التوبة ١٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!

و اگر قسم‌هاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و به آيين شما طعنه زدند، با سران كفر بجنگيد [چرا كه‌] آنها پاى‌بند سوگندها نيستند، باشد كه [از پيمان‌شكنى‌] باز ايستند
و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند، پس با پيشوايانِ كفر بجنگيد، چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست، باشد كه [از پيمان‌شكنى‌] باز ايستند.
و اگر آنها سوگند خود را بعد از عهدی که بسته‌اند بشکنند و در دین شما تمسخر و طعن زنند در این صورت با آن پیشوایان کفر و ضلالت کارزار کنید که آنها را عهد و سوگند استواری نیست، باشد که بس کنند.
و اگر پیمان هایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویی گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را [نسبت به پیمان هایشان] هیچ تعهدی نیست، باشد که [از طعنه زدن و پیمان شکنی] بازایستند.
اگر پس از بستن پيمان، سوگند خود شكستند و در دين شما طعن زدند، با پيشوايان كفر قتال كنيد كه ايشان را رسم سوگند نگه‌داشتن نيست، باشد كه از كردار خود باز ايستند.
ولی اگر سوگندهایشان را پس از پیمان بستنشان شکستند و در دین شما طعنه زدند، آنگاه با پیشوایان کفر کارزار کنید، چرا که حرمت سوگند [و پیمان‌] را رعایت نمی‌کنند، باشد که دست بردارند
و اگر سوگندهاى خويش پس از پيمان‌بستن بشكنند و در دين شما زبان به عيب‌گويى و نيش‌زدن بگشايند، پس با پيشوايان كفر كارزار كنيد زيرا كه آنها را [پايبندى به‌] سوگند [و پيمان‌] نيست باشد كه [از كفر و شرك و پيمان شكنى‌] بازايستند.
و اگر پیمانهائی را که بسته‌اند و مؤکّد نموده‌اند شکستند، و آئین شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند (اینان سردستگان کفر و ضلالند و) با سردستگان کفر و ضلال بجنگید، چرا که پیمانهای ایشان کمترین ارزشی ندارد. شاید (در پرتو بازبودن درگاه توبه‌ی خدا و شدّت عمل شما، پشیمان شوند و) دست بردارند.
و اگر سوگندهای خود را پس از پیمانشان شکستند و در دینتان طعنه زدند، (شما هم) با پیشوایان کفر بجنگید - ایشان بی‌گمان پایبند (به هیچ سوگندی) نیستند - شاید (از پیمان‌شکنی و یا کفرشان) باز ایستند.
و اگر شکستند سوگندهای خویش را پس از پیمانشان و بد سگالیدند در دین شما پس بکشید پیشوایان کفر را که نیست سوگندهائی برای ایشان شاید دست بردارند


التوبة ١١ آیه ١٢ التوبة ١٣
سوره : سوره التوبة
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَکَثُوا»: نقض کردند. به هم زدند. «أَیْمَان»: جمع یمین، سوگندها. «مِن بَعْدِ عَهْدِهِمْ»: پس از پیمان بستن و به سوگندهای بزرگ استوار داشتن ایشان. «أَئِمَّةَالْکُفْرِ»: مراد پیشوایان کفر و ضلال ایشان از قبیل ابوسفیان و حرث‌بن هشام است. یا مراد خود این افراد است که خویشتن را سران و متقدّمان در این کار می‌دانستند. به هر حال این عبارت پیروان سردستگان کفر و ضلال را نیز شامل می‌شود.


