المائدة ٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۳۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده؛ و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است؛ و طعام شما برای آنها حلال؛ و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان، و زنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند؛ هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید. و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می‌گردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.

امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شد و طعام اهل كتاب براى شما حلال و طعام شما براى آنها حلال است، و [نيز ازدواج با] زنان پاكدامن با ايمان و زنان پاكدامن از كسانى كه قبل از شما به آنها كتاب داده شده بر شما حلال است، به شرط آن كه مهر آنها را بپردازيد، د
امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده، و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال، و طعام شما براى آنان حلال است. و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان، و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما كتاب [آسمانى‌] به آنان داده شده، به شرط آنكه مَهرهايشان را به ايشان بدهيد، در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست خود بگيريد. و هر كس در ايمان خود شكّ كند، قطعاً عملش تباه شده، و در آخرت از زيانكاران است.
امروز هر چه پاکیزه است شما را حلال شد و طعام اهل کتاب برای شما و طعام شما برای آنها حلال است. و نیز حلال شد نکاح زنان پارسای مؤمنه و زنان پارسای اهل کتاب در صورتی که شما اجرت و مهر آنان را بدهید و پاکدامن باشید نه زناکار و رفیق‌باز. و هر کس به ایمان (دین اسلام) کافر شود عمل او تباه شده و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
امروز همه پاکیزه ها [ی از رزق خدا] برای شما حلال شد، و طعام اهل کتاب [که مخلوط با مواد حرام و نجس نیست] بر شما حلال و طعام شما هم بر آنان حلال است. و زنان پاکدامن مؤمن، و زنان پاکدامن از اهل کتاب [از طریق ازدواج شرعی] در صورتی که مهریه آنان را بپردازید بر شما حلال است، در حالی که مایل باشید پاکدامن بمانید نه زناکار، و نه انتخاب کننده معشوقه نامشروع در خلوت و پنهان. و هر کس در ایمان [به خدا و پیامبران وقیامت] کفر ورزد، قطعاً عملش تباه شده و فقط او در آخرت از زیانکاران است.
امروز چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده است. طعام اهل كتاب بر شما حلال است و طعام شما نيز بر آنها حلال است. و نيز زنان پارساى مؤمنه و زنان پارساى اهل كتاب، هرگاه مهرشان را بپردازيد، به طور زناشويى نه زناكارى و دوست‌گيرى، بر شما حلالند. و هر كس كه به اسلام كافر شود عملش ناچيز شود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود.
امروز پاکیزه‌ها و طعام [و ذبایح‌] اهل کتاب بر شما و طعام [و ذبایح‌] شما بر آنان حلال است، و نیز ازدواج با زنان عفیف مؤمن و زنان عفیف اهل کتاب، به شرط آنکه مهر آنان را بپردازید و زن نگهدار و غیر پلیدکار باشید و دوست‌گیران نهانی نباشید، و هرکس به [ارکان‌] ایمان کفرورزد، عملش تباه است و همو در آخرت از زیانکاران است‌
امروز چيزهاى- خوردنيهاى- پاكيزه براى شما حلال شد و طعام كسانى كه به آنان كتاب داده شده- غير از گوشت كشتارهاى آنها- براى شما حلال است و طعام شما براى آنها حلال است، و زنان پاكدامن با ايمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده هر گاه كابينهاشان را بدهيد در حالى كه پاكدامن باشيد نه زناكار و نه دوست‌گيرنده [به پنهانى‌]- رفيق‌باز- [براى شما حلال است‌]. و هر كه ايمان را انكار كند- به اسلام كفر ورزد- براستى كردارش تباه گردد و در آخرت از زيانكاران خواهد بود.
امروزه (با نزول این آیه) برای شما همه چیزهای پاکیزه (طبع سالم پسند) حلال گردید، و (ذبائح و) خوراک اهل کتاب (جز آنچه با آیات دیگر تحریم شده است) برای شما حلال است و خوراک شما برای آنان حلال است، و (ازدواج با) زنان پاکدامن مؤمن، و زنان پاکدامن اهل کتاب پیش از شما، حلال است، هرگاه که مهریّه‌ی آنان را بپردازید و قصد ازدواج داشته باشید و منظورتان زناکاری یا انتخاب دوست نباشد. هر کس که انکار کند آنچه را که باید بدان ایمان داشته باشد (از جمله ایمان به احکام حلال و حرام برخی از خوراکیها و ازدواجهای مذکور در اینجا) اعمال او باطل و بیفایده می‌گردد و در آخرت از زمره‌ی زیانکاران خواهد بود.
امروز چیزهای پاکیزه برایتان حلال شده و طعام کسانی که کتاب (وحیانی) داده شدند، برایتان حلال و طعام شما (هم) برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن باایمان و زنان پاکدامن از کسانی که پیش از شما کتاب (آسمانی) به آنان داده شده (حلال است)، هنگامی‌که مهریه‌هایشان را به ایشان بدهید و (خودتان و آنان) پاکدامن و نگه‌دار (خود و همسرانتان) باشید. نه زناکاران و نه زنانی را (از روی شهوت) به دوستی برگیرید. و هرکس به ایمان کافر شود، بی‌گمان عملش تباه شده و او در آخرت از زیانکاران است.
امروز حلال شد برای شما پاکیزه‌ها و خوراک آنان که داده شدند کتاب را حلال است برای شما و خوراک شما حلال است برای آنان و زنان پارسا از ایمان‌آورندگان و زنان پارسا از آنان که داده شدند کتاب را پیش از شما هرگاه دهید بدیشان مزدهای ایشان را حالی که پارسا باشید نه زناکاران و نه گیرندگان یار و آن که کفر ورزد به ایمان همانا تباه شده است کردار او و اوست در آخرت از زیانکاران‌


