روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۵۶۱

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، بَابُ الْمِيَاهِ وَ طُهْرِهَا وَ نَجَاسَتِهَا

و سيل الصادق ع :


من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۵۶۰ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۵۶۲
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۱
بخش : باب المياه و طهرها و نجاستها
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۱ بَابُ الْمِيَاهِ وَ طُهْرِهَا وَ نَجَاسَتِهَا
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۱

و از امام صادق عليه السّلام سؤال شد: اگر از چاهى آب كشيده و با آن وضو ساختند و يا جامه شستند و يا خمير درست كردند، بعد معلوم شد در آن چاه حيوان مرده‏اى بوده حكم آن چيست؟ حضرت فرمود: اشكالى ندارد، نه لازمست لباس دوباره شسته شود و نه نمازى كه با آن لباس خوانده شده اعاده گردد. گويد: «اين در صورتيست كه آب از نظر رنگ، بو و طعم تغيير نكرده باشد و احتمال اينكه بعدا افتاده داده شود.) و اگر موش و سگ از نانى خورده و يا بو بكشند، يعنى پوزه بر آن بزنند و بليسند آن قسمت را كه پوزه زده‏اند رها كرده و بقيّه را بخورند. مترجم گويد: «با توجّه به اينكه بوئيدن به تنهائى موجب نجاست نيست ميتوان گفت اين حكم استحبابى است. امّا چون پوزه سگ و موش غالبا مرطوب است، ظاهرا دور ريختن و نخوردن نان به دليل برخورد بينى حيوان با نان و نيز سرايت رطوبت است. هر چند موش نجس العين نيست ولى نجاست خوار هست و احتمال آلوده بودن پوزه او زياد است». و باكى نيست در وضو ساختن از آب چاله‏هائى كه در آن بول مى‏شود، تا زمانى كه رنگ آب بر بول غالب است و اگر به عكس بود و رنگ بول غالب بود، جايز نيست از آن وضو ساخت. مترجم گويد: «هر گاه بول حيوانات حرام گوشت مراد باشد، پس حكم محمول بر كرّ بودن آب است. و اگر مراد بول حيوانات حلال گوشت است، در اينجا منع از گرفتن وضو به جهت غلبه رنگ بول بر آب براى سلب اطلاق است يعنى آن آب ديگر مطلق نيست و مضاف شده است». و وضو ساختن با شير يا دوغ جايز نيست. زيرا وضو بايد با آب مطلق يعنى خالص گرفته شود و اگر يافت نشود بايد با خاك تيمّم كرد. (و مراد از وضو مطلق طهارت است). و باكى نيست كه انسان با نبيذ وضو سازد. زيرا رسول خدا (ص) با آن وضو ميساخت، و آن عبارت از آبى است كه چند دانه خرماى خشك در آن ميانداختند و آب صاف و پالوده در سمت بالاى آن قرار ميگرفت و تلخى يا شورى (املاح) آب ته‏نشين ميشد و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از آن قسمت صاف وضو ميساخت، پس هر گاه كه خرما رنگ آب را تغيير داد، ديگر وضو ساختن با آن جايز نيست، (به جهت مضاف بودن آن.) و نبيذى كه با آن ميتوان وضو ساخت و نوشيدنش جايز است همان نبيذى است كه در شروع روز انداخته و شامگاه از آن استفاده كنند يا شامگاه انداخته و بامداد (شروع روز) مورد استفاده قرار گيرد. مترجم گويد: «واضح است كه چنين مايعى بهيچ وجه نميتواند جزء مشروبات الكى محسوب گردد و يا مشمول مقرّرات مربوط به آن باشد». و اگر كسى بخواهد در كنار گودال آبى غسل كند و بيم آن دارد كه آب مستعمل بگودال باز گردد كفى آب به پيش رو، و كفى به جانب راست و كفى به جانب چپ و كفى به پشت سر بريزد، و بعد غسل كند. (شايد اين بدان جهت باشد كه مطمئن نشود آب مستعمل بگودال باز گشته است). و اگر از آبى كه انسان خود را هنگام قضاى حاجت با آن شسته بلباس يا بدن انسان ترشح كند، اشكالى ندارد و شستن لازم نيست. مترجم گويد: «اين فتواى همه يا بيشتر فقهاى قرن چهارم يا پنجم هجرى است و در وسائل الشيعه رواياتى به مضمون اين فتوى از كتب اربعه و غير آن نقل شده، و از فقهاى بعد جماعتى بدليل اين روايات آب مستعمل در استنجا را با چند شرط پاك دانسته‏اند