نتایج جستجو

ویژگیهاى عزت خدا ۸ شهود: مراد از شهود ۹ غیب: مراد از غیب ۹ مدیریت: شرایط مدیریت ۵; علم در مدیریت ۵ معانى الأخبار، ص ۱۴۶، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۵۱، ح ۱۰۹

محمد(ص) ۵، ۹; معلم محمد(ص) ۹ وحى به محمد(ص) ۱، ۳، ۵ مدیریت: آفات مدیریت ۱۱; شرایط مدیریت ۱۲; نظارت در مدیریت ۱۲ ملائکه: انقیاد ملائکه ۳; حاکم ملائکه ۶; خلقت

۷، ۸; شغل جایز ۷، ۸ متخصصان: مسؤولیت متخصصان ۱۰ مدیریت: شرایط مدیریت ۱۲; علم در مدیریت ۱۲; قدرت در مدیریت ۱۲ مسؤولیت: اهمیت مسؤولیت پذیرى ۱۰ وزارت: شرایط

أخانا) معلوم مى شود که بنیامین بدون اجازه پدرش به مسافرت نمى رفت. ۱۰- تسلّط و مدیریت یعقوب(ع) بر خانواده و فرزندان خویش (یأبانا منع منا الکیل فأرسل معنا أخانا

جامعه اسلامى ۷ ; روابط اجتماعى ۳، ۱۴ ; روابط بین الملل ۲، ۳، ۱۴ ; مدیریت جامعه ۵ ; مدیریت جامعه اسلامى ۴، ۶، ۱۰ ; نظام اجتماعى ۵، ۷، ۱۰ جهان بینى و ایدئولوژى:

۱۲ ۱، ۵ ; فرماندهى محمّد (ص) ۱، ۱۲ ۵، ۱۲ ; مدیریت محمّد (ص) ۱، ۱۲ ۵ ; محمّد (ص) ۱، ۱۲ و غزوه احد ۱۲ مدیریت:۵، ۶ مسلمانان: اختلاف مسلمانان ۱۱ طبرسي، مجمع

مسکوتات دین ۱، ۲، ۳ ; تبیین تعالیم دین ۹ قانونگذارى: شرایط قانونگذارى ۶ مدیریت: شرایط مدیریت ۷ مردم: ارزش دیدگاه مردم ۶ مسؤولیت: شرایط قبول مسؤولیت ۷

قصه اسحاق(ع) ۱; ذکر قصه یعقوب(ع) ۱ رهبرى: بصیرت در رهبرى ۵; شرایط رهبرى ۵; مدیریت در رهبرى ۵ عبرت: عوامل عبرت ۲، ۲ قدرت: ارزش قدرت ۶ قدرتمندان :۸ مؤمنان:

سلیمان(ع) ۷; نظارت سلیمان(ع) ۵; ویژگیهاى فرماندهى سلیمان(ع) ۵، ۶; ویژگیهاى مدیریت سلیمان(ع) ۵، ۶ فرماندهان نظامى: مسؤولیت فرماندهان نظامى ۸ هدهد: پرسش از

است; به ویژه اگر تنکیر «نملة» براى تفخیم باشد. ۵ - وجود شعور، نظام رهبرى و مدیریت و نیز سازمان اطلاع رسانى در مورچگان (قالت نملة ... لایحطمنّکم سلیمن و جنوده)

ستارگان ۶، ۷ شناخت: منابع شناخت ۱۶ علم: آثار علم ۱۵ قدرت: آثار قدرت ۱۵ مدیریت: زمینه مدیریت ۱۵ وحى: نقش وحى ۴; هدایتگرى وحى ۴

«الحمدللّه على تمام الحجّة على التوحید» باشد. ۱۳ - توجه به خالقیت، رازقیت و مدیریت خدا، زمینه ساز حمد او است.    و لئن سألتهم من خلق ... و سخّر ... اللّه یبسط

۱۳، ۱۵ محمّد (ص): بعثت محمّد (ص) ۱، ۳، ۱۲، ۱۵ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۷ مدیریت: ملاک مدیریت ۶ مؤمنان: فضایل مؤمنان ۱ نبوت: نعمت نبوت ۱، ۲، ۵، ۱۵ نعمت:۱، ۲، ۵

