التوبة ١٢٩

از الکتاب
کپی متن آیه
فَإِنْ‌ تَوَلَّوْا فَقُلْ‌ حَسْبِيَ‌ اللَّهُ‌ لاَ إِلٰهَ‌ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ‌ تَوَکَّلْتُ‌ وَ هُوَ رَبُ‌ الْعَرْشِ‌ الْعَظِيمِ‌

ترجمه

اگر آنها (از حق) روی بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت می‌کند؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ بر او توکّل کردم؛ و او صاحب عرش بزرگ است!»

پس اگر پشت كردند، بگو: خدا مرا بس است كه معبودى جز او نيست، بر او توكّل كردم و او صاحب عرش بزرگ است
پس اگر روى برتافتند، بگو: «خدا مرا بس است. هيچ معبودى جز او نيست. بر او توكل كردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.»
پس (ای رسول) هرگاه مردم روگردانیدند بگو: خدا مرا کفایت است که جز او خدایی نیست، من بر او توکل کرده‌ام و او رب عرش بزرگ است.
پس اگر [منافقان] از حق روی گرداندند، بگو: خدا مرا بس است، هیچ معبودی جز او نیست، فقط بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.
اگر باز گردند بگو: خدا براى من كافى است، خدايى جز او نيست، بر او توكل كردم و اوست پروردگار عرش بزرگ.
و اگر رویگردان شدند، بگو خداوند مرا کافی است، خدایی جز او نیست، بر او توکل کردم و او صاحب عرش عظیم است‌
پس اگر پشت كنند و برگردند، بگو: خداى مرا بس است، جز او خدايى نيست، تنها بر او توكّل كردم، و اوست خداوند عرش بزرگ.
اگر آنان (از ایمان به تو) روی بگردانند (باکی نداشته باش و) بگو: خدا مرا کافی و بسنده است. جز او معبودی نیست. به او دلبسته‌ام و کارهایم را بدو واگذار کرده‌ام، و او صاحب پادشاهی بزرگ (جهان و ملکوت آسمان) است.
پس اگر روی برتافتند، بگو: «خدا مرا بس است. هیچ معبودی جز او نیست. تنها بر او توکّل کردم و تنها او پروردگار عرش باعظمت است.»
پس اگر پشت کردند بگو بس است مرا خدا نیست خداوندی جز او بر او توکل کردم و او است پروردگار عرش بزرگ‌

If they turn away, say, “Allah is enough for me; there is no god except He; in Him I have put my trust; He is the Lord of the Sublime Throne.”
ترتیل:
ترجمه:
التوبة ١٢٨ آیه ١٢٩ التوبة ١٣٠
سوره : سوره التوبة
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْعَرْشِ»: تخت سلطنت. آفریده سترگی است که چگونگی آن بر ما مجهول است (نگا: اعراف / ، حاقّه / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ «129»

پس اگر (از سخنان خداوند) روى گردان شدند، بگو: خداوند مرا كافى است، هيچ معبودى جز او نيست، تنها بر او توكّل كرده‌ام و او پروردگار عرش بزرگ است.

نکته ها

در آيه‌ى قبل، سخن از رأفت ودلسوزى پيامبر بود، در اين آيه مى‌فرمايد: مبادا كسى خيال كند كه سوز، تلاش و رأفت آن حضرت به مردم به خاطر نيازِ به مردم بوده است، زيرا اگر

جلد 3 - صفحه 530

همه‌ى مردم از او اعراض كنند، خدا با اوست. همان‌گونه كه اگر همه‌ى مردم رو به خورشيد كنند يا پشت به آن، هيچ اثرى در خورشيد ندارد.

امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «عرش عظيم»، «مُلك عظيم» است. «1»

خدايى كه نظام عظيم هستى را حفظ وتدبير مى‌كند، انسان كوچكى را نيز مى‌تواند تحت الطاف خويش نگهدارى كند.

