الأنعام ٣٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَعِبٌ‌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ‌ يَتَّقُونَ‌ أَ فَلاَ تَعْقِلُونَ‌

ترجمه

زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمی‌اندیشید؟!

و زندگى دنيا جز بازيچه و سرگرمى نيست، و قطعا سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزكارى كنند بهتر است، پس آيا نمى‌انديشيد
و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست، و قطعاً سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مى‌كنند بهتر است. آيا نمى‌انديشيد؟
و زندگی دنیا جز بازی و هوسرانی هیچ نیست و همانا سرای دیگر برای اهل تقوا نیکوتر است، آیا تعقل نمی‌کنید؟
و زندگی دنیا [بدون ایمان و عمل صالح] بازی و سرگرمی است، و یقیناً سرای آخرت برای آنان که همواره پرهیزکاری می کنند، بهتر است. آیا نمی اندیشید؟
و زندگى دنيا چيزى جز بازيچه و لهو نيست و پرهيزگاران را سراى آخرت بهتر است. آيا به عقل نمى‌يابيد؟
و زندگانی دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست، و سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است، آیا نمی‌اندیشید؟
و زندگى اين جهان جز بازيچه و سرگرمى نيست و هر آينه سراى واپسين براى آنان كه پرهيزگارى كنند بهتر است آيا خرد را كار نمى‌بنديد؟
زندگی دنیا (که کافران تنها آن را زندگی می‌دانند) سرگرمی و بازیچه‌ای بیش نیست، و سرای آخرت (جهان حقیقی است و) برای پرهیزگاران بهتر (از این جهان فانی) است. آیا (این امر بدیهی را) نمی‌فهمید (و سود و زیان خود را نمی‌دانید).
و (این) پست‌ترین و نزدیکترین زندگی [:دنیا] جز بازیچه و بازدارنده‌ای (از حق‌) نیست و سرای واپسین همواره برای کسانی که پرهیزگاری می‌کنند بهتر است‌. آیا پس خردورزی نمی‌کنید؟
و نیست زندگانی دنیا جز بازیچه و هوسرانی و همانا خانه آخرت است بهتر برای آنان که پرهیزکاری کنند آیا به خرد نمی‌آیید

The life of this world is nothing but game and distraction, but the Home of the Hereafter is better for those who are righteous. Do you not understand?
ترتیل:
ترجمه:
الأنعام ٣١ آیه ٣٢ الأنعام ٣٣
سوره : سوره الأنعام
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَعِبٌ»: بازی. کاری که انجام‌دهنده، مقصودش از آن جلب نفع یا دفع شرّ نمی‌باشد. «لَهْوٌ»: سرگرمی. کاری که انسان را به خود مشغول دارد و او را از انجام امور مهمّ غافل سازد.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «32»

و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و البتّه خانه‌ى آخرت، براى تقوا پيشگان بهتر است. آيا نمى‌انديشيد؟

نکته ها

اگر دنيا مزرعه‌ى آخرت قرار نگيرد، بازيچه مى‌شود و مردم مانند كودكانى كه سرگرم به اسباب بازى‌هايى چون: مال و مقام و ... شده‌اند. مثل صحنه‌ى نمايش كه يكى لباس شاه مى‌پوشد، ديگرى نقش نوكر را بازى مى‌كند و سوّمى وزير مى‌شود، ولى ساعتى بعد كه همه‌ى لباسها و نقش‌ها كنار مى‌رود، مى‌فهمند كه همه‌ى عناوين، خيالى بيش نبود.

خير بودن آخرت به خاطر آن است كه هم لذّت‌هايش آميخته به رنج نيست و هم زودگذر و موهوم و خيالى نيست.

با توجّه به آيات ديگر قرآن، نبايد اين آيه را دعوت به رهبانيّت و ترك دنيا دانست.

جلد 2 - صفحه 442

كلمه‌ى‌ «لَعِبٌ» به كارى گفته مى‌شود كه قصد صحيحى در آن نباشد و كلمه‌ى‌ «لَهْوٌ» به كارى گفته مى‌شود كه انسان را از كارهاى مهم و اصلى باز دارد. «1»

شباهت دنيا به لهو و لعب از جهاتى است:

الف: دنيا مثل بازى، مدّتش كوتاه است.

ب: دنيا مثل بازى، تفريح و خستگى دارد و آميخته‌اى از تلخى و شيرينى است.

ج: غافلان بى‌هدف، بازى را شغل خود قرار مى‌دهند.

د: دنياگرايى مثل بازى، انسان را از اهداف مهم باز مى‌دارد.