تفسیر

نکات آیه

۱ - انعقاد پیمان صلح، میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان عصر بعثت (و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم)

۲ - شرک پیشگان عصر بعثت، بر پیمان صلح خود با مسلمانان، سوگند وفادارى یاد کرده بودند. (و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم)

۳ - شرک پیشگان صدر اسلام، مردمانى سست عهد و پیمان شکن بودند. (و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم ... إنهم لا أیمن لهم)

۴ - بستن پیمان صلح با جوامع غیرمسلمان، جایز است. (و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم)

۵ - پایبندى بر پیمان، مادامى که طرف معاهده به آن وفادار بماند، لازم است. (و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم)

۶ - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و اعلان جنگ به معاهدان کافر، در صورت شکسته شدن پیمان از سوى آنان، بلامانع است. (و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم ... فقتلوا)

۷ - اعدام، کیفر طعن و توهین به اسلام (و طعنوا فى دینکم فقتلوا)

۸ - خداوند، مسلمانان صدر اسلام را به پیکار با سران و پیشوایان شرک و کفر، در صورت نقض پیمان صلح از سوى آنان، فراخواند. (و إن نکثوا أیمنهم ... فقتلوا أئمة الکفر)

۹ - مسلمانان صدر اسلام، موظف بودند در صورت مشاهده طعن و توهین به دین الهى از سوى معاهدان مشرک، با ایشان به پیکار برخیزند. (و إن نکثوا أیمنهم ... و طعنوا فى دینکم فقتلوا أئمة الکفر)

۱۰ - طعن و توهین به اسلام از سوى کفار معاهد، لغو اعتبار پیمان صلح و اعلان نبرد با آن را، مجاز مى کند. (و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فى دینکم فقتلوا)

۱۱ - نابودى عوامل اصلى کفر و شرک، هدف عمده و اساسى پیکار اسلام با کافران و مشرکان (فقتلوا أئمة الکفر)

۱۲ - پیکار با سران شرک و کفر، به منظور وادار کردن آنان به رعایت عهد و پیمان و بازداشتن ایشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است. (و إن نکثوا أیمنهم ... فقتلوا أئمة الکفر ... لعلهم ینتهون)

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۰ فلسفه احکام۱۱، ۱۲
  • اسلام: آثار اهانت به اسلام ۱۰ ; اعدام موهنان به اسلام ۷ ; اهمیّت پاسدارى از اسلام ۱۲ ; تاریخ صدر اسلام ۱، ۲ ; کیفر اهانت به اسلام ۷، ۹ ; مجازات اهانت به اسلام ۷
  • جرایم: ۷
  • جنگ: جنگ با رهبران شرک ۸، ۱۲ ; جنگ با کافران ۱۱ ; جنگ با کافران معاهد ۶، ۱۰ ; جنگ با موهنان به دین ۹
  • جهاد: جهاد با رهبران کفر ۸، ۱۱، ۱۲ ; فلسفه جهاد ۱۱، ۱۲
  • حدود: احکام حدود ۷
  • خدا: اوامر خدا ۸
  • صلح: صلح با غیر مسلمانان ۴
  • کفر: زمینه نابودى رهبران کفر ۱۱
  • مسلمانان: مسلمانان و مشرکان معاهد ۹ ; مسؤولیت مسلمانان صدر اسلام ۸، ۹ ; معاهدات مسلمانان ۱، ۲
  • مشرکان: سوگند مشرکان صدر اسلام ۲ ; مشرکان صدر اسلام ۳ ; مشرکان معاهد ۹ ; مشرکان ناقض معاهده ۳ ; معاهده با مشرکان ۱، ۲
  • معاهده: آثار نقض معاهده ۶، ۸ ; آثار وفاى به معاهده ۵ ; احکام معاهده ۴، ۵، ۶، ۱۰ ; اهمیّت وفاى به معاهده ۱۲ ; جواز معاهده با غیر مسلمان ۴ ; شرایط فسخ معاهده ۶ ; شرایط وفاى به معاهده ۵ ; عوامل فسخ معاهده ۱۰ ; معاهده با غیر مسلمانان ۴ ; معاهده صلح ۱، ۲، ۴، ۸، ۱۰ ; معاهده عدم تعرض ۶

منابع