المائدة ٤ آیه ٥ المائدة ٦
سوره : سوره المائدة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْمُحْصَنَاتُ»: زنان پاکدامن. «أُجُور»: مهریّه‌ها. «مُحْصِنِینَ»: مردان پاکدامن. «غَیْرَ مُسَافِحِینَ»: مردانی که زناکار نیستند. «أَخْدَان»: جمع خِدْن، رفیقه (نگا: نساء / ). «الإِیمَان»: آنچه باید بدان باور داشت. مراد احکام شریعت است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- استفاده از طیبات (چیزهاى مطبوع و پسندیده) حلال است. (الیوم احل لکم الطیبت)

۲- ملاک حلیت اشیا، پاکیزگى و سازگارى آنها با طبع است. (الیوم احل لکم الطیبت)

۳- جواز استفاده مسلمانان از غذاهاى اهل کتاب (و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم)

۴- جواز استفاده مسلمانان از ذبایح اهل کتاب* (و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم) از مصادیق مورد نظر براى «طعام الذین»، به قرینه آیات گذشته که درباره ذبح و تذکیه حیوانات بود، مى تواند ذبیحه اهل کتاب باشد.

۵- طهارت و پاکى اهل کتاب (و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم) حلیت غذاهاى اهل کتاب فرع بر طهارت و پاکى آنهاست. زیرا نوعاً خوراکیها داراى رطوبت سرایت کننده است و غالباً با دست ملاقات مى کند. بنابراین اگر اهل کتاب نجس بودند، استفاده از طعام آنها براى مسلمانان جایز نبود.

۶- حلیت غذاى مسلمانان براى اهل کتاب (و طعامکم حل لهم)

۷- حلیت غذاى مسلمانان براى اهل کتاب در قوانین آنان* (و طعامکم حل لهم) بنابر اینکه جمله «طعامکم حل لهم» اخبار از حکمى در شریعت آنان باشد. یعنى آنان در کتاب خود، دلیلى بر حرمت غذاى شما مسلمانان ندارند.

۸- اطعام اهل کتاب و فروش خوراکیها به آنان، امرى جایز و مباح (و طعامکم حل لهم) چون اهل کتاب به دستورات قرآن و حلالها و حرامهاى آن اعتنایى ندارند، بنابراین حکم به حلیت طعام مسلمانان براى آنها به این معناست که براى مسلمانان جایز است که طعام خود را در اختیار آنان قرار دهند.

۹- جواز معاشرت و مبادله با اهل کتاب (و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم و طعامکم حل لهم) بدان احتمال که مراد از جمله «طعام الذین ...»، جواز دادن طعام و گرفتن طعام از اهل کتاب باشد. مصداق روشن این مفهوم، داد و ستد و مبادله طعام است و به نظر مى رسد که طعام خصوصیتى نداشته باشد.