پیام ها

1- دنيا محورى، فكرى كودكانه و پوچ است. (لهو ولعب معمولًا كار كودكان است و سرگرم شدن به دنيا انسان را از آخرت باز مى‌دارد) «لَهْوٌ وَ لَعِبٌ»

2- راه نجات از حسرت آخرت، فكر و تعقّل است. يا حَسْرَتَنا ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ‌

3- خردمند، فريب دنيا را نمى‌خورد. وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ‌

4- بكار نگرفتن انديشه، زمينه توجّه به دنيا وغفلت از آخرت است. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»

5- غفلت از آخرت، سبب توبيخ است. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»

6- تعقّل و تقوا، ملازم يكديگرند. «يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (32)

بعد از آن به جهت رد قول كفار و منقصت و مذمت دنيا و مدح عقبى مى‌فرمايد:

وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ: و نيست زندگانى دنيا كه ايشان بدان مغرورند مگر بازى كودكان و مشغولى بيخردان، يعنى اعمال دنيويه نيست مگر لعبى و لهوى كه ملهى و شاغل مردم است از آنچه منعقب منفعت دائمه و لذت حقيقيه است. وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ‌: و هر آينه سراى آخرت بهتر است براى كسانى كه پرهيزكارى كنند، زيرا آخرت باقى، و لذات آن خالص از شوائب و نوائب و آفات، و ايمن از بيم زوال و عاهات است به خلاف دنيا كه عزت آن منتهى به ذلت، و دولت آن مبدل به نكبت، و نعمت آن مغيّر به نقمت، و عيش آن منقص خواهد شد. أَ فَلا تَعْقِلُونَ‌: آيا پس چرا تعقل نمى‌كنند. حفص و نافع و ابن عامر به خطاب مى‌خوانند، يعنى آيا تعقل نمى‌كنيد تا بر شما واضح‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 255

شود كدام از اين دو سرا بهتر است تا از شهوت فانيه دنيويه منزه شويد و در تحصيل اسباب موصله به نعيم باقيه اخرويه جد و جهد نمائيد. آيه شريفه تسليه است براى فقرا به آنچه حرام شده بر آنها از متاع دنيا، و تقريع است نسبت به اغنيا وقتى كه مغرور به حطام دنيا و غافل شوند از عقبى.

امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه‌اى فرمايد: باشيد از دنيا پرهيز كنندگان از آنچه نهى فرموده شما را از آن، و باشيد شما بسوى آخرت شيفتگان، و پست مسازيد كسى را كه بلند گردانيد او را تقوى و بلند مرتبه مپنداريد كسى را كه بلند گردانيد او را دنيا، و فريفته نشويد به زخارف دنيا؛ و نشنويد به سمع قبول، گوينده مدح او و كشف كننده زينت او را (كه نفس و شيطان است)؛ و اجابت منمائيد آواز كننده دنيا را، و روشنى مجوئيد به روشنى دنيا، و پيروى منمائيد انديشه‌هائى را كه هاديند به وجوه تحصيل متاع دنيا و زينت آن، و در فتنه ميفتيد به چيزهاى نفيس دنيا. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (32)

ترجمه‌

و نيست زندگانى دنيا مگر بازى كودكانه و سرگرمى بيخردانه و هر آينه سراى آخرت بهتر است براى آنانكه پرهيزكارى مينمايند آيا پس تعقل نمى‌كنيد.

تفسير

جواب قول منكران معاد است كه حياة را منحصر بزندگانى چند روزه دنياى دنى دانسته بودند و مقصود آنستكه اعمال دنيويّه بالذات قطع نظر از آنكه مقدمه براى تحصيل آخرت باشد مانند بازى و شواغل سفيهانه است كه جز اندك خوشى خيالى و همى موقتى مانع از تحصيل منافع و لذّات حقيقيه دائميه نيست و مورد اعتناء عقلا نميباشد و خداوند اجلّ است از آنكه چنين امر حقيرى مقصود بالذّات او از خلق عالم باشد و دار آخرت خير است براى كسانيكه بوظيفه تقوى عمل نمايند چون منافع آن دائمى و لذّات آن هميشگى است و اتمّ و اكمل است از خوشيهاى دنيا و مشوب و متعقّب بناخوشى نيست پس بعقل خودتان مراجعه نمائيد به بينيد كدام يك از اين دو سنخ لذّت و خوشى بهتر است هر كدام بهتر است طالب آن باشيد و در تحصيل آن بكوشيد تا شربت مراد بنوشيد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَا الحَياةُ الدُّنيا إِلاّ لَعِب‌ٌ وَ لَهوٌ وَ لَلدّارُ الآخِرَةُ خَيرٌ لِلَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ أَ فَلا تَعقِلُون‌َ (32)

