نتایج جستجو

آیات خدا: موارد آیات خدا ۱ اسلام: تاریخ صدر اسلام ۸ اکثریت: آثار حق ناپذیرى اکثریت ۷; آثار کفر اکثریت ۷ باطل: نابودى باطل ۲ تاریخ: عبرت از تاریخ ۳; فواید

خلقت زمین ۱ کافران: جهل اکثریت کافران صدراسلام ۶; غفلت اکثریت کافران صدراسلام ۶ مشرکان: جهل اکثریت مشرکان صدراسلام ۶; غفلت اکثریت مشرکان صدراسلام ۶ معاد:

صدراسلام نیز دارد. آیات خدا :۳ اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۰ اکثریت: آثار حق ناپذیرى اکثریت ۹; آثار کفر اکثریت ۹ باطل: نابودى باطل ۴ تاریخ: عبرت از تاریخ ۵; فواید

بازمى گردد; اما در عین حال تعریض به مشرکان صدراسلام نیز دارد. اکثریت: آثار حق ستیزى اکثریت ۷; آثار کفر اکثریت ۷ باطل: نابودى باطل ۲ تاریخ: عبرت از تاریخ ۳; فواید

یهود ۳; عقیده اکثریت یهود ۱۰; عقیده یهود ۵; عهد یهود با انبیا ۱; عهد شکنى اکثریت یهود ۱۰; عهدشکنى یهود ۲، ۳، ۸; عهد یهود با خدا ۱، ۳; کفر اکثریت یهود ۷، ۸،

علق ... علّم الإنسن ما لم یعلم . کلاّ إنّ الإنسن لیطغى) اکثریت: تجاوزگرى اکثریت ۲; طغیان اکثریت ۲ انسان: انسان از علقه ۶; انسان ها و نعمت علم ۱; انسان ها

تاریخ اقوام پیشین ۳، ۴; حق ستیزى اکثریت اقوام پیشین ۴; دشمنى اکثریت اقوام پیشین ۳; زمینه کیفر اقوام پیشین ۵; عوامل هلاکت اکثریت اقوام پیشین ۴ انبیا: آثار تکذیب

ناسپاسى ها است که مردم را از آن محروم مى سازد و سبب نزول عذاب مى شود. اکثریت: کفران اکثریت ۶ خدا: آثار ربوبیت خدا ۴; آثار فضل خدا ۲; اهمیت فضل خدا ۸; رحمت خدا

نجات از مکر ابلیس ۹ اکثریت: آسیب پذیرى اکثریت ۷ انسان: آسیب پذیرى انسان ۱; اغواپذیرى اکثریت انسان ها ۷; اقلیت انسان ها ۹، ۱۰; کفران اکثریت انسان ها ۷; کفران

براى استغراق باشد. خدا: اکثریت مکذبان نعمتهاى خدا ۴; کفر مکذبان نعمتهاى خدا ۴; مکذبان نعمتهاى خدا ۱، ۳ کافران ۲، ۳، ۴: مشرکان: اکثریت مشرکان صدراسلام ۳; کفر

«لایعلمون»، «شیئاً» محذوف باشد و بنابراین نکته یاد شده قابل استفاده است. اکثریت: جهل اکثریت ۹، ۱۳ انسان: جهل انسان ها ۹، ۱۳ جهل: آثار جهل ۱۱، ۱۲ حقایق: عوامل

باشد. گفتنى است که آیات قبل در زمینه فرجام شوم گمراهان و مشرکان بود. ۳ - اکثریت قوم ابراهیم، حق ناپذیر و مصمم بر کفر (و ما کان أکثرهم مؤمنین) ۴ - وجود اقلیتى

مکذبان قیامت در صدراسلام ۴; نامهاى قیامت ۵; وضوح دلایل قیامت ۲، ۳، ۴ مردم: اکثریت مردم صدراسلام ۴

عذاب ۲، ۳، ۱۰ کافران: اکثریت کافران صدر اسلام ۱۱ ; جهل کافران ۱۱ ; کافران غاصب ۴ ; کافران و مسجدالحرام ۴ کافران مکه:۱، ۳، ۴ اکثریت کافران مکه ۱، ۳، ۴ ۱۰

محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۹ مشرکان: تعقل اقلیت مشرکان ۱۶; سرزنش اکثریت مشرکان ۱۷; عدم تعقل اکثریت مشرکان ۱۴، ۱۷; عدم تعقل مشرکان ۱۵; عقیده مشرکان ۱، ۲; عوامل

شیطان ۱، ۳، ۴; نقش شیطان ۱، ۲; وسوسه هاى شیطان ۳ عبرت: عوامل عبرت ۶ گمراهان: اکثریت گمراهان ۱; سرزنش گمراهان ۴; عبرت از گمراهان ۶; عدم تعقل گمراهان ۴ گمراهى:

نشانه هاى قدرت خدا ۱ دشمنى: آثار دشمنى ۳ کافران: آثار حق ناپذیرى کافران ۲; اکثریت کافران ۲ گیاهان: تنوع گیاهان ۱; رویش گیاهان ۱; زیبایى گیاهان ۱ لجاجت: آثار

بر بنى اسرائیل زمان پیامبر (ص) نیز مى باشد. اصلاح: زمینه اصلاح ۱۴ اکثریت: ارزش اکثریت ۱۹ امتحان: مصونیت از امتحان ۴ انبیا: آثار تکذیب انبیا ۹ ; آثار قتل

عام و مطلق ذکر کرده و در ایمان مشرکان به جنیان، اکثریت را مطرح ساخته است. احتمال دارد مطرح کردن ایمان اکثریت در کنار عبادت همه، به خاطر نکته بالا باشد. ملائکه

جاودانگى اسلام ۱۵; حنیف بودن اسلام ۵; دعوت به اسلام ۱; فطریت اسلام ۶، ۲۵ اکثریت: جهل اکثریت ۱۸ انسان: تفاوت انسان ها ۲۷; خلقت انسان ۱۱; فطرت انسان ۶، ۸، ۱۱، ۱۲،

گردیده، بیان شده است. نخست می‌گوید آنها افراد پیمان شکن بودند: «و ما برای اکثریت آنها عهد و پیمان ثابتی نیافتیم» (وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ)

همان تعریف نتیجه رجعت گرفته اند. از آنجائى که سیاق آیات مزبور طبق تفسیر اکثریت قریب به اتفاق مفسرین خاصه و عامه درباره کفار و تهدید و تخویف آن‌ها مى باشد

آیات و نشانه هاى بسیار براى درک توحید ربوبى (و تلک عاد جحدوا بأیت ربهم) ۲- اکثریت قاطع قوم عاد ، آیات الهى و نشانه هاى ربوبیت خداوند را انکار کردند. (و تلک

جویى مشرکان ۱، ۲، ۳; بینش مشرکان ۳، ۹; گمراهى مشرکان ۹ مشرکان مکه: آثار جهل اکثریت مشرکان مکه ۲۱; بهانه جویى مشرکان مکه ۸، ۲۲; رد ادعاى مشرکان مکه ۸; عوامل

أکثر الناس لایشکرون) آرامش: عوامل مؤثر در آرامش ۳; وقت آرامش ۲ اکثریت: کفران نعمت اکثریت ۱۱ انسان: صفات انسان ۱۳; کفران انسان ۱۳ خدا: دلایل ربوبیت خدا ۷;

استفاده مى شود. ۶- عذابهاى الهى ، دردناک و شدید است. (إن أخذه ألیم شدید) اکثریت: ظلم اکثریت ۳ انسان: مدبر انسان ها ۴ خدا: تهدیدهاى خدا ۵; عذابهاى خدا ۱، ۳; کیفرهاى

۱۱ علما: بى اعتبارى علماى دنیاطلب ۴ علماى مسیحیت: اضلال علماى مسیحیت ۷ ; اکثریت علماى مسیحیت ۲ ; انحراف علماى مسیحیت ۱ ; جرایم علماى مسیحیت ۲ ; حرامخوارى

سرجنبانانِ شکم پرست و شهوت پرستشان به خوک، و جوانان مقلّد، چشم و گوش بسته ـ که اکثریت را تشکیل مى دادند ـ به میمون تغییر چهره دادند. باید توجّه داشت طبق روایات،