۱۰- تغذیه و احکام آن، مورد توجه و عنایت دین اسلام (الیوم احل لکم الطیبت ... و طعامکم حل لهم)

۱۱- جواز ازدواج با زنان پاکدامن و مؤمن (الیوم احل لکم ... و المحصنت من المؤمنت) احصان (مصدر محصنه) به معناى عفیف بودن، آزاده بودن، همسر داشتن و مسلمان بودن است. در آیه مورد بحث تنها معناى اول و دوم مى تواند مراد باشد و برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

روایات و احادیث

۱۲- جواز ازدواج با زنان پاکدامن اهل کتاب (الیوم احل لکم ... و المحصنت من الذین اوتوا الکتب من قبلکم) بنابر اینکه مراد از «محصنات»، زنان پاکدامن باشد. برداشت فوق را فرمایش منقول از امام صادق (ع) تأیید مى کند که درباره آیه فوق فرمود: هن العفائف.[۱]

۱۳- حرمت ازدواج با زنان غیر عفیف (زناکار و ...)، چه مسلمان باشند و چه از اهل کتاب. (و المحصنت من المؤمنت و المحصنت من الذین اوتوا الکتب من قبلکم)

۱۴- حرمت ازدواج با کنیزان مسلمان و کنیزان اهل کتاب* (احل ... و المحصنت و المحصنت من الذین اوتوا الکتب من قبلکم) بنابر اینکه مراد از «المحصنت» در آیه مورد بحث، زنان آزاده باشند. گفتنى است که ازدواج با کنیزانى که مسلمان هستند، با شرایطى که در آیه ۲۵ سوره نساء گذشت، تجویز شده است.

۱۵- حلیت طیبات و غذاهاى اهل کتاب و جواز ازدواج با زنان پاکدامن آنان، امتنان خداوند بر مسلمانان (الیوم احل لکم) علاوه بر سیاق و لحن آیه، از «لام انتفاع» در «لکم»، امتنان استفاده مى شود.

۱۶- ازدواج زنان مسلمان با اهل کتاب جایز نیست.*

۱- . تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۹۶، ح ۳۹; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۴۹، ح ۱۳. (احل لکم ... و المحصنت من الذین اوتوا الکتب) خداوند در مورد طعام، تصریح به مبادله طرفینى کرد، ولى در مورد ازدواج تنها زن گرفتن از اهل کتاب را تجویز نمود، از این مقابله به دست مى آید که زنان مسلمان حق ندارند به همسرى اهل کتاب در آیند.

۱۷- ایمان به خدا، اعتقاد به وحى و رسالت و عفت و پاکدامنى، از ارزشهاى والا در انتخاب همسر و تشکیل خانواده (و المحصنت ... و المحصنت)

۱۸- اهتمام اسلام به خانواده و سلامت اعتقادى و روانى آن (و المحصنت من المؤمنت و المحصنت من الذین اوتوا الکتب)

۱۹- اعتقاد به خدا و رسالت انبیا، ملاک حلیت غذاى اهل کتاب و حلیت ازدواج با زنان آنان (احل لکم الطیبت و طعام الذین اوتوا الکتب ... و المحصنت من الذین اوتوا الکتب) مراد از «الذین اتوا الکتب»، یهود و نصارا هستند، ولى از آنان به «اوتوا الکتاب» تعبیر شده تا به علت حکم اشاره داشته باشد. و مشخصه اهل کتاب در بین سایر کافران، اعتقاد به خدا و رسالت پیامبران است.

۲۰- حلیت ازدواج با زنان، در صورت پرداخت مهریه آنان (الیوم احل ... و المحصنت من الذین اوتوا الکتب من قبلکم إذا ءاتیتموهن اجورهن)

۲۱- وجوب پرداخت مهریه زنان به خود آنان (و المحصنت من المؤمنت ... إذا ءاتیتموهن اجورهن) «هن» در «ءاتیتموهن»، بیانگر آن است که مهریه زنان را باید به خود آنان پرداخت نه به پدر و برادر و ... آنان اگر این معنا مراد نبود مى فرمود: «اذا ءاتیتم اجورهن»

۲۲- مهریه از آنِ خود زن و اجرتى در قبال ازدواج با اوست. (ءاتیتموهن اجورهن)

۲۳- لزوم مراعات حقوق زنان اهل کتاب (و المحصنت من الذین اوتوا الکتب من قبلکم إذا ءاتیتموهن اجورهن)

۲۴- اهتمام اسلام به رعایت حقوق اقتصادى زنان (إذا ءاتیتموهن اجورهن)

۲۵- پاکدامنى و عفت مردان، از شرایط حلیت ازدواج آنان با زنان عفیف و پاکدامن (محصنین غیر مسفحین و لا متخذى اخدان) «اخدان» جمع «خدن» به معناى رفیقان است که به مناسبت مورد، مراد از رفاقتهاى جنسى نامشروع است و «مسفحین» از «سفاح» به معناى زناست. گفتنى است برداشت فوق بر این مبناست که «محصنین» حال براى «کم» در «لکم» و عامل آن «احل» باشد.

