الإسراء ١٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و هرگاه خواهیم نابود کنیم شهری را بفرمائیم کامرانان (هوسرانان) آن را تا نافرمانی کنند در آن پس فرود آید بر آن سخن پس نابود کنیمش نابودکردنی‌
|-|معزی=و هرگاه خواهیم نابود کنیم شهری را بفرمائیم کامرانان (هوسرانان) آن را تا نافرمانی کنند در آن پس فرود آید بر آن سخن پس نابود کنیمش نابودکردنی‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::16|١٦]] | قبلی = الإسراء ١٥ | بعدی = الإسراء ١٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::16|١٦]] | قبلی = الإسراء ١٥ | بعدی = الإسراء ١٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«أَمَرْنَا»: امیر و سردار می‌گردانیم. سلطه و قدرت می‌دهیم. به طاعت و عبادت دستور می‌دهیم. زیاد و فراوان می‌کنیم. «مُتْرَفِیهَا»: مُتْرَفین، اشخاص متنعّم خوشگذران و ثروتمندانِ غرق در شهوات (نگا: هود / . پیروی و دنباله‌روی از آنان حکومت و کشور را به تباهی می‌کشاند و همگان را بر خاک مذلّت می‌نشاند. «حَقَّ»: ثابت و واجب شد (نگا: أعراف / ، یونس /  و ، نحل / ). «الْقَوْلُ»: سخن تهدیدآمیز خدا (نگا: یونس / ، هود / ). «تَدْمِیراً»: هلاک گرداندن و درهم کوبیدن (نگا: أعراف / .
«أَمَرْنَا»: امیر و سردار می‌گردانیم. سلطه و قدرت می‌دهیم. به طاعت و عبادت دستور می‌دهیم. زیاد و فراوان می‌کنیم. «مُتْرَفِیهَا»: مُتْرَفین، اشخاص متنعّم خوشگذران و ثروتمندانِ غرق در شهوات (نگا: هود / . پیروی و دنباله‌روی از آنان حکومت و کشور را به تباهی می‌کشاند و همگان را بر خاک مذلّت می‌نشاند. «حَقَّ»: ثابت و واجب شد (نگا: أعراف / ، یونس /  و ، نحل / ). «الْقَوْلُ»: سخن تهدیدآمیز خدا (نگا: یونس / ، هود / ). «تَدْمِیراً»: هلاک گرداندن و درهم کوبیدن (نگا: أعراف / .

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۸


ترجمه

و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می‌داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‌کوبیم.