و نيست‌ زندگاني‌ دنيا مگر بازي‌گري‌ و بيهوده‌كاري‌ و هراينه‌ خانه‌ آخرت‌ بهتر ‌است‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ پرهيزكارند آيا (‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌) درك‌ و تعقل‌ نميكنيد ‌در‌ باب‌ مذمت‌ دنيا آيات‌ و اخبار و براهين‌ عقلي‌ و حس‌ و و جدان‌ بسيار داريم‌ يك‌ جا ميفرمايد وَ مَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاع‌ُ الغُرُورِ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 182، و ‌در‌ خطبه‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌

(دار بالبلاء محفوفة و بالقدر موصوفة)

و ‌در‌ وصاياي‌ لقمان‌ (ع‌) (الدنيا بحر عميق‌ ‌قد‌ غرق‌ ‌فيها‌ خلق‌ كثير) و منسوب‌ بحضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ دنيا ‌را‌ پيرزالي‌ ديد مزيّن‌ بزينتهاي‌ شابّات‌ ‌از‌ پيري‌ ‌او‌ سؤال‌ كرد ‌گفت‌ عمر ‌من‌ بسيار ‌است‌ ‌از‌ زينتها ‌گفت‌ ‌براي‌ فريب‌ اهل‌ دنيا، يك‌ دست‌ حناء ‌گفت‌ ديشب‌ شوهري‌ گرفتم‌، يك‌ دست‌ خون‌آلود ‌گفت‌ شوهرم‌ ‌را‌ كشتم‌ و ‌گفت‌ پدر ‌را‌ ميكشم‌ پسر بسراغ‌ ‌من‌ ميآيد، برادر ‌را‌ ميكشم‌ برادر مرا ميگيرد و هنوز باكره‌ هستم‌ كسي‌ كام‌ ‌از‌ ‌من‌ نگرفته‌ زيرا مردان‌ عالم‌ مرا نميگيرند و كساني‌ ‌که‌ ميگيرند مرد نيستند، و ‌در‌ كلمات‌ بزرگان‌ تشبيه‌ بمار خوش‌ خط و خال‌ كردند ‌که‌ ‌در‌ باطن‌ زهر قتّال‌ دارد و ‌غير‌ اينها لكن‌ تمام‌ اينها ‌در‌ صورتيست‌ ‌که‌ بنظر استقلالي‌ نظر كنيم‌ و اما بنظر تبعي‌ مقدمي‌ ‌براي‌ آخرت‌ بسيار ممدوح‌ ‌است‌ و تعبير ‌از‌ ‌آن‌ بدنياي‌ بلاغ‌ ميكنند و جمع‌ ‌بين‌ نظرين‌ ‌غير‌ ممكن‌.

جلد 7 - صفحه 51

وَ مَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَعِب‌ٌ دنيا ميدان‌ بازي‌گريست‌ و اهل‌ دنيا مشغول‌ ببازي‌ مثل‌ بچه‌ها ‌که‌ مشغول‌ ببازي‌ هستند و جوانها ‌که‌ مشغول‌ بتوپ‌ بازي‌ و جيم‌ لاستيك‌ و نحو اينها ‌تا‌ خسته‌ ميشوند و وقت‌ بازي‌ تمام‌ ميشود بايد رفت‌ و رخت‌ ‌از‌ دنيا بربست‌ وَ ما هذِه‌ِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَ لَعِب‌ٌ وَ إِن‌َّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِي‌َ الحَيَوان‌ُ عنكبوت‌ ‌آيه‌ 64.

و لهو لهو اشتغال‌ و عملي‌ ‌است‌ ‌که‌ باعث‌ سرگرمي‌ ميشود و نتيجه‌ عقلايي‌ ندارد و انسان‌ ‌را‌ ‌از‌ اعمال‌ شرع‌ و عقل‌ پسند باز ميدارد مثل‌ تفريح‌ و ساز و آواز و امثال‌ اينها ‌که‌ انسان‌ ‌را‌ ‌از‌ كار بركنار ميكند چه‌ ‌از‌ كارهاي‌ عقلايي‌ ‌که‌ داراي‌ فوائد دنيوي‌ ‌باشد‌ و چه‌ ‌از‌ معارف‌ و اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ نتيجه‌ اخروي‌ دارد.

