آل عمران ٣٦

از الکتاب
کپی متن آیه
فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ‌ رَبِ‌ إِنِّي‌ وَضَعْتُهَا أُنْثَى‌ وَ اللَّهُ‌ أَعْلَمُ‌ بِمَا وَضَعَتْ‌ وَ لَيْسَ‌ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى‌ وَ إِنِّي‌ سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ‌ وَ إِنِّي‌ أُعِيذُهَا بِکَ‌ وَ ذُرِّيَّتَهَا مِنَ‌ الشَّيْطَانِ‌ الرَّجِيمِ‌

ترجمه

ولی هنگامی که او را به دنیا آورد، (و او را دختر یافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولی خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نیست. (دختر نمی‌تواند وظیفه خدمتگزاری معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مریم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسه‌های) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار می‌دهم.»

پس چون فرزند را بزاد، [با حسرت‌] گفت: پروردگارا! من آن را دختر زاييدم- و خدا بهتر مى‌داند كه او چه زاده و پسر همچون دختر نيست- و من او را مريم ناميدم و او و خاندانش را از شرّ شيطان مطرود به تو مى‌سپارم
پس چون فرزندش را بزاد، گفت: «پروردگارا، من دختر زاده‌ام -و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود- و پسر چون دختر نيست، و من نامش را مريم نهادم، و او و فرزندانش را از شيطان رانده‌شده، به تو پناه مى‌دهم.»
و چون او را بزاد (از روی حسرت) گفت: پروردگارا، فرزندم دختر است!-و خدا بر آنچه او زاییده داناتر است-و پسر مانند دختر نخواهد بود، و من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از شرّ شیطان رانده شده در پناه تو آوردم.
زمانی که او را زایید، گفت: پروردگارا! من او را دختر زاییدم. و خدا به آنچه او زایید داناتر بود؛ و آن پسر [که زاییدن او را آرزو داشت، در کرامت، عظمت، ارزش و شخصیت] مانند این دختر نیست؛ [پس در مقام نام گذاریش گفت:] البته من نامش را «مریم» نهادم، و او و فرزندانش را از خطرات مهلک و وسوسه های بنیان برانداز شیطان رانده شده به پناه تو می آورم.
چون فرزند خويش بزاد، گفت: اى پروردگار من، اين كه زاييده‌ام دختر است -و خدا به آنچه زاييده بود داناتر است- و پسر چون دختر نيست. او را مريم نام نهادم. او و فرزندانش را از شيطان رجيم در پناه تو مى آورم.
و چون فرزندش را بزاد گفت پروردگارا من دختر زاده‌ام -و خدا بهتر می‌داند که او چه زاده بود-و پسر مانند دختر نیست، و من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از شر شیطان مطرود به پناه تو می‌آورم‌
چون او را بزاد، گفت: پروردگارا، او را دختر زادم!- و خدا بدانچه زاد داناتر است و پسر چون دختر نيست- و او را مريم ناميدم و او و فرزندانش را از [آسيب‌] شيطان رانده‌شده به پناه تو مى‌سپارم.
پس هنگامی که او را زائید، (دید که دختر است و به درگاه پروردگار دست مناجات برداشت و عذر خواهان) گفت: خداوندا! من او را دختر زائیدم - ولی خدا بدانچه او به دنیا آورده بود آگاه‌تر بود (از خودِ مادرِ مریم، و بهتر می‌دانست که) پسر مانند دختر نیست (و این دختر به مراتب از پسری که آرزوی او بود، سودمندتر خواهد بود) - من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسه و گمراه‌سازی) اهریمن مطرود (از درگاه فضل و کرمت، به تو می‌سپارم و) در پناه تو می‌دارم.
پس چون او را فرونهاد گفت: «پروردگارم! من او را به‌راستی دختر زادم» - در حالی‌که خدا به آنچه او زاییده داناتر است- «و پسر چون دختر نیست، و من نامش را مریم نهادم و به‌راستی او و فرزندانش را از شیطان رانده‌شده به تو پناه می‌دهم.»
و هنگامی که بنهادش گفت پروردگارا همانا بنهادمش مادینه و خدا داناتر است بدانچه بنهاد و نیست نرینه مانند مادینه و همانا نامیدش مریم و پناه دادمش به تو خود و فرزندانش را از شیطان رانده شده‌

