الرحمن ١٨

از الکتاب
کپی متن آیه
فَبِأَيِ‌ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ‌

ترجمه

پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می‌کنید؟!

|پس كدامين نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟
(الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می‌کنید؟
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را دروغ مى‌انگاريد؟
پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!
پس به کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان (همان و او را) تکذیب می‌کنید؟
پس آیا به کدامین نعمتهای پروردگار شما (ای دو کس) تکذیب می‌کنید

So which of your Lord’s marvels will you deny?
ترتیل:
ترجمه:
الرحمن ١٧ آیه ١٨ الرحمن ١٩
سوره : سوره الرحمن
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «18»

پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟

نکته ها

گرچه خورشيد در هر روز از سال، طلوع و غروبى دارد، ولى با توجّه به قوس صعودى و قوس نزولى حركت آن، در حقيقت دو مشرق و دو مغرب دارد و بقيه در ميان اين دو است و

جلد 9 - صفحه 388

اين‌نظام، باعث پيدايش فصول مختلف و تغيير ساعات شبانه روز در طول سال مى‌شود. امّا بعضى مفسّران، مشرقَين و مغربَين را طلوع و غروب هريك از ماه و خورشيد دانسته‌اند. «1»

حضرت على عليه السلام در خطبه‌اى بعد از تلاوت آيه‌ رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ‌ ... فرمود: مشرق زمستان در محدوده خود و مشرق تابستان در محدوده خود است. «2»

پیام ها

1- احاطه خداوند به شرق و غرب عالم يكسان است. رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ‌ ... رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ‌

2- قرآن، انسان را به كيهان‌شناسى دعوت مى‌كند. الْمَشْرِقَيْنِ‌ ... الْمَغْرِبَيْنِ‌

3- قرآن، بشر را به شناختِ آفاق و انفس، هر دو توجّه مى‌دهد. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ‌ ... رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ ... الْمَغْرِبَيْنِ‌

4- پديده‌هاى طبيعى، هم براى انسان نعمت است و هم براى جن. «رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما»

5- حركت زمين به گونه‌اى است كه مشرق و مغرب پديد مى‌آيد و اين از نعمت‌هاى الهى است. «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «18»

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما: پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگار خود اى جن و انس، تُكَذِّبانِ‌: تكذيب مى‌كنيد و انكار مى‌نمائيد.

تتمه: على بن ابراهيم قمى رحمه الله- از ابى بصير: از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم از اين آيه شريفه، قال: المشرقين رسول اللّه و امير المؤمنين و المغربين الحسن و الحسين عليهم السّلام و امثالهما تجرى. فباىّ آلاء ربّكما تكذّبان، قال: برسول اللّه و امير المؤمنين‌ «2». (بنابراين تأويل آيه شريفه باشد).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ «14» وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ «15» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «16» رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ «17» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «18»

مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ «19» بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ «20» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «21» يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ «22» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «23»

وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ «24» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «25» كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ «26» وَ يَبْقى‌ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ «27» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «28»

يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ «29» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (30)

ترجمه‌

خداوند آفريد انسان را از گل خشكيده مانند خزف شده‌

و آفريد جن را از شعله بيدودى از آتش‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند

ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

بيرون ميآيد از آندو مرواريد و مرجان‌

پس بكدام يك از نعمتهاى‌


جلد 5 صفحه 113

پروردگارتان انكار ميورزيد

و براى او است كشتيهاى روان افراشته بادبان در دريا چون كوهها

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

هر كه بر زمين قرار دارد نابود شونده است‌

و باقى ميماند ذات پروردگار تو صاحب بزرگى تامّ و تفضّل عام‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

طلب ميكند از او هر كه در آسمانها و زمين است هر روز او در كارى است‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.