۹; بهانه جویى مشرکان ۲; تبلیغ مشرکان صدر اسلام ۱۰; جوسازى مشرکان ۳; جهل اکثریت مشرکان ۶، ۸; کفر مشرکان ۲; مشرکان و قرآن ۱; مشرکان و محمّد (ص) ۳، ۱۰; مشرکان

ایمان و ولایت کافران ۴ ; متعلق ایمان ۳، ۴، ۵ ; موانع ایمان ۱۰ بنى اسرائیل: اکثریت بنى اسرائیل ۱، ۹ ; بنى اسرائیل صدر اسلام ۲، ۹، ۱۲ ; بنى اسرائیل و قرآن ۱ ;

نخست دوران بعثت در همین شهر سپرى شد. آفرینش: عبرت از آفرینش ۳ انسان: کفران اکثریت انسان ها ۶ باران: تقدیر باران ۱; عبرت از تقدیر باران ۲ حقایق: روش تبیین

بزرگ که با زندگی آنان کاملا آمیخته بود به سه گروه تقسیم شدند: «گروه اول» که اکثریت را تشکیل می‌دادند، به مخالفت با این فرمان الهی برخاستند. «گروه دوم» که قاعدتا

خدا:۹ هدایت: موانع هدایت ۱۸، ۲۰ یهود: ادعاهاى یهود ۷، ۱۷ ; اقلیّت یهود ۲۲ ; اکثریّت یهود ۲۱ ; بهانه جویى یهود ۸ ; جبرگرایى یهود ۱۷ ; جهل یهود ۱۳ ; حق گرایان

«فضل» و «رحمة»، رسول خدا (ص) و اولواالامر (حاکمان صالح) باشد، خداوند هدایت اکثریت مردم را در گرو رسالت و حکومت صالح مى داند. بنابراین براى تأمین هدایت بشر،

برابر او ، ناآگاهند. (و الله غالب على أمره و لکنّ أکثر الناس لایعلمون) اکثریت: جهل اکثریت ۲۴ انسان: عجز انسان ها ۲۴ تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۱۸ خدا: آثار ربوبیت

اندک بودند که توفیق بر اصلاح کلی جامعه نیافتند. «و به هر حال ستمگران (که اکثریت این جامعه‌ها را تشکیل می‌دادند) به دنبال ناز و نعمت و عیش و نوش رفتند و

آثار رضایت خدا ۱۷; پاداشهاى خدا ۲۱; حاکمیت خدا ۱۳ راهبان: اقلیت راهبان ۲۰; اکثریت راهبان ۲۰; پاداش راهبان مؤمن ۲۱; راهبان فاسق ۱۹; راهبان مؤمن ۱۹; زیادى راهبان

ثمودیان و فرجام هلاکت بار آنان در آیات پیشین و تعریض آیه قبل به حق ناپذیرى اکثریت مشرکان صدر اسلام، در این آیه خطاب را متوجه پیامبر(ص) نموده و مى فرماید:

کفر یهود ۲۲ ; ادعاهاى یهود ۳ ; افساد یهود ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۲، ۳۵، ۳۶، ۳۸ ; اکثریّت یهود ۳، ۱۲ ; بخل یهود ۵، ۶ ; بغض یهود ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۳ ; توطئه یهود ۳۱ ; دشمنى

. و إنّ ربّک لهو العزیز الرحیم) با توجه به این که آیه پیش به حق ناپذیرى اکثریت مشرکان صدر اسلام اشاره دارد، در این آیه پیامبر مورد خطاب قرار گرفته که:

كار معاد با هم منازعه مى‏كردند، مى‏گفتند: بنايى بر آنها بسازيد ولى آنهاكه اكثريت داشته و غالب بر امر بودند گفتند: بر آنها مسجدى بنا خواهيم كرد. به روشنى

بايد در نظر داشت طيّبات و خبائث از نظر اقوام بشرى متفاوت اند مثلا در نظر اكثريت مردم آسيا خوردن حشرات و جاندارانى امثال قورباغه و خرچنگ و غيره از خبائث