And when she delivered her, she said, “My Lord, I have delivered a female,” and Allah was well aware of what she has delivered, “and the male is not like the female, and I have named her Mary, and have commended her and her descendants to Your protection, from Satan the outcast.”
ترتیل:
ترجمه:
آل عمران ٣٥ آیه ٣٦ آل عمران ٣٧
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنثَی»: این جمله بیانگر افسوس مادر مریم است، نه این که او خدا را آگاه سازد. (أُنثَی) حال ضمیر (هَا) است. «لَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَی»: این سخن می‌تواند گفته خدا باشد و یا گفته مادر مریم که با افسوس می‌گوید: برای خدمت به بیت‌المقدّس، دختر همچون پسر نمی‌تواند مفید باشد. «أُعِیذُهَا بِکَ»: او را در پناه تو می‌دارم و به تو می‌سپارم. «الرَّجِیمِ»: مطرود.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«36» فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‌ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‌ وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ‌

پس چون فرزند را به دنيا آورد گفت: پروردگارا! من دختر زاده‌ام- در حالى كه خداوند به آنچه او زاده داناتر است و پسر مانند دختر نيست- و من نامش را مريم ناميدم و من او و فرزندانش را از (شرّ) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‌دهم.

نکته ها

مادر انتظار داشت فرزندش پسر باشد، تا بتواند خدمتكار بيت‌المقدّس شود، لذا چون نوزاد دختر به دنيا آمد، با حسرت گفت: پروردگارا! فرزند دخترى زاده‌ام حال چگونه به نذرم عمل كنم؟ امّا خداوند براى تسلّى خاطر اين مادر مى‌فرمايد: آن پسرى كه انتظارش را داشتى به خوبى اين دختر نيست، زيرا اين دختر داراى كمالاتى است و مادرِ پسرى مى‌شود كه او نيز مايه‌ى بركت خواهد بود، پس بهره‌ى تو از نسل مبارك چندان برابر خواهد شد.

«مَريم» به معناى «عابده» و «خادمه» است و اين نام 34 مرتبه در قرآن آمده است.

پیام ها

1- تمايلات انسان مهم نيست، مصلحت و خواست خداوند مهم است. «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ»

2- گاهى دختر در پاكى و پاكدامنى، به جايى مى‌رسد كه هرگز پسر به آن نمى‌رسد. «لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‌»

3- حضرت مريم مقام والايى دارد. «لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‌» مراد از «الانثى» زن خاصّى است.

4- براى فرزندان خود، نام نيكو انتخاب كنيد. «إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ»

5- مادر، حقّ نامگذارى فرزند خود را دارد. «إِنِّي سَمَّيْتُها»

6- تغييرات جزيى، شما را از خدا و اهداف عالى دور نكند. با اين‌كه فرزند بر

جلد 1 - صفحه 504

خلاف تصوّر دختر شد، امّا نام او را مريم كه به معناى خادمه است گذاشت.

«سَمَّيْتُها مَرْيَمَ»

7- قبل از هر چيز، به فكر سلامتى فرزند از شرّ شيطان باشيد. «أُعِيذُها»

8- تنها فرزندان بلافصل را در نظر نگيريد وبا دورانديشى، نسل‌هاى بعدى را نيز در نظر داشته باشيد. «أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها»

9- براى تأمين سعادت فرزند، تنها به تربيت خود متّكى نباشيم، او را به خدا بسپاريم كه توانايى‌هاى ما محدود وعوامل انحراف زياد است. «أُعِيذُها بِكَ»

10- مادر مريم، جايگاهى خاص دارد. از بيان نذر او، اخلاص او، نام‌گذارى او و استعاذه او اين برداشت استفاده مى‌شود. «نَذَرْتُ لَكَ، سَمَّيْتُها، أُعِيذُها بِكَ»

11- شيطان، دشمن ديرينه نسل بشر است. «أُعِيذُها ... مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‌ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‌ وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (36)

فَلَمَّا وَضَعَتْها: پس چون وضع حمل نمود، زن عمران‌ قالَتْ رَبِ‌: گفت بر سبيل اعتذار و تحسّر، پروردگارا إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‌: بدرستى كه من وضع حمل نمودم آن را در حالتى كه دختر ميباشد. يا من نهادم اين مولود را دختر وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‌: و نيست فرزند پسر كه من طلب كرده‌ام براى خدمت مسجد المقدس، مثل اولاد دخترى كه به من عطا شده.