|و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم خوشگذران‌هاى آن را وا مى‌داريم [و آزاد مى‌گذاريم‌] تا در آن فسق و فساد كنند پس عذاب الهى بر آن محقق مى‌گردد و آن را به طور كامل فرو مى‌كوبيم
و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم، خوشگذرانانش را وا مى‌داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [يكسره‌] زير و زبر كنيم.
و ما چون اهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم پیشوایان و متنعّمان آن شهر را امر کنیم (به طاعت، لیکن) آنها راه فسق (و تبهکاری و ظلم) در آن دیار پیش گیرند (و مردم هم به راه آنها روند) پس آنجا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت، آن گاه همه را هلاک می‌سازیم.
هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را نابود کنیم، مرفّهین و خوش گذران هایش را [به وسیله وحی به طاعت، بندگی و دوری از گناه] فرمان می دهیم، چون [سرپیچی کنند و] در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم می شود، پس آنان را به شدت درهم می کوبیم [و بنیادشان را از ریشه بر کنیم.]
چون بخواهيم قريه‌اى را هلاك كنيم، خداوندان نعمتش را بيفزاييم، تا در آنجا تبهكارى كنند، آنگاه عذاب بر آنها واجب گردد و آن را درهم فرو كوبيم.
و چون خواهیم شهری را نابود کنیم، نازپروردگان آن را فرمان [و میدان‌] دهیم، و سرانجام در آن نافرمانی کنند و سزاوار حکم [عذاب‌] شوند، آنگاه به کلی نابودشان کنیم‌
و چون بخواهيم [مردم‌] شهرى را هلاك كنيم، كامرانان- نازپرورده‌ها و توانگران- آنجا را فرماييم- توان يا حكومت دهيم- تا در آنجا نافرمانى و گناه كنند، آنگاه آن گفتار- وعده ما به عذاب- بر [مردم‌] آن سزا شود، پس آن را بسختى نابود كنيم.
هرگاه بخواهیم شهر و دیاری را نابود گردانیم، افراد دارا و خوشگذران و شهوتران آنجا را سردار و چیره می‌گردانیم، و آنان در آن شهر و دیار به فسق و فجور می‌پردازند (و به مخالفت با دستورات الهی برمی‌خیزند)، پس فرمان (وقوع عذاب) بر آنجا واجب و قطعی می‌گردد و آن گاه آن مکان را سخت درهم می‌کوبیم (و ساکنانش را هلاک می‌گردانیم).
و هنگامی که بخواهیم قریه‌ای[:مجتمعی انسانی] را هلاک کنیم، خودکامگان غرق شده در نعمتِ آن (قریه) را (به خیرات اجتماعی) امر می‌کنیم. پس در آن (قریه) سرپیچی می‌کنند؛ پس گفته [:وعده عذاب] بر آنان محقّق می‌گردد؛ در نتیجه آن (قریه) را یکسره زیر و زبر کنیم (چه) زیر و زبر کردنی.
و هرگاه خواهیم نابود کنیم شهری را بفرمائیم کامرانان (هوسرانان) آن را تا نافرمانی کنند در آن پس فرود آید بر آن سخن پس نابود کنیمش نابودکردنی‌


الإسراء ١٥ آیه ١٦ الإسراء ١٧
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمَرْنَا»: امیر و سردار می‌گردانیم. سلطه و قدرت می‌دهیم. به طاعت و عبادت دستور می‌دهیم. زیاد و فراوان می‌کنیم. «مُتْرَفِیهَا»: مُتْرَفین، اشخاص متنعّم خوشگذران و ثروتمندانِ غرق در شهوات (نگا: هود / . پیروی و دنباله‌روی از آنان حکومت و کشور را به تباهی می‌کشاند و همگان را بر خاک مذلّت می‌نشاند. «حَقَّ»: ثابت و واجب شد (نگا: أعراف / ، یونس / و ، نحل / ). «الْقَوْلُ»: سخن تهدیدآمیز خدا (نگا: یونس / ، هود / ). «تَدْمِیراً»: هلاک گرداندن و درهم کوبیدن (نگا: أعراف / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- فسق و گناهِ برخورداران از مکنت و ثروتمندان هر جامعه، عامل هلاکت و نابودى آن جامعه است. (و إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) «مترف» از واژه «ترفه» گرفته شده و «ترفه» هم به معناى روزى و نعمت فراوان است (مفردات راغب).

۲- رخدادهاى تاریخ و جوامع بشرى، تحت اراده الهى است. (و إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها ... فدمّرنها)

۳- برخوردارى از رفاه و ثروت، زمینه ساز گرایش به فسق و گناه (أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) ذکر مترفان جامعه از میان سایر قشرها براى فاسق شدن، در حالى که فسق و گناه از عهده همه مردم برمى آید و اختصاص به گروه خاصّى ندارد، ممکن است به خاطر نکته یاد شده باشد.

۴- مترفان و صاحبان مال و منال بیش از دیگران در معرض نافرمانى خدا و حق ناپذیرى قرار دارند. (أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) برداشت فوق مبتنى بر این است که مفعول «أمرنا» کلمه محذوفى چون «بالطاعة» و ... باشد. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: ما مترفان جامعه را به طاعت و بندگى فرمان مى دهیم، ولى آنان برخلاف انتظار راه فسق و نافرمانى پیشه مى سازند.