امام حسين عليه السلام در دعاى عرفه خطاب به خداوند عرض مى‌كند:

«ما ذا وَجَد مَن فَقدك و ما ذا فَقَد مَن وجدك؟» هر كه تو را ندارد، چه دارد؟ و هر كه تو را دارد، چه ندارد؟

پیام ها

1- رويگردانى مردم از دين، نبايد در ايمان و روحيّه‌ى ما تأثير گذارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ»

2- كسى‌كه خدا دارد، چه كم دارد؟ «حَسْبِيَ اللَّهُ»

3- توكّل بر خداوند، رمز غلبه بر مشكلات است. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ‌ ... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ‌

«والحَمدُ للَّه ربّ العالَميِن»


«1». تفسير نورالثقلين؛ توحيدصدوق، ص 321.

جلد 3 - صفحه 533

سوره‌ى يونس‌

دهمين سوره‌ى قرآن كريم كه در اوايل بعثت در مكّه نازل شده است، «يونس» نام دارد. اين سوره يكصد ونه آيه دارد و عمده‌ى مطالب آن، پيرامون توحيد و حقّانيّت قرآن، پاسخ به منكران وحى، بيم دادن مشركان، بيان عظمت آفرينش و آفريدگار، ناپايدارى دنيا و توجّه دادن به آخرت است.

سوره‌ى قبل، يعنى توبه، رفتار منافقان و كيفر آنها را بيان مى‌كرد؛ اين سوره به بيان رفتار مشركان پرداخته است.

جلد 3 - صفحه 534

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده‌ى مهربان.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (129)

فَإِنْ تَوَلَّوْا: پس اگر پشت كنند و اعراض نمايند از فرمانبردارى، يا اعراض كنند كافران از ايمان آوردن و تصديق نمودن تو. فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ‌: پس بگو كافى و بس است مرا خداى تعالى كه شر شما را كفايت، و مرا غالب و شما را مغلوب فرمايد. لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: هيچ معبودى نيست به حق و قابل پرستش و ستايش مگر ذات احديت او سبحانه. اين در حكم دليل باشد بر ما قبل، يعنى‌ «حَسْبِيَ اللَّهُ» ... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ‌: بر ذات سبحانى توكل نمودم و كار خود را به او گذاشتم، پس اميدوارى و ترسى ندارم از هيچكس مگر او. وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ‌: و او است پروردگار عرش بزرگ. مراد عظيم يا جسم اعظم است كه محيط باشد بر جميع آسمان و زمين، و مقادير و احكام از آن نازل مى‌شود و قبله دعا و مطاف ملائكه، و آن را به قدرت خود نگاهدارد.

تبصره- علامه مجلسى (رحمه الله) در مرآت العقول بيان فرموده كه: عرش‌

ج5، ص 246

گاهى اطلاق شود بر جسم عظيم كه احاطه دارد به ساير جسمانيات، و گاهى اطلاق شود بر جميع مخلوقات، و گاهى اطلاق شود بر علم. و صدوق (رحمه الله) در اعتقادات خود دو وجه اخير را ذكر، و بعد فرمود: اما عرشى كه جمله جميع مخلوقات است پس حامل آن هشت ملك مى‌باشند: 1- به صورت بنى آدم، و طلب رزق نمايد از خداى تعالى براى اولاد آدم. 2- به صورت گاو، طلب رزق بهائم را نمايد. 3- به صورت شير، طلب رزق تمام درندگان را نمايد. 4- به صورت خروس، طلب رزق طيور را نمايد؛ پس اينها امروز چهار باشند و روز قيامت هشت نفر شوند. اما عرشى كه علم است حمله آن چهار نفر از اولين: حضرت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام، و چهار نفر از آخرين: حضرت محمد و على و حسن و حسين عليهم السلام مى‌باشند. چنين روايت شده به اسانيد صحيحه در عرش و حمله آن، و اين جماعت حاملين عرش علم شدند براى آنكه شرايع انبياى قبل از پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله بر شريعت اين چهار پيغمبر بوده، و علوم سلف برگردد به ايشان، و بعد از حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تمام علوم، سر چشمه آن اهل بيت عصمت و طهارت بوده‌اند.