از «امام» امامت و پیشوایى سیاسى و اجتماعى باشد. ۱۷ - آرزوى در دست گرفتن مدیریت جامعه و رهبرى امت اسلامى، امرى پسندیده و روا است. (و اجعلنا للمتّقین إمامًا)

معلوم شد این زندانی بی‌گناه کانونی است از علم و آگاهی و هوشیاری، و استعداد مدیریت در یک سطح بسیار عالی. در دنبال این ماجرا، قرآن می‌گوید: «و ملک دستور داد

خانواده: ۱۵ ارزش خانواده ۱۷، ۲۵ ; حقوق خانواده ۱۶ ; روابط در خانواده ۱۸ ; مدیریت خانواده ۲۶ خدا: تجاوز به حدود خدا ۲۱، ۲۲، ۲۳ ; حدود خدا ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶،

اسلامی در همه چیز و همه جا: مسأله مدیریت و فرماندهی بدون رعایت انضباط هرگز به سامان نمی‌رسد و اگر کسانی که تحت پوشش مدیریت و رهبری قرار دارند بخواهند بطور

کریم، بیانگر برداشت فوق مى باشد. ۸ - خدا، پرورش دهنده و اداره کننده مرکز مدیریت فیض بخش هستى (عرش) (ربّ العرش الکریم) ۹ - خدا، جهت دهنده هستى به سوى کمال

ساخت. خداوند نیز به آن نیازها پاسخ مثبت داد. این درسى است براى همه در موضوع مدیریت و اعطاى مسؤولیت ها که اگر مسؤولیتى به کسى واگذار مى شود، باید سخن مسؤول

اختیارش نهادیم» (وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ سَبَباً). عقل و درایت کافی، مدیریت صحیح، قدرت و قوت، لشکر و نیروی انسانی و امکانات مادی خلاصه آنچه از وسائل

عین نبوت، موظف به پیروى از فرمان هاى موسى(ع) بوده است. ۸ - لزوم پیروى از مدیریت و رهبرى واحد در جامعه (ما منعک ... ألاّتتّبعن أفعصیت أمرى ) ۹ - واژه «امر»

أمر جامع ... فإذا استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم) ۱۴ - اصل رهبرى و مدیریت اجتماعى و نیاز جامعه به آن، امرى پذیرفته شده و مسلم در نگاه وحى (و إذا کانوا

اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ). مهمترین شرایط مدیریت به صورت کلی در این جمله کوتاه خلاصه شده است- قدرت و امانت. تفسیر آیات ۱

مددکننده اى، مى تواند مربوط به عذاب باشد. ۱۰ - سرپرستى و شفاعت از شؤون تدبیر و مدیریت خداوند است. (ثمّ استوى على العرش ما لکم من دونه من ولىّ و لا شفیع) این که

آرزوى رسالت و يارى او بودند. «لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ» 1- در مديريّت الهى، لازمه‌ى سپردن مسئوليّت‌ها، تعهد و پيمان گرفتن است. «أَخَذَ اللَّهُ

فراموشی سپرده نمی‌شود. تفسیر آیات ۱- پادشاه مصر ، پیشنهاد یوسف(ع) را پذیرفت و مدیریت کشت و برداشت محصولات و ذخیره سازى و توزیع آنها را به او سپرد. (اجعلنى على

جبهه مطرح شده است. پس اين اجازه، نه گناه بوده است ونه نشان سوء مديريّت پيامبر. 1- مديريّت وتدبير را بايد از خدا آموخت كه انتقادش در كنار عفو و رحمت است

مشرکان، آنان را در برابر خداوند، انتخاب کرده بودند. ۲ - موجودات هستى، در مدیریت و تدبیر جهان، نقشى ندارند. (هل لکم من ما ملکت ... کخیفتکم أنفسکم) ۳ - هر

وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ‌ ... سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا 12- در مديريّت، هميشه شرائط را يكسان نپنداريد، رهبر بايد از ابتدا كارهاى سنگين را پيش بينى

وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ‌ ... سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا 12- در مديريّت، هميشه شرائط را يكسان نپنداريد، رهبر بايد از ابتدا كارهاى سنگين را پيش بينى

تشريعي‌ ‌از‌ ارسال‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و جعل‌ احكام‌ و بالجمله‌ ‌در‌ تدبير و مديريت‌ كوتاهي‌ نفرمود و استعداد و قابليت‌ انسان‌ ‌را‌ باو عنايت‌ فرمود ‌که‌ ميتواند

وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ‌ ... سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا 12- در مديريّت، هميشه شرائط را يكسان نپنداريد، رهبر بايد از ابتدا كارهاى سنگين را پيش بينى

كلمه‌ى قهار آمده كه در كنار همه‌ى آنها كلمه‌ى واحد است). 7- همه هستى تحت يك مديريّت و اراده است. «الْواحِدُ الْقَهَّارُ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 8- خداوند

اللَّهُ» 2- حكومت حقّ، از آن خداست. «الْمَلِكُ الْحَقُّ» 3- هستى، تحت تربيت و مديريّت الهى است. «رَبُّ الْعَرْشِ» و در جاى ديگر مى‌خوانيم: «بِرَبِّ النَّاسِ»،

و هر چيزى را با عدد، شماره كرده است. «1». سبأ، 35. جلد 10 - صفحه 259 در مديريّت، هم بايد اطلاعات لازم را در اختيار مسئولان گذاشت. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا

بيشترى براى سلامتِ مسئول لازم است. «ما ضَلَ‌- ما غَوى‌- ما يَنْطِقُ» 9- در مديريّت، بايد از افراد پاك، دفاع و دامن آنها از تهمت پاك گردد. ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ‌

بيشترى براى سلامتِ مسئول لازم است. «ما ضَلَ‌- ما غَوى‌- ما يَنْطِقُ» 9- در مديريّت، بايد از افراد پاك، دفاع و دامن آنها از تهمت پاك گردد. ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ‌

اداره و تدبير مهارت لازم را دارند. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» 10- تدبير و مديريّت امور، نيازمند نشاط و سبقت و چابكى است. «النَّاشِطاتِ‌، السَّابِحاتِ‌، فَالسَّابِقاتِ‌،

صفحه 306 قرآن مى‌گويد: دعواى انبيا با مخالفانشان بر سر ربوبيّت خداوند يعنى مديريّت و قانونگذارى خداوند و لزوم اطاعت از دستورات اوست وگرنه مخالفان آنان، اللّه

نشانه‌هاى قدرت و امداد الهى است. أَنْبَتْنا ... شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ‌ 4- در مديريّت، به جاى دفع نيروها آن‌ها را بازسازى كنيم و دوباره به كار گيريم. «وَ أَرْسَلْناهُ

و هر چيزى را با عدد، شماره كرده است. «1». سبأ، 35. جلد 10 - صفحه 259 در مديريّت، هم بايد اطلاعات لازم را در اختيار مسئولان گذاشت. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا

نيست، ولى عروج فرشتگان در روز قيامت باشد كه پنجاه هزار سال است. 1- مركز مديريّت زمين آسمان است، برنامه‌ها از آن جا نازل مى‌شود و به آن جا عروج مى‌كند. يُدَبِّرُ

توجه به اختلاف دامنه داری که بین نیروهای جسمی و روحی زن و مرد وجود دارد مدیریت خانواده بر عهده مرد و معاونت آن بر عهده زن گذارده شده است و این تفاوت مانع

صورت ماضى و «لَنَهْدِيَنَّهُمْ» به صورت مضارع و مستمرّ آمده است.) 3- در مديريّت و رهبرى، لازم نيست تمام ابعاد كار از روز اوّل روشن باشد، همين كه گامى الهى

خواستيد داديم و اگر نعمت‌هاى الهى را بشماريد نمى‌توانيد حسابش را بكنيد، لكن مديريّت‌هاى ناقص و توزيع‌هاى ناعادلانه و اسراف و تبذيرها و كارهاى ظالمانه، اين بدبختى‌ها

مخلوقى در سيطره‌ى خالق است. «لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ» 3- تعدّد مديريّت، مانع موفّقيّت است. «لَذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ» 4- نظام هماهنگ و

صفحه 81 1- آفريدگار هستى، لايق تدبير و مديريّت آن است. رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ‌ ... 2- عرش، مركز مديريّت و تصميم‌گيرى خداوند است. «اسْتَوى‌ عَلَى

و اين كوته فكرى است كه انسان رشد را تنها در كاميابى‌هاى دنيوى بداند. در مديريّت و سياست‌گذارى جامعه، اگر تصميم‌گيرنده معصوم يا عادل نباشد، از استبدادى سر

