الدخان ١٤

از الکتاب
کپی متن آیه
ثُمَ‌ تَوَلَّوْا عَنْهُ‌ وَ قَالُوا مُعَلَّمٌ‌ مَجْنُونٌ‌

ترجمه

سپس از او روی گردان شدند و گفتند: «او تعلیم یافته‌ای دیوانه است!»

|آن‌گاه از او اعراض كردند و گفتند: تعليم يافته‌اى ديوانه است
پس، از او روى برتافتند و گفتند: «تعليم‌يافته‌اى ديوانه است.»
پس (از مشاهده آیات) باز از او اعراض کردند و گفتند: او شخص دیوانه‌ای است که (مردم قرآن را) به او آموخته‌اند.
آن گاه از او روی گرداندند و گفتند: تعلیم یافته ای دیوانه است!!
از او رويگردان شدند و گفتند: ديوانه‌اى است تعليم يافته.
سپس از او رویگردان شدند، و گفتند [او] تعلیم گرفته‌ای دیوانه است‌
آنگاه از او روى گرداندند و گفتند: آموخته‌اى است ديوانه.
سپس از او رویگردان شدند و گفتند: او دیوانه‌ای (است که این مطالب توسّط دیگران بدو) آموخته شده است.
سپس، از او روی برتافتند و گفتند: «تعلیم‌یافته‌ای دیوانه است.»
پس روی برتافتند از او و گفتند آموخته‌ای است دیوانه‌

But they turned away from him, and said, “Educated, but crazy!”
ترتیل:
ترجمه:
الدخان ١٣ آیه ١٤ الدخان ١٥
سوره : سوره الدخان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ثُمَّ»: بعد از آمدن چنین پیغمبری و شنیدن حقائق از او. «مُعَلَّمٌ»: تعلیم شده. یاد داده شده. «مَجنّونٌ»: (نگا: ذاریات / ).


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14»

سپس از او روى گرداندند و گفتند: او جن‌زده‌اى است كه تعليمش داده‌اند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14»

ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ‌: پس پشت كردند و اعراض نمودند از ايمان آوردن، وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ‌: و گفتند در حق پيغمبر تعليم شده ديوانه است بعضى، يعنى گفتند شخص عجمى تعليم قرآن به او نمايد و بعضى ديگر گفتند ديوانه است و دماغ او مخبط شده و از عقل دور افتاده. با وجود اين حال چون نزد وقوع دخان در آخر الزمان از آن استغاثه كنند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ «12» أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرى‌ وَ قَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ «13» ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ «14» إِنَّا كاشِفُوا الْعَذابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عائِدُونَ «15» يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ «16»

وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21»

ترجمه‌

پروردگارا بردار از ما عذاب را همانا ما گروندگانيم‌

از كجا باشد براى آنان تذكّر با آنكه بتحقيق آمد آنها را پيغمبرى آشكار

پس رو گرداندند از او و گفتند مردى است آموخته شده و ديوانه‌

همانا ما برطرف كننده عذابيم اندكى همانا شما عودكنندگانيد

روز كه بسختى بگيريم گرفتن بزرگى آنان را همانا ما انتقام كشندگانيم‌

و بتحقيق آزموديم پيش از آنها قوم فرعون را و آمد آنها را پيغمبرى بزرگوار

كه بسپاريد بمن بندگان خدا را همانا من براى شما پيغمبرى امينم‌

و آنكه برترى مجوئيد بر خدا همانا من آورنده‌ام براى شما حجّتى روشن‌

و همانا من پناه برده‌ام بپروردگار خود و پروردگار شما از آنكه سنگسار كنيد مرا

و اگر ايمان نميآوريد بمن پس كناره كنيد از من و مرا بخود واگذاريد.

تفسير

خداوند تعالى در تعقيب آيات سابقه بيان فرموده است حال معذّبين بعذاب اليم دخان را كه ميگويند با تضرّع پروردگارا عذاب را از ما بردار ما ايمان ميآوريم و خداوند ردّ فرموده است آنها را كه چگونه آنان متذكّر ميشوند و ايمان ميآورند با آنكه پيغمبر خاتم با معجزه باقيه ظاهره آمد از طرف خداوند براى ارشاد و هدايت آنها پس اعراض نمودند از او و گفتند او معلّم بشرى دارد نه الهى و گاهى جنون عارضش ميشود و ما چند روزى عذاب را از شما برميداريم و چون قيامت برسد تمام شما كفّار بعذاب اليم آنروز عود خواهيد نمود يا وعده خلافى نموده بكفر خودتان عود خواهيد كرد و اين مؤيّد فرمايش قمّى ره است كه نقل فرمود دخان در رجعت است چون اگر در قيامت باشد عود محقّق نميشود و نيز مؤيّد اين قول است كه در حديث نبوى مذكور در آيات سابقه نزول‌