و مفسرين نقل نموده كه عرش الهى هزار ركن دارد و به روايتى سيصد هزار قائمه و از هر قائمه تا قائمه ديگر سيصد هزار سال است و تمام آن مملو است از ملائكه حافات و صافات، و حاصل معنى و مراد آيه شريفه آنست كه: اى پيغمبر بگو خدائى كه عرش با اين عظمت را نگاهدارد، قادر است بر آنكه مرا از شر منافقان و كافران نگاهدارى و حفظ فرمايد در پناه خود.

در تفسير منهج‌ «1» نقل نموده كه: مرد صالحى حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله را در خواب ديد كه در مجمعى نشسته، عده‌اى از اصحاب اطراف آن سرور گردآمده، مردى از جمله آشنايان درآمد. خواست كه بنشيند، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دست او را گرفت، و بر بالاى دست صحابه جاى داد. عرض‌


«1» منهج ج 4 ص 349 و 350.

ج5، ص 247

كردند: يا رسول الله، اين شخص كيست كه او را بر ما مقدم داشتى و به اين مرتبه تكريم و تعظيم او را رساندى؟ فرمود: اين مردى است كه در عقب هر نمازى دو آيه آخر سوره برائت مى‌خواندى.

ج5، ص 248

ج5، ص 249

  • « (سوره يونس)»*

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* اين سوره مباركه نزد اكثر مفسرين مكى است، و نزد ابن عباس و قتاده الّا سه آيه كه در مدينه نازل شده‌ «فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا» «1» تا آخر سه آيه. و نزد ابن مبارك الّا آيه‌ «وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ ...» «2» كه در باره يهود مدينه نزول يافته. «3» عدد آيات: صد و نه است نزد جميع غير از شامى، و اختلاف در سه آيه است‌ «مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «4» «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» «5» شامى است و «مِنَ الشَّاكِرِينَ» «6» غير شامى.

عدد كلمات: هزار و هشتصد و سى و هفت.

عدد حروف: پنج هزار و پانصد و شصت و هفت.

ثواب تلاوت: عياشى‌ «7»- از حضرت صادق عليه السّلام: من قرء سورة يونس‌


«1» سوره يونس آيه 94.

«2» سوره يونس آيه 40.

«3» مجمع ج 3 ص 87.

«4» سوره يونس آيه 22.

«5» سوره يونس آيه 57.

«6» سوره يونس آيه 22.

«7» تفسير عياشى ج 2 ص 119 حديث 2.

ج5، ص 250

فى كلّ شهرين او ثلثة لم يخف عليه ان يكون من الجاهلين و كان يوم القيمة من المقرّبين.

از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه هر كه تلاوت سوره يونس عليه السّلام نمايد در هر دو ماه يا سه ماه، از جاهلان نباشد و روز قيامت از مقربان بارگاه عزت بوده باشد.

ايضا از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله‌ «1»: من قرء سورة يونس اعطى من الاجر عشر حسنات بعدد من صدّق ليونس و كذّب به و بعدد كلّ من غرق مع فرعون.

فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: هر كه بخواند سوره يونس عليه السّلام را، عطا شود از اجر ده حسنه به عدد هر كه تصديق نموده يونس را، و هر كه تكذيب نموده و بعدد هر كه غرق شد با فرعون.

تنبيه- در سوره سابقه مكرر در مكرر مذكور شد كه ثواب سور قرآنى مشروط است به عمل به احكام و مواعظ و عبر آن، و الّا به صرف قرائت اين گونه ثوابها مترتب نخواهد بود، زيرا نقض غرض و باعث اغراء به جهل، و ذات احديت الهى منزه از آنست. و چون حق تعالى ختم سوره برائت فرمود به ذكر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، افتتاح اين سوره نيز به ذكر آن سرور مى‌فرمايد، و بيان آنچه به آن حضرت نازل شده از قرآن.

  • (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)*


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ (128) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (129)

ترجمه‌

هر آينه بتحقيق آمد شما را پيغمبرى از خودهاتان كه دشوار است بر او رنج كشيدن شما حريص است بر صلاح شما بگروندگان با رأفت و رحمت است‌

پس اگر رو گرداندند پس بگو كافى است مرا خدا نيست خدائى مگر او بر او توكّل نمودم و او است‌


جلد 2 صفحه 641

پروردگار عرش بزرگ.