حرام و انفاق فى سبيل اللَّه لازم است و سرمايه دارى به شكل منفور امروز كه اكثريت محروم و اقليتى بى فايده كامران باشند و نيز بانكدارى در ممنوع است ولى كم

واکنش شدید موسی (ع) سر انجام کار خود را کرد، و گوساله پرستان بنی اسرائیل که اکثریت قوم را تشکیل می‌دادند از کار خود پشیمان شدند ولی برای این که تصور نشود تنها

ميمنه جمعيّت زيادى از امّتهاى سلف و جمعيّت زيادى از اين امّت اند و در نتيجه، اكثريت جمعيّت بهشت را اصحاب ميمنه تشكيل مى‏دهند. در آيه 5 و 6 سوره انسان و آيه

زيانى ندارند پس چرا به آنها عبادت مى‏كردند و تقديس مى‏نمودند؟! گوئيم: چون اكثريت بشر جاهل اند و نوعاً پى سؤال و تحقيق نمى‏روند وقتى كه چيزى ميان مردم رسميت

بايد در نظر داشت طيّبات و خبائث از نظر اقوام بشرى متفاوت اند مثلا در نظر اكثريت مردم آسيا خوردن حشرات و جاندارانى امثال قورباغه و خرچنگ و غيره از خبائث

مسلمان، جایز است. (الذین عهدتم من المشرکین) ۸ - نقض شدن پیمان عدم تعرض، از سوى اکثریت مشرکان صدر اسلام (الذین عهدتم من المشرکین) مقصود از «الذین عاهدتم» - به

ایمان است و یا به معناى ایمان داشتن به بخش اندکى از دین و باور نداشتن به اکثریت آن. ۱۰ - گرفتارى یهود به لعنت الهى، مایه ایمان نیاوردن آنان به بیشترین معارف

آله و مؤمنان اندک در آن روز، و همچنین اقلیتهای مؤمن در هر عصر و زمان تا از اکثریت گمراه وحشت نکنند و به عزّت و رحمت الهی دلگرم باشند و هم تهدیدی است برای

در ذهن او مجسم می‌شد، و از مقایسه این دو با هم، رنج و درد فراوانی را که اکثریت توده مردم متحمل می‌شدند بر روح و فکر او سنگینی می‌نمود و او در این دوران

گروهی از آنها، فرعون و اطرافیان او را تشکیل می‌دادند و بالاخره گروه سوم که اکثریت از آن تشکیل یافته بود توده‌های تماشاچی مردم بودند. موسی در اینجا رو به ساحران

است» (نساء/ 80). «پایان سوره اخلاص» (1) لذا اگر حکومت از طریق آراء عمومی و اکثریت تعیین شود باید از طریق فقیه جامع الشرائط تنفیذ گردد تا مشروعیت الهیه پیدا

بيشتر در طبقه كشاورزان و دامداران شايع بود. چون بنى اسرائيل با اين طبقه كه اكثريت مردم آن سرزمين بودند آميزش داشتند، تقديس و پرستش گاو به تدريج در آنها آن

باشد که مؤمنان حقیقى، گرچه اندک اند، ولى ارزشمند بوده و حضور آنان در برابر اکثریت کفرپیشه، مایه تسلّى خاطر است. ۷- «عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله «أم حسبت أنّ

كفار ‌شده‌ و فسّاق‌ مؤمنين‌ بالتبع‌ ثانيا و بالعرض‌، و بعضي‌ گفتند بواسطه‌ اكثريت‌ كفار فرموده‌، و بعضي‌ گفتند اثبات‌ شيئي‌ نفي‌ ‌ما عدا نميكند چنانچه‌ ‌در‌

مراد اين هر دو گروه اصحاب يمين‌اند نه سابقان، و ديگر آنكه كثرت فريقين منافى اكثريت احدهما نيست‌ «1». بنا به قولى مراد از آيه‌ «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ»

دشمني‌ ‌با‌ امير المؤمنين‌ ابا بكر ‌را‌ خليفه‌ قرار دادند ‌ يا ‌ بشوري‌ و اكثريت‌ عثمان‌ خليفه‌ شد ‌ يا ‌ بجنگ‌ و ظلم‌ معاويه‌ و هكذا فعلله‌ و تفعلله‌ آيه

