الزخرف ٣

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَّا جَعَلْنَاهُ‌ قُرْآناً عَرَبِيّاً لَعَلَّکُمْ‌ تَعْقِلُونَ‌

ترجمه

که ما آن را قرآنی فصیح و عربی قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید!

همانا ما آن را قرآنى عربى كرديم، باشد كه تعقل كنيد
ما آن را قرآنى عربى قرار داديم، باشد كه بينديشيد.
که ما آن را قرآنی به لسان فصیح عربی مقرر داشتیم تا مگر شما (بندگان در فهم آن) عقل و فکرت کار بندید.
که ما آن را [به زبان] عربی [فصیح و گویا] قرار دادیم تا [در آن] تعقّل کنند؛
ما اين كتاب را قرآنى عربى قرار داديم، باشد كه به عقل دريابيد.
ما آن را به هیئت قرآنی عربی پدید آورده‌ایم، باشد که تعقل کنید
كه همانا ما آن را قرآنى به زبان تازى كرديم باشد كه شما به خرد دريابيد.
ما قرآن را به زبان عربی فراهم آورده‌ایم تا شما (بتوانید پی به اعجاز آن ببرید و معانی و مفاهیم آن را) درک کنید.
ما بی‌گمان آن را قرآنی روشن‌‌بیان نهادیم، شاید شما عقل‌هاتان را به کار گیرید.
که ما گردانیدیمش قرآنی عربی شاید شما بخرد یابید

We made it an Arabic Quran, so that you may understand.
ترتیل:
ترجمه:
الزخرف ٢ آیه ٣ الزخرف ٤
سوره : سوره الزخرف
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قُرْآناً عَرَبِیّاً»: (نگا: یوسف / طه / زمر / ، فصّلت / شوری / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


حم «1» وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «3»

حا، ميم. به كتاب روشنگر سوگند. همانا ما آن را قرآنى عربىّ قرار داديم باشد كه در آن تعقّل كنيد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «3»

إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا: بدرستى كه ما قرار داديم اين كتاب را قرآنى به لغت عرب، لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ‌: براى اينكه شما تعقل كنيد و دريابيد آن را و به غور معانى آن برسيد و بدان منتفع شويد، و يا به سبب وفور آثار فصاحت و كثرت اطوار بلاغت آن، به صحت نبوت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله عالم گرديد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

حم «1» وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «3» وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ «4»

أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفِينَ «5»

ترجمه‌

سوگند بكتاب واضح روشن‌

همانا ما قرار داديم آنرا قرآنى عربى باشد كه شما بعقل دريابيد

و همانا آن در اصل كتاب نزد ما هر آينه بلند مرتبه‌ايست داراى حكمت‌

آيا پس برداريم از ميان شما موجب تذكّر را از باب اعراض براى آنكه بوديد گروهى مسرف و از حد تجاوز كننده.

تفسير

خداوند متعال قسم ياد فرموده است بقرآن مبيّن حلال و حرام به بيان روشن تام و تمام كه ما آنرا قرآن عربى فصيح قرار داديم براى آنكه شما جماعت عرب تعقّل و تفكّر در الفاظ و معانى آن نموده بحقايق آن آشنا شويد و تصديق كنيد كه آن حقّ و صدق و از جانب خدا است و همانا آن قرآن در اصل كتب سماوى كه لوح محفوظ نزد ما است برتر و بالاتر از تمام كتب آسمانى است چون معجزه باقيه و جامع تمام حقائق و ناسخ تمام كتب و احكامش تا قيامت باقى و برقرار است و مطالبش محكم و متين و بر وفق حكمت و مصلحت تامّه عامّه است و گفته‌اند لوح محفوظ كتاب جامعى است كه تمام كتب سماويّه از روى آن استنساخ ميشود و تمام امور تا روز قيامت بر وفق آن مرتّب ميگردد اين خلاصه بيانات مفسّرين است كه حقير بتبع ايشان ذكر نموده و ترجمه را مبنى بر آن قرار دادم ولى در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام است كه در امّ الكتاب يعنى سوره فاتحه است چون در آن سوره مكتوب است قول خداوند