۲۶- ضرورت رعایت عفت و پاکدامنى براى مردان (محصنین غیر مسفحین و لا متخذى اخدان)

۲۷- حرمت روابط جنسى آشکار و مخفیانه مردان و زنان (محصنین غیر مسفحین و لا متخذى اخدان) گفته شده مراد از «سفاح» زناى آشکار و «اتخاذ اخدان» زناى مخفیانه است. در برداشت فوق «محصنین» حال براى فاعل «ءاتیتموهن» گرفته شده است ; یعنى پرداخت اجرت به زنان باید به قصد ازدواج با آنان باشد، نه براى زنا و روابط نامشروع.

۲۸- اهتمام اسلام به عفت و پاکدامنى جامعه (و المحصنت من المؤمنت و المحصنت ... محصنین غیر مسفحین و لا متخذى اخدان)

۲۹- ارائه راه حل صحیح به همراه نهى از راههاى انحرافى، از روشهاى تربیتى قرآن (محصنین غیر مسفحین)

۳۰- کفر به احکام الهى، موجب حبط عمل و زیان اخروى است. (و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرین) منظور از «ایمان» مى تواند به معناى مصدرى آن (باورها) باشد و نیز مى تواند معارف و مسائلى باشد که ایمان به آنها لازم است، مراد از آن معارف، به قرینه فرازهاى پیشین آیه، احکام دینى است.

۳۱- انکار جواز مبادله با اهل کتاب و انکار حلیت طعام آنان، کفر و موجب حبط عمل است. (و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم ... و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله) از مصادیق مورد نظر براى ایمان، معارف و احکامى است که در آیه مورد بحث، مطرح شده است، همانند حلیت طعام اهل کتاب و ... .

۳۲- انکار جواز ازدواج با زنان اهل کتاب، کفر و موجب حبط عمل است. (و المحصنت من الذین اوتوا الکتب ... و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله)

۳۳- ارتداد، موجب حبط عمل و زیان اخروى است. (و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرین) ظاهر جمله «من یکفر بالإیمن» این است که ایمان تحقق یابد و آنگاه به آن کفر ورزیده شود و مورد انکار قرار گیرد، چنین کفرى را ارتداد مى گویند.

۳۴- هشدار خداوند به مؤمنان مبنى بر اینکه مبادله با اهل کتاب و ازدواج با آنان نباید موجب سستى ایمان شما گردد.* (طعامکم حل لهم و المحصنت ... و من یکفر بالایمن) جمله «و من یکفر ...» پس از تجویز معاشرت با اهل کتاب، اشاره به هشدار خداوند دارد که نکند معاشرت با آنان موجب تزلزل اعتقادى شما شود.

۳۵- تهدید خداوند به آنان که از مسیر ایمان منحرف شوند. (و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله)

۳۶- التزام به احکام الهى، ایمان و تخلف از آن، کفر است. (و من یکفر بالایمن)

۳۷- حبط اعمال، موجب زیان در آخرت خواهد شد. (فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرین)

۳۸- جواز استفاده از غذاهاى اهل کتاب مگر ذبایح آنان (و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم) از امام صادق (ع) روایت شده که در رد کسى که براى حلیت ذبیحه اهل کتاب به آیه فوق تمسک کرد فرمود: کان ابى یقول: انما هو الحبوب و اشباهها.[۲]