چون شكر نعمت واجب و كفران آن قبيح است و قوم بعد از عجز از جواب آنحضرت با اكثريّت قريب باتفاق رأى دادند كه جاى وسيعى را محصور نمائيد و هيزم در آن جمع كنيد

چون شكر نعمت واجب و كفران آن قبيح است و قوم بعد از عجز از جواب آنحضرت با اكثريّت قريب باتفاق رأى دادند كه جاى وسيعى را محصور نمائيد و هيزم در آن جمع كنيد

چون شكر نعمت واجب و كفران آن قبيح است و قوم بعد از عجز از جواب آنحضرت با اكثريّت قريب باتفاق رأى دادند كه جاى وسيعى را محصور نمائيد و هيزم در آن جمع كنيد

سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

الهيست‌ و ‌او‌ ‌است‌ مالك‌ و خالق‌ و نگهبان‌ ‌آنها‌ و امروز جامعه دنيا ‌که‌ اكثريت‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌است‌ تمام‌ ‌را‌ مستند ‌به‌ طبيعت‌ مي‌دانند و ‌اينکه‌ عالم‌

مُؤْمِنِينَ‌ «1». تفسير نمونه. «2». تفسير كبيرفخررازى. جلد 6 - صفحه 298 6- همه جا اكثريّت، نشانه‌ى حقّانيّت نيست. «ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ» 7- پيامبر اكرم

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

ابراهيم‌ و موسي‌ و عيسي‌ و محمّد (ص‌) ‌در‌ ‌هر‌ طبقه‌ مشركين‌ بسيار بودند و اكثريت‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ و مؤمنين‌ ‌در‌ قلّت‌ بلكه‌ غايت‌ قلّت‌ بودند، و بقول‌

سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ

سوگند مى خورم كه قول عذاب، بر بيشترشان حتمى شد. و منظور از «ثابت شدن قول بر اكثريت»، اين است كه: مصداقى شده باشند، كه «قول» بر آنان صادق باشد. ترجمه تفسير

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

ونشانه‌ى لطف الهى وفرصتى براى توبه است. «إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ» 12- اكثريّت ناسپاس، مسير لطف خدا را تغيير نمى‌دهد. لَذُو فَضْلٍ‌ ... أَكْثَرَهُمْ لا

چون شكر نعمت واجب و كفران آن قبيح است و قوم بعد از عجز از جواب آنحضرت با اكثريّت قريب باتفاق رأى دادند كه جاى وسيعى را محصور نمائيد و هيزم در آن جمع كنيد

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

«أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ» «4» پس سفارش به مشورت براى چيست؟ پاسخ: قرآن اكثريّتِ مردمى را در نظر دارد كه گرفتار شرك و فساد و هوس هستند و هرگز «1». مائده،

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

چنين‌ ‌در‌ حيوانات‌ نر مي‌زايند. أَو يُزَوِّجُهُم‌ ذُكراناً وَ إِناثاً ‌که‌ اكثريت‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ دسته‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هم‌ پسر ‌هم‌ دختر پيدا ميكنند چه‌ ‌در‌ انسان‌

چنين‌ ‌در‌ حيوانات‌ نر مي‌زايند. أَو يُزَوِّجُهُم‌ ذُكراناً وَ إِناثاً ‌که‌ اكثريت‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ دسته‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هم‌ پسر ‌هم‌ دختر پيدا ميكنند چه‌ ‌در‌ انسان‌

سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ

مخصوصا با سابقه بدی که بنی اسرائیل در بعضی جنگها داشتند- ضرورت داشت. ولی اکثریت آنها از بوته این امتحان سالم بیرون نیامدند، چنانکه قرآن می‌گوید: «آنها همگی-

مطلق‌ پائين‌تر ولي‌ مراتب‌ مختلفه‌ دارد ‌تا‌ درجه‌ كفر و فساد و نفاق‌ ‌که‌ اكثريت‌ ‌با‌ اينها ‌است‌ ‌هر‌ چه‌ بالا رود ‌در‌ طرف‌ اقليت‌ ميافتد ‌تا‌ بحد صالحين‌