تفسير

قمى ره فرموده من انفسكم يعنى مانند شما است در خلقت و قرائت ميشود من انفسكم بفتح فاء يعنى از نفيس‌ترين و شريفترين شما و در جوامع اين قرائت را نقل نموده كه نسبت به پيغمبر (ص) و حضرت زهرا (ع) داده‌اند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه از جنس شما است يعنى نبىّ عربى است و بعضى گفته‌اند يعنى از جنس شما بشر است و ملك نيست در هر حال در مقام امتنان است كه از خود شما است و با شما سنخيّت دارد ميتوانيد با او مأنوس شويد و از اخلاق و رفتارش كسب كمال و معرفت نمائيد و بر حسن سابقه‌اش اطلاع پيدا كنيد و موجب مزيد اطمينان شما باقوالش شود و اينكه ملاحظه ميكنيد آنحضرت سعى و كوشش فوق العاده دارد كه شما اسلام قبول نمائيد براى آنستكه خيلى سخت و دشوار و ناگوار است بر او رنج و مشقّت و زحمت شما در دنيا و آخرت و ميخواهد شما را بعزت و سعادت و سلامت و كرامت دارين برساند باين جهت حريص است با سلام شما كه نميخواهد يكنفر كافر در دنيا باشد و از منافع دنيوى و اخروى دين او محروم گردد و باهل ايمان مخصوصا رأفت و رقّت و رحمت شديد دارد و مهربان و غمخور و دلسوز آنها است ميخواهد مردم را از وادى ضلالت بشاهراه هدايت واصل نمايد و اهل ايمان را بحسب مراتب بكمال لايق خودشان برساند و از آفات مصون فرمايد و با اينهمه آيات واضحات باز اگر از قبول ايمان اعراض نمودند بگو كافى است مرا خدا براى نگهدارى از شرّ دشمنان و غلبه دينم بر اديان اميدوار باويم و از كسى جز او باك ندارم و بغير او امرم را واگذار نميكنم او خداوند ملك عظيم است چنانچه در توحيد از امام صادق (ع) نقل نموده كه مراد از عرش ملك است و تحقيق معنى عرش در ضمن تفسير آية الكرسى گذشت و از بعضى روايات استفاده مى‌شود كه مخاطب در آيه اول ائمه اطهارند و پيغمبر (ص) از ايشان است و ناگوار و شاقّ است بر او رنج و مشقّت ايشان و اهتمام دارد بحفظ حقوق ايشان و در رأفت و رحمت آنحضرت بر ايشان اهل ايمان با ايشان شريكند و در ثواب الاعمال و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه هر كس سوره انفال و سوره برائت را در هر ماه بخواند هرگز نفاق در قلب او داخل نميشود و از شيعيان امير المؤمنين (ع) است و عياشى اضافه فرموده كه در روز قيامت از مائده‌هاى بهشتى با شيعيان او مى‌خورد تا فارغ شوند مردم از حساب و گفته شده است سوره برائت‌