و آن شرائط از قبيل ناپاك نبودن دست قبل از استنجاست، يا نديدن ذرّات نجاست در آب، يا عدم تجاوز باطراف مخرج و يا همراه نبودن مدفوع با خون. ولى با وجود همه اين شرائط پاك بودن آب استنجا از اخبار فهميده نميشود؛ و فقطّ اخبار به‏ دو چيز- كه يكى بدون ترديد و ديگرى في الجمله- دلالت ميكند: ۱- جائز بودن خواندن نماز با بدن يا لباسى كه با آن آب ملاقات كرده، كه اين مسلّم است. و ۲- عدم منجّسيّت آن آب بمعنى نجس ننمودن آن آب چيزى را كه با آن ملاقات كند، و اين دوّمى مورد تأمّل است، زيرا موضوع از مواردى است كه مشمول آيه شريفه عدم حرج در دين است، و با وضعى كه آن روزگار و آن محيط در مسأله تخلّى و تطهير آن داشتند كه غالبا محلّ غائط حفره و كنيف نداشته و روى زمين بوده، و يا تخلّى و تطهير در يك جا انجام نميشده و نوعى بوده كه جلوگيرى از ترشّح آب استنجا به بدن يا لباس امرى دشوار و غير قابل اجتناب بوده، و لذا براى آسان كردن كار و نيفتادن در سختى جواز خواندن نماز در آن بدن يا لباس صادر شده نه آنكه امام عليه السّلام در مقام بيان طهارت آب استنجا باشد. به اين دو روايت نظر كنيد كه شيخ در تهذيب باب صفة الوضوء بشماره ۷۷ و ۷۲ نقل كرده. مؤمن الطاق گويد: بامام صادق عليه السّلام عرض كردم: «أخرج من الخلا فأستنجي بالماء فيقع ثوبى في ذلك الماء الّذى استنجيت به؟ فقال: لا بأس». از محلّ غائط خارج مى‏شوم پس باستنجا مى نشينم و گوشه جامه‏ام در آب استنجا مى‏افتد؟ امام فرمود: باكى نيست. و عبد الكريم هاشمى گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم: «الرّجل يقع ثوبه على الماء الّذى استنجى به أ ينجّس ذلك ثوبه؟ فقال: لا». پرسيدم: مردى در هنگام استنجا جامه‏اش به آبى كه با آن استنجا كرده مى‏خورد آيا اين لباسش را ناپاك ميسازد؟ فرمود: نه. و پيداست كه مؤمن الطّاق و عبد الكريم هاشمى هر دو آب استنجا را مسلّما نجس ميدانسته‏اند و سؤال از لباس و ملاقى ميكنند، و امام جواب به عدم تنجّس آن لباس ميدهد. و بروايت مؤلّف كه در علل الشرائع نقل كرده خبر اضافه‏اى دارد كه ممكن است از آن چيزى استفاده شود و آن اينست كه: مؤمن الطّاق پس از جواب امام سكوت كرد، پس امام عليه السّلام از وى سؤال كرد: ميدانى چرا اين اشكالى ندارد؟ گفت: نه بخدا سوگند نميدانم. حضرت فرمود: براى اينكه آب ريخته شده بيشتر از نجاست است «إنّ الماء أكثر من القذر» از اين كلام بر مى‏آيد كه آب مصرف شده در تطهير، بيشتر و زيادتر از عين نجاست بوده است، و چون آب غير مزيل نجاست هم ريخته شده كه ذرّات نجاست همراه ندارد از كجا معلوم است كه جامه به آب مزيل عين خورده تا نجس شده باشد، شايد به آب اضافه‏اى كه ريخته‏اى برخورد كرده لذا مشكوك النجاسة است و أصل بر طهارت است. نتيجه اينكه طهارت آب استنجا را نمى‏شود از اين روايات استفاده كرد، چنان كه جمعى از فقهاء برآنند و اين معنى را ميتوان با رجوع بكتاب مفتاح الكرامة ج ۱ ص ۹۳ و ۹۴ تحقيق كرد. و اين طول كلام از اين رو است كه پاره‏اى از جوانان زمان خرده‏گيرى كرده و اشكال ميكنند و مى‏گويند: اسلام چگونه رعايت نظافت و بهداشت را كرده در حالى كه آب مستعمل در تطهير غايط را پاك و پاكيزه مى‏داند و استعمال آن را جائز ميشمارد و لو براى خوردن! و در واقع اشكالشان مربوط به نصوص اسلامى نيست بلكه بر فتاوى فقهاء متأخّرين است كه از اين اخبار طهارت آب فهميده‏اند». و اگر هنگام شستن دست (در وضو)، آب از دست شخص در ظرف بچكد يا بر زمين ريخته و سپس در ظرف بجهد اشكالى ندارد و همچنين است حكم در هنگام غسل جنابت (يعنى غساله غسل جنابت به جامه يا ظرف آب ترشّح كند). و اگر حيوان مرده‏اى در آب جارى افتاد اشكالى نيست كه از آن جانب (يعنى محلّ بالاتر جريان آب) كه ميته در آن نيست وضو سازند.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)