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

كلام منظوم وجود پيدا ميكند كلّيه كلام منظوم را شعر گفته‌اند و آن بدنام اكثريّت افراد خود شده ولى اگر شعر مبنى بر معانى محكمه و مواعظ حكيمانه يا مدح و قدح

در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه‌ جلد 5 صفحه 433 جمع نموده

بوده است. فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ ... 4- در امور اعتقادى و اخلاقى، اكثريّت، نشانه حقانيّت نيست. «كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ» 5- از نسل و ذريّه پاكان

صلاح‌ باشند هرگز خداوند عذاب‌ نازل‌ نميكند و ‌لو‌ اهل‌ صلاح‌ كمتر باشند و اكثريت‌ ‌با‌ اهل‌ فساد ‌باشد‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ چند نكته‌ استفاده‌ ميشود:

افعالي‌ گفتيم‌ افراد بشر چهار دسته‌اند: جلد 14 - صفحه 98 دسته‌ اول‌: ‌که‌ اكثريت‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌است‌ تمام‌ نظرشان‌ باسباب‌ و قوه‌ و قدرت‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ‌است‌

كه هيچ كس اين افراد را منافق ندانسته است، يا منافقان، اهداف خود را در نظر اكثريت يافته و ساكت شدند؟ منافقان، هم در دنيا دروغگويند: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ

وبت‌پرستى، به پيش از رسالت حضرت ابراهيم بازمى گردد. «أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً» 5- اكثريّت، سابقه و سنّ، باطل را تبديل به حقّ نمى‌كند و همه جا ارزش نيست. «أَراكَ وَ

اعتنايى مردم، عقده‌اى نمى‌شود، يأس در او راه ندارد، در پيمودن راه حقّ كارى به اكثريّت و اقليّت ندارد. قرآن مى‌فرمايد: رزمندگان مخلص باكى ندارند كه دشمن خدا را

راه نيافته و از زبان به قلب نرسيده بود. و اگر صرف ايمان بعضى از امت با كفر اكثريت امت در تحقق شرط كافى باشد و باعث شود كه خداى تعالى عذاب استيصال را از امتى

از من است» (سوره ابراهيم آيه ۳۶). و اما گفتارت كه از «نسناس» پرسيدى آنها اكثريت مردمند- و با دست خود اشاره بگروه مردم كرد- سپس فرمود: «نيستند آنها جز همانند

معنا نداشت بفرمايد: ((بيشتر مردم نمى دانند، پس غلبه نامبرده از دو جهت براى اكثريت مردم مجهول است ،و آنها كه منكر آنند انكارشان از دو جهت است . اول اينكه فكر

طبايع مردم در اختيار يكى از اين سه راه مختلف است ، بعضى از مردم - كه اتفاقا اكثريت را هم دارا هستند - مساءله ترس از عذاب بر دلهايشان چيره گشته و از انحراف

كردند و با انكار و لجبازى با او روبرو شدند، و بجز عده كمى ايمان نياوردند و اكثريت جمعيت بر دشمنى و لجبازيهاى خود اصرار ورزيدند و نسبت سفاهت و ديوانگى به آن

به چشم مى خورد. و معلوم است مردمى كه مشتمل بر هر دو طايفه هستند. و بلكه اكثريت آنها را طايفه دوم تشكيل مى دهد. وقتى مورد خطاب قرار گيرند، صحيح است كه صفت

جنگ احزاب با مشركان مكه بر ضد اسلام همكارى كردند. اساسا اين شيوه ديرينه اكثريت يهود است كه به عهد خويش پايبند نيستند و هم اكنون نيز به روشنى مى بينيم كه

ايمان آوردند و ايمان خود را خالص هم كردند، و بقيه كه اكثريت قوم بودند، او را تكذيب نمودند، و آن اكثريت، براى عذاب احضار خواهند شد. ترجمه تفسير الميزان جلد

دانشمندان كه مى فهمند. ولى اين سؤ ال دو پاسخ دارد: نخست اينكه روى سخن با اكثريت مردم نادان و مخصوصا مشركان است و دانشمندان باايمان كه در اقليت قرار دارند

آنان كاملا آميخته بود قرار گرفتند، به سه گروه تقسيم شدند: «گروه اول » كه اكثريت را تشكيل مى دادند، به مخالفت با اين فرمان الهى برخاستند. «گروه دوم » كه