جلد 2 صفحه 642

آخر سوره است كه بر پيغمبر اكرم نازل شده و اين دو آيه آخرين آيات نازله از آسمان است و بكلمه العظيم كلام خداوند عظيم ختم شده است و الحمد للّه اولا و آخرا و الشكر على آلائه باطنا و ظاهرا در كافى از امام باقر (ع) نقل نموده كه پيغمبر (ص) فرمود خداوند عطا فرمود بمن سور طول را بجاى تورية و مئين را بجاى انجيل و مثانى را بجاى زبور و فضيلت داد مرا بمفصّل شصت و هشت سوره كه آن شاهد بر ساير كتب است پس تورية كتاب موسى (ع) است و انجيل از آن عيسى (ع) و زبور از آن داود (ع) است فيض ره فرموده در تفسير اين الفاظ اختلاف شده و اقرب بصواب و جامع‌ترين آنها بسور كتاب آنستكه طول مانند صرد هفت سوره اول قرآن باشد بعد از فاتحه بنابر آنكه انفال و برائت يك سوره باشند چون آندو بتمامى در باب جنگها نازل شده و قرينتين ناميده شده‌اند و مئين از بنى اسرائيل تا هفت سوره باشد و مسمّى باين اسم شده براى آنكه هر يك از آنها قريب يكصد آيه است و مفصّل از سوره محمّد تا آخر قرآن باشد و باين اسم ناميده شده براى زيادى فواصل آن و مثانى بقيّه سور است كه از مئين كمتر و از مفصّل زيادتر است گويا آنكه طول اولا مبادى قرار داده شده و توالى آن مثانى آن و مئين ثانيا مبادى فرض شده و توالى آن مثانى براى آنست و باين مناسبت حقير جلد دوم روان جاويد را بآخر سور طول ختم نمودم و اينكه در ترجمه آيات مراعات پاره‌اى از قوانين زبان فارسى نشده بملاحظه آن بوده كه معناى هر لغتى در محل خود براى خواننده معلوم شود چون نيل باين مقصود اهم از مراعات آن قوانين بوده است و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِن‌ تَوَلَّوا فَقُل‌ حَسبِي‌َ اللّه‌ُ لا إِله‌َ إِلاّ هُوَ عَلَيه‌ِ تَوَكَّلت‌ُ وَ هُوَ رَب‌ُّ العَرش‌ِ العَظِيم‌ِ (129)

‌پس‌ ‌اگر‌ اعراض‌ كردند و ايمان‌ نياوردند ‌پس‌ بگو خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌براي‌ ‌من‌ بس‌ ‌است‌ نيست‌ اله‌ و معبود بحقي‌ جز ‌او‌ ‌بر‌ ‌او‌ توكل‌ كردم‌ و اوست‌ پروردگار عرش‌ عظيم‌.

فَإِن‌ تَوَلَّوا ‌اينکه‌ منافقين‌ ‌اگر‌ ايمان‌ نياوردند مورد رأفت‌ و رحمت‌ نيستند بلكه‌ بايد ‌از‌ ‌آنها‌ تبري‌ جست‌ و مورد ‌آيه‌ شريفه‌ يا أَيُّهَا النَّبِي‌ُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَ المُنافِقِين‌َ وَ اغلُظ عَلَيهِم‌ توبه‌ ‌آيه‌ 74 و تحريم‌ ‌آيه‌ 9 فقل‌ ‌که‌ هيچگونه‌ احتياجي‌ بشما نيست‌ فقط ايمان‌ باعث‌ نجات‌ ‌شما‌ ‌است‌ حَسبِي‌َ اللّه‌ُ كفايت‌ الهي‌ و قدرت‌ ‌او‌ بس‌ ‌است‌ ‌براي‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ زيرا ‌اگر‌ تمام‌ عالم‌ دشمن‌ شوند و ‌خدا‌ حفظ فرمايد احدي‌ قدرت‌ ‌بر‌ كوچك‌ترين‌ آسيبي‌ ندارد.

لا إِله‌َ إِلّا هُوَ ‌که‌ جامع‌ جميع‌ مراتب‌ توحيد ‌است‌ ذاتي‌، صفاتي‌، افعالي‌ عبادتي‌ عَلَيه‌ِ تَوَكَّلت‌ُ توكل‌ ‌از‌ آثار توحيد افعالي‌ ‌است‌ آنهم‌ مرتبه‌ اعلا ‌که‌ لب‌ اللب‌ ‌باشد‌ گفتند چهار مرتبه‌ دارد: قشر القشر، قشر، لب‌، لب‌ اللب‌ وَ هُوَ رَب‌ُّ العَرش‌ِ العَظِيم‌ِ ‌که‌ محيط بجميع‌ عوالم‌ جسماني‌ ‌است‌ و خالقش‌ احاطه‌ قيوميت‌ دارد، تمت‌ السورة بحمد اللّه‌ ‌تعالي‌.