جلد 4 صفحه 593

اهدنا الصّراط المستقيم و آن امير المؤمنين عليه السّلام و معرفت او است و اين معنى را قمّى ره نيز از آنحضرت مكرّر نقل فرموده و در چند روايت ديگر كه در برهان منقول است تصريح شده كه مراد از علىّ حكيم در اين آيه امير المؤمنين عليه السّلام است و اينها همه مثبت نظريّه حقير است كه مفصّلا در اواخر سوره فاتحة الكتاب بيان نمودم با آنكه آنوقت باين احاديث واقف نبودم و نيز مؤيّد اين معنى است آنچه در مجمع اذعان بآن نموده كه علىّ حكيم دو صفت از صفات شخص زنده است و بر قرآن اطلاق نميشود مگر بر سبيل توسّع يعنى مجاز و بنابر اين به نظر حقير ظاهر آيه شريفه خصوصا بملاحظه اخبار مستفيضه از ائمه اطهار آنستكه همانا آن قرآن كه صراط مستقيم است در سوره امّ الكتاب كه از اسماء سوره حمد است نزد ما يعنى در عالم بالا بوجود جمعى نورانى خود هر آينه على بن ابى طالب عليه السّلام است كه بر طبق حكمت و مصلحت حكم فرمائى بفرمان الهى مينمايد و اينمعنى كه حكم فرمائى آنحضرت در تمام عوالم وجود بامر حق باشد براى مرحوم حجّة الاسلام و المسلمين آقا ميرزا سيد حسين رضوى قمّى قدّس سرّه كه از اعاظم علماء و اكابر اتقياء عصر حاضر بود در ضمن رؤياء عجيبى كشف شده بود و مكرّر نقل ميفرمودند و در روايات هم ذكر شده چنانچه در ذيل سوره سابقه اشاره بآن شد اين در صورتى است كه ضمير در انّه راجع بقرآن باشد اما اگر ضمير شأن باشد معنى اوضح و اسهل است و بتقريبى كه در اواخر سوره فاتحه ذكر شد دلالت بر مقام ولايت آنحضرت دارد با تصريح باسم شريف كه مطلوب در محاجّه با اعداء دين است و بعدا خداوند روى سخن را معطوف بكفّار عرب فرموده ميفرمايد آيا پس سزاوار است كه ما شما را بحال خود واگذاريم و موجبات تذكر را از قرآن و پيغمبر و امام بكلّى از ميان شما برداريم و دور نمائيم براى آنكه شما مردم متجاوز از حدّ و قدر خودتانيد اين از رحمت رحمانيّه ما دور است كه از هدايت و ارشاد شما صرف نظر نمائيم و ان كنتم بكسر همزه نيز قرائت شده و بنابر اين بيرون آوردن معلوم است بصورت مشكوك براى نادان شمردن آنها و شرطى است كه جزاء آن قبلا ذكر شده است.


جلد 4 صفحه 594

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا جَعَلناه‌ُ قُرآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُم‌ تَعقِلُون‌َ «3»

محققا ‌ما قرار داديم‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ مبين‌ ‌را‌ قرآن‌ بلسان‌ عرب‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌شما‌ تعقل‌ كنيد.