مردمى گمراه و سركش معرفى شوند بلكه در برابر اكثريت مفسده جو، اقليتى وجود داشتند صالح و ناهماهنگ با كارهاى اكثريت ، قرآن براى اين اقليت صالح اهميت خاصى قائل

موازات آن آلوده انـواع مـفـاسـد گـردنـد، در حـالى كـه گـروه ديـگـرى كـه اكـثـريـت را تـشـكيل مى دهند از ابتدائى ترين و ساده ترين وسيله زندگى انسانى محروم

جهان ادامه دارد و غالبا از ريشه اقتصادى مايه مى گيرد و عكس العمل محروميت اكثريت جوامع انسانى است ، گواه اين حقيقت است . تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۱۶ با اين

هاى جمعيت را در كنار خود ببينند، و خيال مى كردند بايد ميان اقليت اشرافى و اكثريت كم درآمد سدى بزرگ و مرزى عظيم باشد تا هرگز به هم آميخته نشوند، از خداوند

تنها روى اعمال آنها انگشت مى گذارد، و با تجليل و احترام از افرادى كه به اكثريت فاسد نپيوستند و در برابر ايمان و حق تسليم شدند تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه

شوند كه از نظر قدرت منطق و بيان بسيار قوى هستند، ولى نمى توان انكار كرد كه اكثريت آنها به خاطر شرم و حيا در مقايسه با مردان به هنگام بحث و مخاصمه و جدال قدرت

خدا و عبادت او چنين وضعى دارد، قهرا عامۀ مردم به چنين مقامى نمى رسند. چون اكثريت مردم، يا از ترس، خدا را عبادت مى كنند و يا به طمع، و يا به هر دو جهت. لذا

اما اين به آن معنى نيست كه معيار حق و باطل در همه چيز و در همه جا تمايلات اكثريت باشد. حكومت بايد چهارچوبه اى از حق داشته باشد اما در پياده كردن اين چهارچوب

كافى در مسائل اسلامى بود. و ثانيا تنها عده محدودى اين چنين فكر مى كردند و اكثريت كه از مسلمانان مجاهد راستين بودند تسليم فرمان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله

برنامه هاى آنهاست ، و لذا سهم اقليتهاى باايمان و درستكارى را كه در ميان يك اكثريت گمراه هستند فراموش نمى كند. در اينجا نيز بعد از سرزنش بسيارى از اهل كتاب

قصاص حكمى است عمومى ، كه هم شامل ملل راقيه ميشود، و هم شامل غير ايشان ، كه اكثريت هم با غير ايشان است . اگر ملتى به آن حد از ارتقاء رسيد، و بنحوى تربيت شد

مخالفت زدند ضمنا تعبير به «عصيتم » به بعنى نافرمانى كرديد نشان مى دهد كه اكثريت دست به مخالفت زده بودند. سپس قرآن مى افزايد: ((در اين موقع جمعى از شما خواستار

همسران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيز در آن وارد هستند، هر چند اكثريت علماى اسلام اعم از شيعه و اهل سنت آن را محدود به اين پنج تن مى دانند. قابل

آنها كه نامشان در قرآن آمده ، كه براى هدايت يك قوم بت پرست ماءمور گرديد، و اكثريت آن قوم به تكذيب او برخاستند، اما گروهى از مؤ منان مخلص به او گرويدند. و

رحمان و رحيم پيشى گيرد. در اينجا از غلبه احساسات محبت آميز نهى شده ، زيرا اكثريت مردم داراى چنين حالتى هستند و احتمال غلبه احساسات محبت آميز بر آنها بيشتر

بيت «عليهم السلام» وارد شده، و از مراتب ايمان خبر مى دهد. ولى در مقابل اين اكثريت، عده اى هستند - مانند ابوحنيفه و امام الحرمين و غير آن دو - كه معتقدند:

هميشه در اقليت هستند، قانونى كه تفسير نمونه ، جلد: ۲۰، صفحه : ۲۸۲ حاكم بر اكثريت است همان قانون « دفع سيئه باحسنه » است . و لذا ملاحظه مى كنيم كه پيغمبر