تنبيه: «فخر رازى» گويد: در اين آيه دو قول است: اول- مراد تفضيل پسر باشد بر دختر به جهاتى چند: 1- آنكه در شريعت ايشان جايز بود تحرير پسر، نه دختر. 2- استمرار خدمت پسر در محل عبادت، و صحيح نباشد در دختر به سبب عوارضات زنان. 3- پسر صلاحيت دارد خدمت را به جهت قوت و شدت او، به خلاف دختر كه ضعف و عجز پيدا كند. 4- پسر را عيبى طارى نگردد در خدمت و اختلاط با مردم، و لكن دختر را چنين نيست. 5- پسر را در اختلاط، تهمتى ملحق نشود، به خلاف دختر. پس اين وجوه مقتضى است فضيلت پسر را بر دختر در اين معنى. قول دوم- آنكه مقصود اين كلام ترجيح اين دختر است بر پسر، گويا چنين گفته: پسر، مطلوبه خود و اين دختر، موهوبه الهى است، و نيست پسر مطلوبه مثل دختر موهوبه‌اى كه خدا عطا فرموده.

تبصره: گفتار مادر مريم دال است بر آنكه مستغرق بود در رضاى الهى، به اينكه آنچه حق تعالى بجاى آورد در حق بنده، بهتر است از آنچه بنده خواسته باشد. چون خداوند سبحان رءوف نسبت به بندگان، و عالم است به آنچه‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 81

حكمت و صلاح آنها باشد. پس بنده مؤمن را لازم است وثوق و اعتماد به خداى خود داشته، به هيچوجه نگرانى نداشته باشد؛ كه البته هر چه صلاح است بجا آورد، چنانچه در كتاب «خصال»، ابن بابويه (رضوان الله عليه) روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه خداوند فرمايد:

يا ابن آدم اطعنى فيما امرتك و لا تعلّمنى ما يصلحك: «1» اى پسر آدم، اطاعت كن مرا در آنچه امر فرمودم تو را، و تعليم مكن مرا آنچه را به صلاح آورد تو را.

بنابراين در قسمت اولاد، يكى را عقيم و ديگرى را پسر و سومى را دختر و چهارمى را پسر و دختر مرحمت فرمايد، تمام بر وفق صلاح و خير باشد؛ لكن بنده جهات مصلحت را احاطه ندارد، خواهش خود را تمنا دارد، و اين منجر شود به آنكه مثلا عطاى الهى را در اعطاى دختر كراهت و موجب فساد دين و دنيا شود، چنانچه زمان جاهليت عادت شنيعه شايع شد به حدى كه بسيار دخترها را زنده به گور نمودند.

وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ‌: و بدرستى كه نام نهادم او را مريم، و معنى آن به لغت عبرى، امة اللّه (كنيز خدا) باشد، وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ‌: و بدرستى كه من او را پناه به تو دهم، وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ‌: و فرزندان او را پناه دهم به تو از وسوسه شيطان رانده شده از درگاه تو. به بركت دعاى «حنّه»، خداى تعالى مريم و حضرت عيسى عليه السّلام را از مسّ شيطان محفوظ داشت.

در خبر است كه هيچ مولودى نباشد مگر وقت ولادت، شيطان او را مس كند كه فريادش بلند شود الا حضرت عيسى و مريم؛ و انبياء و اولياء نيز محفوظ باشند.

خاصه و عامه روايت نموده از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود: بهترين زنان عالم چهار نفر باشند: مريم بنت عمران، آسيه زن فرعون، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم؛ هر يك‌


«1» خصال صدوق، باب الواحد، حديث هشتم (صفحه 4)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 82

سيده زمان خود بودند، لكن حضرت فاطمه سلام اللّه عليها سيده زنان عالميان است. «1» اسماء دختر زيد گفت: چون خديجه طاهره به حضرت فاطمه عليها السلام حامله شد، عرض كرد: خدايا تو دانى از زن عمران بهتر هستم و حضرت پيغمبر از عمران بهتر است، من اين مولود را محرر كردم. وحى شد به حضرت كه:

خديجه را بگو آزاد كردن قبل از ملك نباشد، واگذار حمل خود را با من، كه او صفيّه و برگزيده من است و مادر امامان و آزاد شده از جهنم. خديجه گفت:

اگرچه دختر است، لكن خوشحالم كه مادر امامان باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‌ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‌ وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (36)

ترجمه‌

پس چون زائيد او را گفت پروردگار من همانا من زائيدم او را دختر و خداوند داناتر است بآنچه زائيد و نيست پسر مانند دختر و همانا من نام نهادم او را مريم بدرستيكه من پناه ميدهم او را بتو و نسلشرا از ابليس رانده شده..

