النحل ٥٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

آنها (در پندار خود،) برای خداوند دختران قرارمی‌دهند؛ -منزّه است (از اینکه فرزندی داشته باشد)- ولی برای خودشان، آنچه را میل دارند قائل می‌شوند...

|و براى خدا دخترانى قائل مى‌شوند. منزّه است او. و براى خودشان آنچه را ميل دارند قرار مى‌دهند
و براى خدا دخترانى مى‌پندارند. منزه است او. و براى خودشان آنچه را ميل دارند [قرار مى‌دهند].
و این مشرکان، فرشتگان را با آنکه خدا منزه از فرزند است دختران خدا دانسته و حال آنکه برای خود پسران را که خوشایندشان است قرار می‌دهند.
و دختران را [به عنوان فرزند] برای خدا قرار می دهند، او منزّه [از توالد و تناسل] است؛ ولی برای خودشان آنچه را که [از پسران] میل دارند [به عنوان فرزند قرار می دهند].
براى خدا دختران قائل مى‌شوند -او منزه است- و براى خود هر چه دوست دارند.
و برای خداوند دخترانی قائل می‌شوند، منزه است او، و برای خودشان هر چه بخواهند
و براى خدا دختران مى‌انگارند- او پاك و منزه است [از داشتن فرزند]- و براى خودشان آنچه آرزو مى‌كنند و مى‌خواهند- يعنى پسران-!
و برای خداوندی که از هرگونه آلایش و نیازی پاک است، دخترانی قائل می‌شدند (و فرشتگان را دختران خدا می‌پنداشتند،) و برای خود آنچه دوست می‌داشتند قرار می‌دادند (که پسران هستند).
و برای خدا دخترانی بر می‌گیرند. منزه است او. حال آنکه برای خودشان است آنچه دلخواهشان است.
و قرار دهند برای خدا دختران منزّه است و برای خویش آنچه هوس کنند


النحل ٥٦ آیه ٥٧ النحل ٥٨
سوره : سوره النحل
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْبَنَاتِ»: دختران. مراد فرشتگان است که کافران آنها را دختران خدا می‌پنداشتند (نگا: انعام / و ایشان را می‌پرستیدند (نگا: سبأ / و ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- مشرکان دوران جاهلیت، معتقد به وجود دخترانى براى خداوند (و یجعلون لله البنت)

۲- مشرکان، معتقد به وجود خداوند (و یجعلون لله البنت)

۳- خداوند، بسى منزّه و برتر از فرزند دختر داشتن (و یجعلون لله البنت سبحنه)

۴- فرزند (دختر) داشتن براى خداوند نقص است. (و یجعلون لله البنت سبحنه) ذکر تنزیه «سبحانه» براى تبرئه خداوند از نسبتى است که مشرکان به او مى دادند و این تنزیه، حاکى از نقصى است که با اسناد فرزند براى خداوند، ایجاد مى شد.

۵- خداوند، منزّه از تناسل و توالد است. (و یجعلون لله البنت سبحنه)

۶- انتساب دخترانى به خداوند از سوى مشرکان، افترا و دروغى ساختگى است. (و یجعلون لله البنت سبحنه)

۷- گرایشهاى مشرکان مبتنى بر خواهشهاى نفسانى بوده است. (و لهم ما یشتهون)

۸- داشتن پسر، مورد خوشایند مشرکان و دختر داشتن، ناخوشایند آنان بود. (و یجعلون لله البنت ... و لهم ما یشتهون) به قرینه مقابله، احتمال دارد مراد از «ما» فرزند پسر باشد. مشرکان با اسناد دادن دختر به خداوند، درصدد تنقیص او بودند و این، حاکى از نفرت آنان از دختر داشتن است.

۹- اظهار نظر مشرکان درباره دختر داشتن خداوند و فرزند دلخواه (پسر) داشتن خود، مبتنى بر خواهش نفسانى بوده است. (و یجعلون لله البنت ... و لهم ما یشتهون)

۱۰- مشرکان، در برابر اسناد دختر به خدا، فرزند دلخواهشان (پسر) را به خود اسناد مى دادند. (و یجعلون لله البنت ... و لهم ما یشتهون) «و» در «و لهم» مى تواند حالیه و هم مى تواند عاطفه باشد. در صورت عاطفه بودن جمله «ما...» در محل نصب خواهد بود براى عطف به «البنات». در هر صورت برداشت فوق قابل استفاده است و اسناد دادن فرزند دختر براى خدا، قرینه اى است بر اینکه مراد از «ما» در «ما یشتهون» فرزند پسر است.

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: صفات جلال ۳، ۴، ۵
  • افترا: افترا به خدا ۶
  • جاهلیت: عقیده مشرکان جاهلیت ۱; مشرکان جاهلیت ۶، ۹
  • خدا: اسناد دختر به ۱، ۶، ۹، ۱۰; تنزیه خدا ۳، ۴، ۵; خدا و تولید مثل ۵; خدا و دختر ۳، ۴
  • عقیده: عقیده به فرزنددارى خدا ۱
  • علایق: علاقه به پسر ۸
  • مشرکان: آثار هواپرستى مشرکان ۹; افتراهاى مشرکان ۶; بینش مشرکان ۱۰; پسر دوستى مشرکان ۸، ۹، ۱۰; خداشناسى مشرکان ۲; عقیده مشرکان ۲; علایق مشرکان ۸، ۱۰; مشرکان و دختر ۸; منشأ گرایشهاى مشرکان ۷; هواپرستى مشرکان ۷

منابع