إِنّا جَعَلناه‌ُ قُرآناً عَرَبِيًّا ‌که‌ ‌رسول‌ ‌ما ‌بر‌ ‌شما‌ قرائت‌ فرمايد ‌به‌ لسان‌ عربي‌ فصيح‌ بليغ‌ ‌که‌ تمام‌ فصحاء و بلغاء زبردست‌ عاجز باشند ‌از‌ آوردن‌ مثل‌ ‌آن‌ بلكه‌ مثل‌ ده‌ سوره ‌آن‌ بلكه‌ مثل‌ يك‌ سوره ‌آن‌ و ‌لو‌ ‌با‌ جن‌ و انس‌ همدست‌ شوند ‌که‌ مي‌فرمايد قُل‌ لَئِن‌ِ اجتَمَعَت‌ِ الإِنس‌ُ وَ الجِن‌ُّ عَلي‌ أَن‌ يَأتُوا بِمِثل‌ِ هذَا القُرآن‌ِ لا يَأتُون‌َ بِمِثلِه‌ِ وَ لَو كان‌َ بَعضُهُم‌ لِبَعض‌ٍ ظَهِيراً‌-‌ اسراء ‌آيه‌ 90‌-‌ و ميفرمايد: أَم‌ يَقُولُون‌َ افتَراه‌ُ قُل‌ فَأتُوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلِه‌ِ مُفتَرَيات‌ٍ وَ ادعُوا مَن‌ِ استَطَعتُم‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ‌-‌ هود آيه 15‌-‌ و ميفرمايد وَ إِن‌ كُنتُم‌ فِي‌ رَيب‌ٍ مِمّا نَزَّلنا عَلي‌ عَبدِنا فَأتُوا بِسُورَةٍ مِن‌ مِثلِه‌ِ وَ ادعُوا شُهَداءَكُم‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ‌-‌ بقره‌ آيه 21‌-‌ و جهات‌ معجزه‌ بودن‌ قرآن‌ ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد اول‌ ‌اينکه‌ تفسير ‌در‌ مقدمات‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ مراجعه‌ كنيد.

لَعَلَّكُم‌ تَعقِلُون‌َ بايد و ‌باشد‌ تعقل‌ كنيد، تعقل‌ عقل‌ ‌را‌ ‌به‌ كار زدن‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌او‌ بهره‌ برداشتن‌ و عقل‌ لطيفه‌ رباني‌ ‌است‌ و جوهر ملكوتي‌ ‌است‌ و موهبت‌ الهي‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌به‌ انسان‌ افاضه‌ فرموده‌ ‌که‌ بمنزله‌ آينه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ حقايق‌ امور مشاهده‌ مي‌شود، خوب‌ و بد، نفع‌ و ضرر، خير و شر، سعادت‌ و شقاوت‌، حسن‌ و قبح‌، نجات‌ و هلاكت‌ و تعقل‌ بكار زدن‌ عقل‌ ‌است‌ و رفتن‌

جلد 16 - صفحه 3

شرائط بسياري‌ دارد:

اولا محتاج‌ ‌به‌ چراغ‌ علم‌ ‌است‌ ‌با‌ تاريكي‌ جهل‌ درك‌ نمي‌كند.

و ثانيا بايد چشم‌ قلب‌ كور و كر و لال‌ نباشد ‌به‌ كبر و عناد و عصبيت‌ و نخوت‌ و ساير صفات‌ خبيثه‌ ‌که‌ مي‌فرمايد صُم‌ٌّ بُكم‌ٌ عُمي‌ٌ فَهُم‌ لا يَعقِلُون‌َ‌-‌ بقره‌ آيه 166.

و ثالثا بايد ‌در‌ چشم‌ عقل‌ بسته‌ نباشد بهواهاي‌ نفساني‌ و حب‌ شهوات‌ و غرق‌ محبت‌ دنيا ‌که‌ بايد دعا كند

«اللهم‌ اخرج‌ حب‌ الدنيا ‌عن‌ قلبي‌».

و رابعا روي‌ آينه قلب‌ ‌که‌ عقل‌ ‌باشد‌ سياه‌ نشده‌ ‌باشد‌ بكثرة معاصي‌ واي‌ بحال‌ كسي‌ ‌که‌ تمام‌ ‌اينکه‌ موانع‌ اربعه‌ ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ چگونه‌ مي‌تواند تعقل‌ كند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- که «ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم تا شما آن را درک کنید» (إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).

عربی بودن قرآن یا به معنی نزول آن به زبان عرب است که از گسترده‌ترین زبانهای جهان برای بیان حقایق می‌باشد. و یا به معنی «فصاحت» آن است- چرا که یکی از معانی عربی همان «فصیح» است- اشاره به این که آن را در نهایت فصاحت قرار دادیم تا حقایق به خوبی از لابلای کلمات و جمله‌هایش ظاهر گردد، و همگان آن را به خوبی درک کنند.