تفسير

خداوند آدم ابو البشر را خلق فرمود از خاك بعد از آنكه آن را گل فرمود و رنگ و بوى آن تغيير يافت و خشك شد مانند خزف و سفال كه صدا ميكند چون چيزى بآن رسد لذا از مبدء خلق گاهى بخاك و گاهى بحمأ مسنون و اينجا بصلصال كالفخّار تعبير فرموده و منافى با يكديگر نيست و خلق فرمود پدر اجنّه را كه در سوره حجر ذكر شد از شعله جوّاله صافى و بدون دودى از آتش چون اصل مارج بمعناى مضطرب است و اينجا بصافى از دود تفسير شده پس بكدام يك از نعم الهى كه اعظم آنها نعمت وجود است جن و انس كفر ميورزند و كفران مينمايند با آنكه هر يك از آن دو دسته از پدر اصلى خودشان بوجود آمده‌اند و همه مخلوق حقّند و دولت حيات از او بآن دو رسيده او است كه مقرّر و مقدّر فرموده در هر يك از تابستان و زمستان براى آفتاب مشرق و مغربى را در آسمان كه آن دو مشرق و دو مغرب تفاوت مهمّى در قرب و بعد زمين از آفتاب دارند و اختلاف فصول از آن حاصل و منافع آن بجنّ و انس و اصل است و در عين حال هر روز مشرق و مغرب جداگانه دارد لذا در جاى ديگر فرموده ربّ المشارق و المغارب چون بتدريج در شش ماه تفاوت كلى پيدا ميكند روز از شعاع آفتاب بهره‌بردارى ميشود و شب از تاريكى عالم آسايش حاصل ميگردد پس كدام يك از نعمتهاى الهى را ميتوان انكار نمود و خداوند واگذاشته دو دريا و مجمع آب شيرين و شور را بحال جريان طبيعى خود و ميل باختلاط با يكديگر كه با هم تلاقى مينمايند و متّصل بيكديگر ميشوند ولى بين آن دو حائل و مانعى بقدرت خود قرار داده كه تجاوز و تعدّى از آن نمينمايند لذا مدّتها يا هميشه هر يك از آن دو باوصاف خود


جلد 5 صفحه 114

باقى ميماند يعنى آب گوارا و شيرين بحال خود باقى و آب شور و ناگوار طعم و خاصيّت خود را از دست نميدهد با آنكه لؤلؤ و مرجان گفته‌اند از اختلاط آن دو بيكديگر توليد و از محل تلاقى دو آب بيرون ميآيد و اين معنى در ورود دجله بدريا مشهود ميشود و شمّه‌ئى از اين مقال در سوره فرقان گذشت و اين از بزرگترين آيات قدرت الهى است ولى در قرب الاسناد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه لؤلؤ از آب آسمان و آب دريا توليد ميشود چون وقتى باران ميآيد صدفها دهانهاى خودشان را در دريا باز ميكنند پس قطرات باران در آنها جاى ميگيرند و از قطره بزرگ لؤلؤ بزرگ و از قطره كوچك لؤلؤ كوچك بعمل ميآيد شيخ شيرازى در باب تواضع و فروتنى فرموده:

يكى قطره باران ز ابرى چكيد* خجل شد چو پهناى دريا بديد كه جائيكه دريا است من چيستم* گر او هست حقّا كه من نيستم چو خود را بچشم حقارت بديد* صدف در كنارش بجان پروريد سپهرش بجائى رسانيد كار* كه شد نامور لؤلؤ شاهوار بلندى از آن يافت كو پست شد* در نيستى كوفت تا هست شد و الحق بسيار خوب گفته غفر اللّه له و اين مؤيّد قول بعضى از مفسّرين است كه گفته‌اند مراد از دو دريا درياى آسمانى و زمينى است كه با يكديگر تلاقى مينمايند بنزول باران در وقتى كه خدا بخواهد و بين آن دو مانعى است كه نميگذارد درياى آسمان بزمين نزول و درياى زمين بآسمان صعود نمايد و مرجان لؤلؤ كوچك است ولى بعضى آن را بشبه سرخ تفسير نموده‌اند كه آن شاخ درخت دريائى است و در بعضى از روايات بحرين بعلى و فاطمه عليهما السلام و لؤلؤ و مرجان بحسن و حسين سلام اللّه عليهما تأويل شده و در بعضى علاوه شده كه برزخ محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم ميباشد و در هر حال هيچ يك از نعمتهاى الهى قابل انكار نيست و يكى از نعمتهاى بزرگ الهى كشتيهاى جارى در دريا است كه داراى بادبانهاى بلند و مانند كوههاى طولانى سيّارند و آنها وسائل حمل و نقل مسافرين و مال التجاره‌ها ببلاد بعيده‌اند و تمام لوازم آن را از اجزاء مادّى و آرامش آب و جريان باد و غيرها خداوند فراهم فرموده پس‌


