نتایج جستجو

ندادن خداوند دو دل را در درون مرد آنستكه دو محبت متضادّ در يكدل جمع نميشود محبت پيغمبر و اهل بيت اطهارش با محبت دشمنان ايشان نمى‌سازد خدا براى كسى دو دل قرار

حاصل گردید و خدا (به احوال بندگان) دانا و (به صلاح نظام عالم) آگاه است. [این محبت و ناخوشایندی نسبت به حق و باطل] عطیه و نعمتی از سوی خداست؛ و خدا دانا و حکیم

آمده [اسراء:27] درباره اهل بهشت است [حجر:47] ممكن است به عنوان هم دينى يا محبت و عدم تزاحم و يا به عنوان برادر حقيقى (بنا به آنچه در اهل و آل خواهد آمد)،

كس او را ميديد دوستش ميداشت چون خدا فرموده محبت او را در دلها انداختم از جانب خود لذا آنزن قبطيه موكّله محبت بموسى پيدا كرد و از او صرف نظر نمود و خداوند

باشد، و هرگز شکم خود را کاملا سیر مکن». در فراز دیگری آمده است: «ای احمد! محبت من محبت فقیران و محرومان است، به آنها نزدیک شو، و در کنار مجلس آنها قرار گیرد،

عنوان‌ ثمرة ‌بر‌ ‌آن‌ صادق‌ آيد و ‌در‌ حديث‌ سابق‌ ‌که‌ بثمرات‌ القلوب‌ ‌يعني‌ محبت‌ مردم‌ نسبت‌ بآنها تفسير ‌شده‌ ‌از‌ باب‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌ و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌

است: هر كه را بخواهد روزى مى‌دهد و اوست نيرومند غالب. خدا را به بندگان لطف و محبت بسیار است، هر که را بخواهد روزی می‌دهد و او توانای مطلق و مقتدر و غالب است

كس او را ميديد دوستش ميداشت چون خدا فرموده محبت او را در دلها انداختم از جانب خود لذا آنزن قبطيه موكّله محبت بموسى پيدا كرد و از او صرف نظر نمود و خداوند

كس او را ميديد دوستش ميداشت چون خدا فرموده محبت او را در دلها انداختم از جانب خود لذا آنزن قبطيه موكّله محبت بموسى پيدا كرد و از او صرف نظر نمود و خداوند

و غير آن به اعتبار غايات، يعنى افعال باشد، نه مبادى كه انفعالات است. مثلا محبت و رأفت ناشى گردد از رقّت قلب و همچنين غضب منشأش التهاب نفس، و هر دو مستلزم

جامعه‌ى اسلامى، نسبت به يكديگر از طرف خداوند، حقّ ولايت و نظارت همراه با محبّت دارند و بى‌تفاوت نيستند. «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» 3- امر به معروف ونهى

عليه السلام نقل است. «عرب» «مثل عنق» جمع عروبة و آن زنى است كه الفت و عشق و محبت خود را به شوهر اظهار مى‏دارد پس عرب يعنى مهربانان نسبت به شوهران. «كواعب»

فِتْنَةٌ: آزمايش است تا ظاهر گردد كه كدام از شما محبت حق را بر ايشان اختيار كند، و كدام، دل در مال بسته، و از محبت الهى غافل شده. يا آنكه مال و اولاد، بلا و محنت،

نمودم براى تو محبت خود را و شستم قلب خود را از غير تو. و به اهلش محبت شديد داشت، پس خداى تعالى فرمود: «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» يعنى بيفكن محبت اهل را از قلب

پیکار در راه خداوند، مایه جلب محبت و مهر او (إنّ اللّه یحبّ الذین یقتلون فى سبیله) ۳ - لزوم تلاش انسان مؤمن، براى جلب رضا و محبت خداوند (إنّ اللّه یحبّ الذین

ندادن خداوند دو دل را در درون مرد آنستكه دو محبت متضادّ در يكدل جمع نميشود محبت پيغمبر و اهل بيت اطهارش با محبت دشمنان ايشان نمى‌سازد خدا براى كسى دو دل قرار