۵- اراده الهى، از طریق اسباب و مسببات تحقق مى پذیرد. (و إذا أردنا ... ففسقوا فیها فحقّ علیها القول)

۶- افزایش تعداد مترفان و ثروتمندان فاسق و تبهکار در جامعه، از عوامل هلاکت و نابودى آن جامعه براساس سنتهاى خداوند (و إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) برخى برآنند «أمرنا» به معناى «کثرنا» (فزونى دادیم) است (مفردات راغب) که بر اساس آن، مراد از «أمرنا مترفیها» افزایش مترفان در جامعه است.

۷- فسق و فساد طبقه ثروتمند در گرایش دیگر طبقات به فساد و تباهى، تأثیر و نقش مهمى دارد. (أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) اختصاص به ذکر یافتن مترفان از میان دیگر طبقات، بیانگر این است که فسق و فساد این طبقه تأثیر بیشتر و نقش مهم ترى در مقایسه با دیگر طبقات در فاسد شدن جامعه و نابودى آن دارد.

۸- جامعه و تحولات آن، داراى سنت و قانونمندى مشخصى است. (و إذا أردنا أن نهلک ... ففسقوا فیها ... فدمّرنها) «قریة» در لغت به معناى مجتمع انسانى است (مفردات راغب). اینکه خداوند مى فرماید: «وقتى ثروتمندان و مرفهین جامعه فاسق شدند، سخن ما درباره آنان قطعى مى شود» (فحقّ علیها القول); حکایت از آن دارد که تحولات جامعه، داراى قانون مشخصى است.

۹- عملکرد انسانها در نابودى و هلاکت آنان، نقش تعیین کننده دارد. (و إذا أردنا أن نهلک قریة ... ففسقوا فیها فحقّ علیها القول فدمّرنها)

۱۰- گسترش و فراگیرى فساد در سطح جامعه، مایه نزول حتمى عذاب الهى است. (ففسقوا فیها فحقّ علیها القول)

۱۱- عذاب جامعه فسادگر، آن چنان شدید است که مایه نابودى و هدم کامل آن مى شود. (ففسقوا فیها فحقّ علیها القول فدمّرنها تدمیراً)

روایات و احادیث

۱۲- «عن أبى جعفر(ع) فى قول الله: «إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها» قال: تفسیرها أمرنا أکابرها;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خدا «إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها» روایت شده است که فرمود: تفسیر آیه، این است که ما به بزرگان آن دیار امر مى کنیم».

موضوعات مرتبط

  • تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۲
  • ثروت: آثار ثروت ۳
  • ثروتمندان: آثار فساد ثروتمندان ۷; آثار فسق ثروتمندان ۱; آثار گناه ثروتمندان ۱; حق ناپذیریثروتمندان ۴; نقش ثروتمندان فاسق ۶
  • جامعه: آثار فساد جامعه ۱۱; آسیب شناسى اجتماعى ۱، ۶، ۷، ۱۰; زمینه فساد جامعه ۷; سنتهاى اجتماعى ۸; قانونمندى تحولات اجتماعى ۸; قانونمندى جوامع ۸; عذاب جوامع فاسد ۱۱; عوامل هلاکت جوامع ۱، ۶; هلاکت جوامع فاسد ۱۱
  • حق: خطر حق ناپذیرى ۴
  • خدا: اوامر خدا ۱۲; سنّتهاى خدا ۶; مجارى اراده خدا ۵; نقش اراده خدا ۲
  • رفاه: آثار رفاه ۳
  • عذاب: مراتب عذاب ۱۱; موجبات عذاب ۱۰
  • عمل: آثار عمل ۹
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۵
  • فساد: آثار اجتماعى فساد ۷، ۱۰; آثار شیوع فساد ۱۰
  • فسق: آثار اجتماعى فسق ۷; زمینه فسق ۳
  • گناه: زمینه گناه ۳
  • مترفان: حق ناپذیرى مترفان ۴; نقش مترفان فاسق ۶; مراد از مترفان ۱۲
  • نظام علیّت ۵:
  • هلاکت: عوامل هلاکت ۹

منابع

  1. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۲۸۴، ح ۳۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۴۴، ح ۱۰۹.