الفجر ١٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=اما انسان هر گاه بیازمایدش پروردگارش پس گرامیش دارد و نعمتش دهد گوید پروردگارم گرامیم داشت‌
|-|معزی=اما انسان هر گاه بیازمایدش پروردگارش پس گرامیش دارد و نعمتش دهد گوید پروردگارم گرامیم داشت‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الفجر | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::15|١٥]] | قبلی = الفجر ١٤ | بعدی = الفجر ١٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::12|١٢]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الفجر | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::15|١٥]] | قبلی = الفجر ١٤ | بعدی = الفجر ١٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::12|١٢]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«فَأَمَّا الإِنسَانُ»: شأن خدا چنان بود که گذشت، و امّا حال انسان. مراد انسان کافر یا سست ایمان و سست باور است (نگا: مؤمنون /  و ، معارج /  - ). «إِبْتَلاهُ»: او را آزمایش کرد (نگا: انبیاء / ). «أَکْرَمَهُ»: سَروریش بخشید و بزرگیش داد. بدو جاه و مقام و قدرت و قوّت داد. «نَعَّمَهُ»: بدو نعمت و ثروت داد. دارا و ثروتمندش کرد. «أَکْرَمَنِی»: مرا گرامی و بزرگوار کرده است و شایسته احترام و اکرام دیده است. یکی از معانی باب افعال، چیزی یا کسی را بر صفتی دیدن است (نگا: گنجینه صرف). یعنی چنین فردی، جاه و مقام و ثروت و نعمت را نشانه عزّت و کرامت ذاتی خود در نزد پروردگار می‌شمارد و خویشتن را در خور چنین تفضّلی می‌داند.
«فَأَمَّا الإِنسَانُ»: شأن خدا چنان بود که گذشت، و امّا حال انسان. مراد انسان کافر یا سست ایمان و سست باور است (نگا: مؤمنون /  و ، معارج /  - ). «إِبْتَلاهُ»: او را آزمایش کرد (نگا: انبیاء / ). «أَکْرَمَهُ»: سَروریش بخشید و بزرگیش داد. بدو جاه و مقام و قدرت و قوّت داد. «نَعَّمَهُ»: بدو نعمت و ثروت داد. دارا و ثروتمندش کرد. «أَکْرَمَنِی»: مرا گرامی و بزرگوار کرده است و شایسته احترام و اکرام دیده است. یکی از معانی باب افعال، چیزی یا کسی را بر صفتی دیدن است (نگا: گنجینه صرف). یعنی چنین فردی، جاه و مقام و ثروت و نعمت را نشانه عزّت و کرامت ذاتی خود در نزد پروردگار می‌شمارد و خویشتن را در خور چنین تفضّلی می‌داند.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۳۶


ترجمه

امّا انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش، اکرام می‌کند و نعمت می‌بخشد (مغرور می‌شود و) می‌گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است!»

|اما آدمى را چون پروردگارش بيازمايد و او را گرامى داشته نعمتش دهد گويد: خدايم مرا گرامى داشت
اما انسان، هنگامى كه پروردگارش وى را مى‌آزمايد، و عزيزش مى‌دارد و نعمت فراوان به او مى‌دهد، مى‌گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است.»
اما انسان (کم ظرف ضعیف بی صبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت.
اما انسان، هنگامی که پروردگارش او را بیازماید و گرامی داردش و نعمتش بخشد، می گوید: پروردگارم [چون شایسته و سزاوار بودم] مرا گرامی داشت،
اما آدمى، چون پروردگارش بيازمايد و گرامى‌اش دارد و نعمتش دهد، مى‌گويد: پروردگار من مرا گرامى داشت.
اما انسان چون پروردگارش او را بیازماید و او را گرامی دارد و به او نعمت بخشد، [شاد و مغرور شود و] گوید پروردگارم مرا گرامی داشت‌
اما آدمى را چون پروردگارش بيازمايد و او را گرامى دارد و نعمتش دهد، گويد: پروردگارم مرا گرامى داشت- چون شايسته اين گراميداشت بودم-.
امّا انسان (آن انسانی که در پرتو ایمان عقل و خردش رشد نیافته است، و شخص خود را مقیاس همه چیز می‌پندارد) همین که پروردگارش او را بیازماید و برای این کار او را بزرگی ببخشد و بدو نعمت بدهد، خواهد گفت: پروردگارم مرا بزرگوار و گرامی و محترم و مکرم دیده است! (و این عزّت و نعمت، حق من و شایسته‌ی من است).
پس اما انسان، هنگامی که پروردگارش وی را بیازماید و گرامیش بدارد، و نعمت به او دهد، گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است.»
اما انسان هر گاه بیازمایدش پروردگارش پس گرامیش دارد و نعمتش دهد گوید پروردگارم گرامیم داشت‌


الفجر ١٤ آیه ١٥ الفجر ١٦
سوره : سوره الفجر
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَأَمَّا الإِنسَانُ»: شأن خدا چنان بود که گذشت، و امّا حال انسان. مراد انسان کافر یا سست ایمان و سست باور است (نگا: مؤمنون / و ، معارج / - ). «إِبْتَلاهُ»: او را آزمایش کرد (نگا: انبیاء / ). «أَکْرَمَهُ»: سَروریش بخشید و بزرگیش داد. بدو جاه و مقام و قدرت و قوّت داد. «نَعَّمَهُ»: بدو نعمت و ثروت داد. دارا و ثروتمندش کرد. «أَکْرَمَنِی»: مرا گرامی و بزرگوار کرده است و شایسته احترام و اکرام دیده است. یکی از معانی باب افعال، چیزی یا کسی را بر صفتی دیدن است (نگا: گنجینه صرف). یعنی چنین فردی، جاه و مقام و ثروت و نعمت را نشانه عزّت و کرامت ذاتی خود در نزد پروردگار می‌شمارد و خویشتن را در خور چنین تفضّلی می‌داند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، انسان ها را امتحان مى کند. (فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ربّه) حرف «ال» در «الإنسان» براى جنس و بیانگر این است که آیه شریفه درباره نوع انسان ها است. «إبتلاء» به معناى اختبار و امتحان است. (قاموس)