۳۹- ترک عمدى عمل به احکام الهى، على رغم اقرار به حقانیت آنها، موجب تباهى عمل آدمى (و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله) امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: من ترک العمل الذى اقربه ... .[۳]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۷، ۳۸ تکذیب احکام ۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۷، ۳۸ ۳۱، ۳۲ ; حقّانیت احکام ۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۷، ۳۸ ۳۹ ; فلسفه احکام ۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۷، ۳۸ ۲، ۱۹
  • ارتداد: آثار ارتداد ۳۳
  • ارزشها:۱۷
  • ازدواج: احکام ازدواج ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۲۰، ۲۵ ; ازدواج حرام ۱۳، ۱۴، ۱۶ ; شرایط ازدواج ۲۵
  • اسلام: و مادّیات ۱۰، ۲۴ ; اسلام و معنویات ۱۸
  • انحراف: روش اصلاح انحراف ۲۹
  • انسان: طمع انسان ۲
  • اهل کتاب: احکام اهل کتاب ۶، ۷، ۹ ; ازدواج با اهل کتاب ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۹، ۳۲، ۳۴ ; استفاده از طعام اهل کتاب ۳۸ ; اطعام به اهل کتاب ۱۸ ; حلیّت ذبیحه اهل کتاب ۴ ; حلیّت طعام اهل کتاب ۳، ۱۵، ۱۹ ; ذبیحه اهل کتاب ۳۸ ; زنان اهل کتاب ۲۳ ; طعام اهل کتاب ۷، ۳۱ ; طهارت اهل کتاب ۵ ; معاشرت با اهل کتاب ۹ ; معامله با اهل کتاب ۸، ۹، ۳۱، ۳۲
  • ایمان: ارزش ایمان ۱۷ ; انحراف از ایمان ۳۵ ; ایمان به انبیا ۱۹ ; ایمان به خدا ۱۷، ۱۹ ; ایمان به نبوّت ۱۷، ۱۹ ; ایمان به وحى ۱۷ ; ضعف ایمان ۳۲ ; متعلق ایمان ۱۷، ۱۹ ; موارد ایمان ۳۶
  • پاکیزگى: اهمیّت پاکیزگى ۲
  • تربیت: روش تربیت ۲۹
  • تکلیف: آثار ترک تکلیف ۳۹ ; عمل به تکلیف ۳۶
  • جامعه: عفت جامعه ۲۸
  • حلیّت: ملاک حلیّت ۲
  • خانواده: اهمیت خانواده ۱۸ ; تشکیل خانواده ۱۷ ; سلامتى روانى خانواده ۱۸
  • خوردنیها: احکام خوردنیها ۳، ۴، ۶، ۷، ۱۰، ۱۵، ۱۹، ۳۸
  • رابطه جنسى: حرام ۲۷
  • زن: حقوق اقتصادى زن ۲۴ ; حقوق زن ۲۰، ۲۲، ۲۳ ; زن ان عفیف ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۲۵ ; مهریه زن ۲۰، ۲۲
  • زناکار: ازدواج با زناکار ۱۳
  • زیان: موجبات زیان اخروى ۳۰، ۳۳، ۳۷
  • طعام: حلال ۷
  • طهارت: احکام طهارت ۵
  • طیّبات: استفاده از طیّبات ۱
  • عصیان: آثار عصیان ۳۶
  • عفّت: ارزش عفّت ۷ ; اهمیت عفّت ۲۵، ۲۶، ۲۸
  • عفیف: ازدواج با عفیف ۱۱، ۱۲، ۱۵
  • علم: و عمل ۳۹
  • عمل: آثار حبط عمل ۳۷ ; موجبات حبط عمل ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۹
  • کفر: آثار کفر ۳۰ ; کفر به احکام ۳۰ ; موارد کفر ۳۱، ۳۲، ۳۶
  • کنیز: ازدواج با کنیز ۱۴
  • مباحات:۱، ۳، ۴، ۸، ۳۸
  • محرّمات:۱۳، ۱۴، ۱۶، ۲۷، ۳۸
  • مرد: عفت مرد ۲۵، ۲۶
  • مسلمانان: طعام مسلمانان ۶
  • معامله: احکام معامله ۸
  • مؤمنان: هشدار به مؤمنان ۳۴
  • مهریه: احکام مهریه ۲۱ ; حقیقت مهریه ۲۲ ; وجوب اداى مهریه ۲۱
  • واجبات:۲۱
  • همسر: ملاک انتخاب همسر ۱۷

منابع

  1. کافى، ج ۶، ص ۲۴۰، ح ۱۰; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۳- ، ح ۴۸.
  2. کافى، ج ۶، ص ۲۴۰، ح ۱۰; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۳- ، ح ۴۸.
  3. کافى، ج ۲، ص ۳۸۷، ح ۱۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۵- ، ح ۶۷.