الصافات ٣٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۵۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

ما هیچ گونه سلطه‌ای بر شما نداشتیم، بلکه شما خود قومی طغیانگر بودید!

|و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود، بلكه شما خود مردمى طغيانگر بوديد
و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود، بلكه خودتان سركش بوديد.
و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید.
و ما را بر شما هیچ تسلطی نبود، بلکه شما مردمی طغیان گر و سرکش بودید.
ما را بر شما هيچ تسلطى نبود. شما خود مردمانى نافرمان بوديد.
و ما را بر شما سلطه‌ای نبود، بلکه شما قومی سرکش بودید
و ما را بر شما هيچ دستى و تسلطى نبود، بلكه شما خود گروهى سركش بوديد.
ما که هیچ گونه سلطه و قدرتی بر شما نداشتیم (تا از شما سلب اختیار کنیم) بلکه خودتان مردمان سرکش و نافرمانی بودید (و بر حق و حقیقت شوریدید و به چنین روزی افتادید).
«و ما را بر شما هیچ سلطه‌ای نبود، بلکه خودتان سرکش بوده‌اید.»
و نبود ما را بر شما فرمانروائی بلکه بودید شما گروهی گردنکشان‌


الصافات ٢٩ آیه ٣٠ الصافات ٣١
سوره : سوره الصافات
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سُلْطَانٍ»: سلطه و قدرت. مراد زور و اجبار است.


تفسیر

نکات آیه

۱ - پیشوایان شرک در قیامت، هرگونه اعمال زور و سلطه از ناحیه خود را براى به گمراهى کشاندن مشرکان، مردود خواهند دانست. (و ما کان لنا علیکم من سلطن)

۲ - پیشوایان شرک، عامل اصلى گمراهى مشرکان را، روح طغیان و حق ناپذیرى خود آنان معرفى خواهند کرد. (بل کنتم قومًا طغین)

۳ - سران شرک در قیامت، بدون اجبار به نقش خود در گمراهى مشرکان اقرار خواهند کرد. (و ما کان لنا علیکم من سلطن بل کنتم قومًا طغین) برداشت یاد شده از آن جا است که پیشوایان شرک، در پاسخ به اتهامِ داشتن نقش در گمراهى مشرکان، تنها به اجبار نکردن بر گمراهى اکتفا کرده و اصل نقش داشتن خود را نفى نخواهند کرد. پذیرش دست داشتن در گمراهى مشرکان در دو آیه بعد (فأغویناکم إنا کنا غاوین)، مؤید این برداشت است.

۴ - روح طغیان و حق ناپذیر، از عوامل تأثیرپذیرى از جریان کفر و شرک (بل کنتم قومًا طغین)

۵ - انسان، موجودى مختار و توانا بر آزاد شدن از هرگونه جبر اجتماعى - فرهنگى (و ما کان لنا علیکم من سلطن بل کنتم قومًا طغین) برداشت یاد شده از آن جا است که پیشوایان کفر، اجبار کردن مشرکان به گمراهى را از خود سلب کرده و خودِ آنان را مقصّر معرّفى خواهند کرد.

۶ - مشرکان فریب خورده و پیشوایان شان در قیامت، یکدیگر را به دست داشتن در گمراهى و انحراف از مسیر حق، متهم خواهند کرد. (و أقبل بعضهم على بعض یتساءلون . قالوا إنّکم کنتم تأتوننا ... قالوا ... و ما کان لنا علیکم من سلطن بل کنتم قومًا طغین)

موضوعات مرتبط

  • انسان: اختیار انسان ۵
  • جبر: رد جبر ۵
  • حق: آثار حق ناپذیرى ۴
  • رهبران: اختیار رهبران شرک ۳; اظهار بى گناهى رهبران شرک ۱; اقرار اخروى رهبران شرک ۳; بینش رهبران شرک ۱، ۲; رهبران شرک در قیامت ۶; نقش رهبران شرک ۶
  • شرک: زمینه شرک ۴
  • طغیان: آثار طغیان ۴
  • کفر: زمینه کفر ۴
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۶
  • مشرکان: آثار حق ناپذیرى مشرکان ۲; آثار طغیانگرى مشرکان ۲; اختیار مشرکان ۱; عوامل گمراهى مشرکان ۱، ۲، ۳; مشرکان در قیامت ۶; نقش مشرکان ۶

منابع