۲ - امتحان بندگان، جلوه ربوبیت خداوند و در راستاى تدبیر امور آنان است. (ربّه)

۳ - خداوند، با بهره مند ساختن آبرومندانه مردم از مادیات و رساندن آنها به نعمت و رفاه، آنان را آزمایش مى کند. (ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه) «اکرام» این است که بدون تحقیر به کسى نفعى رسانده شود و یا به کسى عطاى شرافتمندانه اى داده شود(مفردات راغب). فعل «أکرمه» به معناى «او را با عظمت و بى عیب شمرد» نیز آمده و فعل «نعّمه»; یعنى، او را رفاهمند ساخت (قاموس). حرف فاء در «فأکرمه»، براى تفصیل مجمل به کار رفته و نوع امتحان را بیان مى کند.

۴ - آزمایش هاى متعدد خداوند از انسان ها، کمین هاى او براى مراقبت رفتار آنان است. (إنّ ربّک لبالمرصاد . فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه ربّه) حرف «فاء» در «فأمّا الإنسان»، این آیه را به آیه قبل مرتبط ساخته و ابتلا را مصداق آن قرار داده است.

۵ - نعمت هاى ارزانى شده به انسان ها، اکرام خداوند و احسان او است. (فأکرمه و نعّمه) جمله «نعّمه» - به قرینه سیاق آیه - بیان جمله قبل و عطف آن، براى تفسیر اکرام است.

۶ - انسان ها، هنگام برخوردارى از نعمت و رفاه، خود را نزد خداوند، عزّت مند و با کرامت مى پندارند. (فأمّا الإنسن إذا ... نعّمه فیقول ربّى أکرمن) اکرام در فعل هاى «أکرمه» و «أکرمن»، به یک معنا نیست; زیرا لحن آیه شریفه گوینده «ربّى أکرمن» را نکوهش کرده; با آن که اکرام را در «أکرمه» پذیرفته است. بنابراین در «أکرمه» مراد «رساندن نفع بدون خوارى و ذلت» است - که در «مفردات راغب» از معانى اکرام شمرده شده - و در «أکرمن» مقصود «با عظمت شمردن و بى عیب دانستن» است که در «قاموس» آمده است.

۷ - عجب و خودپسندى، خطرى در کمین ثروت مندان; حتى کسانى که نعمت ها را وابسته به خداوند دیده و به ربوبیت او ایمان دارند. (ربّى أکرمن) واژه «ربّى»، نشانگر مؤمن بودن گوینده آن به ربوبیت خداوند است. بنابراین گرچه «الإنسان» مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

۸ - غفلت از آزمایش بودن نعمت ها، مایه خطا در تحلیل عوامل پیشرفت هاى اقتصادى (ابتلیه ربّه ... فیقول ربّى أکرمن)

۹ - برخوردارى از نعمت و رفاه، نشانه شرافت مندى در پیشگاه خداوند نیست. (و نعّمه فیقول ربّى أکرمن)

۱۰ - خودپسندى و احساس شرافت مندى بر اثر ثروت، حالتى نکوهیده و ناشایست است. (فیقول ربّى أکرمن)

۱۱ - لزوم دقّت در گفتار و پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست (فیقول)

موضوعات مرتبط

  • امتحان: ابزار امتحان ۳; امتحان با رفاه ۳; امتحان با نعمت ۳، ۸
  • انسان: امتحان انسان ها ۱، ۲، ۳; انسان ها هنگام رفاه ۶; انسان ها هنگام نعمت ۶; زمینه تدبیر امور انسان ها ۲; صفات انسان ۶; عجب انسان ها ۶; مراقبت از عمل انسان ها ۴
  • بینش: بینش باطل ۱۰
  • تحلیل: اجتناب از تحلیل غلط ۱۱
  • تکبر: آثار تکبر ۱۰
  • ثروت: نقش ثروت ۱۰
  • ثروتمندان: خطر تکبر ثروتمندان ۷; خطر عجب ثروتمندان ۷
  • خدا: احترام خدا ۵; احسان خدا ۵; امتحانهاى خدا ۱، ۳; تعدد امتحانهاى خدا ۴; فلسفه امتحانهاى خدا ۴; مراقبت خدا ۴; نشانه هاى ربوبیت خدا ۲; نعمتهاى خدا ۵
  • خطا: زمینه خطا ۸
  • رفاه طلبى: آثار رفاه طلبى ۹
  • سخن: دقت در سخن ۱۱
  • عزت: ادعاى عزت ۶; نشانه هاى عزت ۹
  • عمل: عمل ناپسند ۱۰
  • غفلت: غفلت از امتحانهاى خدا ۸
  • کرامت: ادعاى کرامت ۶
  • مؤمنان: خطر تکبر مؤمنان ۷; خطر عجب مؤمنان ۷
  • نعمت: آثار نعمت ۹

منابع