الأنبياء ٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۰۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

هیچ یادآوری تازه‌ای از طرف پروردگارشان برای آنها نمی‌آید، مگر آنکه با بازی (و شوخی) به آن گوش می‌دهند!

هيچ پند تازه‌اى از پروردگارشان برايشان نيامد مگر اين كه بازى‌كنان آن را گوش دادند
هيچ پند تازه‌اى از پروردگارشان نيامد، مگر اينكه بازى‌كنان آن را شنيدند.
این مردم غافل را هیچ پند و موعظه تازه‌ای از جانب پروردگارشان نیاید جز آنکه آن پند را شنیده و باز به بازی دنیا و لهو و لعب عمر می‌گذرانند.
هیچ یادآوری و پند تازه ای از سوی پروردگارشان برای آنان نمی آید مگر آنکه آن را می شنوند و در حالی که سرگرم بازی هستند [آن را مسخره می کنند.]
از سوى پروردگارشان برايشان هيچ اندرز تازه‌اى نيامد، جز آنكه آن را شنيدند و سرگرم بازيچه بودند.
هیچ پند تازه‌ای از سوی پروردگارشان برای آنان نیامد مگر آنکه آن را به بازیچه شنیدند
آنان را هيچ يادكرد و پند تازه‌اى از پروردگارشان نيايد مگر اينكه آن را بشنوند در حالى كه بازى مى‌كنند
هیچ بخش تازه‌ای از قرآن (و اندرز جدیدی) از سوی پروردگارشان بدیشان نمی‌رسد مگر این که آن را به شوخی می‌شنوند و به بازی می‌گیرند.
هیچ‌گونه یادواره‌ی تازه‌ای از پروردگارشان برایشان نمی‌آید، مگر اینکه آن را به‌خوبی شنیدند، در حالی‌که ایشان بازی می‌کنند.
نیایدشان یادآوریی از پروردگارشان نوین مگر بشنوندش و ایشانند بازی کنان‌


الأنبياء ١ آیه ٢ الأنبياء ٣
سوره : سوره الأنبياء
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذِکْرٍ»: قرآن (نگا: حجر / . پند و اندرز. «مُحْدَثٍ»: تازه. صفت (ذِکْرٍ) است.


تفسیر

نکات آیه

۱- مشرکان، نزول وحى و پیام جدید پروردگار (قرآن) را، سرسرى گرفته و بازى گرانه به آن گوش مى سپارند. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم ... و هم یلعبون ) بیشتر مفسران برآنند که مقصود از «ذکر» هر نوع وحى و یا خصوص قرآن کریم است و جمله «و هم یلعبون» حال براى فاعل «استمعوه» مى باشد; یعنى، آنان در حالى که به لعب و بازى مشغول اند به آیات الهى گوش مى دهند و به طور جدى و شایسته آن را استماع نمى کنند.

۲- برخورد ناشایست و بازى گرانه مشرکان با آیات الهى، نشانگر اوج غفلت و بى خبرى آنان است. (و هم فى غفلة معرضون . مایأتیهم من ذکر من ربّهم ) جمله «مایأتیهم من ذکر...» یا بیان براى جمله پیشین است و یا در حکم تعلیل براى آن. در هر صورت بیانگر چگونگى و چرایى غفلت و بى خبرى عمیق مشرکان است.

۳- وحى الهى (قرآن و...)، در راستاى غفلت زدایى و احیاى فطرت خفته انسان و یادآورى دانستنى هاى فراموش شده او است. (و هم فى غفلة معرضون . ما یأتیهم من ذکر من ربّهم ) «ذکر» از نظر معنا مانند «حفظ» است، با این تفاوت که «حفظ شىء» به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و «ذکر شىء» به اعتبار استحضار و یادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراین توصیف قرآن و وحى الهى به «ذکر» به این اعتبار است که قرآن، یادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بیدارگر فطرتِ انسانِ غافل است.

۴- وحى الهى، یادآورى به مردمان و نجات آنان از غفلت و بى خبرى، مقتضاى ربوبیت خداوند است. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم )

۵- قرآن، حاوى تعالیمى نو و جدید در مقایسه با دیگر کتاب هاى آسمانى است. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم محدث) «محدث» به معناى چیز جدید و نو است و در آیه شریفه، صفت براى «ذکر» مى باشد. توصیف قرآن به جدید و نو بودن، مى تواند به اعتبار نزول آیات جدید باشد هم چنین مى تواند به اعتبار جدید بودن مجموعه آیات قرآن و تعالیم آن در مقایسه با دیگر کتاب هاى آسمانى باشد. برداشت یاد شده براساس فرض دوم است.