ج4، ص359

نکات آیه

۱ - قرآن، کتابى نازل شده به زبان عربى از سوى خداوند (إنّا جعلنه قرءانًا عربیًّا)

۲ - نزول قرآن به زبان عربى، زمینه سهولت فهم آن براى مردم عصر پیامبر(ص) و جامعه هاى عرب زبان (إنّا جعلنه قرءانًا عربیًّا لعلّکم تعقلون) «عربیّاً» اگر به معناى زبان عربى باشد، خطاب در «لعلّکم تعقلون» خاص بوده و تنها شامل مردم عرب زبان مى شود; یعنى، ما قرآن را به زبان عربى قرار دادیم به آن امید که شما مردم عرب در آن بیندیشید. و اگر «عربیّاً» به معناى فصیح و شیوا باشد، خطاب در «لعلّکم تعقلون» عام بوده و فراگیرنده همه انسان ها مى شود; یعنى، ما قرآن را شیوا و گیرا قرار دادیم، بدان امید که شما انسان ها بدان جذب شده و در آن تعقل و اندیشه نمایید. برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.

۳ - زبان عربى، داراى جایگاهى ویژه در انتقال مفاهیم بلند و معارف نیازمند اندیشه و تعقل (إنّا جعلنه قرءانًا عربیًّا لعلّکم تعقلون)

۴ - قرآن، کتابى فصیح و داراى پیامى روشن و بدون ابهام (إنّا جعلنه قرءانًا عربیًّا) برداشت یاد شده با توجه به معناى دیگر «عربیّاً» - که فصاحت است - به دست مى آید. در مفردات راغب آمده: «العربى: الفصیح البین من الکلام»; یعنى، عربى به سخنى گفته مى شود که شیوا، روشن و بدون ابهام باشد.

۵ - بهره گیرى از معارف روشن وحى، نیازمند تعقل و خردورزى (و الکتب المبین ... لعلّکم تعقلون)

۶ - فصاحت قرآن، موجب جلب توجه اعراب عصر پیامبر(ص) و واداشتن آنان به اندیشه و تعقل (إنّا جعلنه قرءانًا عربیّا لعلّکم تعقلون)

۷ - مفاهیم وحى، قبل از نزول در قالب واژگان عرب، مفاهیمى فراتر از عقل بشر بوده است. (إنّا جعلنه قرءانًا عربیّا لعلّکم تعقلون) از این که فلسفه عربى بودن قرآن، خردورزى در آن قرار داده شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۸ - پیام هاى دینى، اگر با زبانى فصیح و قالبى متناسب ارائه شود، ذهن و اندیشه انسان ها را به خود جذب مى کند. (إنّا جعلنه قرءانًا عربیًّا لعلّکم تعقلون) این نکته که قرآن به واسطه فصاحتش، زمینه تعقل و جذب اذهان را فراهم مى کند، نشانگر آن است که اگر پیام هاى دینى، این ویژگى را داشته باشند، در جذب مخاطب موفق خواهند بود.

موضوعات مرتبط

  • انسان: عجز انسان ۷; محدوده عقل انسان ۷
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۸; عوامل مؤثر در تبلیغ ۸; فصاحت در تبلیغ ۸
  • تعقل: آثار تعقل ۵; تعقل در وحى ۵
  • دین: تبلیغ دین ۸
  • عربى: نقش زبان عربى ۳; ویژگیهاى زبان عربى ۳
  • عربها: عربها و قرآن ۲
  • قرآن: آثار فصاحت قرآن ۶; زمینه فهم قرآن ۲; عربیت قرآن ۱; فصاحت قرآن ۴; فلسفه عربیت قرآن ۲; منشأ نزول قرآن ۱; وضوح قرآن ۴; ویژگیهاى قرآن ۱، ۴
  • مردم: زمینه تعقل مردم صدراسلام ۶; مردم صدراسلام و قرآن ۲
  • وحى: زمینه استفاده از وحى ۵; عظمت تعالیم وحى ۷

منابع