تفسير

چون حنه مادر حضرت مريم تصور ميكرد پسر آبستن است وقتى ديد دختر است و دختر براى عادت معمولى زنان قابل خدمت دائمى در بيت المقدس نيست ملول شد و از باب نااميدى عرض كرد بار الها اينكه دختر است و دختر مانند پسر نيست كه بتواند هميشه بخدمت بيت المقدس قيام نمايد و خداوند براى تعظيم حضرت مريم در بين نقل كلام مادرش فرموده و خدا داناتر است بآنكه چه دخترى آورده كه مثلا بهتر از هزار پسر است و بما وضعت بصيغه متكلم هم قرائت شده است و بنا بر اين اين جمله هم كلام حنه است كه در مقام تسليت خود گفته كه شايد در اين مولود سرى باشد كه خير ما در آن باشد و اين قرائت را در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل نموده و در كافى و قمى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه خداوند وحى فرستاد به عمران كه من پسرى بتو كرامت مى‌كنم كه مبارك و مستقيم است و كور مادرزاد و مرض برص را شفا ميدهد و مرده را زنده مى‌كند باذن خدا و پيغمبر است بر بنى-


جلد 1 صفحه 408

اسرائيل و عمران اين معنى را بحنه زوجه خود اظهار نمود لذا او وقتى آبستن شد انتظار داشت كه اين بچه آن پسر موعود باشد چون ديد دختر است مأيوس شد و اين اظهارات را نمود كه خلاصه‌اش آنستكه خدايا تو بما وعده پسرى دادى كه پيغمبر باشد و دختر كه پيغمبر نميشود لذا خداوند فرمود كه خدا ميداند كه چه زائيد و چون خداوند عيسى را بمريم كرامت فرمود همان بود كه خدا وعده فرموده بود بعمران و بشارت باو داده بود قدومش را پس وقتى كه ما هم بشما خبر ميدهيم از اولاد كسى چه كس بعمل مى‌آيد منكر نشويد و عياشى از حضرت باقر (ع) قريب باين مضمون را نقل نموده و از حضرت صادق (ع) روايت شده كه بنا بود طفلى كه او را وقف خدمت مسجد كنند از آنجا بيرون نيايد و چون ديد دختر است عرض كرد پسر مانند دختر نيست چون حيض مى‌بيند و بايد از مسجد بيرون رود و وقف مسجد بايد از مسجد بيرون نيايد در هر حال از جمله عرايضش اين بود كه نام او را مريم گذاردم چون بزبان آنها مريم بمعنى عابده بوده خواسته است خداوند ببركت اين اسم اين نذر را از او قبول كند و او را موفق بخدمت بيت نمايد تا اسم مطابق با مسمى باشد و براى حفظ او و نسلش از شر وساوس شيطان بخدا پناه برده و در مجمع از پيغمبر روايت نموده كه هيچ مولودى نيست مگر آنكه شيطان در حين ولادت او را مس مينمايد پس بگريه در مى‌آيد مگر مريم و پسر او كه شيطان آندو را مس ننموده و گفته‌اند معنى حديث آن است كه هر مولودى مورد طمع شيطان ميشود بطوريكه متأثر ميشود غير از آندو كه ببركت استعاذه ما در محفوظ ماندند از تأثير شيطان رجيم يعنى مطرود و رانده شده بسنگ مذلت و خوارى از بارگاه احديت تقدس شانه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَلَمّا وَضَعَتها قالَت‌ رَب‌ِّ إِنِّي‌ وَضَعتُها أُنثي‌ وَ اللّه‌ُ أَعلَم‌ُ بِما وَضَعَت‌ وَ لَيس‌َ الذَّكَرُ كَالأُنثي‌ وَ إِنِّي‌ سَمَّيتُها مَريَم‌َ وَ إِنِّي‌ أُعِيذُها بِك‌َ وَ ذُرِّيَّتَها مِن‌َ الشَّيطان‌ِ الرَّجِيم‌ِ (36)