جلد 5 صفحه 115

چگونه اين نعمت و ساير نعم الهى را ميتوان انكار نمود و هر چه بر زمين قرار دارد فانى و نابود خواهد شد چون ظاهرا مرجع ضمير عليها ارض است كه در آيات سابقه ذكر شده ولى فنا اختصاص باهل زمين ندارد اهل آسمانها هم ميميرند و اختصاص آنها بذكر براى تذكر آنان است بدار بقاء و چيزيكه در عالم باقى ميماند وجه اللّه است كه آن صرف الوجود است كه بحقيقت آن كسى پى نبرده و نميبرد و قمّى ره نقل فرموده كه آن دين پروردگار است و در بعضى از روايات بذوات مقدسه ائمه اطهار تفسير شده و بعضى از مفسرين آن را بعبادات و اطاعات مقرّبه بخدا تفسير نموده‌اند و بعضى گفته‌اند مراد از وجه شى‌ء خود و ذات آنست چون عرب از خود چيزى بوجه آن تعبير ميكند و ميگويد وجه الرّأى و وجه التّدبير و اراده ميكند رأى و تدبير را و بعضى آن را ادله و آيات حق دانسته‌اند كه بزرگترين نعم الهيّه ميباشند براى آنكه سعادت جن و انس بآنها حاصل ميشود پس كدام يك از نعمتهاى خدا را آن دو دسته انكار ميكنند و تمام موجودات آسمانى و زمينى در ذات و صفات و مقاصد محتاج بحق ميباشند و همه بلسان حال و مقال از خدا سؤال ميكنند و گدايان ملازم آن درگاهند و خداوند هم هر روز و هر آن بكارسازى و كارپردازى آنها اشتغال دارد و جواب آنها را ميدهد و قمّى ره نقل فرموده كه زنده ميكند و ميميراند و زياد ميكند و كم مينمايد و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده در اين آيه كه از شأن او آنست كه بيامرزد گناهى را و بگشايد مشكلى را و بالا ببرد قومى را و پائين بياورد ديگران را و بعضى گفته‌اند اين آيه در ردّ يهود است كه گفتند خدا روز شنبه كارى ندارد و فارغ از امر شده و در هر حال نعمتهاى الهى قابل انكار نيست و جن و انس و دوست و دشمن و سعيد و شقى بايد معترف بآن باشند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


رَب‌ُّ المَشرِقَين‌ِ وَ رَب‌ُّ المَغرِبَين‌ِ «17» فَبِأَي‌ِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان‌ِ «18»

پروردگار دو مشرق‌ و پروردگار دو مغرب‌ ‌پس‌ بكدام‌ نعمتهاي‌ پروردگارتان‌ تكذيب‌ مي‌كنيد.

بعض‌ مفسرين‌ گفتند: مراد مشرق‌ تابستان‌ و مشرق‌ زمستان‌ و همچنين‌ مغرب‌ ‌اينکه‌ دو، بعضي‌ گفتند: مشرق‌ شمس‌ و مشرق‌ قمر و مغرب‌ ‌اينکه‌ دو ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد مشرقين‌ پيغمبر و ‌علي‌ و مغربين‌ حسن‌ و حسين‌.