مى‏ترسيدى حال آنكه خدا سزاوارتر است كه بترسى. گفته‏اند آنچه در دل پنهان داشت محبت زينب بود ولى آنچه در دل داشت همان اعلام خدا بود كه او را تزويج كند تا رسم

صفت گواه است و همانا او جلد 5 صفحه 424 بزندگى و مال دنيا محبت شديد و فراوانى دارد يا براى محبت زندگى و مال دنيا بخيل ميباشد چون بعضى گفته‌اند شديد بمعناى

كس او را ميديد دوستش ميداشت چون خدا فرموده محبت او را در دلها انداختم از جانب خود لذا آنزن قبطيه موكّله محبت بموسى پيدا كرد و از او صرف نظر نمود و خداوند

يتيم تأمين نشود مفاسد اخلاقى و اجتماعى فراوانى جامعه را تهديد مى‌كند و كمبود محبت ممكن است يتيم را به صورت فردى سنگدل و عقده‌اى درآورد. در حديث مى‌خوانيم:

صفت گواه است و همانا او جلد 5 صفحه 424 بزندگى و مال دنيا محبت شديد و فراوانى دارد يا براى محبت زندگى و مال دنيا بخيل ميباشد چون بعضى گفته‌اند شديد بمعناى

ندادن خداوند دو دل را در درون مرد آنستكه دو محبت متضادّ در يكدل جمع نميشود محبت پيغمبر و اهل بيت اطهارش با محبت دشمنان ايشان نمى‌سازد خدا براى كسى دو دل قرار

نسبت به او مهر و محبت كنيم تا بزرگ شود و روى پاى خود بايستد، قطعا آن پسر بزرگتر قانع گشته از اعتراض خود دست برمى دارد. و اگر مساءله محبت يعقوب نسبت به يوسف

يتيم تأمين نشود مفاسد اخلاقى و اجتماعى فراوانى جامعه را تهديد مى‌كند و كمبود محبت ممكن است يتيم را به صورت فردى سنگدل و عقده‌اى درآورد. در حديث مى‌خوانيم:

صفت گواه است و همانا او جلد 5 صفحه 424 بزندگى و مال دنيا محبت شديد و فراوانى دارد يا براى محبت زندگى و مال دنيا بخيل ميباشد چون بعضى گفته‌اند شديد بمعناى

صفت گواه است و همانا او جلد 5 صفحه 424 بزندگى و مال دنيا محبت شديد و فراوانى دارد يا براى محبت زندگى و مال دنيا بخيل ميباشد چون بعضى گفته‌اند شديد بمعناى

يتيم تأمين نشود مفاسد اخلاقى و اجتماعى فراوانى جامعه را تهديد مى‌كند و كمبود محبت ممكن است يتيم را به صورت فردى سنگدل و عقده‌اى درآورد. در حديث مى‌خوانيم:

كس او را ميديد دوستش ميداشت چون خدا فرموده محبت او را در دلها انداختم از جانب خود لذا آنزن قبطيه موكّله محبت بموسى پيدا كرد و از او صرف نظر نمود و خداوند

ندادن خداوند دو دل را در درون مرد آنستكه دو محبت متضادّ در يكدل جمع نميشود محبت پيغمبر و اهل بيت اطهارش با محبت دشمنان ايشان نمى‌سازد خدا براى كسى دو دل قرار

در عداوت با مؤمنان سخت‌تر خواهى يافت، و بى‌ترديد نزديك‌تر از همه به مهر و محبت مؤمنان، كسانى را خواهى يافت و البته آنان گفتند: ما نصرانى هستيم، اين از آن

فرزندی در رحم دارم و امروز به محبت و دوستی تو نیازمندم. هنگامی که موسی تولد یافت از چشمان او نور مرموزی درخشید، و برقی از محبت در اعماق قلب قابله فرو نشست

صفت گواه است و همانا او جلد 5 صفحه 424 بزندگى و مال دنيا محبت شديد و فراوانى دارد يا براى محبت زندگى و مال دنيا بخيل ميباشد چون بعضى گفته‌اند شديد بمعناى

يتيم تأمين نشود مفاسد اخلاقى و اجتماعى فراوانى جامعه را تهديد مى‌كند و كمبود محبت ممكن است يتيم را به صورت فردى سنگدل و عقده‌اى درآورد. در حديث مى‌خوانيم:

يتيم تأمين نشود مفاسد اخلاقى و اجتماعى فراوانى جامعه را تهديد مى‌كند و كمبود محبت ممكن است يتيم را به صورت فردى سنگدل و عقده‌اى درآورد. در حديث مى‌خوانيم:

يتيم تأمين نشود مفاسد اخلاقى و اجتماعى فراوانى جامعه را تهديد مى‌كند و كمبود محبت ممكن است يتيم را به صورت فردى سنگدل و عقده‌اى درآورد. در حديث مى‌خوانيم:

اگر اهل محبت را در اين حديث «پاكان » خوانده براى اين است كه گفتيم اين طايفه از هواى نفس و لوث ماديت منزهند. پس : اخلاص در عبادت جز از راه محبت ، تمام و

اشخاص را بحال خودشان واگذار مى‌كند و هدايت و ارشاد نمى‌فرمايد چون براى محبت دنيا محبت خدا از دل آنها رفته و از قابليت لطف الهى ساقط شده‌اند. هر چه هست از

تزويج كنيد [نساء:129]. از ائمه عليهم السلام نقل شده: كه مراد از آن عدالت در محبت و علاقه قلبى است يعنى آن از اختيار شخص خارج است راغب نيز چنين گفته است. *

است . جمله : (( لا احب الآفلين )) حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت ، نه حجتىعوامانه و غير برهانى . وحه اينكه ابراهيم (ع ) افول را در احتجاج

چيزى تواناست.. تفسير اگر محبت كفار را مسلمين در دل خودشان پنهان نمايند و ظاهرا با مسلمين دوستى كنند و هم چنين اگر در سينه آنها محبت مسلمين و اسلام جاى گير

است . جمله : (( لا احب الآفلين )) حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت ، نه حجتىعوامانه و غير برهانى . وحه اينكه ابراهيم (ع ) افول را در احتجاج

كه فرمود يعنى ارشاد فرما ما را بملازمت آنراهى كه كشاننده باشد ما را بسوى محبت تو و رساننده باشد ما را ببهشت تو و بازدارنده باشد ما را از آنكه طلب نمائيم

باز دارد علقه آنها انسان را از طاعت الهى، و وارد سازد در غضب سبحانى به سبب محبت آنان. وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ‌: و هر كه بكند اين كار را، يعنى به واسطه دلبستگى

تکوینى باشد; یعنى، سرشت انسان متمایل به ایمان و مجذوب آن آفریده شده است. ۱۵ - محبت واقعى به ایمان، مقتضى اطاعت از پیامبر(ص) (لو یطیعکم ... لعنتّم و لکنّ اللّه

اهل ايمان كافران را دوستان جز اهل ايمان و كسيكه بكند اين كار را پس نيست از محبت خدا در هيچ مرتبه مگر آنكه بپرهيزيد از آنها پرهيز كردنى و ميترساند شما را

دلداده‌ای که شوهر خود را سخت دوست داشته باشد و با سخن و ناز و غمزه و خنده عشق و محبت خود را بدو اظهار کند، خلاصه سراپا عاشق و واله شوهر باشد. «أَتْرَاباً»: جمع

جايگاهى نيكو. «جَنَّاتِ النَّعِيمِ» ه) حضور در جمع دوستان بهشتى همراه با انس و محبت و بزم خوش. فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (43) فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ‌: در بهشتها

بندگی چنان است) که هرگاه آیات خدای رحمن بر آنها تلاوت شود با گریه (شوق و محبت) روی اخلاص بر خاک نهند. اینان کسانی از پیامبران بودند که خدا به آنان نعمت

الْمُؤْمِنِینَ). تفسیر آیات ۱ - پیامبر(ص)، موظّف به فروتنى و گسترانیدن بال هاى لطف و محبت براى پیروان مؤمن خویش (و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین) ۲ - تبلور ایمان

ميكند و معلوم ميشود كه محبّت خدا در شما رسوخ دارد يا آنها چنانچه نسبت بابو لبابه شد و بدانيد كه صلاح دنيا و آخرت در ترجيح جانب محبت خدا است چون در بساط قرب