‌پس‌ زماني‌ ‌که‌ زن‌ عمران‌ بچه‌ گذاشت‌ عرض‌ كرد پروردگارا ‌اينکه‌ بچه‌ زن‌ ‌است‌ ‌که‌ زائيده‌ام‌ و البتّه‌ خداوند بهتر ميداند ‌که‌ چه‌ زائيده‌ و حال‌ آنكه‌ نر مثل‌ ماده‌ نيست‌ و نام‌ ‌او‌ ‌را‌ مريم‌ گذاردم‌ و پناه‌ ميدهم‌ ‌او‌ ‌را‌ بتو و ذريّه‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ شيطان‌ رانده‌ ‌شده‌ فَلَمّا وَضَعَتها چون‌ نذر كرده‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ محرّر قرار دهد ‌در‌ بيت‌ المقدّس‌ بگمان‌ اينكه‌ بچه‌ ذكر و هنگام‌ وضع‌ حمل‌ ديد انثي‌ ‌است‌.

وضع‌ مقابل‌ رفع‌ بمعني‌ گذاردن‌ و بمعني‌ حقارت‌ ‌در‌ مقابل‌ شريف‌ و بمعني‌ فروتني‌ تواضع‌ ‌در‌ مقابل‌ تكبّر و بمعني‌ موضوع‌ مقابل‌ محمول‌ ‌در‌ باب‌ قضايا بلكه‌ ‌از‌ لغت‌ اضداد ‌است‌. ‌اگر‌ متعدّي‌ بعلي‌ شود بمعني‌ گذاردن‌ (وضعته‌ ‌علي‌ الارض‌) و ‌اگر‌ بعن‌ شود بمعني‌ برداشتن‌ ‌است‌ (وضعته‌ ‌عن‌ الارض‌) و ‌از‌ همين‌ باب‌ ‌است‌ ‌که‌

جلد 3 - صفحه 180

مي‌گويي‌ فلان‌ تكليف‌ ‌از‌ فلان‌ شخص‌ موضوع‌ ‌است‌ و بمعني‌ طرد ‌هم‌ آمده‌ ‌يعني‌ رها كردن‌ مادر مريم‌ بسيار دل‌ گرفته‌ شد نظر بآن‌ حديث‌ ‌که‌ قبلا تذكّر داديم‌ ‌که‌ وحي‌ بعمران‌ رسيد ‌که‌ ‌خدا‌ بتو فرزندي‌ عطا كند ‌که‌ كور ‌را‌ بينا نمايد، كر ‌را‌ شنوا، مرده‌ ‌را‌ زنده‌. گمان‌ كرده‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ همان‌ فرزند ‌است‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ شكايت‌ ‌خود‌ ‌را‌ بپيشگاه‌ احديّت‌ برد و بكلمه‌:

قالَت‌ رَب‌ِّ ‌که‌ اضافه‌ بياء متكلّم‌ ‌است‌ ‌يعني‌ پروردگار ‌من‌.

إِنِّي‌ وَضَعتُها أُنثي‌ و ‌اينکه‌ آنكه‌ ‌ما اميد داشتيم‌ نيست‌ و وعده‌ تو ‌هم‌ تخلّف‌ پذير نيست‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ ‌از‌ همين‌ دختر ‌آن‌ موعود الهي‌ بوجود خواهد آمد و ‌از‌ ‌اينکه‌ حديث‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ فرزند دختر ‌هم‌ فرزند انسان‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌از‌ آيات‌ بسيار و اخبار متواتره‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ فرزندان‌ فاطمه‌ سلام‌ اللّه‌ عليها فرزندان‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلم‌اند چنانچه‌ عيسي‌ فرزند عمران‌ ‌است‌ ‌تا‌ برسد بابراهيم‌ و نوح‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ و ‌آيه‌ مباهله‌ ‌هم‌ دليل‌ قوي‌ ‌است‌ بكلمه‌ (ابنائنا) ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ فَمَن‌ حَاجَّك‌َ فِيه‌ِ مِن‌ بَعدِ ما جاءَك‌َ مِن‌َ العِلم‌ِ فَقُل‌ تَعالَوا نَدع‌ُ أَبناءَنا وَ أَبناءَكُم‌ الايه‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 54، و ‌آيه‌ شريفه‌ وَ وَهَبنا لَه‌ُ إِسحاق‌َ وَ يَعقُوب‌َ «‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌» وَ زَكَرِيّا وَ يَحيي‌ وَ عِيسي‌ وَ إِلياس‌َ ‌الي‌ آخر الآيات‌ انعام‌ ‌آيه‌ 84.