اقول‌: مكرر تذكر داده‌ ‌شده‌ ‌که‌ كره زمين‌ و كره آب‌ ‌به‌ حركت‌ وضعي‌ دور ‌خود‌ مي‌گردد ‌در‌ شبانه‌ روز يك‌ دور ميزند و هميشه‌ اوقات‌ نصف‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ مقابل‌ شمس‌ ‌است‌ روز تشكيل‌ داده‌ مي‌شود و نصف‌ ‌بر‌ خلاف‌ ‌آن‌ شب‌ تشكيل‌ داده‌ مي‌شود ‌پس‌

جلد 16 - صفحه 376

‌در‌ ‌هر‌ ساعت‌ و دقيقه‌ يك‌ نقطه زمين‌ مشرق‌ ‌است‌ و نقطه مقابلش‌ مغرب‌ و ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ يكي‌ ‌از‌ معجزات‌ ‌است‌ زيرا ‌در‌ عصر پيغمبر ‌تا‌ ازمنه متماديه‌ ‌اينکه‌ عقيده‌ ‌را‌ نداشتند جديدا كشف‌ ‌شده‌ و امّا اخبار بيان‌ باطن‌ قرآن‌ ‌را‌ مي‌كند ‌که‌ اشراق‌ دين‌ و طلوع‌ اسلام‌ ‌به‌ دعوت‌ حضرت‌ رسالت‌ و شمشير ‌علي‌ (ع‌) ‌شده‌ و غروب‌ ‌آن‌ ‌به‌ شهادت‌ حضرت‌ مجتبي‌ و حضرت‌ سيد الشهداء ‌که‌ ‌در‌ زيارتش‌ مي‌گويي‌:

(لقد اصبح‌ كتاب‌ اللّه‌ فيك‌ مهجورا و ‌رسول‌ اللّه‌ فيك‌ موتورا)

و ‌غير‌ اينها ‌که‌ دوره بني‌ اميّه‌ و بني‌ مروان‌ و بني‌ عبّاس‌ ‌باشد‌ و اللّه‌ العالم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 18)- به هر حال بعد از ذکر این نعمت باز جن و انس را مخاطب ساخته، می‌گوید: «پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می‌کنید»؟! (فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).

نکات آیه

۱ - تجلى ربوبیت الهى، در تدبیر و طرح ریزى نظام گردش خورشید (ربّ المشرقین ... فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان)

۲ - نظام گردش خورشید، در جهت تأمین نیازهاى بشر و نعمتى غیرقابل انکار و تکذیب ناپذیر (ربّ المشرقین و ربّ المغربین . فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) از ارتباط بین دو آیه و نعمت خواندن گردش خورشید، مطلب بالا برداشت مى شود.

۳ - توبیخ کافران و تکذیب گران جن و انس، به خاطر نادیده انگاشتن نعمت هاى الهى، متجلى در طلوع و غروب خورشید (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) تثنیه آمدن «کما» و «تکذّبان»، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

۴ - خداوند، خواهان توجه جن و انس به نقش مهم نقطه طلوع و غروب خورشید، در زندگى آنان (ربّ المشرقین ... فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) خداوند متعال، با پرسش انکارآمیز خویش (فبأىّ ءالآء...) جن و بشر را به تأمل درباره اهمیت دو مشرق دو مغرب (میل اعظم شمالى در آغاز تابستان و میل اعظم جنوبى در آغاز زمستان) فرا خوانده است.

۵ - جن همانند انسان، برخوردار از نعمت چرخش منظم خورشید * (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) بنابراین که مخاطب «ربّکما» انسان و جن باشند، برداشت یاد شده به دست مى آید.

موضوعات مرتبط

  • انسان: تأمین نیازهاى انسان ۲; نعمتهاى انسان ۲، ۵
  • جن: تشابه جن با انسان ۵; سرزنش جنیان کافر ۳; نعمتهاى جن ۵
  • خدا: تکذیب ناپذیرى نعمتهاى خدا ۲; توصیه هاى خدا ۴; سرزنشهاى خدا ۳; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱
  • خورشید: تدبیر گردش خورشید ۱
  • ذکر: اهمیت ذکر طلوع خورشید ۴; اهمیت ذکر غروب خورشید ۴
  • غفلت: غفلت از نعمتهاى خدا ۳
  • کافران: سرزنش کافران ۳
  • نعمت: مشمولان نعمت ۵; نعمت طلوع خورشید ۳; نعمت غروب خورشید ۳; نعمت گردش خورشید ۲، ۵

منابع