وَ لَلدّارُ الآخِرَةُ خَيرٌ لِلَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ و دار آخرت‌ عالمي‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عالم‌ ‌از‌ حين‌ موت‌ ‌الي‌ الابد و ‌در‌ حديث‌ ‌است‌

(اذا مات‌ ‌إبن‌ آدم‌ قامت‌ قيامته‌)

و مردم‌ ‌در‌ ‌آن‌ عالم‌ ‌بر‌ چهار دسته‌ هستند: مؤمن‌ ‌با‌ تقوي‌، مؤمن‌ عاصي‌، كافر قاصر، كافر مقصر.

قسم‌ اول‌ مؤمن‌ متقي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ حين‌ موت‌ بشارات‌ و مثوبات‌ پي‌ ‌در‌ پي‌ ‌براي‌ ‌او‌ ميآيد و همين‌ ‌است‌ مورد ‌آيه‌، و نكته‌ اينكه‌ فقط ذكر تقوي‌ ‌شده‌ و ‌از‌ ايمان‌ ذكر نشده‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ لازمه‌ تقوي‌ ايمان‌ ‌است‌ و نسبت‌ ‌بين‌ ايمان‌ و تقوي‌ اعم‌ و اخص‌ّ ‌است‌، ‌هر‌ متقي‌ مؤمن‌ ‌هم‌ هست‌ زيرا درجه‌ اول‌ تقوي‌ تقواي‌ ‌از‌ عقائد باطله‌ ‌است‌ و ‌لا‌ عكس‌، ممكن‌ ‌است‌ مؤمن‌ ‌باشد‌ و تقوي‌ نداشته‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ قسم‌ دوم‌ ‌است‌ و اگرچه‌ ‌براي‌ ايمان‌ نجات‌ پيدا ميكند و لكن‌ خالي‌ ‌از‌ گرفتاري‌ نيست‌ ‌براي‌ معاصي‌ و ‌براي‌ ‌او‌ خير مطلق‌ نيست‌ بلكه‌ خير بالاضافه‌ ‌است‌.

قسم‌ سوم‌ كافر قاصر اينهم‌ اگرچه‌ مثوبتي‌ ‌براي‌ ‌او‌ نيست‌ بواسطه‌ كفرش‌ لكن‌ عقوبتي‌ ‌هم‌ ندارد بواسطه‌ قصورش‌.

جلد 7 - صفحه 52

قسم‌ چهارم‌ كافر مقصر ‌که‌ آخرت‌ ‌براي‌ ‌او‌ بدترين‌ جاها ‌است‌ لذا نبي‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود

(الدنيا سجن‌ المؤمن‌ و جنّة الكافر و الاخرة جنة المؤمن‌ و سجن‌ الكافر)

أَ فَلا تَعقِلُون‌َ سؤال‌ شد ‌از‌ معصوم‌ (ع‌) ‌از‌ عقل‌ فرمود

(العقل‌ ‌ما ‌عبد‌ ‌به‌ الرحمن‌ و اكتسب‌ ‌به‌ الجنان‌)

و مراد ‌از‌ ‌اينکه‌ عقل‌ نه‌ عقل‌ مقابل‌ جنون‌ ‌است‌ ‌که‌ رافع‌ تكليف‌ ‌باشد‌ بلكه‌ عقل‌ مقابل‌ جهل‌ ‌است‌، و مراد ‌از‌ جهل‌ ‌هم‌ نه‌ جهل‌ مقابل‌ علم‌ ‌است‌ بلكه‌ جهل‌ مقابل‌ عقل‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ حمق‌ و نكري‌ و شيطنت‌ ‌است‌ لذا سؤال‌ شد ‌که‌ معويه‌ ‌پس‌ چه‌ داشت‌ امام‌ (ع‌) فرمود نكري‌.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- واقعیت زندگى دنیا منهاى اعتقاد به آخرت، جز پوچى و بیهودگى نیست. (و ما الحیوة الدنیا إلا لعب و لهو)

۲- دنیا محورى و دوست داشتن آن، مرام و اندیشه اى کودکانه و نابخردانه است. (و ما الحیوة الدنیا إلا لعب و لهو) با توجه به اینکه لعب و لهو کار کودکان و کسانى است که بلوغ فکرى ندارند، مقتضاى تشبیه، وجود این ویژگیهادر دنیاپرستان است.

۳- واقعیت زندگى منکران معاد، جز بازى و سرگرمى چیز دیگرى نیست. (قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه ... و ما الحیوة الدنیا إلا لعب و لهو) گر چه وجهه غالب دنیا لهو و لعب است، در عین حال مى دانیم که همین دنیا سبب ارتقاى رتبه ها و کسب درجات است. لذا مى توان گفت این آیه ناظر به آیات قبل است که درباره منکران معاد بود. یعنى زندگى دنیا براى آنان جز لعب و لهو معناى دیگرى ندارد.