۶- مشرکان در عصر بعثت، مردمى سنت گرا و کهنه پرست بودند. (ما یأتیهم من ذکر من ربّهم محدث) مخالفت مشرکان با پیام هاى جدید الهى، نشانگر سنت پرستى و کهنه گرایى آنان است.

۷- لزوم نگرش عقلانى و جدى در وحى الهى و کتاب هاى آسمانى (ما یأتیهم من ذکر ... هم یلعبون )

۸- زندگى بدون ایمان به وحى و معاد، بازیچه و بى هدف است. (ما یأتیهم من ذکر ... و هم یلعبون ) برداشت یاد شده مبتنى براین احتمال است که «یلعبون» ناظر به زندگى طبیعى و روز مرّه مشرکان باشد; یعنى، آنان به وقت نزول وحى به همان زندگى بى هدف و بازیچه مشغولند. بنابراین کسانى که مبدأ و معاد را انکار کنند (مانند مشرکان) به لعب و بازیچه در زندگى گرفتار مى شوند.

۹- غفلت از قیامت، زمینه ساز بى اعتنایى به وحى و بازیچه قراردادن دین است. (و هم فى غفلة معرضون . ما یأتیهم ... و هم یلعبون )

۱۰- سرگرمى انسان به دنیا، عامل بى توجهى به وحى و دین الهى (ما یأتیهم من ذکر ... و هم یلعبون ) جمله «و هم یلعبون» حال براى ضمیر فاعلى «استمعوه» و بیانگر وضعیت مشرکان و مردم حق گریز است. این وضعیت مى تواند در حق گریزى و بى اعتنایى به پیام هاى الهى مؤثر باشد. گفتنى است جمله «لاهیة قلوبهم» در صدر آیه بعد - که حال براى مبتدا در جمله «و هم یلعبون» است - همین برداشت را تأیید مى کند.

روایات و احادیث

۱۱- «عن الرضا(ع) قال: التوراة و الإنجیل والزبور والفرقان و کلّ کتاب انزل کان کلام اللّه تعالى أنزله للعالمین نوراً و هدًى و هى کلّها محدثة و هى غیر اللّه... قال: «ما یأتیهم من ذکر من ربّهم محدث إلاّ استمعوه و هم یلعبون» و اللّه أحدث الکتب کلّها الذى أنزلها; از امام رضا(ع) روایت شده است که فرمود: تورات و انجیل و زبور و قرآن و هر کتابى که نازل شده، کلام خداى تعالى است که آن را براى روشن گرى و هدایتِ جهانیان نازل کرده است و تمامى این کتاب ها حادث و غیر خدا است ... خداوند فرمود: «مایأتیهم من ذکر من ربّهم محدث إلاّ استمعوه و هم یلعبون». و خدا همه کتاب هایى را که نازل فرموده ایجاد کرده است».[۱]

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: بازى با آیات خدا ۲
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۶
  • ایمان: آثار ایمان به معاد ۸; آثار ایمان به وحى ۸
  • جامعه: آسیب شناسى دینى ۱۰
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۴
  • دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۱۰
  • دین: زمینه بازى با دین ۹
  • زندگى: زندگى ارزشمند ۸; عوامل پوچى زندگى ۸
  • غفلت: آثار غفلت از قیامت ۹; عوامل غفلت از دین ۱۰; عوامل غفلت از وحى ۱۰
  • فطرت: عوامل تنبه فطرت ۳
  • قرآن: بازى با قرآن ۱; بى اعتنایى به قرآن ۱; غفلت زدایى قرآن ۳; فلسفه نزول قرآن ۳; نوآورى قرآن ۵; ویژگیهاى تعالیم قرآن ۵; هدایتگرى قرآن ۳
  • کتب آسمانى: اهمیت تعقل در کتب آسمانى ۷; حدوث کتب آسمانى ۱۱
  • مشرکان: تحجر مشرکان صدراسلام ۶; روش برخورد مشرکان ۲; سنت گرایى مشرکان صدراسلام ۶; مشرکان و آیات خدا ۲; مشرکان و قرآن ۱; نشانه هاى غفلت مشرکان ۲
  • وحى: اهمیت تعقل در وحى ۷; زمینه اعراض از وحى ۹; فلسفه وحى ۳; منشأ نزول وحى ۴
  • هدایت: منشأ هدایت ۴

منابع

  1. بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۳۴۴، ح ۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۱۲، ح ۶.