ها : ۱ - چگونه يوسف دعوت طاغوت زمان را پذيرفت ؟ ۲ - اهميت مسائل اقتصادى و مديريت ۴ - مدح خويش يا معرفى خويشتن بدون شك تعريف خويش كردن ۵ - پاداشهاى معنوى

السَّرْدِ» يعنى در بافتن زره متناسب و به اندازه، دقّت كن. 1- صنعت بايد با مديريّت افراد صالح و به نفع مردم باشد. «أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ» 2- توليدات مردان

در آيه قبل و كلمه‌ «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» در اين آيه نشان وحدت مديريّت در اداره زندگى بشر با تمام هستى است. عبادت، تنها ذكر خداوند و نماز نيست،

و هر چيزى را با عدد، شماره كرده است. «1». سبأ، 35. جلد 10 - صفحه 259 در مديريّت، هم بايد اطلاعات لازم را در اختيار مسئولان گذاشت. «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا

كَذَّبُوا بِآياتِنا ... 6- مشركان، خداوند را خالق مى‌دانند ليكن در تدبير و مديريّت امور هستى براى او شريك قائلند. «وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» قُلْ هَلُمَّ

چگونه بخوانيم وچه بخواهيم. وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي‌ ... 4- يكى از اصول مديريّت، آينده‌نگرى و دورانديشى است. «أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ» 5- مهم‌تر از

انبيا و هدايت الهى قطعى است. ( «يَأْتِيَنَّكُمْ» نون تأكيد دارد) 12- در مديريت و تربيت، حتّى اگر بنا به مصالحى فرمان اخراج داديم باز هم وسيله‌ى رشد وبازسازى

استغفار مى‌كرد قطعاً خداوند را توبه‌پذير و مهربان مى‌يافتند. سيماى يك جامعه و مديريّت سالم آن است كه مردمش با ايمان، رهبرش آسمانى، فرمان‌برى و اطاعت مردم قوى،

خبرى است و مردم بايد هوشيار باشند. إِنْ جاءَكُمْ‌ ... فَتَبَيَّنُوا 11- در مديريّت، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع كرد. ابتدا تحقيق و سپس اقدام كنيم. «فَتَبَيَّنُوا

مى‌تواند فرمان‌بَر پيامبر ديگر باشد. «أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِي» 5- در جامعه بايد مديريت واحد حاكم باشد. «أَ فَعَصَيْتَ أَمْرِي» 6- براى خاموش كردن غضب ديگران، از

11، ص 307. جلد 10 - صفحه 138 صالحين» 7- در نظام خانوادگى دينى، سرپرستى و مديريّت با مرد است. «كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ» 8- وابستگان فاسد، ضربه‌اى به عصمت

است; یعنى تنها زنده قائم به ذات و مدبّر اشیا، مى تواند معبود باشد. ۵ - مدیریّت، تدبیر و نگاهدارى همه هستى، تنها از آن خداوند است. (هو الحىّ القیّوم) برخى

آن است ، زيرا اصولا هيچ تشكيلاتى بدون رعايت اين اصل پا بر جا نمى ماند، و مديريت صحيح بدون آن امكان پذير نيست . عجب اينكه بعضى از مفسران معروف اهل سنت اين

چـيـزى را در اخـتـيـار ذو القـرنـيـن گـذارده بـود: عـقـل و درايـت كافى ، مديريت صحيح ، قدرت و قوت ، لشگر و نيروى انسانى و امكانات مادى خلاصه آنچه از وسائل

العاده پيامبر تفسير نمونه جلد ۲۷ صفحه ۱۵۵ (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مديريت و شكيبائى و تسلط بر نفس و اعتماد او ثبت شده است . به نظر مى رسد اينگونه

آگاهى فداكارى و گذشت ، تقوا و پاكدامنى ، شهامت و شجاعت ، تجربه و هوشيارى مديريت و نظم و مانند اينها. ۳ - بعضى از مفسران مانند نويسنده المنار هنگامى كه به

ضـمـنـا بـخـوبـى روشـن مى شود كه حتى يك ملت عقب افتاده هنگامى كه از طرح و مديريت صحيح برخوردار شود مى تواند دست به چنان كار مهم و محير - العقولى بزند. ۹