روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۹۵۷

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، التَّكْفِينُ وَ آدَابُه

: 


من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۹۵۶ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۹۵۸
روایت شده از : حضرت محمد صلی الله علیه و آله
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۱
بخش : التكفين و آدابه
عنوان : حدیث حضرت محمد (ص) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۱ التَّكْفِينُ وَ آدَابُه‏
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۱۰

جبرئيل عليه السّلام براى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله يك اوقيه كافور از بهشت آورد- و اوقيه عبارت از چهل درم بود- آن حضرت آن اوقيه را به سه بخش تقسيم نمود: يك سوّم براى خودش، يك سوّم براى حضرت على (ع) و يك سوّم ديگر را براى حضرت فاطمه عليها السّلام قرار داد. و كسى كه بر سيزده درم و يك ثلث از كافور توانائى نداشته باشد، ميّت را با چهار مثقال شرعى (يا سه مثقال صيرفى) از آن حنوط نمايد، و چنانچه بر اين مقدار هم قادر نبود با يك مثقال حنوط نمايد و اگر داشته باشد كمتر از اين نكند. و حنوط مرد و زن مثل يك ديگر است، لكن از حيث بوى خوش مكروه است ميّت را با چيزى كه در آتش ميافكنند خوشبو سازند يا آتشدان براى عود و غيره از پس ميّت‏ برده شود ولى كفن را ميتوان با دود عود و ساير بوهاى خوش خوشبو ساخت و كافور از جهت حنوط بر چشم ميّت و بينى او و در گوشهايش و دهانش و بر كف دستهاى او و سر زانوانش و بر همه مفاصل و بندهاى او و بر اثر مساجد هفتگانه او بمالند، و اگر اندكى از آن باقى ماند بر سينه او نهاده شود. هنگامى كه غسل دهنده از كار غسلهاى سه‏گانه فراغت يافت بايد دستهاى خود را از آرنج تا سر انگشتان بشويد و جامه يا پارچه‏اى بر روى ميّت افكند تا آب آن گرفته شده خشك شود و كفن تر نشود. و جايز نيست آب غساله كه از بدن ميّت ريخته مى‏شود داخل چاه بول و غايط شود، بلكه بايد وارد بالوعه شود يعنى چاهى كه در ميان خانه جهت فاضلاب تعبيه ميگردد يا اينكه گودالى حفر كنند و غساله آب بدن ميّت وارد آن شود. و جايز نيست ناخنهاى ميّت را كوتاه كنند و همچنين شارب يا چيزى از مويش را بچينند و اگر چيزى از اينها از ميّت جدا شود در ميان كفنهاى او گذاشته شود، پس غسل دهنده ميّت أوّل وضو ميگيرد و بعد غسل ميكند، و ميّت را در كفنهايش كه آماده كرده مينهد و جريدتين (دو چوب خرما) را همراه او ميگذارد. يكى از آن دو را از گودى ترقوه (چنبر گردن) به پوست بدن او ميچسباند و پيراهن او را از سمت راست بر آن ميكشد، و جريده ديگر را نزديك ران او از جانب چپ ميان پيراهن و سرتاسرى‏ قرار ميدهد و بعد او را در سرتاسرى و جامه يمنى ميپوشاند، و ابتدا نيمه چپ را به طرف راست ميكشد و بعد از آن جانب راست را به سمت چپ ميكشد (بر خلاف زندگان در لباس پوشيدن) و اگر بخواهد ميتواند حبره را بر او نپوشاند تا آنكه او را در گورش بگذارند و آنگاه مانند لحاف بر روى او كشد، و سنّت است كه عمامه بر سر ميّت پيچد و حنك برايش گذارد، و مانند عرب بيابانى او را عمامه نكند، دو سر عمامه را روى سينه او بياندازد، و پيش از آنكه پيراهنش را باو بپوشاند تكّه‏اى پنبه برميدارد و ذريره و سدر و كافور بر او پاشيده و آن را بدرون دبر ميّت داخل ميكند و مقدارى پنبه نيز بر قسمت پيش از (عورتش) مينهد، سپس پاهاى ميّت را تنگ بيكديگر ميچسباند و لنگى بر رانهاى او تا نشيمنگاه سخت محكم ميپيچد تا هيچ چيزى از آن بيرون نزند. هنگامى كه از مراسم كفن كردن ميّت فراغت يافت او را حنوط كند به آن نحو كه در مورد كافور ذكر كردم، بعد او را در تابوت نهاده بسوى قبرش ميبرند، و جايز نيست كه گفته شود با ميّت همراهى و مرافقت كنيد يا ترحّم كنيد بر او كه ديرتر به خاك سپرده شود، يا آنكه كسى از نزديكان بهنگام مصيبت بر ران خود زند كه اجر و پاداشش از بين ميرود. (در آن زمان ميت را ساعتى سر گور خود بر روى خاك مينهادند و ساعتى چند فرياد ميزدند. «ارفقوا به أو ترحموا عليه» و اين كار ممنوع اعلام شد). و هر گاه پس از غسل چيزى از ميّت خارج شد غسل او اعاده نميشود لكن آنچه از نجاست كه بكفن رسيده است پاك و شسته مى‏شود تا در لحد گذاشته شود، و اگر در لحدش چيزى از او بيرون بيايد كفنش شستن نميخواهد، أمّا آن محلّ كه نجاست خارج شده از ميّت به آن رسيده از كفن بريده شود و يكى از دو جامه بر ديگرى كشيده گردد تا بدن ميّت را بپوشاند.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)