جلد 4 صفحه 623

عيسى عليه السّلام از آسمان مقارن با دخان از علائم ساعت ذكر شده و آن مسلّما در رجعت است كه ميآيد و بامام زمان اقتدا ميكند و مهمّ‌تر از اين دو در تأييد آنكه روى سخن در اين آيات ظاهرا با كفّار معاصر با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و اگر مقصود رجعت نباشد بايد سخن را معطوف بجانب نوع كفّار گرفت چون آنها كه تا قيامت زنده نميماندند كه معذّب بدخان شوند ولى در رجعت ممكن است برگردند و بعذاب دخان گرفتار شوند و بيانات مفسّرين در اين مقام خالى از تشويش نيست و تحقيق همانست كه ذكر شد بلى بعضى از مفسّرين اين آيات و آيات سابقه را راجع بظهور قحط و غلا در مكّه بنفرين پيغمبر صلى اللّه عليه و اله دانسته‌اند و گفته‌اند آسمان در نظر آنها از شدّت گرسنگى مانند دودى شده بود و باستدعاء آنها و وعده ايمان و دعاى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رفع شد و آنها خلف وعده نمودند و بكفر عود كردند و بنابر اين خطاب متوجّه بكفّار قريش است و اشكالى نيست ولى اين معنى مخالف با ظاهر آيه دخان و صريح روايات اينمقام است لذا حقير اينقول را آنجا ذكر ننمودم و در هر حال خداوند انتقام پيغمبر صلى اللّه عليه و اله را در قيامت كه روز اخذ شديد بزرگ خدا است از آنها خواهد كشيد و بعض مفسّرين كه اخيرا قول آنها ذكر شد بطشه كبرى را روز بدر دانسته‌اند و مخفى نماند كه علامت ساعت بودن با وقوع در رجعت منافات ندارد چون وقائع رجعت از علائم نزديك شدن قيامت است و باز خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر خود اشاره بقصّه موسى عليه السّلام و فرعون نموده ميفرمايد كه ما پيش از مشركين مكه قوم فرعون را در معرض امتحان قرار داديم و پيغمبر با شرافتى از نسل حضرت يعقوب براى آنها فرستاديم و تقاضاى او از فرعونيان اين بود كه بنى اسرائيل را از قيد اسارت خود رها كنند و تسليم آنحضرت نمايند كه او آنها را با خود از مملكت مصر خارج فرمايد چون آنها از زمان حضرت يوسف عليه السّلام آنجا مانده بودند و زياد شده بودند و بسختى در تحت نفوذ قبطيان بسر ميبردند و بعضى گفته‌اند تقاضاى او اين بود كه آنها حقوق الهى را از قبول ايمان و فعل واجبات و ترك محرّمات اداء نمايند به اجابت آنحضرت و عباد اللّه منادى است و حرف ندا حذف شده يعنى ادا نمائيد بمن اى بندگان خدا و اين معنى را قمّى ره تأييد نموده است و مراد از امانت ظاهرا خيانت ننمودن در پيام‌


جلد 4 صفحه 624

الهى است و در آنچه باو تأديه ميشود از عرض عقايد و اعمال و بغير متّهم نيز تفسير شده و فرمود علوّ و سركشى از امر حق و تكبّر از اطاعت رسول او ننمائيد كه اهانت اولياء خدا اهانت خدا است و من بى‌منطق و دليل با شما صحبت نميكنم بلكه حجّت واضح و معجزه ظاهرى براى شما آوردم و چون سخن به اين جا رسيد قوم او را تهديد بسنگسار كردن نمودند و بعضى گفته‌اند مشغول بناسزا گفتن بآنحضرت شدند از قبيل ساحر و كذّاب خواندن و حضرت پناه بخدا برد از شرّ آنها كه رجم يا شتم باشد چون رجم در كلام عرب برشتم هم اطلاق ميشود ولى معناى ظاهر آن سنگسار نمودن است و تقاضا فرمود كه در صورت ترك ايمان و عدم اجابت او دست از ايذاء و آزار او بردارند و نه با او باشند و نه بر او.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ تَوَلَّوا عَنه‌ُ وَ قالُوا مُعَلَّم‌ٌ مَجنُون‌ٌ «14»

