکرى) «لذکرى» ممکن است بیانگر نتیجه نماز باشد که یاد خدا را در دل ها زنده مى کند و ممکن است مراد اشتمال نماز به اذکار الهى باشد، یعنى اقامه نماز به این دلیل واجب شمرده شده است که ذکر خدا در آن وجود دارد.

۱۶ - نماز و عبادات دیگر، باید خالصانه و فقط براى یاد خدا باشد. (فاعبدنى و أقم الصلوة لذکرى) اختصاص یافتن «ذکر» - در «لذکرى» - به یاء متکلم، گویاى نکته یاد شده است; یعنى «لذکرى لالذکر غیرى»

۱۷ - یاد خدا و توجه به او، فلسفه مشترک تمامى عبادت ها است. (فاعبدنى و أقم الصلوة لذکرى) «لذکرى» ممکن است همان گونه که دلیل براى «أقم الصلوة» است، بیانگر علت «فاعبدنى» نیز باشد.

۱۸ - باید همواره به یاد خدا بود و از ذکر او غافل نماند. (لذکرى)

روایات و احادیث

۱۹ - «عن أبى جعفر(ع) قال: إذا فاتتک صلاة فذکرتها فى وقت أخرى فإن کنت تعلم أنّک إذا صلیت التى فاتتک کنت من الاخر فى وقت فابدأ بالتى فاتتک فإنّ اللّه عزّوجلّ یقول: «أقم الصلاة لذکرى»; از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: هر وقت نمازى از تو فوت شد و در وقت نماز دیگر آن را به یاد آوردى، اگر مى دانى با انجام نماز قضا براى به جا آوردن نماز واجب در وقت خود فرصت باقى مى ماند، پس ابتدا نماز قضا را به جا آور، چون خداى عزّوجلّ مى فرماید: «أقم الصلاة لذکرى». (این استفاده فقهى ناظر به این نکته است که لام در «لذکرى» براى توقیت است، در نتیجه معناى آیه این مى شود: که «أقم الصلاة وقت تذکیرى إیّاک»».[۱]

موضوعات مرتبط

  • ادیان: نماز در ادیان ۱۳
  • انبیا: تکلیف انبیا ۸
  • تکلیف: مهمترین تکلیف ۸
  • توحید: آثار توحید ذاتى ۹; اهمیت توحید ۱; اهمیت توحید عبادى ۶، ۱۶; اهمیت دعوت به توحید ۷; توحید عبادى ۴; دلایل توحید عبادى ۹
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴
  • خدا: اوامر خدا ۶; اهمیت دعوت به خدا شناسى ۷; توصیه هاى خدا ۱۵; گفتگوى خدا با موسى(ع) ۲
  • ذکر: اهمیت ذکر خدا ۱۴، ۱۷، ۱۸; ذکر خدا در نماز ۱۵
  • سخن: آداب سخن ۳
  • شرک: اهمیت اجتناب از شرک ۶
  • عبادت: اخلاص در عبادت ۱۶; اهمیت اخلاص در عبادت ۸; زمینه عبادت خدا ۷; فلسفه عبادات ۱۷
  • عبودیت: نشانه هاى عبودیت ۱۱
  • معاشرت: آداب معاشرت ۳
  • معبودان باطل: پوچى معبودان باطل ۱
  • موسى(ع): تکلیف موسى(ع) ۶; خداشناسى موسى(ع) ۵; موسى(ع) در سرزمین طوى ۱، ۲; موسى(ع) قبل از نبوت ۵; وحى به موسى(ع) ۱، ۱۰
  • نماز: احکام نماز ۱۹; اخلاص در نماز ۱۶; اهمیت برپایى نماز ۱۰، ۱۱; اهمیت نماز ۱۲; توصیه به نماز ۱۵; فلسفه نماز ۱۴، ۱۵; نماز در ادیان ۱۳; وقت نماز قضا ۱۹
  • وحى: تعالیم وحى ۱
  • یهودیت: نماز در یهودیت ۱۳

منابع

  1. کافى، ج ۳، ص ۲۹۳، ح ۴; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۷۵- ، ح ۵۰.