[الحمد للّه‌ رب‌ّ العالمين‌ و ‌صلي‌ اللّه‌ ‌علي‌ محمّد و آله‌ الطاهرين‌]

جلد 9 - صفحه 341

بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحيم‌ الحمد للّه‌ رب‌ العالمين‌ و ‌صلي‌ اللّه‌ ‌علي‌ ‌محمّد‌ و آله‌ و اللعن‌ ‌علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌

‌سورة‌ يونس‌‌-‌ عدد آيات‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 129)- در این آیه که آخرین آیه سوره توبه است، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را دلداری می‌دهد که از سرکشیها و عصیانهای مردم، دلسرد و نگران نشود، می‌گوید: «اگر آنها روی از حق بگردانند (نگران نباش و) بگو: خداوند برای من کافی است» چرا که او بر هر چیزی تواناست (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ).

«همان خداوندی که هیچ معبودی جز او نیست» و بنابراین تنها پناهگاه اوست (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

آری «من تنها بر چنین معبودی تکیه کرده‌ام، و به او دلبسته‌ام و کارهایم را به او واگذارده‌ام» (عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ).

«و او پروردگار عرش بزرگ است» (وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ).

جایی که عرش و عالم بالا و جهان ماوراء طبیعت با آن همه عظمتی که دارد، در قبضه قدرت او، و تحت حمایت و کفالت اوست، چگونه مرا تنها می‌گذارد و در برابر دشمن یاری نمی‌کند؟ مگر قدرتی در برابر قدرتش تاب مقاومت دارد؟ و یا رحمت و عطوفتی بالاتر از رحمت و عطوفت او تصور می‌شود؟

«پایان سوره توبه»

ج2، ص269

سوره یونس [10]

اشاره

این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 109 آیه است.

محتوا و فضیلت این سوره: ]

این سوره که به گفته بعضی از مفسران بعد از سوره اسراء و قبل از سوره هود نازل شده است روی چند مسأله اصولی و زیر بنایی تکیه می‌کند، که از همه مهمتر مسأله «مبدأ» و «معاد» است.

منتها نخست از مسأله وحی و مقام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سخن می‌گوید، سپس به نشانه‌هایی از عظمت آفرینش می‌پردازد، بعد مردم را به ناپایداری زندگی مادی دنیا و لزوم توجه به سرای آخرت متوجه می‌سازد.

و به تناسب همین مسائل قسمتهای مختلفی از زندگی پیامبران بزرگ از جمله نوح و موسی و یونس علیهم السّلام را بازگو می‌کند و به همین مناسبت نام سوره یونس بر آن گذارده شده است.

و بالأخره برای تکمیل بحثهای فوق در هر مورد مناسبی از بشارت و انذار، بشارت به نعمتهای بی‌پایان الهی برای صالحان و انذار و بیم دادن طاغیان و گردنکشان، استفاده می‌کند.

لذا در روایتی از امام صادق علیه السّلام می‌خوانیم که فرمود: «کسی که سوره یونس را در هر دو یا سه ماه بخواند بیم آن نمی‌رود که از جاهلان و بی‌خبران باشد، و روز قیامت از مقربان خواهد بود».- و این به خاطر آن است که آیات هشدار دهنده و بیدار کننده در این سوره فراوان است.

ج2، ص270

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

نکات آیه

۱ - رهنمود الهى به پیامبر(ص)، در اتکاى آن حضرت بر خداوند یکتا و اندوهگین نبودن بر حق ناپذیرى و روى گردانى منافقان (فإن تولوا فقل حسبى اللّه ... علیه توکلت)

۲ - دلجویى خداوند از پیامبر(ص)، در قبال حق ستیزى و روى گردانى منافقان (فإن تولوا فقل حسبى اللّه)

۳ - لزوم اتکاى مبلغان الهى بر خداوند و نگران نبودن بر حق ناپذیرى گمراهان، پس از اتمام حجت بر آنان (فإن تولوا فقل حسبى اللّه ... علیه توکلت)

۴ - توجّه به یکتایى خداوند در الوهیت، زمینه ساز اتکا و توکل بر او (حسبى اللّه لا إله إلا هو علیه توکلت)

۵ - اشتیاق شدید پیامبر(ص) به هدایت مردم، نشأت یافته از رحمت و رأفت آن حضرت بود، نه معلول نیاز او به آنان. (حریص علیکم ... فإن تولوا فقل حسبى اللّه ... علیه توکلت) در آیه قبل سخن از اشتیاق شدید پیامبر(ص) به میان آمد و خداوند براى نفى پندار غلط گمراهان - که ممکن بود تلاش پیامبر (ص) را ناشى از احتیاج به مردم تلقى کنند - در این آیه مى فرماید: روى گردانى گمراهان، زیانى به پیامبر(ص) نمى رساند، چه اینکه او متکى به خداست.