‌پس‌ ‌از‌ اينكه‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌رسول‌ مبين‌ اعراض‌ كردند و پشت‌ كردند ‌از‌ ‌او‌ و ‌در‌ حق‌ ‌او‌ گفتند: تعليم‌ گرفته‌ ‌از‌ ديگران‌ و ديوانه‌ ‌شده‌، تمام‌ انبياء ‌از‌ نوح‌ هود صالح‌ ابراهيم‌ لوط شعيب‌ موسي‌ گرفتار ‌اينکه‌ نوع‌ كفّار و مشركين‌ بودند ‌که‌ اوّلا اعتنايي‌ بفرمايشات‌ ‌آنها‌ نميكردند و توجّهي‌ نداشتند و اعراض‌ ميكردند، و ثانيا نسبت‌هاي‌ ناروا بآنها ميدادند چنانچه‌ نوح‌ عرض‌ ميكند ‌به‌ پروردگار ‌خود‌: قال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ دَعَوت‌ُ قَومِي‌ لَيلًا وَ نَهاراً فَلَم‌ يَزِدهُم‌ دُعائِي‌ إِلّا فِراراً وَ إِنِّي‌ كُلَّما دَعَوتُهُم‌ لِتَغفِرَ لَهُم‌ جَعَلُوا أَصابِعَهُم‌ فِي‌ آذانِهِم‌ وَ استَغشَوا ثِيابَهُم‌ ... ‌الي‌ آخر الآيات‌ نوح‌ آيه 5. و بابراهيم‌ آزر ‌گفت‌:

قال‌َ أَ راغِب‌ٌ أَنت‌َ عَن‌ آلِهَتِي‌ يا إِبراهِيم‌ُ لَئِن‌ لَم‌ تَنتَه‌ِ لَأَرجُمَنَّك‌َ وَ اهجُرنِي‌ مَلِيًّا مريم‌ آيه 47. يهود گفتند قومش‌: وَ ما نَحن‌ُ بِتارِكِي‌ آلِهَتِنا عَن‌ قَولِك‌َ وَ ما نَحن‌ُ لَك‌َ بِمُؤمِنِين‌َ إِن‌ نَقُول‌ُ إِلَّا اعتَراك‌َ بَعض‌ُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ (‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌) وَ تِلك‌َ عادٌ جَحَدُوا بِآيات‌ِ رَبِّهِم‌ وَ عَصَوا رُسُلَه‌ُ وَ اتَّبَعُوا أَمرَ كُل‌ِّ جَبّارٍ عَنِيدٍ هود آيه 56 ‌الي‌ 62. و هكذا نسبت‌ بصالح‌ و ابراهيم‌ و لوط و شعيب‌ و موسي‌ و عيسي‌ ‌حتي‌ ‌در‌ مورد پيغمبر اكرم‌ (ص‌): وَ قال‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لا تَسمَعُوا لِهذَا القُرآن‌ِ فصّلت‌ آيه 25. وَ قال‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا إِن‌ هَذا إِلّا إِفك‌ٌ افتَراه‌ُ وَ أَعانَه‌ُ عَلَيه‌ِ قَوم‌ٌ آخَرُون‌َ فرقان‌ آيه 5. و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌.

و ثانيا نسبت‌هاي‌ ناروا ميدادند ساحر مجنون‌ مفتري‌ و ‌غير‌ اينها لذا ميفرمايد:

ثُم‌َّ تَوَلَّوا عَنه‌ُ ‌که‌ اعراض‌ و بي‌اعتنايي‌ و رو برگرداني‌ ‌اينکه‌ فعل‌ ‌آنها‌ ‌بود‌، و امّا قول‌ ‌آنها‌:

وَ قالُوا مُعَلَّم‌ٌ ‌از‌ ديگران‌ فرا گرفته‌ و تعلّم‌ كرده‌ (مجنون‌) ديوانه‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 14)- اما آنها به جای این که سر بر فرمان او نهند و به خداوند یگانه ایمان آورند و دستوراتش را به جان پذیرا شوند «از او روی گردان شدند و گفتند: او دیوانه‌ای است که دیگران این مطالب را به او القا کرده‌اند»! (ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ).

نکات آیه

۱- توبیخ مشرکان مکه از سوى خداوند، به خاطر روى گردانى از پیامبراکرم(ص)، به رغم دلایل آشکار آن حضرت (و قد جاءهم رسول مبین . ثمّ تولّوا عنه و قالوا معلّم مجنون)

۲- اتهام مشرکان مکه به پیامبر(ص)، درباره الهى نبودن سخنان آن حضرت و دریافت و آموزش مطالب از دیگران (و قالوا معلّم)

۳- اتهام جنون به پیامبر(ص) از سوى مشرکان مکه (ثمّ تولّوا عنه و قالوا معلّم مجنون)

۴- مشرکان مکه، مدعى تأثیرپذیرى پیامبر(ص) از عوامل مرموز (و قالوا معلّم مجنون) واژه مجنون ممکن است به معناى جن زده و متأثر از عوامل مرموز و ناپیدا باشد.

موضوعات مرتبط

  • خدا: سرزنشهاى خدا ۱
  • محمد(ص): آثار اعراض از محمد(ص) ۱; ادعاى تأثیرپذیرى محمد(ص) ۴; تهمت تعلم به محمد(ص) ۲; تهمت جنون به محمد(ص) ۳
  • مشرکان مکه: ادعاهاى مشرکان مکه ۴; اعراض مشرکان مکه ۱; تهمتهاى مشرکان مکه ۲، ۳; سرزنش مشرکان مکه ۱

منابع