وَ اللّه‌ُ أَعلَم‌ُ بِما وَضَعَت‌ چون‌ مصنوع‌ و مخلوق‌ ‌او‌ ‌است‌ و علم‌ الهي‌ بمخلوقات‌ تابع‌ وجود ‌آنها‌ نيست‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ خلقت‌ عالم‌ شود بلكه‌ ازلا علم‌ بجميع‌ مخلوقات‌ داشته‌ و ابدا ‌هم‌ باقيست‌ نه‌ چيزي‌ ‌بر‌ علم‌ ‌او‌ افزوده‌ ميشود و نه‌ كم‌ ميشود زيرا علم‌ ‌غير‌ متناهيست‌ و عين‌ ذات‌ ‌است‌ و زياده‌ و نقيصه‌ ‌در‌ محدود و متناهي‌ تعقّل‌ دارد.

و ‌اينکه‌ جمله‌ مستأنفه‌ ‌است‌ نه‌ اينكه‌ مقول‌ قول‌ مادر مريم‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ جمله‌ ‌بعد‌ ‌هم‌ ظاهرا مستأنفه‌ ‌است‌.

وَ لَيس‌َ الذَّكَرُ كَالأُنثي‌ و ‌اينکه‌ جمله‌ كاملا دلالت‌ دارد ‌بر‌ ردّ كساني‌ ‌که‌

جلد 3 - صفحه 181

تساوي‌ حقوق‌ نسبت‌ بمرد و زن‌ ميگويند زيرا وظائف‌ رجال‌ ‌با‌ نساء كمال‌ مباينت‌ ‌را‌ دارد بخصوص‌ خادم‌ بيت‌ المقدّس‌ بودن‌ ‌که‌ مورد نذر بوده‌ و زن‌ بايد مستوره‌ ‌باشد‌ حتّي‌ ‌براي‌ انجام‌ نذر محرابي‌ ‌براي‌ مريم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌در‌ بيت‌ المقدّس‌ قرار دادند و اطراف‌ ‌آن‌ ‌را‌ پرده‌ كشيدند ‌که‌ ابدا مشاهده‌ نشود.

وَ إِنِّي‌ سَمَّيتُها مَريَم‌َ بعضي‌ گفتند لغت‌ عبراني‌ و سرياني‌ ‌است‌ مثل‌ اسامي‌ انبياء ابراهيم‌، اسمعيل‌ و امثال‌ ‌آنها‌ ‌از‌ اسامي‌ نساء ‌است‌ و بعضي‌ گفتند عربي‌ ‌است‌ و ميم‌ زائد ‌است‌ مثل‌ مفعل‌ ‌از‌ ماده‌ (رام‌) بمعني‌ برح‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ بابي‌ بكر ‌در‌ باب‌ ورود بمدينه‌ فرمود

(لست‌ أريم‌ حتّي‌ يقدم‌ ‌إبن‌ عمّي‌ و اخي‌ ‌في‌ اللّه‌)

مجمع‌ البحرين‌ باب‌ ميم‌، ‌يعني‌ (لست‌ ابرح‌).

وَ إِنِّي‌ أُعِيذُها بِك‌َ وَ ذُرِّيَّتَها مِن‌َ الشَّيطان‌ِ الرَّجِيم‌ِ شرح‌ كلمه‌ استعاذه‌ ‌که‌ قبل‌ القراءة مستحب‌ّ ‌است‌ ‌در‌ مقدّمه‌ جلد اول‌ مقدّمه‌ دهم‌ صفحه‌ 72‌-‌ 80 مفصّلا بيان‌ كرديم‌ ‌از‌ معني‌ استعاذه‌ و مستعيذ و مستعاذ ‌به‌ و مستعاذ ‌منه‌ و حقيقت‌ شيطان‌ و وسوسه‌ ‌او‌ و فرق‌ ‌بين‌ وسوسه‌ و الهام‌ بآنجا مراجعه‌ فرمائيد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 36)- سپس می‌افزاید: «هنگامی که فرزند خود را به دنیا آورد (او را دختر یافت) گفت: پروردگارا! من او را دختر آوردم» (فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی). «البته خدا از آنچه او به دنیا آورده بود آگاهتر بود» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ). سپس افزود: «تو می‌دانی که دختر و پسر (برای هدفی که من نذر کرده‌ام) یکسان نیستند» (وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی).