۴- آخرت، سرایى خوب براى کسانى که معاد را تکذیب نکرده و در انجام تکالیف کوتاهى نمى کنند. (و للدار الأخرة خیر للذین یتقون) بنابراین که «خیر» صفت مشبهه باشد. یتقون» در این آیه، به قرینه تقابلى که با آیه قبل دارد و در آن آیه بحث از تکذیب لقاء اللّه و تفریط در دین و تکالیف الهى بود، به معناى تکذیب نکردن معاد و انجام تکالیف الهى است.

۵- تقوا و در اندیشه معاد بودن، راه رسیدن به زندگى برتر و نیکو در آخرت (و للدار الأخرة خیر للذین یتقون)

۶- آخرت براى تقواپیشگان خیر محض و خالى از شرور و ناگواریهاست. (و للدار الأخرة خیر للذین یتقون) در صورتى که «خیر» صفت مشبهه باشد، نه فعل تفضیل. در این صورت «الأخرة خیر» یعنى آخرت همه اش خیر است.

۷- اشتغال به دنیا و سرگرم شدن به آن، انسان را از آخرت باز مى دارد. (و ما الحیوة الدنیا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خیر للذین یتقون)

۸- تقواپیشگان از لهو و لعب و غفلت از آخرت دور هستند. (و ما الحیوة الدنیا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خیر للذین یتقون)

۹- نیندیشیدن درباره حقیقت زندگى دنیا و آخرت و جایگاه و ارزش هر یک، مورد توبیخ خداوند (و ما الحیوة الدنیا ... أفلا تعقلون)

۱۰- به کار نگرفتن عقل و اندیشه زمینه توجه به دنیا و غفلت از آخرت (و ما الحیوة الدنیا إلا ... أفلا تعقلون)

۱۱- اندیشه و تعقل درباره دنیا و آخرت و ارزش و جایگاه هر یک، زمینه مصون ماندن از زیان و حسرت در قیامت (قد خسر الذین کذبوا ... و ما الحیوة الدنیا إلا ... أفلا تعقلون)

۱۲- مفتون نشدن به دنیا و توجه کردن به آخرت و معاد، مقتضاى خرد و اندیشه است. (و ما الحیوة الدنیا إلا لعب و لهو ... أفلا تعقلون)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: ارزش آخرت ۴، ۶، ۹، ۱۱; حقیقت آخرت ۹; خیریّت آخرت ۴، ۶; شرور در آخرت ۶; ویژگیهاى آخرت ۶
  • ایمان: آثار ایمان به معاد ۴; اهمیت ایمان به آخرت ۱; متعلق ایمان ۱، ۴
  • تعقل: آثار عدم تعقل ۱۰; تعقل در حقیقت آخرت ۹، ۱۱; تعقل در حقیقت دنیا ۹، ۱۱; سرزنش عدم تعقل ۹، ۱۱; نشانه هاى تعقل ۱۲
  • تقوا: آثار تقوا ۵
  • تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۴
  • حسرت: موانع حسرت اخروى ۱۱
  • حیات: ارزش حیات دنیوى ۹; حقیقت حیات دنیوى ۹; عوامل پوچى حیات دنیوى ۱; موجبات حیات برتر اخروى ۵
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۹
  • دنیا: ارزش دنیا ۱۱; فریبندگى دنیا ۱۲
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۷; بى منطقى دنیاطلبى ۲; زمینه دنیاطلبى ۱۰; سرزنش دنیاطلبى ۲; موانع دنیاطلبى ۱۲
  • ذکر: آثار ذکر معاد ۵; زمینه ذکر آخرت ۱۲
  • زیان: زمینه مصونیت از زیان ۱۱; مصونیت از زیان اخروى ۱۱
  • سعادت: عوامل سعادت اخروى ۵
  • عقل: نقش عقل ۱۰
  • عقیده: باطل ۲
  • غفلت: زمینه غفلت از آخرت ۱۰; عوامل غفلت از آخرت ۷
  • لعب: آثار لعب ۷; موارد لعب ۱، ۳
  • لهو: آثار لهو ۷; موارد لهو ۱، ۳
  • مؤمنان: آخرت مؤمنان ۴
  • متقین: در آخرت ۶; متقین و غفلت از آخرت ۸; متقین و لعب ۸; متقین و لهو ۸
  • معاد: حیات مکذّبان معاد ۳
  • نعمت: ویژگى نعمت اخروى ۶

منابع