منان راستين دست به ساختن كشتى نجات زدند و تن به تمام مشكلات و سخريه هاى اكثريت بى ايمان مغرور دادند، و خود را براى طوفان ، همان طوفانى كه سطح زمين را از

دنياى امروز ما را تاريك و سياه كرده ، اقليتى در اين جهان داراى همه چيز و اكثريت عظيمى فاقد همه چيزند، اين استعمار سرچشمه جنگها و ويرانيها و تبهكاريها و

به نيازمنديهاى عمومى رسيدگى شود قدرت فكرى و جسمى طبقه زحمتكش و كارگر كه اكثريت اجتماع را تشكيل مى دهد بكار مى افتد و به دنبال آن يك نظام صحيح اقتصادى كه

وفاء ايثارگر دين و مذهبند. البته اين سخن در هر دو طرف استثناهائى دارد ولى اكثريت هر دو گروه چنانند كه گفتيم ضمنا در آيه فوق تنها روى مرفه بودن زندگى خود

انذار بوده اند، تا اين هر دو غريزه را بسيج كنند و به حركت در آورند، ولى اكثريت غافل و بيخبر بى آنكه توجه به سرنوشت خويش داشته باشد به مقابله با آنها برميخاستند

بت پرستان اثر مثبت داشت در ميان مسلمانان تزلزل عجيبى ايجاد كرد، جمعى كه اكثريت را تشكيل مى دادند به دست و پا افتاده و از ميدان جنگ به سرعت خارج مى شدند،

در اقليت بودند او را بنده خدا و فرستاده او مى شمردند، ولى سرانجام عقيده اكثريت غالب شد و مساءله تثليث و خدايان سه گانه جهان مسيحيت را فرا گرفت . در اين

و چگونه مى توان آيه «لَقَد حَقّ القَولُ عَلَى أكثَرِهِم» را - كه سخن از اكثريت مردم دارد - حمل كرد بر مردم انذار شده. و آيه «إنّا جَعَلنَا فِى أعنَاقِهِم

حالت شرك از دنيا بروند، نه آنها كه بيدار شوند و راه حق پيش گيرند، چرا كه اكثريت قريب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام چنين بوده اند. اگر حال بسيارى از مجرمان

تداوم بخشند، و در برابر آن همه طوفان قد علم كنند و حتى در دنياى امروز افكار اكثريت مردم جهان را به خود متوجه سازند. نوع ديگر از پيروزى داريم كه پيروزى تدريجى

از آغاز جنگ «احد» در چگونگى مواجهه با دشمن با ياران خود مشورت كرد و نظر اكثريت بر اين شد كه اردوگاه ، دامنه احد باشد و ديديم كه اين نظر، محصول رضايت بخشى

و سپس افرادى را كه متصف به وصف جامعه نيستند اخراج كنند و ميان اينكه نخست اكثريت افراد را موضوع قرار دهند و سپس حكم را مجازا به همه نسبت دهند و آيه مورد

اطلاق گرديده ، معلوم مى شود ناس ‍ معنائى اعم از علما و غير علما دارد. و اين اكثريت همانهايند كه اساس زندگيشان بر تقليد است و خود نيروى تشخيص و تميز در امور

اما اكثر مردم از اين واقعيت بيخبرند (و لكن اكثر الناس لا يعلمون ). البته اكثريت ناآگاه و بيخبر چنين هستند و گرنه اين مساله براى آگاهان واضح و روشن است

به تعصبهاى جاهلانه زده اند و اسلام را با آغوش باز پذيرفته اند در حاليكه اكثريت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شده و حتى بشاراتى كه درباره پيامبر در كتب

باشد، در ميان مسلمانان اختلاف نظر شديد بود، و پيامبر پس از مشورت كافى نظر اكثريت مسلمانان را كه جمع زيادى از آنان را جوانان تشكيل مى دادند انتخاب كرد و لشكرگاه

نموده . و به آن علاقه ورزيده ، حاضر نمى شوند از آن دست بردارند، در نتيجه اين اكثريت ، ملك خداى تعالى را به ملك و سلطنت پادشاهان و انسانهائى كه بر ساير انسانها