دختر، پس از بلوغ، عادت ماهانه دارد و نمی‌تواند در مسجد بماند، به علاوه

ج1، ص280

نیروی جسمی آنها یکسان نیست و نیز مسائل مربوط به حجاب و بارداری و وضع حمل، ادامه این خدمت را برای دختر مشکل می‌سازد و لذا همیشه پسران را نذر می‌کردند.

سپس افزود: «من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسه‌های) شیطان رجیم و رانده شده (از درگاه خدا) در پناه تو قرار می‌دهم» (وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ).

مریم در لغت، زن عبادتکار و خدمتگزار است و از آنجا که این نامگذاری به وسیله مادرش بعد از وضع حمل انجام شد، نهایت عشق و علاقه این مادر با ایمان را برای وقف فرزندش در مسیر بندگی و عبادت خدا نشان می‌دهد.

نکات آیه

۱ - همسر عمران پس از زایمان، ناباورانه، نوزاد خویش را دختر یافت. (فلمّا وضعتها قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى)

۲ - خدمتکارى فرزندان پسر براى خداوند، سنّت معمول در جامعه عصر عمران* (قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى) شگفتزده شدن همسر عمران، نشانه این باور است که دختران براى خدمتکارى گماشته نمى شده اند.

۳ - تأسف و اندوه همسر عمران، به گمان عدم پذیرش نذرش (انّى نذرت ... قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى)

۴ - عظمت شخصیّت حضرت مریم (س) در پیشگاه خداوند (و اللّه اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالاُنثى) بنابراینکه «ال» در «الاُنثى»، عهد حضورى باشد. یعنى پسرى که تو مى خواستى، مانند این دختر که به تو دادیم نیست. و این لحن، نشانگر عظمت شخصیّت حضرت مریم است.

۵ - تفاوت صلاحیت زن و مرد در عصر تولد مریم، براى احراز مشاغل و مسؤولیتهاى اجتماعى (ربّ انّى وضعتها اُنثى ... و لیس الذکر کالاُنثى) بنابراینکه «لیس الذّکر کالاُنثى»، کلام مادر مریم باشد.

۶ - پسر بودن، ملاک ارزش در پیشگاه خداوند نیست. (و اللّه اعلم بما وضعت) چون جمله «و اللّه ... »، در مقام جواب از اظهار حسرت مادر مریم براى دختر بودن فرزندش مى باشد، مى توان به دست آورد که دختر و یا پسر بودن در نزد خداوند، ارزشى تلقّى نمى شود.

۷ - شرافت مریم (س) بر همه مردان عصر خویش (و لیس الذکر کالاُنثى) الف و لام در «الاُنثى»، عهد حضورى و اشاره به مریم است. الف و لام «الذکر»، براى جنس یا استغراق است. گفتنى است که در برداشت فوق جمله «و لیس الذکر کالاُنثى» کلام خدا دانسته شده است.

۸ - امیدبخشى خداوند به مادر مریم (س)، نسبت به آینده درخشان فرزندش (و لیس الذکر کالاُنثى) بنابراینکه «و لیس الذکر کالاُنثى»، کلام خدا باشد.

۹ - همسر عمران، نوزاد خویش را مریم نامید. (و انّى سمّیتها مریم)

۱۰ - مریم، دختر عمران (امرات عمران ... و انّى سمّیتها مریم)

۱۱ - درخواست مادر مریم از خداوند، براى حفظ همیشگى مریم و نسل او از شر شیطان (و انّى اعیذها بک و ذریّتها من الشیطان الرجیم) از استعمال فعل مضارع «اعیذ»، دوام و استمرار استفاده شده است.