۶ - خدا، تنها محور اتکا و توکل مردان الهى (فقل حسبى اللّه لا إله إلا هو علیه توکلت)

۷ - خداوند، براى حمایت انسان و کفایت امور او، کافى است. (فقل حسبى اللّه)

۸ - عرش (مرکز اداره هستى) تنها تحت ربوبیت و مدیریت خداوند یکتاست. (لا إله إلا هو ... و هو رب العرش العظیم)

۹ - ربوبیت مطلق الهى بر نظام هستى، مقتضى اتکال انسان به خدا و پرهیز از اتکا بر غیر او (حسبى اللّه ... علیه توکلت و هو رب العرش العظیم)

۱۰ - خدا، مالک عرش عظیم (مرکز اداره هستى) است. (هو رب العرش العظیم) برداشت فوق بر این اساس است که «رب» به معناى «مالک» باشد.

۱۱ - خداوند، داراى قدرتى بى چون و چرا و حاکمیتى بى بدیل، بر مجموعه هستى (هو رب العرش العظیم) لزوم اتکا داشتن بر خدا - به دلیل ربوبیت او - نشانگر این است که حکم و اراده اش، همواره بر کل هستى نافذ است.

۱۲ - مجموعه نظام هستى، داراى روندى تکاملى* (رب العرش العظیم) با توجّه به معناى «رب» که مستلزم رشد دادن و تکامل بخشیدن به موضوعى است که مورد ربوبیت قرار گرفته و نیز با توجّه به اینکه «عرش عظیم» به معناى مرکز اداره هستى است، برداشت فوق استفاده مى شود.

روایات و احادیث

۱۳ - حنان بن سدیر گوید: «سألت اباعبداللّه عن العرش و الکرسى فقال: إن للعرش صفات کثیرة مختلفة ... فقوله: «رب الع-رش العظیم» یقول: الملک العظیم ;[۱] از امام صادق (ع) درباره عرش و کرسى سؤال کردم، فرمود: براى عرش صفات مختلف زیادى است ... قول خدا که مى فرماید: «رب العرش العظیم» مقصود، ملک عظیم است».

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: تکامل در نظام آفرینش ۱۲
  • توحید: آثار توحید ربوبى ۹ ; توحید ربوبى ۶، ۸، ۱۱
  • توکل: اهمیّت توکل بر خدا ۱، ۳ ; توکل بر خدا ۶ ; زمینه توکل بر خدا ۴ ; عوامل توکل بر خدا ۹
  • خدا: اختصاصات خدا ۶، ۸، ۱۱ ; توصیه هاى خدا ۱ ; حاکمیت خدا ۱۱ ; حمایتهاى خدا ۷ ; دلجویى خدا ۲ ; قدرت خدا ۱۱ ; کفایتهاى خدا ۷ ; مالکیت خدا ۱۰
  • ذکر: آثار ذکر توحید ۴
  • عرش: حاکم عرش ۸ ; صفات عرش ۱۳ ; مالک عرش ۱۰
  • گمراهان: اتمام حجت بر گمراهان ۳
  • مبلغان: مبلغان و حق ناپذیرى گمراهان ۳ ; مسؤولیت مبلغان ۳
  • محمّد(ص): آثار مهربانى محمّد(ص) ۵ ; توصیه به محمّد(ص) ۱ ; دلجویى از محمّد(ص) ۲ ; محمّد(ص) و حق ستیزى منافقان ۲ ; محمّد(ص) و حق ناپذیرى منافقان ۱ ; منشأ هدایتگرى محمّد(ص) ۵

منابع

  1. توحید صدوق، ص ۳۲۱، ح ۱، ب ۵۰ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۸۸، ح ۴۳۶.