۱۲ - علاقه مادر حضرت مریم به سعادتمندى نسل خویش (و انّى اعیذها بک و ذریّتها)

۱۳ - علاقه انسان، به سعادتمندى نسل خویش (و انّى اعیذها بک و ذریّتها)

۱۴ - تعالى روحى و معنوى مادرِ حضرت مریم (همسر عمران) (اذ قالت ... ربّ ... انّى سمّیتها مریم و انّى اعیذها) از توجّه به خدا، خلوصش در نذر و نامى که براى فرزند خویش انتخاب کرد (مریم به معنى عابده)، برداشت فوق استفاده شده است.

۱۵ - نقش دعاى مادر و کمالات معنوى او، در سعادت فرزند (ربّ انّى نذرت ... و انّى اعیذها بک)

۱۶ - خداوند، پناه آدمیان، از وسوسه هاى شیطان (و انّى اعیذها بک ... من الشیطان)

۱۷ - پایبندى مادر مریم (س) به نذر خویش در گماردن وى براى عبادت خداوند (ربّ انّى نذرت ... و انّى سمّیتها مریم) از اینکه نام فرزند خویش را مریم (به معنى عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست مى آید.

۱۸ - شیطان، خطرى در کمین انسان (و انّى اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم)

۱۹ - شیطان، رانده شده از درگاه خداوند (من الشیطان الرجیم)

روایات و احادیث

۲۰ - پیامبران، از بین زنها برگزیده نمى شوند. (و لیس الذّکر کالاُنثى) امام صادق (ع): ... «فلمّا وضعتها قالت ربّ انّى وضعتها انثى ... و لیس الذّکر کالاُنثى»، اى لا یکون البنت رسولاً.[۱]

۲۱ - تأسف همسر عمران، در پى زادن مریم (س)، از اینکه نذرش محقق نشده و دخترش به دلیل حائض شدن نمى تواند در مسجد مانده و محرّر باشد. (ربّ انّى وضعتها اُنثى ... و لیس الذّکر کالاُنثى) امام صادق (ع): ... «و لیس الذکّر کالاُنثى» انّ الاُنثى تحیض فتخرج من المسجد و المحرّر لا یخرج من المسجد.[۲]

۲۲ - اجابت دعاى همسر عمران، در مورد حفظ مریم (س) و فرزندش از شرّ شیطان (و انّى اعیذها بک و ذریّتها من الشّیطان الرّجیم) رسول خدا (ص): ... و قال عیسى (ع) فیما یثنى على ربه: و اعاذنى و امّى من الشّیطان الرجیم فلم یکن له علینا سبیل.[۳]

موضوعات مرتبط

  • ارزش: ملاکهاى ارزش ۶
  • استعاذه: ۱۱، ۱۶
  • انبیا: جنس انبیا ۲۰ ; گزینش انبیا ۲۰
  • انسان: گرایشهاى انسان ۱۳
  • اولاد: اولاد ذکور ۶ ; دعا بر اولاد ۱۵ ; علاقه به اولاد ۱۳
  • جامعه: ۵
  • خدا: بشارت خدا ۸
  • دعا: اجابت دعا ۲۲ ; نقش دعا ۱۵
  • زن: زن در جامعه ۵
  • سعادت: عوامل سعادت ۱۵ ; موانع سعادت ۱۸
  • شر: منشأ شر ۲۲
  • شیطان: استعاذه از شیطان ۱۱، ۱۶ ; خطر شیطان ۱۸، ۲۲ ; رجم شیطان ۱۹
  • عمران: ۲ حزن همسر عمران ۳ ; دختر عمران ۱۰ ; دعاى همسر عمران ۲۲ ; زایمان همسر عمران ۱ ; مقام همسر عمران ۱۴ ; نذر همسر عمران ۳ ; همسر عمران ۹، ۲۱
  • مریم: پدر مریم ۱۰ ; تولد مریم ۱ ; عبادت مریم ۱۷ ; مادر مریم ۱۱، ۱۲، ۱۴ ; مقام مریم ۴، ۷، ۸، ۲۲ ; نامگذارى مریم ۹ ; نذر مادر مریم ۱۷، ۲۱
  • نذر: نذر به عبادت ۱۷ ; وفاى به نذر ۱۷
  • والدین: دعاى والدین ۱۵

منابع

  1. کافى، ج ۱، ص ۵۳۵، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۳۴- ، ح ۱۱۹.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۷۰، ح ۳۷ ; بحار الانوار، ج ۱۴، ص ۲۰۴، ح ۱۸.
  3. الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۸۴.